«کتاب جستارهایی در فیزیک معاصر» نوشته دکتر مهدی گلشنی، استاد تمام فیزیک و فلسفه علم دانشگاه شریف است که در روزهای پایانی سال 1399 به بازار کتاب عرضه شد. کتابی که با چند پرسش کلیدی این استاد آرام اما خروشان فیزیک و فلسفه، مخاطب را به دامن چالشهای جدی میکشاند.
پرسشهایی چون: چرا جامعه علمی ایران مباحثه و تعاملی که بین فلاسفه، فیزیکدانان و کیهانشناسان در برخی دانشگاههای مهم غرب به راه افتاده است را نادیده میگیرد؟ چرا دانشگاههای ما چشم خود را به روی بحثهای بنیادین و فلسفی نخبگان فیزیک چون پلانک، اینشتین و واینبرگ بستهاند؟ چرا فیزیک در نزد عالمان ایرانی تنها یک ابزار اما از منظر نخبگان فیزیک غرب مانند آمریکا، آلمان و انگلیس تلاشی برای درک عالم خلقت است؟
جستارهایی در فیزیک معاصر و ایراد اصلی فیزیک کوانتوم
دکتر گلشنی در گفتگوی تفصیلی خود با خبرنگار حوزه فرهنگ خبرگزاری آنا به بهانه انتشار کتاب «جستارهایی در فیزیک معاصر» درباره تالیفات اخیر خود میگوید: در 3 ماهه اخیر چند کتاب از من چاپ شده که یکی از آنها کتاب «علم و شبهعلم» بود. کتاب دیگر نظر 4 نفر از علمای بزرگ قم راجع به علم و دین بوده که در قم رونمایی شد وکتاب اخیر بنده «جستارهایی در فیزیک معاصر» نام دارد.
پایهگذار دکتری رشته فیزیک در ایران با اشاره به دو حوزه مهم اتمی و مولکولی در فیزیک میگوید: بر حوزه اتمی یک نظریه حاکم است آن هم نظریه کوانتوم که تقریبا در همه حوزههای علم تجربی هم حاکم است، فقط فرقی با بقیه نظریهها دارد که علت را نمیفهمد. در فیزیک کوانتوم آزمایش میکنند، جواب هم میدهد ولی نمیتوانند روابط و علل دقیق را درک کنند و این درحالی است که تئوری کوانتوم حدود 95-100 سال است که حاکم است.
اعتراف بزرگان فیزیک دنیا به مشکلات فلسفی فیزیک کوانتوم سالها بعد
دکتر گلشنی که مشوق اصلی خود برای نگارش این کتاب را فرزندش علی گلشنی میداند، میگوید: 30 سال پیش کتابی به نام «تحلیل دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر» نوشته بودم و در آن مشکلات فلسفی نظریه کوانتوم را گفته بودم، ولی در آن زمان کسی به این بحثهای فلسفی توجهی نداشت و همه بحثهای فیزیکی آن را کار میکردند در آن زمانی که من به مشکلات فلسفی نظریه کوانتوم پرداختم نه کسی در آمریکا نه در ایران توجهی به این مشکلات نداشت.
دکتر گلشنی میگوید: اما هماکنون 20-30 سال است که حرفها و تحلیلهایی که سالها پیش در کتاب «تحلیل دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر» گفته بودم، توسط بزرگان و سرخطهای فیزیک دنبال میشود و به تحلیلهای من در آن کتاب راجع به کوانتوم اعتراف دارند و معتقدند نظریه کوانتوم دارای مشکلاتی است و حتی باید انقلاب کرد و نظریهای دیگر آورد.
فیزیکدانان برجسته دنیا به دنبال فهم عالم هستند اما در ایران با آن مقابله میشود
دکتر گلشنی میگوید: حرف این دانشمندان بزرگ فیزیک این است که صرف اینکه نظریه کوانتوم در آزمایشها جواب برای ما کافی نیست بلکه ما میخواهیم جهان و روابط بین پدیدهها را بفهمیم.
