کد خبر: 26453| تاریخ انتشار: پنـج شنبه ، ۲۹ آذر سال ۱۴۰۳ | ساعت ۱۳:۳۸:۰ | تعداد بازدید: ۱۵۰۳

نشست جریان شناسی جهان اسلام و حوادث اخیر جریان مقاومت در جمع حلقه های میانی جبهه فرهنگی اجتماعی قرب بقیه‌الله با حضور حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد.
به گزارش مرکز رسانه و روابط عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی، حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در نشستی با حضور اعضای ستادهای استانی و مجامع تخصصی جبهه و دبیرخانه‌های استانی اصحاب اندیشه که در محل مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی (سرچشمه) برگزار شد، ضمن تبریک میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س)، به بررسی نقش جریان‌های فکری در تحولات معاصر و نظم نوین پرداخت.
وی در سخنان خود با اشاره به تاریخ تحولات جهان اسلام، از دوران صدر اسلام تا جنگ‌های صلیبی، گفت: تحولات اخیر جهان اسلام ادامه چالش‌های تاریخی است که از همان ابتدا با گسترش اسلام آغاز شد و در جنگ‌ها و نزاع‌های مختلف میان مسلمانان و مخالفان، به‌ویژه در جنگ‌های صلیبی، ادامه یافت. نقش رهبران بزرگی چون صلاح‌الدین ایوبی در این تحولات غیرقابل انکار است.
استاد خسروپناه با تأکید بر نقش دولت‌های اسلامی در طول تاریخ افزود: دولت‌های اسلامی، چه شیعه و چه اهل سنت، همواره با چالش‌هایی روبه‌رو بودند. حتی در میان دولت‌های شیعه مانند صفویان و علویان یا دولت‌های سنی مانند عثمانی و سلجوقیان نیز نزاع‌های قابل توجهی رخ داده است. این چالش‌ها در دو قرن اخیر وارد مرحله‌ای پیچیده‌تر شده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضمن تحلیل حوادث دو قرن اخیر، نقش تحولات غربی را نیز مؤثر دانست و گفت: تحولات معاصر نه تنها در جهان اسلام بلکه در غرب نیز با چالش‌های متعددی همراه بوده است. جنگ‌های جهانی اول و دوم نمونه‌های بارز این نزاع‌ها در جهان غرب هستند که در پی آن‌ها، متفکرانی ظهور کردند و ایده اتحاد و مواجهه با دشمنان مشترک را مطرح ساختند.
وی در پایان، تأثیر جریان مقاومت را در شکل‌گیری تحولات اخیر بسیار مهم ارزیابی کرد و خاطرنشان ساخت: بازخوانی نقش جریان‌های فکری و مقاومت در تحولات اخیر و تحقق نظم نوین جهانی، مسیری ضروری برای فهم آینده جهان اسلام است.
از تاریخ عبرت بگیریم؛ تحولات جهان اسلام و غرب بازخوانی شود
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه سخنان خود به بررسی تاریخی نقش دولت‌های اسلامی و دخالت‌های خارجی پرداخت و تأکید کرد که شناخت و تحلیل صحیح این تحولات برای درک شرایط امروز ضروری است.
وی با اشاره به وقایع جنگ‌های صلیبی و تأثیر دولت عثمانی بر منطقه آناتولی، ایران و جهان اسلام گفت: جهان اسلام در برهه‌هایی چون جنگ‌های صلیبی و دوره سلطه عثمانی دچار حوادثی شد که این حوادث تاریخی نشان‌دهنده اهمیت وحدت و آگاهی سیاسی در مقابله با چالش‌های خارجی است.
استاد خسروپناه در ادامه به ماجرای جنگ ویتنام و نقش تحمیلی ایران در این جنگ اشاره کرد و گفت: در دوره پهلوی، حتی شاه ایران نیز در مدیریت نیروهای مسلح خود استقلال نداشت. بعضا حتی یک کارمند سفارت آمریکا به فرمانده نیروی هوایی ایران دستور می‌داد، بدون اینکه فرمانده کل قوا در جریان باشد. این نشان‌دهنده عمق وابستگی حکومت پهلوی به قدرت‌های خارجی بود.
وی با مقایسه شرایط گذشته و حال، تأکید کرد: در آن زمان، اقتدار آمریکا در حدی بود که یک کارمند سفارت می‌توانست تصمیمات کلان را به ایران تحمیل کند، اما امروز حتی رئیس‌جمهور آمریکا برای اثرگذاری حداقلی در منطقه، مجبور به مداخله مستقیم است. این تغییر نشان‌دهنده تضعیف جایگاه سلطه‌طلبانه غرب است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین به ظهور مدرنیته در غرب پرداخت و افزود: رنسانس در اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن شانزدهم، آغازگر تحولی بزرگ در غرب بود. این تحول با کنار گذاشتن سنت‌های قرون وسطایی و جایگزینی آن با تفکر مدرن همراه بود. مدرنیته، به معنای تقابل با سنت، مفهوم جدیدی را به جهان معرفی کرد که تأثیرات آن همچنان بر تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشهود است.
حجت‌الاسلام و المسلمین خسروپناه در پایان با تأکید بر اهمیت بازخوانی تحولات تاریخی جهان اسلام و غرب خاطرنشان کرد: شناخت دقیق این روندها به ما کمک می‌کند تا با درک بهتر از گذشته، برای آینده تصمیمات بهتری بگیریم.
سه مفهوم اصلی مدرنیته و تأثیر آن بر مکاتب فلسفی غرب
حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه سخنان خود به بررسی سه مفهوم کلیدی مدرنیته و تأثیرات آن بر مکاتب فلسفی غرب پرداخت.
