اشاره : مهندس سید مصطفی میر سلیم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی که از نظرتان میگذرد، با توجه به سوابق مدیریتی خود در حوزه فرهنگ ابعاد مختلف موضوع مهندسی فرهنگی را بررسی کرده است:
با سلام و سپاس و تشکر فراوان برای این وقت گفتگو که علیرغم مشغلههای فراوانی که دارید اختصاص دادید، به عنوان سوال نخست بفرمائید نیاز جامعۀ امروز به اجرای نقشۀ مهندسی فرهنگی کشور چیست و خسارتهای ناشی از عدم اجرای آن چه میتواندباشد؟
من هم به شما و همه خوانندگاه فرهیخته این گفتگو سلام و عرض ادب دارم؛ اگر به ویژگی ذاتی فرهنگ دقت کنیم که جنبۀ موروثی آن بسیار ضعیف است و هر فرد، خود مسئول ساخت و پرداخت وضع فرهنگی خویش است، به اهمیت موضوع فرهنگ سازی یا به تعبیر دیگر مهندسی فرهنگی بهتر پی میبریم.
آن بزرگوارانی که برای پیروزی انقلاب و برای کسب سربلندی جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ هشت ساله سربازی کردند و از خود گذشتگی نشان دادند از روحیهای برخوردار بودند که آن روحیه یا فرهنگ به نسلهای بعدیشان خود بخود منتقل نمی شود.
برای بدست آوردن فرهنگِ احترام به ارزشهای انقلاب و پاسداری از نظام و میهن اسلامی، هر نسلی در دوران خودش باید جهد و کوشش کند ؛ این مهمترین نیاز جامعه است که بدون برآوردن آن، هویت و حیثیت از بین می رود و صحبت کردن از استقلال فکری و جایگاه معنوی و اقتدار احتماعی بی معنی میشود. با مهندسی فرهنگی معیارها شناخته میشوند و اندازههایی که باید به اعتدال مراعات شوند تا از افراط و تفریط مصون بمانیم، معلوم می گردند و مؤلفههای اعتقادی متعالی گردآوری و بر مبنای آنها ساختار قویم اجتماعی برپا و پایدار میشود و رشد و استحکام مییابد.
نقسش دستگاههای فرهنگی نظام در اجرای نقشۀ مهندسی فرهنگی کشور چیست؟
کارشناسی مسائل فرهنگی و شناسایی آسیبها و ریشهیابی آنها و ترسیم سیر تحول برای چارهجویی مشکلات فرهنگی و برنامهریزیِ اقدام و طراحی راهکارها با دید آیندهنگرانه و با استفاده از مبانی محکم، از مسئولیتهایدستگاهای فرهنگی نظام است.
برای تدوین سیاستهای فرهنگی تلاشهایی در دهۀ 70 انجام گرفت و سیاستهای پیشنهادی آن دستگاههای فرهنگی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید ولی برنامه ریزیهای بعدی و طرحها در اجرای آن سیاستها شکل نگرفت. امروز باید آسیبشناسی عدم اجرای کامل سیاستها را آن انجام گیرد و، پس از بیست سال، اصلاحات سیاستی لازم را به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شود و فعالیتهای اصلی اجرای نقشۀ فرهنگی کشور را بر آن پایه استوار شد.
با توجه به تأکید مسئولان نظام بر معانی چون هویت اسلامی-ایرانی، خانواده، سبک زندگی ایرانی-اسلامی و فرهنگ عمومی، چرا سیاست گذاریها در این حوزه به تجلی این معانی در آثار و تولیدات فرهنگی و هنری، نمی انجامد؟
فعالیتهای فرهنگی با "صدور دستور" تکمیل نمی شود؛ انگیزۀ درست شرط لازم آن است : تا احساس درد از ناحیۀ تضعیف هویت اسلامی-ایرانی ، در صاحبان اندیشه بوجود نیاید چگونه می خواهید اثری فرهنگی و هنری دربارۀ آن خلق شود که در نتیجۀ آن، سبک زندگی تغییر کند و اصلاح شود و فرهنگ عمومی ارتقا یابد؟ آنها که دردمندند فقط سر در آخور خود فرو نبردهاند و از تجهیز خانه و کاشانه و چربی سفرۀ خود ارضا نمی شوند: آنها نخبگان جامعهاند که وجود و رفتارشان سرمشق دیگران و به شوقآورنده و راهنمای آنها و سپس مراقب بر آنها و اصلاح کنندۀ دلسوزانۀ آنها میشود.
