کد خبر: 7539| تاریخ انتشار: چهارشنبه ، ۲۷ آذر سال ۱۳۹۸ | ساعت ۱۴:۵:۰ | تعداد بازدید: ۲۹۹۶

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: با توجه به اینکه امروزه الحاد از ناحیه فلاسفه نیست، بلکه فیزیک‌دانان و زیست‌شنان الحادی هستند، لازم است که افراد حوزوی ما به در کنار تحصیلات دینی به علوم روز مانند فیزیک یا زیست‌شناسی نیز مسلط شوند و با زبان روز بتوانند مسائل را حل کنند.
نشست دومین هم‌اندیشی همکاری حوزه و دانشگاه، امروز، ۲۷ آذرماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقه‌مندان در پژوهشکده مطالعات و همکاری حوزه و دانشگاه برگزار شد.
 
مهدی گلشنی، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف در این نشست با موضوع «رابطه بین علم و حوزویان» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: حداقل برای ۳۵۰ سال تمدن اسلامی حاکمیت مطلق علم را در اختیار داشت و این ۳۵۰ سال نیز به هفت، ۵۰ سال تقسیم می‌شود که در راس آن «جابر بن حیان» است اما در این دوران چه تفکری حاکم بوده است؟ در حقیقت علمایی که در علوم تجربی و ... کار می‌کردند، جهان‌بینی اسلامی داشتند و یک تفکر جامعه‌نگر بر آن‌ها حاکم بود و وظیفه خود را در کاوش علمی، یافتن آثار صنع الهی می‌دانستند و بنده نیز در برخی از کتاب‌هایی که نوشته‌ام، به صورت صریح آورده‌ام که این علما، کار علمی را عبادت می‌دانستند. البته در قرون وسطی و دوران شروع علم جدید نیز این تفکر حاکم بود و دانشمندانی مانند «نیوتن» و «لایب نیتس»، کار علمی خود را، عبادت می‌‎دانستند که در این زمینه نیز عبارات صریحی دارند.
 
وی تصریح کرد: اما به مرور زمان، این تفکر، تغییر کرد، به این دلیل که یک تفکر ابزار انگار و تجربه‌گرا حاکم شد. یعنی فقط به چیزهایی که ریشه در تجارب حسی دارند، شانیت دادند و برای دیگر چیزها، شأنی قائل نشدند. این تفکر نیز از «لاک» شروع شد و با فلاسفه ملحدی مانند «هیوم» تقویت شد و زمانی که به «آگوست کنت» رسید، وضع بدتر هم شد و او گفت، به دوران علم مثبت رسیده‌ایم و برای چیزی که ریشه در حواس دارد، ارزش قائلیم.
 
گلشنی در ادامه افزود: بنابراین، تفکر پوزیتیویستی حاکم شد و چیزهای دیگری نیز این تفکر را تقویت کرد که می‌گفت، آن چیزهایی که ریشه در حواس دارند، شان دارند، نه دیگر چیزها. ظهور «داروین» و «فروید»، این تفکر را تقویت کرد و به قرن بیست که می‌رسیم، پوزیتیویست‌های منطقی آمدند و این تفکر حاکم شد که چیزهایی معنا دارند که ریشه در تجربه دارند و تا اواسط قرن بیستم این تفکر حاکم بود. اما در ادامه، کم‌کم مکاتب فلسفه علم پدید آمد و قضیه تغییر کرد. همچنین باید اشاره کنم که، بسیاری از کسانی که از زمان قاجار خواستند به غرب بروند تا تحصیل کنند، با این تفکر وارد ایران شدند و این را شایع کردند.
وی بیان کرد: حتی سیدجمال الدین اسدآبادی، در بحثی که با «ارنست رنان» در فرانسه داشت، جواب «ارنست» را که گفت من پوزیتیویست هستم، نداد و سیدجمال علم رایج در آن زمان را، ادامه علم در تمدن اسلامی تلقی می‌کرد. در غرب تا دهه ۵۰، این تفکر حاکم بود و می‌گفتند هر سؤالی که علم تجربی جواب دهد معنا دارد و الا معنایی ندارد و نخست وزیر هند نیز همین را صریحاً بیان کرد.
 
