کد خبر: 20374| تاریخ انتشار: پنـج شنبه ، ۲۹ اردیبهشت سال ۱۴۰۱ | ساعت ۱۰:۳۲:۰ | تعداد بازدید: ۹۰۰

همایش بین‌المللی «بازنمود اپیدمی‌ها در ادبیات و سینما» در روز سه‌شنبه 27 اردیبهشت 1401 در دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران برگزار شد.
این همایش در هشت نشست به‌طور دو نشست موازی، به سه زبان فارسی، انگلیسی و اسپانیایی به همت مرکز پژوهشی مطالعات کشورهای اسپانیایی‌زبان با سخنرانانی از نه کشور (ایران، اسپانیا، امریکا، آرژانتین، برزیل، فرانسه، کوبا، مکزیک و هند) به‌طور مجازی برگزار شد.
در مراسم افتتاحیة این همایش دکتر محمد سمیعی، رئیس دانشکدة مطالعات جهان، دکتر مریم حق‌روستا، دبیرعلمی همایش و رئیس مرکز پژوهشی مطالعات کشورهای اسپانیایی‌زبان، و دکتر سعیدرضا عاملی، دبیر شورای انقلاب فرهنگی به‌عنوان سخنران کلیدی نشست، سخنران بودند.
این استاد حوزة رسانه، در مقدمه، سینما را در ارتباط نزدیک با واقعیت‌ها و ذهنیت‌ها دانست  که همواره موضوع اختلال در فهم و اختلال در ظرفیت بازنمایی‌های فهم از واقعیت‌ها بوده است و افزود: «پردة سینما به‌نوعی تصویر ذهنیت‌های واقعیت‌گرا و ذهنیت‌های ایده‌ال‌گراست. قدرت سینما در توان فشرده‌سازی و متراکم‌کردن واقعیت‌ها و ذهنیت‌ها بر پردة تصویر است.
دکتر سعیدرضا عاملی، دبیر شورای انقلاب فرهنگی و استاد گروه ارتباطات، و مطالعات امریکا در دانشگاه تهران، سخنرانی خود را با عنوان «سینمای عفونت‌های فراگیر: بازنمایی واقعیت‌های تلخ» در چهار بخش عرضه داشت.
این استاد حوزة رسانه، در مقدمه، سینما را در ارتباط نزدیک با واقعیت‌ها و ذهنیت‌ها دانست  که همواره موضوع اختلال در فهم و اختلال در ظرفیت بازنمایی‌های فهم از واقعیت‌ها بوده است و افزود: «پردة سینما به‌نوعی تصویر ذهنیت‌های واقعیت‌گرا و ذهنیت‌های ایده‌ال‌گراست. قدرت سینما در توان فشرده‌سازی و متراکم‌کردن واقعیت‌ها و ذهنیت‌ها بر پردة تصویر است.»
وی سینما را یکی از مصادیق مهم و بارز صنعت بازنمایی خواند و به‌نقل از استوارت هال، این بازنمایی‌ها را به سه دسته تقسیم کرد: بازنمایی ساختاری (بازنمایی در ساختار معنا پیدا می‌کند و فهم بازنمایی به فهم زمانه بستگی دارد)، بازنمایی انعکاسی (آینه‌ای در برابر واقعیت است که زاویة دوربین، موسیقی متن، صحنه و نوع گفتگوها و دیالوگ‌ها در بازنمایی، اختلال پدید می‌آورد.)، و بازنمایی نیتی (نظر و ایدة کارگردان و حامیان که با جانبداری در بازنمایی همراه است و خود را در غالب ایدئولوژی‌ها، قوم‌گرایی‌ها، تبعیض‌های اجتماعی و استثناگرایی بیان می‌دارد.).
دکتر عاملی سپس به مسئله و عنوان اصلی سخنرانی خود پرداخت و به وجوه عمومی ویروس‌های فراگیر اشاره داشت که بیشتر هشداری است و بازنمایی کننده انزوای اجتماعی، تنهایی، ترس و وحشت است. شاهد مثال وی، فیلم سرایت (Contagion) بود و اپیزود حاکم بر فیلم را چنین برشمرد: با کسی صحبت نکن، با کسی تماس بدنی برقرار نکن، از بقیة مردم دور بمان. به گفتة وی: «انزوای ناشی از ترس، خود پدیدآورندة ترسی فزاینده است.»
