به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ابتدای این پژوهش با تاکید بر این گزاره”جهان وارد عصر تازهاي شده است “ موضوع پيامدهاي فناوريهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي مورد بررسی قرار گرفته و این موضوع از منظر و نگاه "جامعه شناختي انسجام اجتماعي" مورد تحلیل قرار گرفته است.
درادامه این پژوهش مبحث فناوريهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي در پوشش جامعه اطلاعاتي مطرح و سپس به پيامدها و چالشهاي اجتماعي ـ فرهنگي آنها ذيل معيارهاي چون برابري يا نابرابري اجتماعي، هويتهاي پايدار و ناپايدار، وحدت و تمايزپذيري اجتماعي پرداخته شده است.
در بخش دیگری از این پژوهش عنوان شده است: بحث درباره پيامدهاي فناوريهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي نيازمند قالبي است كه در پوشش آن بتوان مفاهيم مربوط به اين پيامدها را سامان داد.
همچنین در ادامه نیز اشاره شده است: بحث مربوط به پيامدهاي فناوريهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي بهقدري گسترده و متنوع است كه از چالشهاي اجتماعي مربوط به تبعيض گروهها، طبقات، اقوام در بهرهمندي از اين فنآوريها تا چالش اخلاقي، رسانهاي، زباني، هويتي، فرهنگي و مانند آن را در برميگيرد؛ ضمن آنكه هر يك از اين مقولات و مفاهيم نيز در درون خود به دهها مسائل و موارد قابل تفكيك هستند.
این پژوهش درجای دیگری آورده است: فناوريهاي نوين ارتباطي چه پيامدهاي اجتماعي بهدنبال دارد؟ آيا انسجام اجتماعي را تقويت ميكند يا برعكس سبب تضعيف انسجام اجتماعي شده و به پارهپاره شدن (مجازي و فيزيكي) بيشتر جوامع ميانجامد؟ آيا با گذار ايران به جامعه اطلاعاتي، انسجام اجتماعي آن افزايش مييابد يا برعكس؟.
در پاسخ به سوالات فوق چنین آمده است: با پيدايش شبكههاي نوين و جهاني اطلاعات و ارتباطات و تأثيرپذيري همه ابعاد زندگي بشر از اين انقلاب تكنولوژيك، جهان وارد جامعه جديدي شده است كه بعضي از محققان آن را ” جامعه اطلاعاتي“ ناميدهاند.
اما امروزه آنچه كه از جامعه اطلاعاتي برداشت ميشود، جامعهاي نيست كه صرفاً از تكنولوژي استفاده ميكند، بلكه ساختار اجتماعي ويژهاي است كه با ظهور پارادايم اطلاعاتي ارتباط دارد ولي توسط آن تعيين نميشود اما در عين حال، تكنولوژيهاي نوين اطلاعاتي و ارتباطي سمبل و نماد جامعه اطلاعاتي هستند.
مانوئل كاستلز و همچنين جان وندايك براي اين كه به مفهوم جامعه اطلاعاتي بار جامعهشناختي بيشتري بدهد، آن را جامعهاي شبكهاي نيز ناميدهاند؛ اما به هر حال، جامعه اطلاعاتي يا جامعه شبكهاي جامعه است كه مبتي بر تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي است.
پژوهش چالش های فرهنگی – اجتماعی فناوریهای جدید ارتباطی- اطلاعاتی میافزای: فرانك وبستر در تعريف جامعه اطلاعاتي با اتكاء به عنصر فناوري ميگويد پيشرفتهاي خيرهكننده در پردازش، نگهداري و انتقال اطلاعات به كاربرد تكنولوژيهاي اطلاعاتي در تمامي زواياي حيات اجتماعي انجاميده است.
این پژوهش ادامه میدهد: جامعه اطلاعاتي جامعهاي است كه در آن افراد مختلف جوامع گوناگون همگي حول يك سفره فشرده جهاني نشستهاند و با هم تعامل برقرار ميكنند. از اينرو گفته ميشود، جامعه اطلاعاتي ، جهان فشرده شده و يگانه شده است؛ يگانگي افراد با يكديگر در عين افتراق و تمايزشان.
به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه پژوهش فوق آمده است: احتمالاً يك بخش عيني و ملموس در بحث جامعهاطلاعاتي، تعريف آن با توجه به جنبههاي فرهنگي آن است.
اكنون هر يك از ما در زندگي روزمره به چشم خود ميبينيم كه حجم اطلاعات در گردش به طرز شگفتآوري در مقايسه با چند سال قبل افزايش يافته است.
برنامههاي تلويزيوني به صورت 24 ساعته در چندين كانال تهيه و عرضه ميشوند و راديوها نيز در كانالهاي بسيار زيادي بهطور 24 ساعته برنامه پخش ميكنند؛ تلويزيونهاي كابلي و تلويزيونهاي ماهوارهاي و حتي خدمات اطلاعات رايانهاي نظير تلهتكس تحقق يافته است.
همه اين رسانهها به صورت ملي، منطقهاي و بينالمللي در دسترس مردم قرار گرفته است و رايانههاي شخصي كه در خانههاي بسياري نفوذ كردهاند، اينترنت و پايگاههاي on-Line اطلاعاتي را نيز به خانههاي مردم بردهاند.
وبلاگهاي شخصي پديد آمده و انسانهاي مختلف را در سطح جهان همزمان توليد كننده و در عين حال مصرف كننده اطلاعات كرده است و تلفنهاي همراه پديد آمده و در اثر پيوند با تكنولوژيهاي ماهوارهاي ، ارتباط را نه تنها در هر شرايطي در سطح ملي تسهيل كرده است، بلكه در سطح منطقهاي و بينالمللي نيز اين تسهيل بهطور پرشتاب در حال افزايش است.
بدیهی است همه اينها در حقيقت گواهي ميدهند كه ما در جامعهاي اطلاعات محور كه سرشار از رسانههاست زندگي ميكنيم و اين رسانهها روزانه پيامهاي بسيار زيادي را منتشر ميكنند و ما در معرض اطلاعات بيشمار زندگي ميكنيم.
پژوهش چالشهای فرهنگی – اجتماعی فناوریهای جدید ارتباطی، اطلاعاتی میافزاید: بهطور كلي فرهنگ كنوني آشكارا در مقايسه با تمامي دورههاي قبلي سرشارتر از اطلاعات است و ما در محيطي مملو از رسانههاي گوناگون زندگي ميكنيم كه مدام در حال نمادسازياند در این فضا پيامهايي توليد و مبادله ميشوند كه يا به خودمان مربوطند و يا به ديگران و اطرافيان ما. اين انفجار بزرگ اطلاعات همراه با يورشهاي سريع و رعدآساي نشانهها و نمادها ما را وارد جامعه جديدي كرده است كه تنها ميتوان از آن
به جامعه اطلاعاتي يا جامعه مبتني بر تكنولوژيهاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي تعبير كرد.
در این گزارش پژوهشی آمده است: جامعه اطلاعاتي اجتماعات و هويتهاي جديدي خلق ميكندو در جامعهاي كه به ارتباطات مبتني بر صنعت چاپ، تلويزيون و تلفن متكي است، شيوه توليد به گونهاي است كه هويتها را به صورت عاقل سودمند و خودبسنده در ميآورد، اما در جامعه اطلاعاتي، جامعهاي كه ارتباطات الكترونيكي سيطره دارد ذهنيتها و هويتهاي ناپايدار، چند لايه و پراكنده ظهور ميكند.
مارك پاستر در ” عصر دوم رسانهها“ تاكيد ميكند در دوره جديد كه اينترنت و ارتباطات الكترونيكي در جامعه سيطره دارد، اين دادهها و اطلاعات و يا به عبارت دقيق كلمه اين اجتماعات مجازي هستند كه هويت افراد را ميسازند.
وسايل نوين اطلاعاتي و ارتباطي در اثر تغييراتي كه در برداشتهاي بشر امروزي بهوجود ميآورند، هويتها را در وضعيت كاملاً تازهاي قرار ميدهند كه متفاوت و حتي مغاير با گذشته است. هويت در اجتماعات مجازيِ جامعه اطلاعاتي در مسير فرامليتي شدن حركت ميكند.
در واقع ارتباطي كه با اتكا به وسايل ارتباطي و اطلاعاتي جديد شكل ميگيرد چشماندازي از فهم و درك جديدي از ذهنيت را آشكار ميكند كه در صورت بنديهاي گفتار و عملكرد كه به لحاظ تاريخي محسوساند، جان ميگيرد. اين ارتباطات راهگشاي نگريستن به انسان به عنوان پديدهاي چندلايه، تغييرپذير، منفعل و تكهتكه است.
در بخش دیگری از این گزارش پژوهشی آمده است: پديدهاي كه شكل دادن خويش را به گونهاي طراحي ميكند كه با هرگونه تثبيت هويت ميستيزد و جامعه اطلاعاتي مبين هويت بيثبات، تغييرپذير و منعطف انسان جديد است. در اين جامعه بسا انسانهايي كه با همسايهها، هم محليها و همشهريها و حتي هموطنان خود احساس قرابت و نزديكي نداشته ولي با فرد ديگري در اقصا نقاط جهان احساس هويتي يكسان داشته باشند.