دکتر گلشنی به تلاش اینشتین در 90 سال پیش برای زدن همین حرفها و اختلاف نظر با فیزیکدانهای مقابلش اشاره میکند، آن را درد امروز ایران میداند و میگوید: متاسفانه آن زمان به حرف اینشتین توجه نمیکردند ولی در 30 سال اخیر که فلسفه به جمع سرآمدان و نخبگان فیزیک برگشته به این موضوع توجه میشود اما در ایران هنوز جمعهای علمی فیزیک به شدت در مقابل این دیدگاه مقاومت میکنند.
او در توضیح مقاومت اهالی فیزیک به تحولات اخیر علم میگوید: درک درستی از موضوع ندارند، شنیدهایم که میگویند انسان دشمن چیزی است که نمیداند و چون این اساتید خودشان زمان تحصیل در خارج از ایران با دیدگاههای قبلی در فیزیک همعصر بودهاند به همان مفاهیم و دیدگاههای گذشته عادت کردهاند و تحمل شنیدن حرفهای تازه ندارند، لذا مخالفت میکنند.
در دانشگاه شریف میگویند فیزیک و فلسفه به هم ربطی ندارند
دکتر گلشنی که پایهگذار مطالعات بین رشتهای فلسفه علم در دانشگاه شریف است، میگوید: چندی پیش بود که جمعی 33 نفره از دانشجویان ارشد و دکتری فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف طی نامهای از رئیس دانشکده فیزیک خواستند که بحثهای جدید فلسفه و فیزیک کوانتوم در دانشکده مطرح شود، اما ایشان پاسخ دادند که این مباحث فلسفی است و ربطی به فیزیک ندارد. متاسفانه حتی تکیهشان بر علوم غربی بهروز نیست و از تحولات روز غرب غافل هستند.
اینشتین: اگر قرار است در فیزیک شانس حاکم باشد ترجیح میدهم کارمند قمارخانه باشم تا فیزیکدان
دکتر گلشنی درباره مباحث جدید در فیزیک کوانتوم و فلسفه که مورد غفلت اهالی فیزیک در ایران واقع شده میگوید: به عنوان مثال یکی از مباحث جدید در فیزیک این است که گفته میشود الکترون مکان مشخصی ندارد تا زمانیکه مکان آن را اندازهگیری میکنیم و با اندازهگیری یک مرتبه مکان پیدا میکند، درحالیکه این گزاره اصلا قابل فهم نیست.
او به حرفهای شرودینگر اشاره میکند و میگوید: شرودینگر که از بزرگان و سرنخان فیزیک بود و معادله او در فیزیک بسیار مشهور است میگفت «میخواهم بدانم در طبیعت چه میگذرد و اینکه فرمولها جواب دهند، اصلا کافی نیست»، یا عدهای میگفتند «در دنیای اتم شانس حاکم است الکترون دارد میرود، ناگهان به یک میدان مغناطیسی میرسد و یا به سمت بالا یا به سمت پایین حرکت میکند»، حرکت الکترون به سمت بالا یا پایین شانسی میدانستند نه معلول علت.
دکتر گلشنی میگوید: در مواجهه با این استدلال اینشتین میگفت «اگر قرار است شانس حاکم باشد من ترجیح میدهم کارمند قمارخانه باشم تا فیزیکدان». اما متاسفانه آن زمان کسی به این حرفها گوش نمیداد. اما هماکنون نظریه کوانتوم بوهم مطرح است که نشان میدهد در دنیای اتم هم علیّت حاکم است.
بزرگان فیزیک جهان از نظریه کوانتوم استاندارد به علت ضعف علّی عبور کردهاند
دکتر گلشنی درباره تقسیمبندی نظریهها در حوزه کوانتوم میگوید: دقت کنیم که دو نظریه کوانتوم داریم، یکی نظریه کوانتوم استاندارد و دیگری نظریه کوانتوم بوهم. نظریه کوانتوم بوهم همه گزارهها را توضیح میدهد و تنها تفاوتش با نظریه استاندارد این است که علّی است ولی نظریه کوانتوم استاندارد علّی نیست.
او با اشاره به تغییر جهت فیزیکدانان در کوانتوم میگوید: نظریه بوهم قائل به این است که الکترون مسیر دارد ولی نظریه استاندارد معتقد است که الکترون مسیر ندارد و وقتی که مکان آن را اندازهگیری میکنیم، مکان پیدا میکند اما امروز فیزیکدانها از نظریه کوانتوم استاندارد گذشتهاند و میگویند باید به سراغ یک نظریه جامعتر برویم.