وی درباره معنای مدرنیته گفت: مدرنیته پذیرش سه مفهوم بنیادین است که اگر کسی این سه را بپذیرد، وارد عرصه مدرن شده است. این مفاهیم عبارت‌اند از عقلانیت، دنیویت و اومانیسم. در مدرنیته، عقلانیت به معنای کنار زدن وحی و تأکید بر تجربه، عقل عرفی و دانش بشری است. وحی در این نگاه نقشی در تصمیم‌گیری‌ها و مبانی فکری ندارد، در این دیدگاه، آبادانی دنیا محور اصلی است و آخرت به حاشیه رانده می‌شود. حتی اگر فردی به آخرت اعتقاد داشته باشد، این مفهوم بر اولویت‌دادن به امور دنیوی تأکید دارد. این تفکر همان سکولاریسم است و  اومانیسم یا انسان‌گرایی به معنای کنار زدن ربوبیت خداوند در مسائل است. در این نگاه، انسان در مرکز تصمیم‌گیری‌ها قرار دارد و خدای تکوینی و تشریعی که به انسان بگوید چه باید کرد یا نکرد، نقشی ندارد.
استاد خسروپناه تأکید کرد: این سه مفهوم به معنای واقعی خود، با مفاهیم اسلامی تفاوت دارند و نباید آنها را با برداشت‌های سطحی تطبیق داد. مثلاً، پذیرش عقل در اسلام به معنای نفی وحی نیست یا توجه به دنیا در قرآن با دنیویت مدرن تفاوت اساسی دارد.
وی در ادامه با اشاره به تأثیر این مفاهیم بر مکاتب فلسفی غرب گفت: مکاتب مختلفی بر اساس این مفاهیم در غرب شکل گرفتند، تجربه‌گرایی (Empiricism): در انگلستان بر پایه اولویت تجربه، عقل‌گرایی (Rationalism) در فرانسه با تأکید بر عقل، ایدئالیسم (Idealism) ترکیبی از تجربه‌گرایی و عقل‌گرایی که در آلمان شکل گرفت، پوزیتیویسم در اتریش با تأکید بر دانش تجربی و قابل آزمون، اگزیستانسیالیسم در بخش‌هایی از اروپا، مانند فرانسه و آلمان، با تأکید بر دغدغه‌های انسانی و حل بحران‌های فردی شکل گرفت.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اهمیت بازخوانی مفاهیم مدرنیته و تأثیر آن‌ها بر جهان معاصر خاطرنشان کرد: شناخت صحیح این مفاهیم و تفکیک آن‌ها از مفاهیم اسلامی، ضرورتی برای درک بهتر تحولات فکری و فلسفی است.
سه مفهوم مدرنیته، فلسفه‌های غرب و آشفتگی تئوری‌ها در علوم انسانی
استاد خسروپناه در ادامه مباحث خود به تحلیل تأثیر سه مفهوم اصلی مدرنیته بر شکل‌گیری فلسفه‌ها، ایدئولوژی‌ها و نظریه‌های علوم انسانی غرب پرداخت.
وی با اشاره به سه مفهوم بنیادین مدرنیته—عقلانیت، اومانیسم و دنیویت—توضیح داد: از این سه مفهوم مکاتب فلسفی گوناگونی پدید آمد که بعدها ایدئولوژی‌های اجتماعی و نظریه‌های علوم انسانی غرب را شکل دادند. به‌عنوان مثال لیبرالیسم بر پایه اصالت آزادی، سوسیالیسم بر پایه اصالت جامعه و عدالت، ناسیونالیسم بر پایه اصالت ملیت، فمینیسم بر پایه اصالت زن، نازیسم بر پایه اصالت یک جامعه و نژاد خاص است. این ایدئولوژی‌ها که ریشه در مکاتب فلسفی دارند، همچنان بر جهان غرب حاکمند. حتی صهیونیسم نیز به‌عنوان یک ایدئولوژی ابتدا در مسیحیت و سپس در یهودیت شکل گرفت.
فلسفه غرب یا فلسفه‌های غرب؟
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر تنوع فلسفه‌های غربی افزود: در غرب یک فلسفه واحد وجود ندارد، بلکه مجموعه‌ای از فلسفه‌ها با دیدگاه‌های متعارض داریم. به همین دلیل، نظریه‌های اجتماعی و علوم انسانی در غرب به‌شدت پراکنده و متعارض هستند. برخلاف علوم تجربی مانند فیزیک، که نظریاتی مانند نظریات نیوتن یا نسبیت انیشتین و یا مکانیک کوانتوم مقبولیت عمومی دارند، در حوزه علوم انسانی و اجتماعی هیچ نظریه‌ای که اجماع نسبی داشته باشد وجود ندارد.
آشفتگی نظریه‌ها در غرب
وی ادامه داد: غرب مملو از نظریه‌های فرهنگی و اجتماعی است که از مکاتب فلسفی متفاوت نشأت گرفته‌اند. نظریه‌پردازانی مانند گیدنز، پارسونز، هابرماس و فوکو هرکدام دیدگاه‌های خاص خود را مطرح کرده‌اند. این تنوع نظریه‌ها نشان‌دهنده آشفتگی و عدم اجماع در علوم انسانی غرب است.
تأثیر گرایش استادان دانشگاه بر آموزش
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنین به گرایش برخی استادان دانشگاه به نظریه‌های غربی اشاره کرد و گفت: در دانشگاه‌های ما برخی استادان به خاطر علاقه به شخصیت‌های خاص غربی مانند فروید، یونگ یا اریک فروم، به ترویج دیدگاه‌های آنان می‌پردازند. این وابستگی به نظریات غربی بدون توجه به شرایط و نیازهای بومی، چالش بزرگی برای تولید علم در کشور است.
استاد خسروپناه به علاقه‌مندان مباحث فلسفی و علوم انسانی توصیه کرد: برای آشنایی جامع با مکاتب فلسفی غرب، مطالعه کتاب دو جلدی مکاتب فلسفی غرب که توسط انتشارات امیرکبیر چاپ شده، بسیار مفید است. همچنین، کتاب ایدئولوژی اجتماعی می‌تواند دیدگاه جامعی درباره ایدئولوژی‌های غربی ارائه دهد.
تفاوت ساختاری ایدئولوژی و احزاب سیاسی در غرب و ایران
استاد خسروپناه در ادامه سخنان خود به بررسی تفاوت‌های بنیادی میان ایدئولوژی‌ها و احزاب سیاسی در غرب و ایران پرداخت.
وی با اشاره به مکاتب فلسفی و ایدئولوژی‌های غربی گفت: در غرب، ایدئولوژی‌ها مستقیماً از مکاتب فلسفی نشأت گرفته‌اند و ساختار احزاب سیاسی بر اساس همین ایدئولوژی‌ها شکل گرفته است. به‌عنوان مثال، در آمریکا با وجود احزاب متعدد اما دو حزب اصلی وجود دارد، دموکرات‌ها طرفدار لیبرال دموکراسی، جمهوری‌خواهان طرفدار نئولیبرالیسم هستند، هر یک از این احزاب نماینده شاخه‌های مختلف لیبرالیسم هستند و این ارتباط ایدئولوژیک باعث می‌شود بتوان سیاست‌ها و عملکردهای آینده هر حزب را پیش‌بینی کرد.
نقد احزاب سیاسی در ایران
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه با مقایسه احزاب سیاسی در ایران افزود: در کشور ما، احزاب معمولاً با هدف حفظ قدرت گروه‌های سیاسی تشکیل می‌شوند، نه بر اساس ایدئولوژی‌های منسجم و بعضا در گذر زمان باورها و عقاید اصلی احزاب دچار دگردیسی‌های جدی شده است.
تأثیر مکاتب فلسفی بر نظریه‌های حکمرانی
وی با اشاره به خلأ تئوریک در برخی حوزه‌های علوم انسانی ایران اظهار داشت: تئوری‌های حکمرانی در غرب بر مبنای منابع فلسفی و ایدئولوژیک شکل گرفته‌اند. بنده در تألیف مقاله‌ای درباره نظریه‌های حکمرانی از منابع انگلیسی استفاده کرده‌ام، زیرا متأسفانه در این زمینه منابع فارسی کافی وجود ندارد.
شریعتی و تأثیرپذیری از مکتب فرانکفورت
استاد خسروپناه در بخش دیگری از سخنان خود به تأثیر مکاتب فلسفی غرب بر اندیشمندان ایرانی اشاره کرد و گفت: مرحوم دکتر شریعتی به‌شدت از مکتب فرانکفورت تأثیر گرفته بود. او سوسیالیسم را پذیرفته بود اما با مارکسیسم مخالفت می‌کرد، چراکه از دیدگاه‌های خاص مکتب فرانکفورت متأثر بود.
لزوم بازنگری در ساختار احزاب ایرانی
وی بر ضرورت توجه به انسجام ایدئولوژیک در ساختار احزاب ایرانی تأکید کرد و افزود: برای پیش‌بینی عملکرد یک حزب، باید ارتباط آن با فلسفه و ایدئولوژی مشخص باشد، چیزی که در بسیاری از احزاب ایران دیده نمی‌شود.
تحولات فکری در غرب و تاثیر آن بر مشروطیت ایران و دولت عثمانی
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به تحلیل تحولات فکری و ایدئولوژیکی در غرب و تاثیر آن بر روند تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران و کشورهای هم‌جوار پرداخت.
وی با اشاره به پیش‌بینی‌های خود در مورد انتخابات گذشته آمریکا و مقایسه آن با وضعیت احزاب سیاسی در ایران، تاکید کرد که در ایران اکثر احزاب، چه چپ و چه راست، بیشتر به دنبال کسب قدرت هستند تا تبیین ایدئولوژی‌های فکری و نظریه‌های مختلف. استاد خسروپناه در این خصوص به بررسی تغییرات فکری در جهان اسلام و نقش آن در پیدایش مشروطیت ایران پرداخت و یادآور شد که این جنبش‌ها به‌ویژه در دوران قاجار تاثیرات عمیقی بر جامعه ایران داشتند.
وی در ادامه افزود: مشروطیت ایران نتیجه مستقیم تاثیرات فکری غرب بود که از اواخر دوره صفوی و به ویژه در دوران قاجار بیشتر گسترش یافت. این تفکرات، به‌ویژه در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی، در ایران و مناطق هم‌جوار مانند آناتولی و مصر، تغییرات زیادی به همراه داشت.
استاد خسروپناه همچنین به تاریخچه دولت عثمانی و فروپاشی آن در اوایل قرن بیستم اشاره کرد و گفت: دولت عثمانی که در سال ۱۲۹۹ میلادی توسط عثمان ابن ارطغرل پایه‌گذاری شد، پس از ۶۰۰ سال در سال ۱۹۲۲ فروپاشید و این تحولات زمینه‌ساز ایجاد جمهوری ترکیه و تغییرات مهم سیاسی در منطقه شد.
وی تاکید کرد که برای تحلیل تحولات فکری و سیاسی در منطقه، باید به تاریخ و ریشه‌های این تحولات در غرب و درون کشورهای اسلامی توجه کرد. همچنین، وی بر اهمیت تدوین ایدئولوژی‌ها و تفکرات مکتبی در سیاست‌گذاری‌های کلان تاکید کرد.
