کد خبر: 4997| تاریخ انتشار: دوشـنـبه ، ۱۴ مرداد سال ۱۳۹۸ | ساعت ۱۴:۳۷:۰ | تعداد بازدید: ۶۷۹۱

در این یادداشت که توسط دکتر ابراهیم معظمی گودرزی انجام شده است، درآمدی بر ظرفیت‌سازی تمدن ایرانی- اسلامی نقشه مهندسی فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است.
بسیاری از محققان راز مرگ تمدن­ها را در عدم قدرت و ظرفیت پاسخگویی تمدن­ها به سوالات عصر خود را می­دانند. ابن خلدون که در جهت طرح شکل انحطاط تمدن و فرهنگ اسلامی به تحقیق پرداخت، راه حل نهایی از نظر او برای عدم انحطاط تمدن‌ها را، تقویت و همبستگی‌های دینی در جامعه می­دانست.(محمدی،1387)  با نگاهی تحلیلی به روند تاریخی عصر روشنگری در قرون چهاردهم تا شانزدهم میلادی (ششم تا اواخر هشتم هجری قمری) مشخص می­شود محجور شدن قرآن کریم و افت شدید گفتگوهای علمی و افول پارادایم علم گستری درجهان اسلام، عرصه تمدن سازی اسلام محدود و موجب عقب افتادگی تاریخی-تمدنی کشورهای اسلامی و مسلمانان می شود.
ویل دورانت در یک تقسیم‌بندی، عوامل تمدن (پایه‌هایی که تمدن‌ها بر آن‌ها استوار می‌شوند) را در چهار عامل زیر جمع‌بندی می­کند که این عوامل نیز در نقشه با درایت و بلند نظری مورد توجه قرار گرفته است:
عوامل اقتصادی تمدن: شکار، کشاورزی، صناعت و سازمان‌های اقتصادی.
عوامل سیاسی تمدن: حکومت، دولت، قانون و خانواده.
عوامل اخلاقی تمدن: ازدواج، اخلاق جنسی، اخلاق اجتماعی، دین و آداب دینی.
عوامل عقلی و روحی: ادبیات، علم و هنر.(دین پرست،1379: 38)
امروزه که به تاریخ گذشته دقیق­تر می­شویم نیک  درمی یابیم که فقدان سیطره رویکردهای استراتژیک و راهبردی در حوزه­های گوناگون علمی و فرهنگی  باعث بی­توجهی به منابع و ظرفیت­های غنی و محتوایی فرهنگی و علمی بوده و این آغاز شکست تاریخی مسلمانان در برابر تحولات و مناسبات بلند تاریخی بوده است.
در پی این بی­توجهی به تدوین نقشه پیشرفت و پیروی کورکورانه از ارباب قدرت و سلاطین جور، استعمار برای دوقرن براساس یک نقشه مهندسی شده سیطره برمنابع و ثروت ملی کشورهای به اصطلاح جهان سوم، عمداً توسعه و پیشرفت تاریخی این کشورها را به عقب انداخت.
... واما امروز، براساس درس آموزی تاریخی از شکست سیاست­های فرهنگی در دوره­های تاریخی گذشته و حتی دوره پهلوی، باید مبتنی بر یک نقشه مهندسی تحقیقی و علمی در حوزه فرهنگ ضمن شناسایی ظرفیت­ها و منابع فرهنگ غنی ملی و دینی با استفاده از ساختارها و قوانین موجود و پتانسیل­های ارتباطی، با ارایه راه حل­های لازم رفع نیازهای جامعه،  به سمت پیشرفت و توسعه­ای فراگیر حرکت کرد. پیشرفت تدریجی و بطنی جامعه به سوی اهداف مشخص، فرایند شکلی تمدن سازی را تسریع بخشیده، اما فرایند و تحول محتوایی برای نیل به تمدن نیازمند برنامه­ای منسجم، آینده­نگرانه و بین نسلی است که درحال حاضر نقشه مهندسی فرهنگی، یکی ازمهمترین منابع محتوایی این تحول خواهد بود.  
با ارایه تعریف تمدن از علامه محمدتقی جعفری، تناظر معنایی نقشه مهندسی فرهنگی کشور با حوزه تمدن بسیار روشن می شود: ... تمدن تشکل هماهنگ انسان‌ها در حیات معقول به همراه روابط عادلانه و اشتراک همه افراد و گروه‌ها در پیشبرد اهداف مادی و معنوی انسان‌ها در همه ابعاد مثبت می­باشد.(جعفری،1362، 161) ؛ بدون شک نقشه مهندسی فرهنگی به­عنوان یک سند بالادستی تحقیقی و اقدام پژوهی ملی واجد فرایند روابط حوزه­های گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده که اهداف مادی و معنوی انسان­ها درآن تعیین شده و روح نقشه برخوردار از یک روح خردمحور و حیات معقول است. این نقشه می­تواند با مهندسی دقیق وظایف، نگاشت نهادی و اقدامات تعیین شده به تحقق راهبردهای کلان که به مثابه فانوس دریایی، روشن کننده جهت حرکت جامعه و مردم به سمت پیشرفت هستند عمل کند.
سند نقشه برای تمدن سازی باید مبتنی بر رویکرد مدیریت مطلوب جامعه باشد و برای این کار نیازمند الزاماتی است. دراین زمینه باید الزامات مهم و کلیدی ضمانت اجرایی اهداف نقشه را در سه حوزه مجریان نقشه(نگاشت نهادی)، شرایط محیطی(اولویت سنجی اقدامات و سیاست­ها) و روایی و اعتبار درونی نقشه(انسجام راهبردها و ارزش­های حاکم برنقشه) مد نظر قرار داد.
اجرای نقشه نیازمند وجود مدیرانی خبیر و آگاه به مسایل روز جامعه بوده که برخوردار از سه ویژگی شخصیتی جسارت اقدام، توانایی همگرایی نهادی و همکاری بین سازمانی و بالاخره مهارت تفکر سیستمی خلاق آینده نگر باشند.
به دلیل تغییرات محیطی سیاست­ها و نیز تحولات فرایندی در عرصه جامعه، نقشه نیازمند حرکت و پیشروی بر اساس اولویت­ها و ضرورت­های تاریخی جامعه است تا با هماهنگی اقدام و نیاز جامعه، تحقق اهداف را دنبال نمود.
نکته آخر اینکه نقشه مهندسی فرهنگی باید از انسجام درونی محتوا و جهت گیری معطوف به چشم انداز برخوردار باشد و راهبردهای ملی نقشه همسو با ارزش­های آن، تضمین کننده یکپارچگی و هویت­بخشی بیرونی نقشه در استقرار و تثبیت ارزش­های فرهنگی در جامعه باشد.
بنابراین باید قبول کرد که لازمه تمدن سازی، مدیریت ظرفیت­ها و منابع براساس اهداف کلان بین نسلی است. از این منظر مهندسی فرهنگی عبارت است از «طراحی» جامع و منسجم «نظام» [مدیریت]‌ فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بر اساس مبانی نظری و مدل دقیق، روشن و روزآمد و همچنین تعیین مناسبات آن با سایر نظام‌ها(سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و حقوقی)، و مهندسی فرهنگ عبارت است از «بازپژوهی» و «نظریه‌پردازی» در حوزه فرهنگ اسلامی ــ ایرانی به منظور دستیابی به مبانی، چارچوب، ساختار، و شاخص‌های دقیق، روشن(متمایز) و روزآمد برای فرهنگ ایرانی ــ اسلامی (نظریه و مدل فرهنگی).(غلامی،1386)
  1. محمدی سید محمدحسین 1387، اصول و ضوابط حاکم بر سیر تمدن‌ها، تاریخ در آیینه پژوهش 1387 شماره 20
  2. دین‌پرست، منوچهر؛ 1379، جنگ هفتاد و دو ملت، تحلیلی بر گفتمان برخورد غربی و گفتگوی شرقی تمدن‌ها، تهران، ناشر سفینه.
  3. جعفرى محمدتقى، ۳۶۲ ، ترجمه و تفسير نهج البلاغه، جلد ۵، تهران، فرهنگ اسلامى
  4. غلامی رضا،1386، پژوهش در نقشه مهندسی فرهنگی، زمانه شماره 5

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7