در نمایشگاههایی که همه ساله برپا می شود میتوان به ارزیابی واقعبینانهای از حضور و تأثیر آن نخبگان رسید. مسئولان باید آنها را بشناسند و موانع تلاشهای سازندۀ آنها را برطرف نمایند و پیروان و یاران آنها را تشویق نمایند و متقابلا منحرفان و تولیدکنندگان و رواجدهندگان آثار مبتذل و مخرب ارزشهای فرهنگی را تنبیه کنند و محروم سازند.
با توجه به تجربۀ شما در مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راهکار برنامهریزی برای تربیت هنرمندان متعهد درجهت نیل به اهداف نقشۀ مهندسی فرهنگ چیست؟
بعد از انقلاب فرهنگی موفقیتهایی که در زمینۀ آموزش و تربیت بدست آورده ایم بیشتر در علوم پزشکی و کشاورزی و فنی مهندسی بوده است که عمدتاً با بدن انسان و نیازهای مادی او سر و کار دارد. اما در زمینۀ علوم انسانی توفیقات ما کمتر بوده است و بویژه در بخش هنر که از همه ضعیف تر بوده زیرا نقطۀ اثر فرهنگ و هنر به طور غالب روح انسان است و در این جا فقط موقعی به موفقیت بایسته نائل میشویم که مبانی تربیتیمان ،از هدفگذاری و گزینش استاد و مربی گرفته تا برنامهها و کتب و جزوات و کارآموزی، بر پایۀ ایمان و کارهای شایسته باشد.
متأسفانه در بخش هنر از دوران ستمشاهی توجه به آموزش و تربیت هنرمندان فاقد ابعاد ایمانی بوده و پر کردن آن خلأ در این سالها با مشکلات متعددی مواجه بوده است؛ در تربیت هنرمندان ابتدا باید به شناسایی استعدادها از کودکی توجه کنیم؛ استعدادها یکسان نیستند و کم هستند تعداد افرادی که مستعد آموزش و تربیت هنری هستند راهنمایی و پرورش آن استعدادها از دبستان تا سطوح عالی نیازمند مربیان و آموزگاران و استادانی است که شایستگیهای لازم را داشته باشند در حالی که اساساً این امر و متون آموزشی مناسب، از کمبودهای آشکار ما بوده است ؛ بدین ترتیب خطوط راهنما برای برنامه ریزی تربیتی و نیل به اهداف نقشۀ مهندسی فرهنگ روشن می شود.
نقش هنرمندان و اصحاب فرهنگ را در پدیدآوری محصولات و صنایع فرهنگی، توسعۀ صنایع و محصولات فرهنگی، هنری و چندرسانهای در راستای تحقق نقشۀ مهندسی فرهنگ کشور چگونه میبینید؟
اصحاب فرهنگ و هنر از اصلیترین گروههای مرجع اجتماعی به حساب می آیند؛ مردم و بویژه جوانان بدانها چشم میدوزند و از آنها تبعیت میکنند و از رفتار آنها تأثیر میپذیرند؛ پرواضح است که اگر تولیدات آنها انحرافی و ناشایست باشد، مانند آنچه از اغلب شبکههای اطلاع رسانی بین المللی و رسانههای بیگانه تراوش میکند و علیه ما و آرمانهای جمهوری اسلامی توزیع یا پخش می شود، و اگر عملکرد اصحاب فرهنگ و هنر با آنچه میگویند و ابراز میکنند متفاوت یا متضاد باشد، نتیجهای جز تضعیف روحیۀ اجتماعی و تخریب فرهنگ نخواهد داشت و متقابلا آثار فاخر اصحاب متعهد فرهنگ و هنر از عناصر اصلی مقابله با آسیبهای اجتماعی و اصلاح نابسامانیها و نتیجتاً تحقق نقشۀ مهندسی فرهنگ کشور است.