روزگاری که نمی‌شد مطلقاً سؤال فلسفی کرد
 
گلشنی تصریح کرد: اما کم‌کم مکاتب فلسفه علم ظاهر شد و گفتند علم به این سادگی هم نیست و در علم، با اصولی شروع می‌کنید که از خود علم گرفته نشده است و در حالی‌که از سال ۱۹۶۵ پشت جلد مجله تایمز این عبارت بود که «خدا مرده است»، ۱۵ سال بعد گفتند «خدا دارد برمی‌گردد». در زمانی که بنده فیزیک می‌خواندم، مطلقاً نمی‌شد سؤال فلسفی کرد و حتی در دهه‌های هفتاد نیز کسی مقاله‌ای در فیزیک چاپ کرد که اسم آخرت را در آن آورده بود اما به او نامه دادند که جای این حرف‌ها در مقاله فیزیک نیست. اما این تفکر و وضعیت به یک باره تغییر کرد. علتش نیز این بود که کلیسا بیدار شد و پاپ فهمید چه چیزهایی موجب جدایی علم و دین شده است و تصمیم گرفت، کنفرانس به پا کند و این وضعیت تغییر کرد.
 
شکل‌گیری جایزه علم و دین در دهه ۹۰ میلادی
 
وی در ادامه افزود: در سال ۱۹۹۱ بنده در یک کنفرانس به نام علم و الهیات، در واتیکان بودم که مربوط به انجمن اروپایی علم و الهیات بود. این انجمن هر دو سال یکبار کنفرانسی داشت که فیزیک‌دان و زیست‌شناس و ... نیز شرکت می‌کردند که در اثر توجه پاپ شکل گرفت. در این سال، یک کشیش حضور داشت که دکترای فیزیک داشت و سخنرانی کرد و چند سال بعد دایره المعارف علم و دین را منتشر کرد. بنابراین آن‌ها حواسشان جمع بود و در این سال‌ها که در این کنفرانس که هر دو سال یکبار در یکی از شهرهای اروپایی برگزار می‌شد و شرکت می‌کردم، در این مجمع که از فیزیک‌دان و ... با هم بودند، افکار را به یکدیگر نزدیک کردند و به دهه ۹۰ که رسیدیم، جایزه علم و دین در نظر گرفته شد و در تعداد زیادی از دانشگاهیان جهان، درس علم و دین داده شد و اینها وضعیت را تغییر داد.
 
هدیه یک میلیون پوندی برای تشکیل درس علم و الهیات
 
گلشنی تصریح کرد: در انگلیس که می‌گویند سکولارترین کشور اروپایی است، یک خانم، یک میلیون پوند هدیه کرد که درس علم و الهیات تشکیل شود و یک نفر مصاحبه کرد که مگر این علم و الهیات را می‌شود مطرح کرد؟ اما در دانشگاه آکسفورد، یک درس علم و الهیات را راه انداختند، در حالی که در نیمه اول قرن بیستم، دانشمند تراز اولی که بگوید دیندار هستم، نمی‌دیدید. اما در نیمه دوم، به یکباره بروز کردند. همچنان که در گذشته، فلسفه مطرح نبود اما نزدیک سال ۲۰۰۰، انجمن فلاسفه خداباور راه افتاد.
 
وی بیان کرد: دانشگاه آکسفورد که دانشگاه سکولار است و البته ریشه‌اش دینی بوده، آمد و مصاحبه با فلاسفه درجه اولی که از اول ملحد و بعد خداباور شدند را منتشر کرد اما متأسفانه این تحولات مثبت، به کشور ما منتقل نشده است. یک مسئله مهم دیگر این است که اصلاً فلسفه در محیط‌‎های علمی، شانی نداشت، اما در حال حاضر مسئله کاملاً تغییر کرده است و گروه‌های همکاری فلسفه با دانشگاه‌ها و همکاری فلسفه با فیزیک و زیست‌شناسی شکل گرفته است. بنابراین دانشگاه‌های «آکسفورد» و «کمبریج»، آمده‌اند و ائتلافی از فیزیک‌دان و الهی‌دان شکل داده‌اند، اما قبل‌تر این چیزها وجود نداشت.
 
گلشنی در ادامه افزود: تحول خوبی در غرب رخ داد، اما نفوذ غرب در داخل، منجر شده که جنبه‌های مثبت غرب به ایران وارد نشود. یک عده از کشیش‌ها، علاوه بر مراتب بالای کشیشی، دکترای فیزیک را در رشته زیست‌شناسی گرفته‌اند و بنده حدود بیست سال قبل که از واتیکان برگشتم، خدمت رهبری، گزارشی ارائه کردم و پیشنهاد دادم که پنج درصد از حوزویان بیایند و دکترای فیزیک و زیست‌شناسی بگیرند تا بتوانند به زبان روز با مسائل مواجه شوند.
 
جدایی حوزه و دانشگاه یک اشتباه بزرگ
وی بیان کرد: بنابراین جنبه‌های منفی غرب به کشور ما منتقل شده است و می‌بینیم که کتاب‌های «هاوکنیگ» ترجمه شده است، در حالی‌که بسیاری از کشیش‌ها و فلاسفه آنجا، به مسائل او پاسخ داده‌اند. لذا قدم این پژوهشگاه مثبت است و جدایی حوزه از دانشگاه نیز به نظر من، یک اشتباه بزرگی بوده است. وقتی دانشجو بودم، یک خطر وجود داشت که خطر مارکسیست‌ها بود. در آن زمان، حواس حوزه پرت مارکسیسم بود و علامه طباطبایی و شاگردان ایشان، مبارزه کردند، اما بیشتر از مارکسیسم، خطر اصلی پوزیتیویسم بود که در این سال‌ها با پوزیتیویسم، مقابله نشد و به همین دلیل پوزیتیوسیم، در تفکر دانش‌های ما غالب است. در حالی که در غرب، برخی از فیزیک‌دانان دارند با پوزیتیویسم، مبارزه می‌کنند.
 
مونولوگ گفتمان حوزه
گلشنی در ادامه افزود: حکام ما فکر می‌کنند که غرب، ما را نجات می‌دهد و خوب است ببینید در غرب چقدر تحول حاصل شده است و آن تحولات مثبت به ما منتقل نشده است. به نظر بنده رابطه بین حوزه و دانشگاه در این ده‌ها سال مثبت نبوده است و بیشتر به صورت مونولوگ بوده است. یعنی حوزویان بیشتر گوینده بوده‌اند و کمتر شنونده. در حالی باید دیالوگ دو طرفه حاکم باشد و این دیالوگ در زمان شهید مطهری بسیار رایج بود.
 
وی بیان کرد: آن زمان، البته علامه جعفری نیز خطر پوزیتیویسم را اشاره کردند و چند موردی را تذکر دادند. یکی از آن چیزهایی که علامه نسبت به آن تذکر می‌داد نیز رابطه علوم و فلسفه است. با فلسفه در محیط‌های علمی کاری نداشتند و الان فلسفه به محیط‌های علمی برگشته است و آن‌هایی که تراز اول هستند، به صراحت می‌گویند فیزیک، فلسفه را نیاز دارد. این جو تغییر کرده و باید از این جو استفاده کرد. لذا باید بخش فلسفی حوزه وارد شود، به علوم روز تسلط پیدا کند که در اینصورت، حرف‌های بسیاری برای زدن خواهد داشد.
 
گلشنی تصریح کرد: بنابراین رابطه علم و دین و فلسفه در غرب تقویت شده است و این تعامل‌ها لازم است و راه افتادن این پژوهشکده را که به نیت تعامل است، به فال نیک می‌گیرم و تبریک می‌گویم. اما یک نکته هم وجود دارد و آن هم اینکه، همه صحبت از علوم انسانی اسلامی می‌کنند و در اینکه علوم انسانی مهم است، تأکید داشته‌ام و اگر با علومی مانند فیزیک همراه نباشد، فیزیک بی نفع است، لذادانشگاه «ام آی تی»، آمده و درجه مشترک لیسانس علوم پایه و علوم انسانی را به دانشجو می‌دهد. پس نمی‌خواهم منکر اهمیت علوم انسانی شوم که باید همه دانشجوان یک بهره مناسبی از علوم انسانی برده باشند، اما الآن الحاد از ناحیه فلاسفه نیست، بلکه از ناحیه فیزیکدانان است و جواب آنه‌ا را اگر بخواهیم بدهیم، باید با آشنایی با این علوم باشد.

منبع:ایکنا

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7