دکتر محمدحسین ساعی در گفت وگو با روزنامه ایران میگوید: جوانگرایی در شورای عالی انقلاب فرهنگی کمک خواهد کرد تا در کنار نظر لطف و حمایتهای ایشان، جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی تقویت و احیا شود و افراد در ساختار تصمیمات به صورت جدیتری وارد شوند.
دکتر محمدحسین ساعی که در آستانه 41 سالگی به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شده، خود یکی از نمادهای جوانگرایی و تغییر چهره اعضای این شورا است. با او درباره اهمیت و معنای جوانگرایی و نیز مأموریتهای رهبر معظم انقلاب برای دوره جدید شورای عالی انقلابی فرهنگی گفتوگو کردهایم که میخوانید.
به عنوان عضو حقیقی شورا، ضرورت این تغییر نسلی را چطور میبینید؟
بخشی از این تغییر نسلی، لاجرم و محصول امر طبیعی عالم است، به این معنی که گذر عالم و زمان، تغییر نسلهای مدیریتی را لاجرم میکند. همچنین اگر از زاویه سیستمی و ساختاری به این امر نگاه کنیم، در هر دورهای افرادی میآیند مسئولیتها را بپذیرند و استعدادهایشان را بروز دهند که این فرایند به بهینه شدن سیستم کمک میکند. کما اینکه بحثی که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان گام دوم انقلاب اسلامی مطرح کردند، نشان دهنده این است که ایشان در مهندسی کلان و امامت جامعهای که به عهده دارند، نگاهشان این است که نسل جدیدتری از مدیران جمهوری اسلامی حاضر شوند تا در کنار نسلهای قدیمیتر، انتقال تجربههای 40 ساله به صورت بسیار آرامی اتفاق بیفتد. کما اینکه فقط انتصاب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نیست که ما شاهد چهرههای جوان هستیم، بلکه هر جا ایشان انتصابهای جدیدی دارند، این نگاه دیده میشود. حتی در صحبتهایی که با اعضای دولت داشتند هم بر جوانگرایی تأکید کردند، زیرا این امر کمک خواهد کرد هم زمینه اصلاح بیشتری در نظام فراهم شود و هم بهرهوریها افزایش یابد. در همین راستا، به باور من جوانگرایی در شورای عالی انقلاب فرهنگی کمک خواهد کرد تا در کنار نظر لطف و حمایتهای ایشان، جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی تقویت و احیا شود و افراد در ساختار تصمیمات به صورت جدیتری وارد شوند. این نکتهای بود که بعضاً مورد گلایه ایشان هم واقع میشد. شاید افراد قدیمیتر به دلایل مختلف که بعضاً دلایل سنی، شغلی و مانند اینها بود، حضور مؤثر و شایسته و بایستهای در جلسات شوراهای اقماری نداشتند یا اگر حضور میداشتند، حضور مؤثری نبود. به نظر میرسد این تغییر میتواند بخشی از این انتظارها در حوزه مدیریتی و فرهنگی را برآورده کند.
به نظر شما چه تفاوت دیدگاهی میان نسل جوان و نسل سابق نسبت به مقولههای فرهنگ و دانش وجود دارد؟
بعضی مواقع در بیان این تفاوت یا تقابل نسلی، افراطهایی صورت میگیرد که واقعاً من اینطور به این مسأله نگاه نمیکنم و نمیخواهم وارد این مقوله شوم. اما به هر حال این تفاوت، اتفاق لاجرم زمانه است، یعنی نسل جوان با زاویه دیدی وارد مسائل میشوند که ممکن است نسل قبلتر اینطور به مسائل نگاه نکنند. البته، همانطور که در حکم رهبر انقلاب هم بر استفاده از تجارب اعضای سابق اشاره شده، باید تلفیقی از این دو باشد. از سوی دیگر، شاید مسأله صرفاً نوع نگاه هم نباشد، بلکه مسأله، انرژی است که برای فعالیت وجود دارد یا اینکه نسل جوان، زمان بیشتری برای جلسات و دنبال کردن مباحث خواهد گذاشت. در غیر این صورت، واقعیت این است که هم باید از تجربهها استفاده کرد و هم از نسل جوان و در این زمینه باید یک هماهنگی ساختاری ایجاد کرد. زیرا این تغییر نسل و آمدن افراد جدیدتر، میتواند ایدههای جدیدتری را مطرح کرده و فرصتهایی را برای پیگیری برخی امور فراهم کند.
یکی از مأموریتهای رهبر معظم انقلاب برای شورای عالی انقلاب فرهنگی، هدایت دستگاهها به سمت ارزشهای انقلاب و دیگری برآوردن نیازهای فکری دستگاه و ظاهر شدن شورا در نقش قرارگاه فرهنگی کشوراست. تحقق این مأموریتها چطور ممکن است؟
به دلیل نوع نگاه برخی رؤسای جمهور قبلی و اتفاقاتی که در حوزه اجرایی کشور وجود داشت، شاید تمایلی برای قدرتمند کردن شورا وجود نداشت و به همین دلیل قدرتآفرینی آن کمرنگ شد. اما اکنون قدری هماهنگی در این رابطه دارد که میتواند باعث شود شورا به نقطهای که مدنظر رهبر معظم انقلاب هست، برگردد. دوم اینکه، درک من از مقدمه این حکم این است که ایشان فرهنگ را امری تمدنساز میدانند، به این صورت که در همه تصمیماتی که در حوزه سیاست داخلی و خارجی تا اقتصادی رخ میدهد، حتماً باید به ابعاد فرهنگی و اجتماعی آن توجه شود، مانند چیزی که در ادبیات این حوزه به عنوان پیوست فرهنگی است که البته همین امر هم بهخوبی دنبال نشده است. امیدواریم با پیگیریهایی که صورت میگیرد، هم شورا به جایگاه اصلی خود برگردد و هم فرهنگ جایگاه خود را بیابد، همانطور که رهبر انقلاب در دیداری که با هیأت دولت داشتند، از پیوست عدالت صحبت کردند. قطعاً بخشی از عدالتی که همراه کارهای بزرگ صورت میگیرد، این است که پیوست فرهنگی و اجتماعی در کنار کارهای بزرگ وجود داشته باشد و ما بتوانیم در حوزه فرهنگ زاویه دقیقی نسبت به تصمیماتی که افراد و مدیران کشور اتخاذ میکنند، داشته باشیم.
اما اغلب به تبعات فرهنگی تصمیمات، در هر حوزهای که باشد، توجه نمیشود، درحالی که اگر یک تصمیم اقتصادی تبعات مثبت یا منفی در حوزه فرهنگ دارد، عملاً این تصمیم، یک تصمیم فرهنگی است.
به عنوان سؤال آخر، رهبر انقلاب در این حکم به دانش نیز توجه داشتند و در همین راستا، شاهد حضور چهرههای علمی مانند دکتر افتخاری در شورا هستیم. چرا دانش همراستای فرهنگ دیده شد؟
مأموریتهای اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی در این دو حوزه فرهنگ و دانش است. درست است که ما از شورای عالی انقلاب فرهنگی صحبت میکنیم، اما عملاً هدایت کلان عرصه دانش کشور هم به این شورا سپرده شده و بسیاری از جهتگیریها و سیاستهای کلانی که دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور دنبال میکنند، براساس تصمیمات اصلی و خط مشی کلانی است که در این شورا نهاده میشود. در دوره جدید فعالیت شورا، باید در این حوزه چند مسأله را دنبال کنیم؛ مباحثی مانند نقشه جامع علمی کشور که تا حدودی دنبال شده، باید تکمیلتر شود، بحث کرسیهای نقد و ترویج نظریهپردازی عمومیتر شود، نسبت دانش و پژوهش با نیازهای کشور بیشتر روشن شود، هر مقاله یا هر استاد ما در نقطه عالی خود، متولی حل یک مشکل و مسأله از کشور باشد و در نهایت اینکه تلاش شود رده جهانی دانشگاههای ما برجستهتر شود. امیدواریم این مباحث را دنبال کنیم تا دستکم در یک دهه آینده حداقل پنج دانشگاه ما در رده 100 دانشگاه برتر جهان باشند و این، شدنی است.
منبع:روزنامه ایران