پژوهش «بررسی آسیبها (ضعفها و تهدیدها) در رشته مدیریت»؛ بهکوشش غلامرضا شمس، لطفالله فروزنده دهکردی، صدف خلیجیان و بهروز قلیچلی (پژوهشگران طرح) و همچنین دکتر سید حمید طالب زاده (ناظر طرح) انجام شده که توسط دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1396 منتشر شد.
به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مقدمه این پژوهش نگاشته شده است که دانش مدیریت، بهدلیل ماهیت زیاد میانرشتهای تحت تأثیر تحولات سایر علوم بهویژه علوم انسانی قرار دارد. از سوی دیگر، آموزش مدیریت در نظام آموزش عالی نقش مهمی را در پرورش مدیران ایفا کرده است.
ضرورت بازنگری در رشتههای علوم انسانی بهویژه مدیریت بر هیچکس پوشیده نیست. اجرای سياستهای مندرج در برنامههای سوم، چهارم و پنجم توسعه اقتصادی و اجتماعی ايران فرصت لازم برای نوسازی و بهسازی برنامههای درسی دانشگاهی در رشتههای مختلف علمی از جمله مدیریت را به دنبال داشته است.
آنچه مسلم بهنظر میرسد قبل از انجام هر اقدام اصلاحی شناسایی ضعفها و آسیبهای دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیازمند نگرشی سیستمی است بهگونهای که بتواند چالشهای پیشرو را در ابعاد مختلف آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مورد خطاب قرار دهد.
بنابراین هدف از این پژوهش، شناسایی ضعفها و تهدیدهای پیشروی رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور بر حسب ابعاد و شاخصهای مختلف آموزشی، پژوهشی، اقتصادی، اداری ـ ساختاری و فرهنگی ـ اجتماعی است.
همچنین روش کار در این پژوهش به شرح ذیل بیان شده است:
مرحله اول (روش کیفی) خود مشتمل بر دو مرحله مشاهده اسناد و مصاحبه نیمهساختاریافته و مرحله دوم (روش کمی) که دو مرحله داشته و با استفاده از پرسشنامه مقایسه زوجی و پرسشنامه محققساخته بهبررسی دادهها پرداخته شده است. جامعه آماری کلیه اعضای هیأت علمی، دانشجویان، مديران دانشكده و دانشآموختگان رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور و نیز کارفرمایان است.
همچنین در بخش نتایج کمی پژوهش، ضعفها و تهدیدهای پیشروی رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور
به شرح ذیل نگاشته شده است:
1- آسیبهای آموزشی رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور کدام هستند؟
متون و محتوا، اهداف آموزشی، سرفصلها، فضا و امکانات، ارزشیابی، ویژگیهای مدرسان، ویژگیهای دانشجویان.
2- آسیبهای پژوهشی رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور کدام هستند؟
کمیت پژوهشها (مقالات، مجلات، پایاننامهها)،
کیفیت پژوهشها (مقالات، مجلات، پایاننامهها)،
میزان کاربردی بودن پژوهشها (مقالات، مجلات، پایاننامهها).
3- آسیبهای اقتصادی رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور کدام هستند؟
نرخ اشتغال دانشآموختگان رشته مدیریت،
رضایت کارفرمایان از کیفیت دانشآموختگان،
اعتبارات لازم در راستای حمایت از نیازهای رشته.
4- آسیبهای فرهنگی ـ اجتماعی رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور کدام هستند؟
استاد، دانشجو، میزان پذیرش رشته در جامعه، رواج مدرکگرایی.
در ادامه پژوهش اولویتبندی ضعفها و تهدیدهای پیشروی رشته مدیریت بر حسب ابعاد و شاخصهای مختلف آموزشی، پژوهشی، اقتصادی، اداری ـ ساختاری و فرهنگی ـ اجتماعی به شرح ذیل بیان شده است:
میزان آسیبهای آموزشی، پژوهشی، اقتصادی، اداری ـ ساختاری و فرهنگی ـ اجتماعی رشته مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی کشور از دید دانشجویان متفاوت است، که در ذیل به اختصار بهآنها پرداخته شده است:
بر این اساس میتوان گفت مؤلفه متون و محتوا در رتبه اول آسیبهای رشته مدیریت قرار دارد و مؤلفه ویژگیهای دانشجویان در رتبه آخر از آسیبهای آموزشی رشته مدیریت قرار دارد.
لذا ضعف در متون و محتوای مورد مطالعه آنها از جمله فقدان نوآوری و خلاقیت و عدم توجه به پرورش مهارتهای عملی و قدیمی بودن متون موجود و عدم تطابق با مهارتها و نیازهای دانشی بازار کار فعلی مهمترین آسیب در این بخش به حساب میآید.
مؤلفه کیفیت پژوهشها (مقالات، مجلات، پایاننامهها) در رتبه اول و مؤلفه کمیت پژوهشها (مقالات، مجلات، پایاننامهها) در رتبه آخر از آسیبهای پژوهشی رشته مدیریت قرار دارد، مواردی چون عدم انگیزه کافی به امر پژوهش، عدم آگاهی از روشها و موضوعات پژوهشی جدید، کمبود امکانات و بودجههای پژوهشی، حمایت مالی اندک سازمانها از پروژهها و پایاننامههای دانشجویی، ضعف در مهارتهای پژوهشی به علت نقصانهای سیستم آموزش و ....باعث شده آنچه توسط دانشجو بهعنوان پژوهش ارائه شده، کیفیت لازم را نداشته و مسئله و نیازی را پاسخگو نبوده است و صرفاً جهت رفع تکلیف و یا الزام دانشگاهی صورت گرفته است.