دکتر عاملی در ادامة سخنان این بخش خود در تحلیل تاریخچة سینمای همه‌گیری، به بررسی میزان واقع‌گرایانه‌بودن و خیالی‌بودن این فیلم‌ها پرداخت. به‌بیان وی، «هرچه به حال نزدیک‌تر می‌شویم، از سال 1979، جنبه‌های تخلیل سینمای همه‌گیری بیشتر از جنبه‌های واقع‌گرایانه رشد داشته است. در سال 2000، نیمی از فیلم‌ها تخیلی بوده است.»
رئیس مرکز مطالعات فضای مجازی دانشگاه تهران با بیان این مقدمه، وارد مباحث اصلی سخنان خود شد. در بخش نخست بازنمایی ویروس‌های فراگیر را در سینمای جهان از منظر تاریخی بررسی کرد و قدمت سینمای بیماری‌های ویروسی فراگیر را در جهان دارای قدمتی صدساله برشمرد. این در حالی است که در صحنة واقعیت، شیوع بیماری‌های فراگیر به 400 سال پیش از میلاد و به شیوع طاعون در آتن باز می‌گردد؛ در سال 531 میلادی در روم شرقی طاعون باعث مرگ 25 میلیون نفر شد؛ مرگ سیاه در اروپا در سال 1353 تا 1346میلادی، 75 تا 200 میلیون کشته برجای گذاشت؛ در سال 1617 تا 1619 میلادی، در امریکای شمالی 50 تا 90 درصد بومیان امریکا بر اثر آبله جان خود را از دست دادند؛ تب زرد، همه‌گیری وبا، آنفولانزای اسپانیایی، و اکنون ویروس کرونا، با مرگ بیش از 6 میلیون نفر در سراسر دنیا، از دیگر مصادیق بیماری‌های فراگیر برشمرد.
دکتر عاملی در ادامة سخنان خود در بخش منظر تاریخی سینمای بیماری‌های عفونی و همه‌گیر، از 1910 تا 2020 میلادی، از سه برهة تاریخی یاد کرد.
دکتر عاملی سپس به مسئله و عنوان اصلی سخنرانی خود پرداخت و به وجوه عمومی ویروس‌های فراگیر اشاره داشت که بیشتر هشداری است و بازنمایی کننده انزوای اجتماعی، تنهایی، ترس و وحشت است. شاهد مثال وی، فیلم سرایت (Contagion) بود و اپیزود حاکم بر فیلم را چنین برشمرد: با کسی صحبت نکن، با کسی تماس بدنی برقرار نکن، از بقیة مردم دور بمان. به گفتة وی: «انزوای ناشی از ترس، خود پدیدآورندة ترسی فزاینده است.»
 
  • از 1910 تا 1930. در 1918 و 1919 شاهد سینمای مستند و واقع‌گرا هستیم. در دهة 1910، بر اخلاقیات تمرکز بیشتری می‌شد و شکل آموزشی و پندآموزی داشت، از جمله فیلم‌های یک مرد، در 1991؛ معبد مولاک، در 1914. در دهة 1920، نیز اغلب فیلم‌ها آموزشی بود، از جمله فیلم چگونه بیماری گسترش می‌یابد، در 1924، ساختة دفتر خدمات بهداشتی ایالات متحده دربارة خطرات سل؛ یا مجموعه فیلم‌هایی دربارة سل، وبا و مالاریا در شرق آسیا؛ فیلم کره‌ای دشمن زندگی: وبا محصول 1920؛ فیلم تایوانی پیشگیری از وبا در 1922؛ فیلم ژاپنی شیوع بیماری؛ فیلم استافو خصوصی در برابر مالاریا مارک، در 1944.
  • از 1930 تا 1980. در 1930 در سینمای بیمارهای همه‌گیر این دوره بیشتر بر سرگرمی تمرکز شده است و ناظر بر واکنش‌ها و عکس‌العمل‌های اجتماعی است. در این دورهبه بیماری‌های واقعی همه‌گیری و یا زندگی پزشکان و جوامع در این دوران، ازجمله فیلم ارواسمیت در 1931؛ دکتر بول در 1933 تمرکز داشته است.این نگاه تا پس از جنگ جهانی دوم و تا دهة 1950 ادامه یافت، از جمله فیلم قاتلی که نیویورک را لرزاند و فیلم پنیک در خیابان‌ها، در 1950 دربارة شیوع بیماری آبله و طاعون. در دهة 1950، تغییر در دشمن ادراک‌شده به‌وجود آمد و دولت‌ها و مقام‌ها و نگاه تبعیض‌آمیز آنان را دشمن نشان می‌دادند که تا به امروز نیز ادامه داشته است. در میانة قرن بیستم، با ظهور جمهوری خلق چین، تضادهای دیگری به‌وجود آمد و تنش بین طب غربی و طب سنتی چینی از 1949 پدیدار شد که تا دهة 1970 ادامه داشت. در همه‌گیری کرونا نیز این تضاد دوباره بروز کرد و جمعیت قابل توجهی در مخالفت با واکسن پویش های اجتماعی راه انداختند و البته جمعیت بزرگی در جهان به طب مدرن اعتماد کردن و تن به واکسن دادند. در دهة 1960 و 1970، دو روند موازی در سینمای همه‌گیری ویروس شکل گرفت: (1) پس از جنگ سرد، در فیلم‌ها به‌طور صریح نگرانی‌های اجتماعی دربارة مسمومیت و آلودگی با تکیه بر تحقیقات علمی و تعمدی یا به‌طور تصادفی، بیوتروریسم برای مقابله با دولت‌ها و ملت‌ها شکل گرفت. (2) تغییر سبک در فیلم‌های همه‌گیری بیماری های عفونی که دلیل آن نیز تغییر دیدگاه انسان به بیماری‌های عفونی و همه‌گیری‌ها و خوش‌بینی افراطی مبتنی بر پیروزی انسان و شکست بیماری‌های عفونی حداقل در جهان غرب بود.
  • از 1980 تا 2020. در دهة 1980 و 1990، فیلم‌های زیادی دربارة همه‌گیری‌ها با رویکرد انسان‌گرایانه و دفاع از ارزش انسان و با نگاه اگزیستاسیالیستی ساخته شد و رابطة میان انسان و محیط طبیعی را بروز داد، از جمله فیلم اپیدمی در 1987 و دزدی اسب در 1986. در اواخر 1990 و اوایل 2000، از یک‌طرف همچنان موضوع‌های محیط‌زیستی در کانون فیلم‌های همه‌گیری قرار داشت؛ از سوی دیگر، برخی فیلم‌ها، مانند شیوع و سرایت، به نقد سرمایه‌داری مدرن در نابرابری و جهان‌شدن اختصاص دارد؛ در اصل مقصردانستن این مدل حکمرانی است که به تبعیض اجتماعی بزرگی منجر می‌شود و دهک‌های اجتماعی و اقتصادی را از هم جدا می‌سازد. از 2010، قدرت مالی سینمای شرق آسیا رشد کرد و با شیوع کووید 19، به تولید فیلم‌های پرفروشی انجامید. مسئلة مسئولیت اجتماعی، استثمار و اخلاقیات در این دوره بسیار پررنگ است. با توجه به افزایش ارزش انسان و زندگی انسان و ارزش محیط‌زیست به‌طور عام، در دنیای امروز، سینما نیز در همین مسیر حرکت می‌کند.
دکتر عاملی در ادامة سخنان این بخش خود در تحلیل تاریخچة سینمای همه‌گیری، به بررسی میزان واقع‌گرایانه‌بودن و خیالی‌بودن این فیلم‌ها پرداخت. به‌بیان وی، «هرچه به حال نزدیک‌تر می‌شویم، از سال 1979، جنبه‌های تخلیل سینمای همه‌گیری بیشتر از جنبه‌های واقع‌گرایانه رشد داشته است. در سال 2000، نیمی از فیلم‌ها تخیلی بوده است.»
 
رئیس مرکز مطالعات فضای مجازی دانشگاه تهران با بیان این مقدمه، وارد مباحث اصلی سخنان خود شد. در بخش نخست بازنمایی ویروس‌های فراگیر را در سینمای جهان از منظر تاریخی بررسی کرد و قدمت سینمای بیماری‌های ویروسی فراگیر را در جهان دارای قدمتی صدساله برشمرد. این در حالی است که در صحنة واقعیت، شیوع بیماری‌های فراگیر به 400 سال پیش از میلاد و به شیوع طاعون در آتن باز می‌گردد؛ در سال 531 میلادی در روم شرقی طاعون باعث مرگ 25 میلیون نفر شد؛ مرگ سیاه در اروپا در سال 1353 تا 1346میلادی، 75 تا 200 میلیون کشته برجای گذاشت؛ در سال 1617 تا 1619 میلادی، در امریکای شمالی 50 تا 90 درصد بومیان امریکا بر اثر آبله جان خود را از دست دادند؛ تب زرد، همه‌گیری وبا، آنفولانزای اسپانیایی، و اکنون ویروس کرونا، با مرگ بیش از 6 میلیون نفر در سراسر دنیا، از دیگر مصادیق بیماری‌های فراگیر برشمرد.