هويت ملي در جامعه اطلاعاتي به دليل ظهور اجتماعات مجازي به شدت تهديد ميشود و اجتماعات مجازي تهديدي براي اجتماعات واقعي است.
در واقع در اجتماعات مجازي معمولاً افراد حداقل در يك چيز اشتراك دارند و آن علايق و منافعي است كه آنها را دور هم جمع ميكند که اين منافع كه همان دسترسي به اطلاعات است.
در جوامع مبتني بر صنعت چاپ، تلويزيون و تلفن كه جوامع ارگانيك نيز ناميده ميشوند، مجموعهاي از عوامل و شاخصها هويت افراد را ميسازند، از اينرو هويت آنها با آن مجموعه كاملاً همبسته و در هم تنيده است و در مقابل هرگونه بيثباتي و تغيير پذيري ميستيزد.
هويت افراد در اجتماعات مجازي ”هويتي ديجيتال“است. ديگر سرزمين، زبان بومي و محلي، كشور، فرهنگ ملي و نژاد هويت افراد را در اجتماعات مجازي تعيين نميكنند، بلكه اين منافعي كه آنها را نزد هم جمع ميكند، هويت آنها را ميسازد. اطلاعات هويت افراد را در جامعه جديد شكل ميدهد.
در بخش دیگر این گزارش پژوهشی اشاره شده بحث برابري و نابرابري اجتماعي در جامعه اطلاعاتي كه مبتني بر دسترسي برابر يا نابرابر به اطلاعات و رسانهها است را در دو سطح ميتوان مطرح كرد.
از لحاظ نظري ميتوان گفت مطابق آنچه كه در تعريف جامعه اطلاعاتي آمده است، رسانههاي جديد اطلاعرساني و شبكههاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي، انتشار و دسترسي به اطلاعات و دانش را آسانتر و بهتر ميسازد و سبب كاهش فاصله بين گروهها، افراد و طبقات اجتماعي در داخل هر كشور از يك طرف و همچنين كاهش فاصله بين كشورها از طرف ديگر ميشود؛ اما در عمل جهان شاهد يك ”شكاف اطلاعاتي“ و دسترسي نابرابر به اطلاعات رسانهها است كه با سرعت زيادي در حال افزايش است.
به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، بهطور كلي در يك جمعبندي نهايي ميتوان برابري و نابرابري اجتماعي را در دسترسي به رسانههاي نوين ارتباطي به شرح زير خلاصه كرد:
1. رسانههاي جديد در مقايسه با رسانههاي قديمي (رسانههاي دوران مدرن يعني تلويزيون، روزنامه و ساير نشريات، تلفن و ...) بسيار گران هستند؛ اين رسانهها هم در سختافزار و هم در نرمافزار خيلي سريع از مد و كارايي لازم ميافتند و نسلي جديدتر جاي آنها را ميگيرد.
2. رسانههاي جديد در كنار رسانههاي قديمي ظهور كرده و مورد استفاده قرار ميگيرد و با ظهور آنها رسانههاي قديمي از رده خارج نشدهاند و در مجموع انعطاف كمي در بودجه نهايي خانوادهها براي رسانهها و ارتباطات وجود دارد كه اين امر در خانوادهاي كمدرآمد خودش را بيشتر نشان ميدهد.
3. تحول چند رسانهها نياز به خدمات شنيداري - ديداري متعامل كه متضمن قدرت خريد بالا و رعايت قلمرو حقوق معنوي صاحبان آثار است را به همراه دارد.
4. استفاده نهايي رسانههاي جديد سبب برانگيختگي و هدفگيري بيشتري در جستجو و بدست آوردن اطلاعات ميشود. احتمالاً اين ظرفيت يكي از نابرابرترين موردي است كه در جامعه اطلاعاتي نزد مردم توزيع شده است.
5. زنان و روستائيان به دليل بهرهمندي كمتر از تحصيلات، امكانات و موقعيتهاي اقتصادي، اجتماعي دسترسي و بهرهمندي كمتري در مقايسه با مردان و شهرنشينان به اطلاعات دارند. از اينرو تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي به نوبه خود ميتواند اين شكاف را عميق سازد.
6. رسانههاي جديد، بهويژه براي جستجو و يافتن اطلاعات تخصصي خيلي مناسب هستند. بديهي است افرادي خواهان و علاقمند به اين اطلاعات هستند كه از قبل درباره آن به خوبي آگاه هستند.