مؤلفه نرخ اشتغال دانشآموختگان رشته مدیریت در رتبه اول و مؤلفه هزینه برگزاری رشته مدیریت در رتبه آخر از آسیبهای اقتصادی رشته مدیریت قرار دارد. آنچه امروز دانشجوی رشته مدیریت با آن مواجه است ابهام در سرنوشت شغلی است.
ضعف در ساختار پذیرش دانشگاهها و عدم دخالت اساتید در جذب دانشجو، میزان بالای پذیرش دانشجو بدون توجه به نیاز بازار کار، عدم بازنگری در قوانین موجود نتایج ملموسی را بر نحوه آموزش دانشجویان این رشته و مهارت کسب شده آنها طی تحصیل گذاشته است از جمله به علت زدوبندها و گرایشهای قومگرایی و قومستیزی، لزوم تحقق عدالت بیشتر در اعطای بورسیههای تحصیلی، به دانشجویان داده نمیشوند.
مؤلفه رواج مدرکگرایی رشته مدیریت در رتبه اول و مؤلفه استاد در رتبه آخر از آسیبهای فرهنگی ـ اجتماعی رشته مدیریت قرار دارد.
مهمترین دغدغه پاسخگویان وجود الزام فرهنگی برای کسب مدرک است. از بین رفتن ارزش مدرک تحصیلی در ایران پدیدهای درخور توجه است تا آنجا که برای خانوادهها و خود دانشآموز ورود به آموزش عالی و دریافت صرف مدرک بدون توجه به آینده شغلی در اولویت قرار دارد. درواقع خانوادهها در رقابت برای تحصیل قرار گرفتهاند ولی در بسیاری از مواقع به قیمت اتلاف هزینه و وقت...
بین رشتههای علوم انسانی رشته مدیریت از جمله رشتههایی است که در بسیاری از مواقع فرد به علت ناکامی در قبولی کنکور در رشته مورد علاقه، یا انتخاب صرفاً جهت ورود به دانشگاه بدون اطلاع از رشته صورت میگیرد. دانشجو بر این باور است که با کسب مدرک دانشگاهی صرف ورود به بازار کار برایش تسهیل میشود اما با تحصیل یکی از نتایجی که برای فرد حاصل میشود افزایش انتظارات شغلی است بدین معنا که پذیرش هر شغلی برایش سخت خواهد شد و انتظار دارد که در ازای تحصیل شغلی متناسب با رشته و حقوق درخور نصیبش شود لذا تعلل در پذیرش مشاغل دیگر موجب بیکاری طولانی مدت این افراد میشود. بنابراین قرار گرفتن مقوله مدرکگرایی در اولویت اول پاسخگویان امری طبیعی به نظر میرسد.
همچنین در بخش جمعبندی به شرح ذیل نگاشته شده است:
برخی از مهمترین نتایج تحقیقات نشان داده است که توسعه رشتههای علوم انسانی از الگوی معینی تبعیت نکرده است؛ زیرنظامهای آموزش عالی، نقشهای معین برای توسعه متوازن رشتههای تحصیلی در این گروه نداشته است. علوم انسانی در حکم وسیلهای برای تأمین خواست مراجع بالاسری در کشاندن آموزش عالی به شهرهای دورافتاده و فاقد امکانات اولیه برای توسعه را بازی کرده است.
سیاستگذاری توسعه رشتههای گروه علوم انسانی مبتنیبر رویکرد «ترجیح بهدلیل سهولت» بوده است و هیچ رابطه منطقی بین نوع و فراوانی رشتههای دایر علوم انسانی، مختصات شهری ـ ناحیهای وجود ندارد؛ بین توسعه علوم انسانی با تغییرات اجتماعی، انتظارات جدید فرهنگی، نیازهای کارفرمایان و بهطور کلی الزامات توسعه ملی ربط منطقی وجود نداشته است. پیشرفتهای فناوری در بین گروههای آموزشی کمترین اثر را در علوم انسانی داشته است؛ یک نظام سیاستگذاری استانی در هیچ یک از گروههای آموزش عالی از جمله علوم انسانی وجود نداشته است؛ از طرف دیگر پژوهشها مؤید آن است که سیستم آموزشی فعلی نتوانسته بهخوبی روحیه علمی دانشجویان را برای پیدا کردن کار مفید خود و جامعه تقویت کند. بهگونهای که با وجود نیاز مبرم کشور به نیروهای متخصص و بازار کار تمایل چندانی به جذب آموزشدیدگان نشان نداده و نظام آموزش عالی با بحران جدی در زمینه بیکاری عظیم فارغالتحصیلان قرار گرفته است. این مسئله در بین دانشجویان مدیریت بهگونهای حاد بهچشم میخورد زیرا تمایل سازمانها به جذب فارغالتحصیلان این رشتهها برای منصبی که بهخاطر آن تحصیل کردهاند، بسیار اندک است. از اینرو جستوجو برای رهیافتهای مختلف حل مسئله یکی از ضروریات اساسی آموزش عالی در کشور است. با گذشت بيست سال از تدوين برنامه درسی رشته مدیریت در گرايشهای مختلف، میتوان برنامه مذكور را با استفاده از دانش تربيت اسلامی و بومی كه در طی اين مدت بهوسيله محققان توليد شده است، مورد بازنگری قرار داد و آن را در جهت تأمين اهداف موردنظر مديران ارشد نظام و اساتيد و صاحبنظران ارتقا داد و دانش توليد شده را در چرخه ياددهی ـ يادگيری در دانشگاهها وارد كرد.
فایل پژوهش مذکور را میتوانید از اینجا دانلود کنید: