نشست هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی نقد و مناظره با حضور حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در فرهنگستان علوم برگزار شد.
به گزارش مرکز رسانه و روابط عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی،
حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با اشاره به علل کامیابی و ناکامی نظریهپردازی در کشور بیان کرد: تجربیات علمی و مدیریتی من نشان میدهد که چهار علت اصلی برای کامیابی در نظریهپردازی وجود دارد. علت اول، وجود یک میراث غنی فلسفی و حکمی است که بنیانهای نظریهپردازی را شکل داده است. نظامهای هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی، ارزششناسی و دینشناسی و پیوند با حکمت به عنوان ارکان این نظریهپردازی مطرح هستند. پیوند حکمت با سنت و مدرنیته نیز چارچوبی عمیق برای مرجعیت علمی و نظریهپردازی فراهم کرده است.
وی ادامه داد: علت دوم، نزاع مبارک میان فلسفه، کلام و عرفان در تمدن اسلامی است. این نزاع منجر به رشد و بالندگی این دانشها شده و تمدن اسلامی را از نظر علمی و معنوی تقویت کرده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: سومین عامل کامیابی، وجود نظریهپردازان حکمتبنیان در تاریخ تمدن اسلامی است. نامهایی همچون فارابی، خوارزمی، ابوریحان، ابنسینا، خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ بهایی و علامه طباطبایی همگی نقش مهمی در شکلگیری فرهنگ نظریهپردازی در تمدن ایرانی-اسلامی ایفا کردهاند. این شخصیت ها توانمندی نظریه پردازی ایجاد کردهاند.
استاد خسروپناه گفت: چهارمین علت کامیابی، حمایتهای ساختاری از کرسیهای نظریهپردازی و تنوع این کرسیها در کشور است. توسعه کرسیهای ترویجی و نقد و نوآوری در دورههای مختلف به رونق مباحث علمی کمک کرده است. این کرسیها فرصتی برای تقویت تعاملات علمی و نقد و نوآوری فراهم کردهاند.
وی در مورد علل ناکامی نظریهپردازی بیان کرد: نخستین علت، حفظ و تکرار نظریههای علوم انسانی مدرن بدون ابتکار و نوآوری است. در بسیاری از مراکز علمی، به جای ارائه نظرات جدید، نظریات قدیمی صرفاً تکرار میشوند. این امر مانع پیشرفت علمی میشود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: یکی از عوامل اصلی ناکامی در نظریهپردازی، عدم عبور از نظریههای گذشته است. این موضوع باعث میشود که فضای فکری ما در بسیاری از موارد به تکرار نظریات پیشین محدود شود. عامل دوم، بیتوجهی به پارادایمها، استراتژیها و روشهای حاکم بر تحقیق است. در دانشگاهها عمدتاً روشهای کمی، کیفی و ترکیبی تدریس میشود که بیشتر تکنیکهای تحقیق هستند و کمتر به پارادایمها و استراتژیهای کلان پژوهش پرداخته میشود. اساتیدی که به این پارادایمها و استراتژیها اشراف دارند، معمولاً توانایی نظریهپردازی بیشتری از خود نشان دادهاند.
وی ادامه داد: عامل سوم ناکامی نظریه پردازی، عدم آگاهی و ترویج روششناسی مبتنی بر حکمت اسلامی است. در بحث علوم انسانی اسلامی، بیشتر بر مفهوم علم دینی و مبانی معرفتشناسی و انسانشناسی تأکید شده، اما روشهای تولید نظریه در این حوزه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. روشهای اجتهادی و حکمی اجتهادی و سایر روشهای بومی مبتنی بر تفکر اسلامی میتوانند به ما در تولید نظریه کمک کنند.
استاد خسروپناه چهارمین عامل ناکامی را نظریهبسندگی دانست و بیان کرد: زمانی که نظریهای ارائه میشود، اما به سطوح بالاتر آمادگی و بلوغ فناوری نمیرسد. بلوغ فناوری بیشتر در علوم فنی و مهندسی مطرح شده و ما نیز در شورای عالی انقلاب فرهنگی به دنبال بومیسازی این مفهوم برای علوم انسانی هستیم. مراحل تبدیل یک نظریه به عمل و حتی تجاریسازی آن باید در نظر گرفته شود. این مراحل میتوانند به رشد نظریهپردازی و پیوند بین نظریه و عمل کمک کنند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: بسیاری از سیاستگذاران و تصمیمگیران هنوز باور ندارند که سیاستگذاری باید مبتنی بر نظریه باشد. برای مثال، وقتی سندهای معماری، شهرسازی، یا فرهنگی تدوین میشوند، باید بر اساس نظریههای مرتبط باشند. عدم توجه به این پیوند میان نظریه و سیاستگذاری باعث ایجاد جزایر متفرقه و تصمیمگیریهای ناهمگون میشود. ضعف در این زمینه یکی از عوامل عدم پیوند نظریه و عمل است.