نقد تفکر غرب‌زدگی در دولت عثمانی و ایران
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه سخنان خود به بررسی روند غرب‌زدگی در دولت عثمانی و تاثیر آن بر ایران پرداخت. وی توضیح داد: دولت عثمانی که در ابتدا به دنبال نوسازی و تطبیق با مدل غربی بود، به تدریج دچار افول شد. این افول ابتدا به دلیل تزلزل‌های داخلی و فساد حکومتی آغاز شد. از دست دادن قلمروهایی مانند اتریش، کریمه و مصر نمونه‌هایی از ضعف‌های داخلی و فروپاشی تدریجی دولت عثمانی است.
استاد خسروپناه ادامه داد: پس از تزلزل‌های درونی، تفکر غربی به تدریج در ذهن برخی از رهبران عثمانی نفوذ کرد. این تفکر غربی ابتدا از سوی کسانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، که هشدارهایی در مورد پیامدهای پذیرش بی‌چون و چرای غرب می‌داد، مورد نقد قرار گرفت. وی که به عنوان یک شخصیت تاثیرگذار در دوران عثمانی شناخته می‌شود، تلاش کرد تا جریان غرب‌زدگی را به چالش بکشد و عقلانیت و فلسفه اسلامی را به دنیای عرب و عثمانی معرفی کند.
وی همچنین به برخی از تلاش‌ها برای اصلاح و نوسازی در دوره‌های مختلف اشاره کرد و افزود: در این دوره‌ها، چند جریان مختلف در برابر تفکر غربی شکل گرفتند. برخی از رهبران چون مصطفی کمال آتاتورک در تلاش بودند تا به طور کامل از تفکر غربی پیروی کنند و حتی رسم الخط را تغییر دهند، در حالی که برخی دیگر تلاش کردند تفکر غربی را به صورت انتقادی و با توجه به اصول اسلامی بپذیرند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه توضیح داد: تفکر غرب‌زدگی در ایران نیز مشابه عثمانی در دوره‌های مختلف شکل گرفت. در دوران قاجار، افرادی چون عباس میرزا و امیرکبیر درک کردند که عقب‌افتادگی ایران به دلیل عدم استفاده از علوم و فنون غربی است. آنها تلاش کردند تا با تاسیس دارالفنون و سایر اصلاحات، از این عقب‌ماندگی جلوگیری کنند.
وی به اهمیت درک و شناخت صحیح از تاریخ و تاثیرات فرهنگی و فکری بر کشورهای مسلمان اشاره کرد و گفت: تفکر غرب‌زدگی در نهایت باعث انزوا و از دست دادن هویت فرهنگی و تاریخی ملت‌ها می‌شود. برای مقابله با این روند، باید به درک عمیق‌تری از هویت خود و نقد اندیشه‌های غربی دست یابیم.
بررسی روند غرب‌زدگی و تقابل آن با اندیشه‌های اسلامی در ایران و مصر
استاد خسروپناه در ادامه سخنان خود به تاریخ غرب‌زدگی در ایران و مصر و تاثیرات آن بر تحولات سیاسی و اجتماعی این دو کشور پرداخت. وی توضیح داد: در ایران، پس از تأسیس دارالفنون و تلاش امیرکبیر برای نوسازی کشور، برخی از دانشجویان تربیت‌شده تحت تأثیر استادان غربی قرار گرفتند و با گرایش‌های غربی به جامعه وارد شدند. اما امیرکبیر که در تلاش بود تحولاتی اساسی در ایران ایجاد کند، به شهادت رسید و این روند ناتمام ماند. اگر امیرکبیر زنده می‌ماند و توطئه‌های دربار ناصرالدین شاه به وقوع نمی‌پیوست، قطعاً ایران تحولی اساسی را در دوره جدید تجربه می‌کرد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: در دوران مظفرالدین شاه و پس از آن، نهضت مشروطه شکل گرفت، اما در این دوره نیز دو دیدگاه متناقض وجود داشت. برخی از مشروطه‌خواهان به طور کامل غربی شدند، برخی دیگر به صورت التقاطی خواستار ترکیب اندیشه‌های غربی با اصول اسلامی بودند، و برخی دیگر که منتقد غرب‌زدگی بودند، خواستار بازگشت به اصول اسلامی ناب شدند.
وی افزود: این روند در ایران مشابه با ترکیه و دولت عثمانی بود که در آن دوره شاهد جریان‌هایی از غرب‌زدگی و گرایش‌های التقاطی و انحطاطی بودیم. در این میان، افرادی چون مرحوم بازرگان و مرحوم سحابی تلاش کردند تا اندیشه‌های اسلامی را با نظریات غربی تطبیق دهند، در حالی که شهید مطهری به نقد این گرایش‌ها پرداخته و بر لزوم حفظ اصالت‌های اسلامی تأکید کرد.
استاد خسروپناه در ادامه به تحولات مصر اشاره کرد و گفت: در مصر، روند غرب‌زدگی از دوره ناپلئون آغاز شد و در دوران محمد علی پاشا ادامه پیدا کرد. او به همراه برخی دیگر از متفکران مانند شیخ حسن عطار و عبدالرحمان جبرتی تلاش کردند تا تفسیر نوینی از اسلام ارائه دهند که با نوسازی و شیوه‌های غربی سازگار باشد. اما پس از شکست این سیاست‌ها، مصر به سمت بازگشت به سنت‌های اسلامی گرایش پیدا کرد، به ویژه که مداخلات استعماری انگلیس و فرانسه تأثیر زیادی بر این تحولات داشت.
وی در نهایت تأکید کرد: در هر دو کشور ایران و مصر، جریان‌های سنتی‌ای نیز وجود داشتند که بر حفظ هویت اسلامی و جلوگیری از التقاط و انحطاط تأکید داشتند. افرادی مانند سید جمال الدین اسدآبادی و حضرت امام خمینی(ره) در ایران و شخصیت‌هایی در مصر، همواره بر ضرورت بازگشت به اسلام ناب و اجتماعی بدون هیچ‌گونه التقاطی تأکید کردند.

تحولات فکری و سیاسی مصر و ایران در مواجهه با غرب‌زدگی
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه سخنان خود به تحولات فکری و سیاسی در مصر و ایران در قرون 19 و 20 اشاره کرد و بر تأثیرات غرب‌زدگی و جریان‌های مختلف فکری در این دو کشور تأکید کرد. وی بیان داشت: در نیمه دوم قرن نوزدهم، سید جمال‌الدین اسدآبادی به مصر وارد شد و تحولاتی در عرصه فکری این کشور به وجود آورد. او با تقویت محمد عبده و تربیت رشید رضا، بر اصلاحات فرهنگی تأکید داشت و می‌گفت که اصلاحات باید از طریق رشد عقل صورت گیرد، زیرا در آن زمان در مصر گرایش‌های سلفی وجود داشت که عقل را نمی‌پذیرفتند.
استاد خسروپناه ادامه داد: در آغاز قرن بیستم، مصر وارد دوره‌ای جدید از استقلال‌طلبی شد. سعد زغلول، فارغ‌التحصیل الازهر و شاگرد سید جمال‌الدین اسدآبادی، گروهی را به نام 'راه' تأسیس کرد و هدف این گروه این بود که مصر را به سمت استقلال سوق دهد.
وی افزود: در دوره چهارم که با تشکیل دولت جعلی صهیونیست در ۱۹۴۸ آغاز شد، کودتای نظامی در مصر رخ داد و نظام سلطنتی مصر سقوط کرد. در این دوران، دولت جمهوری مصر شکل گرفت و افراد با تفکر سکولار مانند طه حسین و همچنین گروه‌های تفکرات سنتی مانند اخوان المسلمین، که از سوی سید قطب حمایت می‌شد، در کنار هم قرار گرفتند. جمال عبدالناصر که خود نقش عمده‌ای در این کودتا داشت، ابتدا به دنبال ایجاد یک کشور ناسیونالیستی سوسیالیستی عربی بود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی اشاره کرد: اما در این دوره، مصر که یکی از بزرگ‌ترین ارتش‌های جهان را داشت، در مقابل رژیم اشغالگر قدس شکست خورد و ارتش به عقب‌نشینی مجبور شد. پس از دهه 70 میلادی، مصر وارد دوره‌ای از صلح با اشغالگران قدس شد و انور سادات که دست‌پرورده جمال عبدالناصر بود، در سال ۱۹۷۷ سفری به مناطق اشغالی داشت و در سال ۱۹۷۸ پیمان کمپ دیوید را امضا کرد. در این دوران، روشنفکرانی مانند نجیب محفوظ از این تفکرات دفاع کردند، در حالی که گروه‌های مخالف مانند اخوان المسلمین و جریان التکفیر و الهجره، به رهبری خالد اسلامبولی، به شدت مخالفت کردند. این جریان در نهایت باعث ترور سادات در سال ۱۹۸۱ و حمله به نجیب محفوظ شد.
وی در ادامه توضیح داد: در دوره ششم که دوره پست‌مدرن در مصر بود، برخی از روشنفکران به گرایش‌های پست‌مدرن روی آوردند. حسن حنفی و دیگران که تأثیر زیادی از پست‌مدرن غرب داشتند، بر جریان روشنفکری سکولار و دینی تأثیر گذاشتند. این افراد عمدتاً از اندیشه‌های غربی تأثیر پذیرفتند.
استاد خسروپناه در نهایت اشاره کرد: در ایران، روشنفکران ایرانی تحت تأثیر اندیشه‌های مصر و هند بودند و نه تنها از غرب بلکه از اندیشه‌های هندوستان و مصر نیز تأثیرات زیادی دریافت کردند. این تأثیرات به ویژه در آثار افرادی مانند سید احمد خان هندی، بازرگان و دیگر روشنفکران ایرانی مشاهده می‌شود که تفکرات التقاطی را در برخی از آثار خود مطرح کردند.
نقد جریان‌های فکری و مبارزات سیاسی در مصر و ایران
استاد خسروپناه در ادامه سخنان خود به تشریح تحولاتی در جریان‌های فکری و مبارزات سیاسی در مصر و ایران پرداخت. وی به تحولات فکری در دوره پست‌مدرن اشاره کرد و گفت: در دوران پست‌مدرن، برخی از روشنفکران مصری گرایش‌های نسبی‌گرایانه داشتند و هیچ معیاری برای سنجش حقیقت نداشتند. این افراد با اسلام اجتماعی و مبارزه با جریان صهیونیستی مخالف بودند و قرآن و وحی الهی را نمی‌پذیرفتند. اما تأثیرات روشنفکری حسن حنفی متفاوت بود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به تاریخچه حکومت‌های مصر و تأثیر استعمارگران غربی در این کشور اشاره کرد و ادامه داد: مصر در گذشته تحت تأثیر حکومت‌های فاطمی و اسماعیلیه قرار داشت، اما با گذشت زمان و تأثیر استعمار فرانسه، وضعیت به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرد. به‌ویژه، فرانسوی‌ها در تعیین مفتیان تأثیر زیادی داشتند و نقش مهمی در شکل‌گیری تفکرات غربی در مصر ایفا کردند.
وی افزود: در این دوره، جریانات مختلف اسلامی در مصر شکل گرفتند، از جمله جریان تکفیری، اسلام اجتماعی، اسلام اخوانی و اسلام سنتی. این جریانات به‌طور جدی در برابر استعمار و تحولات سیاسی مبارزه می‌کردند، اما جریان‌های روشنفکری، تحت تأثیر غرب، اغلب با این مبارزات مخالفت می‌کردند.
استاد خسروپناه سپس به نقش امام خمینی(ره) در مواجهه با این جریانات اشاره کرد و گفت: در ایران، امام خمینی(ره) به‌طور منحصر به‌فردی اسلام ناب محمدی را معرفی کرد. امام(ره) با پیوند عقل و وحی، و با تأکید بر ارتباط دنیا و آخرت، طرح جدیدی از اسلام ارائه داد که به‌هیچ‌وجه با تفکرات غرب‌زده و دین حداقلی همخوانی نداشت. او حتی جریان‌های روشنفکری را که اسلام را به حداقل می‌کشیدند، نقد کرد.
وی اضافه کرد: امام خمینی(ره) در نقد مفاهیم مدرن و اسلامی، همچنان به‌طور قاطع بر اصول اسلام ناب تأکید می‌کرد و حتی مفهوم جمهوری اسلامی را به‌صورت کامل معرفی کرد. امام(ره) به‌عنوان یک نظریه‌پرداز، ایدئولوژی خود را تدوین کرد و در نهایت، این ایدئولوژی را به‌عنوان مبنای حرکت اجتماعی و سیاسی خود قرار داد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: امام خمینی(ره) بیش از آن‌که یک رهبر انقلابی باشد، یک نظریه‌پرداز بود که با تأسیس جمهوری اسلامی؛ الگویی متفاوت از دموکراسی اسلامی را ارائه داد.
نقش تأثیرگذار امام خمینی(ره) در شکل‌گیری انقلاب اسلامی و مبارزات منطقه‌ای
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه سخنان خود به اهمیت شناخت اندیشه امام خمینی(ره) و نقش او در تاریخ معاصر پرداخت. وی تأکید کرد: یکی از شخصیت‌هایی که باید ساعت‌ها درباره‌اش وقت بگذاریم و او را بشناسیم، امام خمینی(ره) است. متأسفانه بسیاری از ما امام(ره) را به‌طور کامل نمی‌شناسیم. ارزشمند است که هر چند وقت یکبار اندیشه‌های امام(ره) را مطالعه کنیم. به‌عنوان مثال، در درس خارج فقهی اخیرم، فرایند قانون‌گذاری در مکتب امام خمینی(ره) را مورد بحث قرار دادم. امام خمینی(ره) چگونه قانون‌گذاری کرد و چه تأثیری بر تحولات حقوقی داشت؟ این فرایند، نشانه‌ای از الهام‌گیری امام(ره) از اصول اسلامی است.
استاد خسروپناه سپس به تأثیرات مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در ادامه مسیر امام خمینی(ره) اشاره کرد و گفت: حضرت آقا به عنوان شاگرد ممتاز مکتب امام(ره)، یک رهبر حکیم و اثربخش در دنیای امروز هستند. البته نباید فراموش کنیم که اگر برخی شخصیت‌ها از مکتب امام(ره) فاصله گرفتند، این مسئله نباید ما را از اصل مکتب امام(ره) غافل کند. امام خمینی(ره)، با پیوند دادن حوزه و دانشگاه، وحدت شیعه و سنی، و ایجاد مؤلفه‌های جدید در نظام اسلامی، یک تغییر اساسی در جهان اسلام به وجود آورد.
وی افزود: امام خمینی(ره) با تفکر انقلابی خود، توانست مفاهیم جدیدی در جهان اسلام مطرح کند که همچنان آثار آن در منطقه مشاهده می‌شود. حضرت آقا نیز با پیگیری این مسیر، موفق شد جریانات مقاومت مانند حزب‌الله و انصارالله را شکل دهد. این اقدامات نشان‌دهنده تأثیرگذاری عظیم اندیشه امام(ره) در سطح بین‌المللی است.
استاد خسروپناه در بخش دیگری از سخنان خود به مبارزات نظامی و جنگ تحمیلی اشاره کرد و افزود: در جنگ تحمیلی، زمانی که ما به‌طور مستقیم درگیر عملیات‌های مختلف بودیم، امام خمینی(ره) با هدایت‌های خود توانست روحیه مبارزان را تقویت کند. به‌ویژه در عملیات‌های پیچیده‌ای مانند عملیات والفجر، که با کمبود امکانات و فشارهای شدید مواجه بودیم، روحیه مبارزه از سوی امام(ره) تقویت می‌شد.
نقش رهبری در تقویت جریان مقاومت و تحلیل وقایع جنگ تحمیلی
استاد خسروپناه در سخنانی به نقش برجسته رهبری انقلاب در شکل‌گیری جریان مقاومت اشاره کرد و گفت: رهبر معظم انقلاب نقش کلیدی در تقویت جبهه مقاومت ایفا کردند. اگر شاگردان امام خمینی (ره) در برخی مواقع دچار سکوت یا کم‌توجهی شدند، رهبری با استقامت و هدایت دقیق، موجب شدند حزب‌الله لبنان، انصارالله یمن و دیگر گروه‌های مقاومت در کنار یکدیگر قرار گیرند. این دستاورد بزرگ نباید باعث غرور شود؛ هرچند ممکن است شرایط فعلی منطقه و کشور دشوار به نظر برسد.
وی با بازگشت به دوران دفاع مقدس، به برخی از مقاطع حساس جنگ تحمیلی پرداخت و افزود: در عملیات والفجر ۸ که در سال ۱۳۶۴ انجام شد، پیروزی بزرگی نصیب ما شد، اما پس از آن، عملیات کربلای ۴ شکست خورد. با این وجود، بلافاصله عملیات کربلای ۵ اجرا شد و به پیروزی رسیدیم. این جنگ، جنگی بود که ما وجب به وجب برای حفظ خاک کشور تلاش می‌کردیم.
استاد خسروپناه درباره شرایط سخت سال‌های پایانی جنگ گفت: در سال ۱۳۶۶، عملیات والفجر ۱۰ در کردستان عراق اجرا شد، اما با وجود کمبود امکانات و نیرو، موفق شدیم مناطقی از کردستان عراق را آزاد کنیم. با این حال، سال ۱۳۶۷ شرایط بسیار سخت‌تر شد. نیروهای دشمن فاو را اشغال کردند و خطر پیشروی به اهواز جدی بود. در این شرایط، امام خمینی (ره) بیانیه‌ای صادر کردند که باعث بسیج گسترده مردم شد. نیروهای ما نیز با وجود خستگی و مجروحیت، در گرمای شدید خوزستان به میدان رفتند و دشمن را به عقب راندند.
وی در پایان به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اشاره کرد و گفت: برخی افراد که در جنگ نبودند یا درک درستی از آن ندارند، نقدهایی به پذیرش قطعنامه مطرح می‌کنند. اما واقعیت این است که اگر صدام حسین پس از پذیرش قطعنامه درگیر مسائل منطقه‌ای نمی‌شد، حتماً مجدداً به ایران حمله می‌کرد. صدام فردی نبود که جنگ را رها کند و تا زمانی که زنده بود، به دنبال جنگ با ایران بود.
استاد خسروپناه: تفکر استکباری در برابر اتحاد شیعه و سنی شکست خورد
استاد خسروپناه در ادامه سخنان خود به نقش تحولات منطقه‌ای در تضعیف جبهه استکبار اشاره کرد و گفت: لطف الهی بود که صدام حسین پس از جنگ ایران و عراق به کویت حمله کرد. کشورهای عربی که او را برای جنگ حمایت کرده بودند، در برابر خواسته‌های مالی صدام قرار گرفتند. این اقدامات، در نهایت باعث درگیری او با عربستان و ورود آمریکا به منطقه شد. آمریکا با تمام قدرت وارد عراق شد و بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق را به کشتن داد، اما سرانجام با ذلت از این کشور خارج شد.
وی افزود: آمریکا و متحدانش هرگز تصور نمی‌کردند عراق در نهایت به دست شیعیان بیفتد و گروه‌هایی مانند حشدالشعبی شکل بگیرند. این تحولات، نتیجه تفکر امام خمینی (ره) بود که توانست شیعه و سنی را متحد کند و پایه‌های جبهه مقاومت را در منطقه ایجاد کند.
استاد خسروپناه در تحلیل استراتژی اتاق‌های فکر آمریکا و رژیم صهیونیستی گفت: اتاق فکر آمریکا در پنتاگون و دانشگاه‌های این کشور به این نتیجه رسید که تفکر امام خمینی (ره)، با متحد کردن مسلمانان، جهان اسلام را علیه استکبار به حرکت درآورده است. این موضوع، منافع استعماری و استکباری آن‌ها را در منطقه، به‌ویژه در حوزه انرژی، به خطر انداخته است.
وی همچنین به نقش جریان‌های تکفیری در سیاست‌های منطقه‌ای اشاره کرد و اظهار داشت: جریان تکفیری که ریشه آن به دوران انور سادات و توافق او با رژیم صهیونیستی بازمی‌گردد، بخشی از تلاش‌های استکبار برای ایجاد تفرقه در میان مسلمانان بود. اما این جریان نیز در برابر اتحاد مسلمانان و جبهه مقاومت، کارایی خود را از دست داده است.
جریان‌های تکفیری ابزار استکبار برای تفرقه‌اندازی در منطقه هستند
استاد خسروپناه در ادامه سخنان خود به نقش کشورهای استکباری در ایجاد و تقویت جریان‌های تکفیری اشاره کرد و گفت: جریان‌های تکفیری مانند داعش و القاعده با اهداف خاصی توسط اتاق‌های فکر آمریکا و متحدانش طراحی و تقویت شدند. به‌عنوان مثال، طالبان در ابتدا برای مقابله با شوروی ایجاد شد، اما بعدها همین ظرفیت برای پیشبرد منافع آمریکا در منطقه به کار گرفته شد. القاعده نیز ابتدا برای مقابله با آمریکا شکل گرفت، اما داعش به‌طور مستقیم توسط اتاق‌های فکر آمریکایی برای تفرقه‌افکنی میان مسلمانان طراحی و تقویت شد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: داعش نه‌تنها به‌عنوان ابزاری برای ایجاد تزلزل و تجزیه در منطقه شکل گرفت، بلکه هدف دیگری نیز داشت: کاهش تهدید مهاجران مسلمان در کشورهای اروپایی. مهاجران مسلمان در اروپا، که به‌عنوان شهروندان درجه دو تلقی می‌شدند و احساس ذلت و حقارت می‌کردند، به‌سوی جریان‌های تکفیری مانند داعش جذب شدند. این امر، تهدید این مهاجران برای کشورهای اروپایی را کاهش داد و هم‌زمان موجب درگیری و تفرقه میان مسلمانان در منطقه شد.
استاد خسروپناه در تحلیل این سیاست‌ها تأکید کرد: اتاق‌های فکر آمریکایی با انجام پژوهش‌های گسترده روی جریان‌های تکفیری، تلاش کردند این جریان‌ها را به ابزارهایی برای تضعیف اتحاد مسلمانان و مقابله با جبهه مقاومت تبدیل کنند. آن‌ها با استفاده از مدل‌های خاص حکمرانی و سیاست‌گذاری، داعش را به جریانی خطرناک در منطقه تبدیل کردند.