گلشنی میافزاید: یکی از فیزیکدانانی که قائل به عبور از نظریه استاندارد است پروفسور ونگ بِرگ، استاد بنده در دانشگاه برکلی بود و بعد هم برنده جایزه نوبل فیزیک شد. هماکنون در یکی از کتابهایش که در دانشگاه تدریس میشود، مسئله عبور از نظریه کوانتوم استاندارد و رفتن به دنبال یک نظریه جدید را مطرح میکند.
ما غافل از انقلاب در فیزیک کوانتوم هستیم
دکتر گلشنی درباره لزوم انقلاب در فیزیک میگوید: مزیت نظریه استاندارد این است که همه چیز را به لحاظ عددی توضیح میدهد اما نمیتواند بگوید به طور دقیق چه اتفاقی در طبیعت میافتد به طور مثال دقیق نمیدانیم الکترون چه کار میکند فقط وقتی اندازهگیری انجام میدهیم میتوانیم حدس بزنیم چیزهایی هست. این تنها یکی از نظریات در فیزیک است که دانشمندان فهمیدهاند، انقلاب در آن لازم است.
حوزه انرژی دچار تحولات بنیادین شده است
دکتر گلشنی علاوه بر انقلاب در کوانتوم از انقلاب در کیهانشناسی که از چشم جامعه علمی ایران پنهان مانده پرده بر میدارد و میگوید: مثال دیگر مربوط به مسئله کیهانشناسی است که به نحوه به وجود آمدن عالم و تحولات آن چون بسط روزافزون جهان میپردازد.
او میافزاید: یک زمانی در این حوزه تصور میکردند حرف نهایی را زدهاند اما اکنون در حوزههای مهم آن اختلاف نظر وجود دارد. به عنوان مثال هم اکنون چهار نیرو را در طبیعت میشناسیم، یکی نیروی جاذبه نیوتنی که به طور مثال خورشید زمین را جذب میکند دیگری نیروی الکترومغناطیس است. دو نیروی هستهای قوی و نیروی هستهای ضعیف هم در قرن بیستم کشف شدند.
دکتر گلشنی درباره تحولات در حوزه انرژی میگوید: فیزیکدانها به دنبال این بودند که منشا هر چهار نیرو را به یک نیرو برگردانند، در 50 سال گذشته توانستهاند منشا سه نیرو از چهار نیرو را به یک نیرو برگردانند و وحدت ببخشند اما یکی دیگر از این نیروها را نتوانستهاند به سه نیروی دیگر وحدت ببخشند، لذا بر سر این موضع اختلاف است.
درحالیکه فقط 5 درصد ماده عالم را میشناسیم نمیتوانیم حرف اول و آخر را بزنیم
دکتر گلشنی حتی به تحولات بنیادین در تعریف و تعیین ماده میپردازد و میگوید: موضوع دیگر این است که ما از کل ماده عالم فقط 5 درصد آن را میشناسیم و 95 ماده عالم برای ما ناشناخته است و محاسبات نشان میدهد جِرم عالم بسیار بیشتر از آنی است که ما به آن دسترسی داریم.
او میافزاید: همچنین به70 درصد این ماده، انرژی تاریک میگویند، منظور از انرژی تاریک این است که نمیدانیم جنس ماده چیست. نام 20 درصد دیگر را هم ماده تاریک گذاشتهاند چون بعضی جاها، سرعتها با چیزهایی که میشناسیم فرق دارد، بنابراین نشان میدهد چیزهایی دیگری در کار است که ما آنها را نمیشناسیم.
دکتر گلشنی میگوید: وقتی 95 درصد ماده عالم را نمیشناسیم، نمیتوانیم حرف اول و آخر را راجع به آن بزنیم، بنابراین در کیهانشناسی همچنین اختلافهایی وجود دارد، حتی برخی کیهانشناسان معتقد به انقلاب اساسی در دانش موجود هستند.