بخش دوم سخنان دکتر عاملی به پنج خصوصیت فیلم‌ها و ژانرهای عفونت‌های سرایت‌پذیر و فراگیر و پیامدهای آن اختصاص داشت. این خصوصیات که در همه‌گیری ویروس کووید 19 نیز مشاهده شد عبارت بود از: ناشناخته‌بودن ویروس، شیوع و فراگیری سریع، افزایش میزان مرگ و کاهش ارتباطات اجتماعی، ترس و اضطراب عمومی، عزم جدی در مبارزه با بیماری و روش‌های مختلف درمان، از جمله زدن واکسن که قدمتی صدساله دارد. به‌گفتة دکتر عاملی: «بشر در مواجه با این بیماری‌های همه‌گیر ممکن است در گام نخست دچار ترس و سردرگمی شود، اما بلافاصله خود را برای تغییر وضعیت مهیا می‌سازد.»
همچنین، به بازنمایی واقعیت کرونایی با توجه به این پنج خصوصیت پرداخت و از عوامل زیر یاد کرد که در فیلم‌ها و مستندها بروز یافت:
  • همه‌گیری عامل بسیج عمومی بود تا عامل کنترل و نظارت اجتماعی
  • «دیگری» در دوره کرونا بر خلاف گذشته که جهان در حال توسعه بود و همواره ملامت می شد،  کشوری توسعه‌یافته است، نه کشورهای در حال توسعه. مسیر شیوع ویروس کرونا از غرب بود، گرچه پیدایش آن به چین نسبت داده شد. در سایر بیماری‌های همه‌گیر این مسیر عکس بوده است.
  • عامل تقویت پیوستگی اجتماعی افقی و کاهش اعتماد عمومی سلسله‌مراتبی است. در این دوره مقصر دانستن دولت‌ها و ناکارآمدی آن‌ها در اذهان شکل گرفت، گرچه در ایران با قوی‌ترشدن موج تزریق واکسن، اعتماد به دولت افزایش یافت که یکی از دستاوردهای دولت سیزدهم محسوب می‌شود ولی در بسیار از کشورهای پیشرفته جهان از جمله آمریکا، دولت بعنوان عامل شیوع و رفتار تبعیض آمیز متهم شد.
  • مخاطب به‌مثابة قهرمان روزمره و بازمانده. شکلی از قدردانی از فدارکاری‌های مردم عادی و پزشکان و کادر درمان در فیلم‌ها به تصویر کشیده شد. در ایران نیز در فیلم‌ها از فداکاری پزشکان و کادر درمان تقدیر شد و ستایش عمومی شکل گرفت. همچنین، بسیج و نیروهای مردمی در سطحی گسترده به کمک نظام سلامت کشور شتافتند.

اخلاق در سینمای همه‌گیری یا اخلاق در جامعة دچار همه‌گیری، موضوع بخش سوم سخنان سخنران کلیدی همایش افتتاحیه بود. در این بخش نیز پنج ویژگی را در این دسته فیلم‌ها برشمرد:
  • بازنمایی پنهان‌کاری مسئولان و مقام‌ها در دورة همه‌گیری، ازجمله در فیلم وحشت در خیابان‌ها در سال 1950 که دولتمردان امریکا تصمیم می‌گیرند مرگ یک نفر را بر اثر طاعون رسانه‌ای نکنند؛ و فیلم قاتلی که در نیویورک کمین کرد، در سال 1950 که مسئولان وزارت بهداشت در طرح تزریق واکسن، با خاتمة واکسن‌های تزریقی، کمبود را از مردم پنهان کردند.
  • تنزل و سقوط اخلاقیات اجتماعی ‌دلیل شیوع همه‌گیری. با شیوع همه‌گیری کرونا در نیویورک شاهد بودیم که گروهی فریاد می‌زدند این تاوان گناه ماست. فیلم طاعون فلورانس در سال 1918 نیز چنین مضمونی دارد و همه‌گیری طاعون مجازاتی برای بی‌اخلاقی و فسق و فجور و تنزل اخلاقیات اجتماعی به تصویر کشیده شده است.