وی در پایان به نقش تفکر امام خمینی (ره) و رهبری انقلاب اسلامی در شکل‌گیری جبهه مقاومت اشاره کرد و گفت: در مکتب امام خمینی (ره)، اتحاد شیعه و سنی، زیدی و دیگر گروه‌ها برای مقابله با استکبار جهانی شکل گرفت. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز این مسیر را ادامه دادند و جبهه مقاومت را به نقطه‌ای رساندند که امروز توانسته است تمام نقشه‌های استکبار را خنثی کند.
بررسی وضعیت سوریه؛ تحلیل نقش بازیگران داخلی و خارجی در بحران سوریه
استاد خسروپناه در ادامه سخنان خود به عوامل داخلی و خارجی بحران سوریه اشاره کرد و گفت: وضعیت کنونی سوریه، نتیجه تأثیر مجموعه‌ای از عوامل داخلی و خارجی است. در میان بازیگران خارجی، کشورهایی مانند ترکیه، قطر، آمریکا و رژیم صهیونیستی نقش مهمی در شکل‌گیری و تشدید بحران داشته‌اند. بافت قومی-مذهبی، ضعف ارتش و برخی بی‌تدبیری‌ها از سوی حاکمیت سوریه نیز از عوامل داخلی این بحران هستند.
وی افزود: گروه‌های مختلف مسلح نیز در تضعیف دولت سوریه نقش داشتند. این گروه‌ها، با وجود اختلافات داخلی، در هدف سرنگونی حکومت سوریه مشترک بودند. از جمله این گروه‌ها می‌توان به گروه هایی اشاره کرد. تحریرالشام به رهبری ابو محمد جولانی که استان ادلب را به کنترل خود درآورد. این گروه در ابتدا به‌عنوان جبهة النصره شناخته می‌شد، از القاعده جدا شد، مدتی با داعش متحد بود و سپس از داعش نیز فاصله گرفت. جبهه آزادی‌بخش ملی که تحت حمایت ترکیه فعالیت می‌کرد. جنبش احرارالشام که از ادغام چهار جناح معارض سوری شامل ۱۵ هزار نیرو بود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه با اشاره به نقش قدرت‌های بین‌المللی، به خصوص روسیه، گفت: روسیه، با وجود درگیری در اوکراین، همچنان نقشی کلیدی در بحران سوریه ایفا می‌کند. در گذشته، با ۱۰۰ فروند هواپیما در عملیات نظامی این کشور مشارکت داشته و از ارتش سوریه حمایت کرده است.
وی در پایان تأکید کرد: عوامل متعدد و بازیگران متنوع، از بازیگران خارجی گرفته تا گروه‌های داخلی، در بحران سوریه نقش داشته‌اند و شناخت دقیق این عوامل، برای تحلیل آینده این کشور بسیار ضروری است.
ضرورت انسجام ملی و تقویت جریان مقاومت در سوریه و منطقه
استاد خسروپناه در سخنانی به تحلیل وضعیت سوریه و راهکارهای تقویت جریان مقاومت پرداخت و گفت: هفت جریان اصلی که در سوریه فعال هستند، با وجود اختلافات درونی، در هدف براندازی حکومت سوریه همسو شده‌اند. هرچند ممکن است به دلیل تسلط آمریکا و شرایط فعلی، برای مدتی با یکدیگر همکاری کنند، اما امکان همزیستی پایدار میان آن‌ها بسیار محدود است. این گروه‌ها با تغییر تفکر تکفیر، به‌جای مقابله با رژیم صهیونیستی، جریانی علیه مقاومت ایجاد کرده‌اند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: راهکار اصلی برای مقابله با این شرایط، تقویت جریان مقاومت است. این امر باید در سه محور انجام شود: نخست، ایجاد یک جریان محکم و استوار مقاومت؛ دوم، تئوریزه کردن این جریان؛ و سوم، گفتمان‌سازی و بیان اثرات آن. به‌ویژه در فضای برادران اهل سنت، باید تفکر مقاومت را ترویج کرد، چراکه مردم این جوامع به‌طور ذاتی مخالف رژیم صهیونیستی هستند. بیدار کردن این مخالفت خفته می‌تواند نتایج مثبتی به‌همراه داشته باشد.
استاد خسروپناه با اشاره به تأثیر جریان مقاومت بر گروه‌های مختلف، تصریح کرد: برای نمونه، تفکر مقاومت بود که القاعده را در برابر آمریکا قرار داد. این نشان می‌دهد که امکان تأثیرگذاری بر گروه‌های مشابه نیز وجود دارد. ما حتی توانستیم بر طالبان نیز اثرگذار باشیم. اگر مقاومت به لحاظ نظری و فکری تقویت و در میان جوامع ترویج شود، می‌توان نتایج قابل‌توجهی به دست آورد.
وی همچنین بر ضرورت حفظ انسجام ملی تأکید کرد و گفت: یکی از مهم‌ترین اهداف دشمن، ایجاد شکاف اجتماعی در داخل کشور است. موضوعاتی مانند مسئله حجاب باید در بستر انسجام ملی بررسی شود، نه با نگاهی محدود و جزئی. این مسئله خاکریز ماست و باید با نگاه حکمرانی و سیاست‌گذاری درست فتح شود. برخوردهای تند و غیرمنطقی می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در پایان خاطرنشان کرد: انسجام ملی یکی از اولویت‌های اصلی کشور است و مسئولان با سبک زندگی و ارتباط نزدیک با مردم می‌توانند نقش مهمی در تقویت این انسجام ایفا کنند. برگزاری جلسات تخصصی برای بررسی راهکارهای جلوگیری از شکاف اجتماعی و تقویت اتحاد ملی ضروری است.

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7