7. نگاه اجمالي به رسانههاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي نشان ميدهد كه در طراحي و توسعه اين رسانهها توجه كمي به توانايي مالي، نيازهاي ارتباطي و تقاضاهاي طبقات پايين جوامع، اقليتهاي قومي شده است.
8. انتشار عمومي رسانههاي قديمي در زماني كه رشد اقتصادي نيرومندي در جهان وجود داشت و سطح درآمد و زندگي مردم بالا رفته بود، صورت گرفت، اما رسانههاي جديد در زمان ركود نسبي اقتصادي و زماني كه تفاوتهاي اجتماعي و فرهنگي و درآمدهاي نابرابر در بيشتر كشورهاي جهان افزايش يافته است، ظهور كرده است. انتشار رسانههاي قديمي همزمان بود با سياست ارائه خدمات عمومي و كلان دولتها، اما در مقابل انتشار رسانههاي جديد و ساخت بزرگراههاي اطلاعاتي تقريباً در زماني است كه تهور بازرگاني به كنار گذاشته شده و منافع تجاري به منظور كسب شهرت و ارائه خدمات عمومي و كلان براي تحت فشار گذاشتن بوجود آمدهاند.
این پژوهش در انتها نیز آورده است: نكته قابل توجه در اينجا اين است كه نابرابري اطلاعاتي در گذشته و در زمان رسانههاي قديمي هم وجود داشته، اما واقعيت اين است” كه نابرابري اطلاعاتي يا نابرابري در دسترسي به اطلاعات و رسانههاي نوين ارتباطي در جامعه شبكهاي افزايش خواهد يافت.“
اين امر نهايتاً ما را به يك نكته متفطّن ميسازد كه در جامعه اطلاعاتي نابرابري اساسي و ساختاري در درون يك جامعه و بين جوامع افزايش مييابد و انسجام اجتماعي آنها به شدت تهديد ميشود. اطلاعات و تكنولوژيهاي نوين ارتباطي جوامع جديد را به دو قطب ” دارندگان و نخبگان اطلاعات“ يعني كساني كه در موقعيت استفاده از رسانههاي جديد اطلاعاتي و ارتباطي هستند و بخشهاي حاشيهاي و پايين جامعه كه دسترسي به اين رسانهها ندارند، تقسيم ميكند. به همين منظور به قول كارن كومن ميتوان ادعا كرد بحث «برابري در دسترسي به تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي در حال تبديل شدن به چالش عمدهاي است كه... بر مسأله دسترسي به اطلاعات، تسهيلات آموزشي و منابع فرهنگي و نيز تمام فرصتها و امتيازات حاصل از آنها » تأثير خواهد گذاشت.
بخش دیگر این پژوهش به مجموعه مقالات اختصاص دارد که در اين بخش مقالاتي با عناوين زير از استادان و صاحبنظران حوزه ارتباطات و رسانهها منتشر شده كه هريك به موضوع خاصي پرداختهاند.
مقاله اول مربوط به دكتر كاظم معتمدنژاد است كه به يونسكو و مقرراتگذاري بينالمللي ارتباطات الكتروني و كوششهاي دهساله اخير اين سازمان براي مقابله با چالشهاي اخلاقي، حقوقي و اجتماعي فضاي سيبرنتيك پرداخته است.
حق دسترسي آزادانه به اطلاعات و امنيت ملي ديگر مقاله اين بخش است که توسط دكتر حسن نمك دوست تهراني نگاشته شده است.
دكترعلي اصغر محكي هم در مقالهاي به نگرش اخلاقي به فنآوريهاي نوين پرداخته است.
چالشهاي فرهنگي - اجتماعي شبكههاي نوين ارتباطي - اطلاعاتي و فنآوريهاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي و چالشهاي فرهنگي ايران عناوين مقالات آقايان دكتر بهزاد دوران و شعبانعلي بهرامپور است كه بهطور مشخص چالشهاي فرهنگي و اجتماعي فنآوريهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي را مورد بررسي قرار داده است.
اقوام و رسانههاي ايران با چشماندازي به آينده عنوان مقاله دكتر مهدي محسنيان راد است كه چالشهاي قومي و رسانههاي جديد را مورد توجه قرار داده است.
دكتر محمدمهدي فرقاني هم در مقالهاي با عنوان روزنامهنگاري سنتي، روزنامهنگاري الكترونيك به بررسي تأثيرهاي متقابل دوگونه روزنامهنگاري در ارتباط با موضوع مورد بحث پرداخته است.
متن پژوهش را میتوانید از اینجا دانلود کنید: