کد خبر: 19801| تاریخ انتشار: شــنـبـه ، ۷ اسفند سال ۱۴۰۰ | ساعت ۱۱:۱۴:۰ | تعداد بازدید: ۱۱۱۴

مکتوب حاضر، سخنرانی دکتر حسین ساعی است که با عنوان «فرهنگ در جامعه پساکرونا» به صورت مجازی در اولین همایش ملی «فرهنگ و دانشگاه» ارائه شد.
مشروح این سخنرانی به شرح ذیل است:

1. تقریباً همه متفق‌القول هستیم که در یک نقطه عطف تاریخی قرار داریم و در حال تجربه شیفت تمدنی هستیم. بسیاری از مؤلفه‌هایی که 50سال قبل موضوعیت داشتند و مجموعه‌ای از روابط و ضوابط را در جامعه ما ایجاد کرده بودند، در حال تحول بنیادین است. مؤلفه‌های اساسی اقتصاد، سیاست، قدرت، فرهنگ و حتی انسان در حال تغییر هستند. منظور از تغییر انسان، تغییر در برداشت انسان از خودش است، بالاخره ما برداشتی از خودمان داریم و بر اساس آن برداشت به درکی از هویت‌مان می‌رسیم. بنابراین، اگر بپذیریم که وارد عصر پسامدرنیته یا پساحقیقت شده‌ایم، طبیعتاً در این عصر، با مختصات تازه‌تری مواجه خواهیم شد، دقیقاً شبیه آن چیزی که در مدرنیته اتفاق افتاد.
پرسشی که در این فضا مطرح می‌شود، این است که در عصر پساحقیقت و به تعبیری در زمانه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم، فرهنگ چه وضعیتی پیدا کرده است؟ واقعیت این است که تا 50 سال پیش، فرهنگ به‌عنوان یک امر ثابت و پایدار قلمداد می‌شد که به‌راحتی دستخوش تحولات قرار نمی‌گرفت، به همین خاطر در برخی از جوامع این ایده حاکم بود که فرهنگ مبنایی است که جوامع بشری بر اساس آن شکل می‌گیرند. اما در سال‌های اخیر، نوع نگاه به فرهنگ تغییر کرده است و ما فرهنگ را همچون 50 سال پیش، ثابت و پایدار نمی‌دانیم.
در گذشته فرهنگ امر ثابت با تغییرات بسیار کند تصور می‌شد، چون پیوسته در قالب مناسک و آیین‌های فرهنگی و جمعی توسط افراد و اعضای یک جامعه تکرار می‌شد تا به یک امر درونی تبدیل شود. ۵۰ سال قبل ما عموم آیین‌های فرهنگی را در شبکه ارتباطات انسانی و به شکلی رئال و واقعی به انجام می‌رساندیم اما امروز، بسیاری از آن آیین‌ها به فضاهای رسانه‌ای منتقل شده است و بر این اساس، عوض شده‌اند. در چنین فضایی تلقی از فرهنگ و به‌دنبال آن، کارکرد فرهنگ نیز تحول پیدا کرده است. طبیعتاً در این شرایط، نسبتی که فرهنگ با سایر مقولات و پدیده‌های اجتماعی پیدا می‌کند هم دچار تغییر خواهد شد. یکی از نهادهایی که پیوند و ارتباط مستقیم با فرهنگ دارد، بی‌تردید «نهاد دانشگاه» است. بنابراین نسبت فرهنگ و دانشگاه را باید به تأمل گذاشت. پیش از پرداخت به این نسبت ذکر دو نکته ضروری است:
نکته نخست، مربوط به زندگی‌ است که داخل دانشگاه جریان دارد. واقعیت این است دانشگاه حداقل برای اهالی آن فراتر از یک محل کار و تحصیل است و یک منش و مسلک بشمار می‌رود؛ مسیری است که همه زندگی انسان را تعریف می‌کند. در این فضا، پرسش اصلی این است که فرهنگی که نوعی نرم‌افزار برای زندگی است چگونه می‌تواند به ارتقای کیفیت زندگی بینجامد؟
نکته دوم، درباره «فرهنگ» و «زندگی» است؛ دو واژه و دو مفهومی که با هم همبستگی بسیاری دارند و آنقدر همبستگی‌شان بالا است که شاید همپوشانی اینها نزدیک به صد درصد میل کند. بر این اساس، دانشگاهی دانشگاه است که در نظام زندگی که فرهنگِ جامعه ساخته است، بتواند نقش و کارکرد خود را ایفا کند. پرسش اصلی اینجا است که دانشگاه فعلی در جامعه ایرانی که در حال ورود به قرن پانزدهم است چقدر می‌تواند به این نیازهای متحول شونده جامعه ایرانی در قرن پانزدهم پاسخ بدهد؟

2. در بررسی نسبت فرهنگ و دانشگاه، می‌توان «رویکرد حداقلی» یا «رویکرد حداکثری» را مدنظر داشت. بسیاری از بحث‌هایی که در خصوص نسبت بین این دو صورت می‌گیرد، بیشتر از رویکرد حداقلی پیروی می‌کنند؛ گویی دانشگاه جزئی از زندگی افراد جامعه است و نه تمام آن. این در حالی است که باید به دانشگاه «نگاهی حداکثری» داشت و به آن به مثابه «ارزشمندترین سلول اجتماعی» نگریست. طبیعتاً با داشتن چنین رویکردی به دانشگاه، نگاه‌مان به مفهوم زندگی در دانشگاه و مفهوم فرهنگ در دانشگاه نیز نگاهی حداکثری خواهد بود. در این نگاه حداکثری، دانشگاه به‌عنوان یک سازمان و نهاد قابل اتکاء در محیط متحول و متغیر زمانه ما می‌تواند، اشکالاتی که بعضاً در نهادهای سنتی وجود دارد را مرتفع کند.

3. حال این پرسش مطرح می‌شود که چقدر می‌توانیم فرهنگ حاکم بر دانشگاه را پایدار در نظر بگیریم آن هم در شرایطی که آینده چندان برای ما روشن نیست. اگرچه در حدود هفت هشت سال گذشته، تحول جدی در حوزه «مطالعات دانشگاه» بویژه در بحث آینده‌پژوهی صورت گرفته است اما با این حال، یکی از فضاهایی که در آینده بی‌تردید، متحول خواهد شد، دانشگاه‌ است.
به دنبال تحولات بنیادینی که در حوزه‌های مختلف حیات اجتماعی روی داده است، فرهنگ علم یا به تعبیری فرهنگ حرفه‌ای در دانشگاه بویژه در حوزه اخلاق پژوهش، اخلاق آموزش، رابطه استاد و دانشجو و... دچار تحول شده است. برای نمونه فراگیر شدن ویروس کرونا و تبعاتی که بر زیست دانشجویی و دانشگاهی ما داشت، نمونه‌ای از پیش‌بینی‌ناپذیری آینده این نهاد اجتماعی (دانشگاه) است. یکی از فضاهایی که به‌طور مستقیم از این پاندمی تأثیر پذیرفت، دانشگاه بود به گونه‌ای که برخی از تحلیلگران دانشگاه ماقبل کرونا را از دانشگاه پساکرونا متمایز می‌کنند.
به نظر می‌رسد که پاندمی کرونا همچنان ادامه‌دار باشد. یکی از بحث‌هایی که در اجلاس امنیتی مونیخ 2021 و 2022 مطرح شد، وجود ویروس‌های بسیار خطرناک در آزمایشگاه‌های کنترل شده بود و در این جلسات عنوان شد که کاملاً محتمل است که این ویروس‌ها، به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده یا غیربرنامه‌ریزی‌شده روزی به بیرون نشت پیدا کنند. شاید برای نخستین‌بار است که به چنین صراحتی در اسناد رسمی در سطوح مدیریتی کشور این مباحث مطرح می‌شود. قبل از این، معمولاً چنین مقولاتی را در فیلم‌های تخیلی می‌دیدیم. به همین دلیل معتقدم در مورد آینده دانشگاه و ارتباطی که با فرهنگ پیدا می‌کند، با ابهامات جدی مواجه هستیم و این امر لزوم بحث‌های آینده‌پژوهی در حوزه فرهنگ و دانشگاه را بیش از پیش ضرورت می‌بخشد.
 

منبع:روزنامه ایران

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7