  • مقصریابی در فیلم‌های همه‌گیری. در فیلم سرایت در سال 2011، ویروس عامل بیماری، مهاجران و جهانگردان کشورهای کمتر توسعه‌یافته به تصویر درآمده است.
  • مقاومت مردم فرودست به‌مثابة دستاویزی برای بازگشت جامعه به شرایط عادی. در کنار وحشت و ترس ناشی از شیوع همه‌گیری، طبقة کم‌درآمد خشم خود را تخلیه می‌کنند تا جامعه به آرامش و شرایط عادی بازگردد.
تحت تاثیر بیماری های سرایت بخش و بطور خاص کرونا شاهد افول کلان‌روایت‌های نجات‌بخش مثل دولت قدرت‌مند و علم و فناوری پیشرفته بودیم. در مواجهه با همه‌گیری‌ها، حتی علم و فناوری که یک خصیصة بارز آن حل مسئله است، دست‌کم برای کوتاه‌مدت، دچار مشکل می‌شود، گرچه همین علم و فناوری است که در نهایت مشکل را حل می‌کند. اما، به‌لحاظ روایی، کلان‌روایت‌های دولت قدرتمند و علم و فناوری پیشرفته فرومی‌ریزد.
دکتر عاملی بخش چهارم سخنان خود را به واکنش اجتماعی به بیماری‌های واگیردار در عرصة سینما اختصاص داد و این نکات را برشمرد:
  • ازهم‌گسیختگی اجتماعی در برابر حفظ هنجارهای اجتماعی
  • سردرگمی و ترس و اضطراب فراگیر
  • اعتماد در برابر بدگمانی و بی‌اعتمادی
  • هم‌بستگی در مقابل دشمن مشترک در برابر پراکندگی در مقابل دشمن مشترک
  • واکنش مردم به نحوة برخورد با بیماری تا خود بیماری.
  • «دیگری» در دوره کرونا بر خلاف گذشته که جهان در حال توسعه بود و همواره ملامت می شد،  کشوری توسعه‌یافته است، نه کشورهای در حال توسعه. مسیر شیوع ویروس کرونا از غرب بود، گرچه پیدایش آن به چین نسبت داده شد. در سایر بیماری‌های همه‌گیر این مسیر عکس بوده است.
  • عامل تقویت پیوستگی اجتماعی افقی و کاهش اعتماد عمومی سلسله‌مراتبی است. در این دوره مقصر دانستن دولت‌ها و ناکارآمدی آن‌ها در اذهان شکل گرفت، گرچه در ایران با قوی‌ترشدن موج تزریق واکسن، اعتماد به دولت افزایش یافت که یکی از دستاوردهای دولت سیزدهم محسوب می‌شود ولی در بسیار از کشورهای پیشرفته جهان از جمله آمریکا، دولت بعنوان عامل شیوع و رفتار تبعیض آمیز متهم شد.

دکتر عاملی افزود: «در روایت کرونا، شاهد سینمای ویروس فراگیر رهاشده از تبعیض اروپامحورانه و امریکامرکزی هستیم و خواهیم بود. اگر روایتگران کرونا مجدد گرفتار ژانرهای هالیوودی نشوند و استثناگرایی امریکایی را دوباره به رخ نکشند و قهرمان‌پروری‌های دروغین از امریکا را به تصویر در نیاورند، یا اروپامرکزی‌های توخالی را دوباره به نمایش نگذارند و واقعیت را منعکس کنند، این فرورریختن‌های مرکزیت‌های ساختگی از میان خواهد رفت.»

دکتر عاملی با بیان پنج نکته، به جمع‌بندی سخنرانی خود پرداخت و گفت: سینمای ویروس‌های فراگیر، تصویرساز و تعهدآفرین است و این پنج نکته را برشمرد:
  • ایجاد تصویر ماندگار در ذهن. به گفتة گوستاولوبون در کتاب انبوه خلق (The Crowd)، همه‌گیری آنفولانزا در پاریس در سال 1889 تا 1890، تأثیر کمی بر تخلیل عمومی داشت، زیرا این بیماری در قالب تصویر نشان داده نشد و فقط از طریق اطلاعات آماری ارائه شد.  
  • امیدآفرینی دربارة خروج از بیماری
  • شکل‌گیری تصویر قهرمان
  • تحت تاثیر بیماری های سرایت بخش و بطور خاص کرونا شاهد افول کلان‌روایت‌های نجات‌بخش مثل دولت قدرت‌مند و علم و فناوری پیشرفته بودیم. در مواجهه با همه‌گیری‌ها، حتی علم و فناوری که یک خصیصة بارز آن حل مسئله است، دست‌کم برای کوتاه‌مدت، دچار مشکل می‌شود، گرچه همین علم و فناوری است که در نهایت مشکل را حل می‌کند. اما، به‌لحاظ روایی، کلان‌روایت‌های دولت قدرتمند و علم و فناوری پیشرفته فرومی‌ریزد.
  •  ویروس کرونا همه و بیشتر از همه کشورهای پیشرفته را در بر گرفت. امریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، کرة جنوبی و اسپانیا در میان شانزده کشوری بودند که بیشترین ابتلا و بیشترین تلفات را داشتند. در کنار این کشورها هند، برزیل، ترکیه، آرژانتین و ایران قرار داشت.
 
«دیگری» در دوره کرونا بر خلاف گذشته که جهان در حال توسعه بود و همواره ملامت می شد،  کشوری توسعه‌یافته است، نه کشورهای در حال توسعه. مسیر شیوع ویروس کرونا از غرب بود، گرچه پیدایش آن به چین نسبت داده شد. در سایر بیماری‌های همه‌گیر این مسیر عکس بوده است.
دکتر عاملی افزود: «در روایت کرونا، شاهد سینمای ویروس فراگیر رهاشده از تبعیض اروپامحورانه و امریکامرکزی هستیم و خواهیم بود. اگر روایتگران کرونا مجدد گرفتار ژانرهای هالیوودی نشوند و استثناگرایی امریکایی را دوباره به رخ نکشند و قهرمان‌پروری‌های دروغین از امریکا را به تصویر در نیاورند، یا اروپامرکزی‌های توخالی را دوباره به نمایش نگذارند و واقعیت را منعکس کنند، این فرورریختن‌های مرکزیت‌های ساختگی از میان خواهد رفت.»
خاتمه‌بخش سخنان این استاد حوزة ارتباطات و مطالعات امریکا در مراسم افتتاحیة همایش بین‌المللی بازنمود اپیدمی‌ها در ادبیات و سینما چنین بود: «بصورت متضادی در شرایط جهانی شده جدید و با علیرغم پیشرفت های بزرگ، شاهد هستیم که پیشرفتگی منشأ انتقال و فراگیری ویروس‌ها شده‌است. به پیشرفته شدن ریل حرکت جمعیت، ریل حرکت مسائل اجتماع‌های مختلف به هم نیز تسهیل شده و سرعت پیدا کرده است. هرچه حرکت در این ریل تندتر باشد، انتقال مسائل نیز بیشتر می‌شود. بر این اساس بنظر می رسد ما به بازمهندسی روش زندگی مطلوب نیاز داریم. زندگی مطلوب با کشورمرکزی تحقق نخواهد یافت. زندگی مطلوب با مدل‌های حکمرانی‌ای محقق می‌شود که در آن همة مردم جهان و همة کشورهای جهان مهم باشند و این تقسیم مرکز و پیرامون از میان برداشته شود. با همه‌گیری کرونا، تقسیم مرکز و پیرامون از میان رفت. میزان ابتلا در آفریقا کمتر از امریکا، اروپا و کشورهای پیشرفته بود. بنابراین، سینمای بازنمایی کرونا مسئولیت اجتماعی بزرگی برعهده دارد تا بتواند واقعیت را درست و واقع‌گرایانه بازنمایی کند و قدم در جهان‌های تخیلی اروپامرکزی و امریکامرکزی نگذاریم.»
دبیر شورای انقلاب فرهنگی از دست‌اندرکاران برگزاری این همایش، به‌خصوص دکتر مریم حق‌روستا، دبیر علمی همایش و رئیس مرکز پژوهشی مطالعات کشورهای اسپانیایی‌زبان در دانشکدة مطالعات جهان دانشگاه تهران و حامیان این همایش- دانشکدة مطالعات جهان، انجمن ایرانی مطالعات جهان، دانشگاه سانتیاگو و بنیاد سینمایی فارابی- تقدیر و تشکر کرد و همایش پرباری را در سطح ملی و بین‌المللی آرزو کرد.

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7