فیزیکدانان ایران از تحولات بهروز فیزیک در غرب دورند
دکتر گلشنی که همواره به دنبال تحول و انقلاب در علوم است، میگوید: در کتاب «جستارهایی در فیزیک معاصر» حرفها و استدلالهای فلاسفه و فیزیکدانها را مطرح میکنم و به بحث میگذارم که چرا معتقدند هم اکنون نیاز به دو انقلاب مهم داریم. البته مشکل ایران است که فیزیکدانهایی که حتی کارهای بهروز هم میکنند اما از تحولات عمیق فیزیک دورند و حتی حاضر به شنیدن تحولات رخ داده در غرب هم نیستند.
در دانشگاههای برکلی، آکسفور و کمبریج فیزیکدانها و فلاسفه کنار هم جمع شدهاند
دکتر گلشنی میافزاید: زمانیکه در برکلی که از مهمترین دانشگاههای آمریکا بود، دانشجو بودم به هیچ وجه امکان بحث فلسفی در مورد فیزیک وجود نداشت اما الان به طور جدی این مباحث در برکلی دنبال میشود چه اتفاقی افتاده که در دانشگاههای برکلی، آکسفور و کمبریج فیزیکدانها و فلاسفه کنار هم جمع شدهاند و با هم تصمیم به حل مسائل جهان دارند؟ این تحولات در علم بسیار حائز اهمیت است اما در ایران به آنها توجهی نمیشود.
نفوذ غرب، چشم محیط علمی ایران را به روی تحولات روز بسته است
دکتر گلشنی از سطحینگری محیط علمی ایران نسبت به علومی چون فیزیک گلایه میکند و میگوید: محیط علمی ما به دنبال نوآوریهای بنیادین در علم نیست، فقط به دنبال مسائل رایج، مُد و روزمره یا در نهایت تکنولوژی هستند و مانند نیوتن، ابنسینا و اینشتین کمتر دنبال فهم عالم هستند و سطحینگری در علم موجب شده در اداره جامعه و مسائل دچار مشکل باشیم.
او علت توقف محیط دانشگاهی ایران در علوم گذشته را نفوذ غرب میداند و میگوید: غرب کاری کرده که ما مشغول موارد روزمره باشیم و به دنبال رفع نیازهایمان از طریق علم و نوآوری نباشیم.
رهبر انقلاب بر شکافتن مرزهای دانش توسط دانشگاهیان تاکید دارند
او میافزاید: مقام معظم رهبری جزء افراد استثنایی در جمهوری اسلامی ایران هستند که در دیدار با دانشگاهیان هم بر رفع نیازها و هم نوآوری در علم و شکافتن مرزهای دانش تاکید کردهاند. نه تنها محیط علمی دنبال این موارد نیست بلکه وزارت علوم ما هم به دنبال این موارد نیست لذا نیاز به انقلاب فکری در جامعه ما هست.
اعتمادی به نیروی داخلی در ایران نیست
دکتر گلشنی راه غلبه بر تکصدایی علم در جهان را اعتماد به خود میداند و میگوید: اگر به دنبال این هستیم که زیر بار زورگویی قدرتها نرویم باید دو کار انجام دهیم یکی اینکه نیازهای جامعه را خودمان برطرف کنیم و نخواهیم که همه چیز را وارد کنیم دوم اینکه ما هم در شکافتن مرزهای دانش شرکت داشته باشیم.
او به تجربه پرفسور عبدالسلام اشاره میکند و میگوید: وقتی که در سال 1367 از پروفسور عبدالسلام و من برای راهاندازی دکتری رشته فیزیک در دانشگاه شریف و برای اولین بار در ایران دعوت کردند، پروفسور عبدالسلام که برنده جایزه و فیزیکدان تراز اول بودند، گفتند در سال 1956 با گروهی از پاکستانیها و غربیها به چین رفته و مشاهده کرده بودند که تمام وسایل غرب را چینیها با مهندسی معکوس ساخته بودند و امروز هم در اقتصاد و تکنولوژی رقیب سرسخت آمریکا هستند چون به خودشان اعتماد و تکیه کردند.
دکتر گلشنی میافزاید: اما این اعتماد به نیروی داخلی در ایران نیست و وزارت علوم ما در اثر این عدم اعتماد به نیروی داخلی، برای استاد ایرانی که با استاد خارجی مقاله داشته باشد، امتیازات بیشتری در نظر گرفته است. به خودمان تکیه و توجه نداریم مشکل عمده ما است که باید تغییر کند و علت را هم نفوذ عوامل غرب در سمتها حساس حوزه علم میدانم.