با توجه به اهمیت پژوهش در شکلگیری آینده دانش پزشکی و به دنبال آن آینده آموزش پزشکی، گفتوگوی ذیل با مصاحبه نشریه نامه شورا با جناب آقای دکتر ملک زاده معلون تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی است که در ماه اردیبهشت 1397 انجام و منتشر شده است به مناسبت مطرح شدن موضوع کنکور پزشکی در این ایام بازنشر داده شده است.
به عنوان اولین سؤال، وضعیت پژوهش در دانشگاههای پزشکی ما چگونه است و چهقدر از دانشجویان ما ترغیب میشوند که وارد حوزههای پژوهشی شوند؟
خوشبختانه وضعیت پژوهش در کشور در بیست سال گذشته مخصوصاً بعد از جنگ تحمیلی، رشد بسیار سریعی داشته است. ما به موازات افزایش دانشجویان دکترا، افزایش مراکز تحقیقاتی را هم داشتهایم. در وزارت بهداشت نزدیک به 700 مرکز تحقیقاتی داریم و حدود 20 هزار عضو هیئت علمی و محقق داریم که در سطح دانشگاهها فعالیت میکنند. در حقیقت رشد تولید علم ما در سطح دنیا یکی از سریعترین رشدها بوده است. البته در سالهای اول از نظر کیفی ضعیف بودهایم ولی در 5 سال گذشته رشد خوبی داشتهایم که بیشتر استنادات مربوط به انتشارات علمی ایران است. در رشته پزشکی با وجود اینکه 10 درصد اعضا هیئت علمی دانشگاهها را در اختیار داریم ولی 30 درصد از تولیدات علمی در بخش سلامت بوده است که نشان میدهد ما در وزارت بهداشت به این امر توجه زیادی داشتهایم. یکی از مشکلات و موانع اصلی برای فعال شدن قشر دانشجو و جوانان که بخواهند وارد پژوهش شوند و در این امر بمانند این است که ما در گذشته زیرساختهای پژوهشی نداشتهایم. این زیرساختها چند نوع میباشد. یکی وجود آزمایشگاههای خیلی مجهز که هر تیم تحقیقاتی به آن نیاز دارد. ما در پنج سال گذشته توانستهایم دوازده آزمایشگاه جامع تحقیقاتی را در دوازده قطب کشور به وجود آوریم که باعث فراهم شدن زمینه تحقیق برای علاقمندان شده است. هماکنون نیز مشغول ایجاد دوازده آزمایشگاه دیگر هستیم.
یک موضوع دیگر بهخصوص در بخش سلامت، وجود مطالعات مبتنی بر جمعیت، بهخصوص در زمینه پیشگیری در سطح کشور میباشد. برای اینکه بتوانیم تحقیقات را در امر پیشگیری جلو ببریم باید بتوانیم در هر دانشگاه علوم پزشکی، مطالعه بزرگ مبتنی بر جمعیت داشته باشیم. هر دانشگاه در هر استان باید بتواند آن شهر را به محلی برای انجام مطالعات تحقیقاتی تبدیل کند. قبل از آنکه موارد پیشگیری کننده را در سطح کشور اجرا کنیم، باید آن را به صورت تحقیقاتی در یک منطقه انجام دهیم. یکی از سرمایهگذاریهایی که در پنج سال گذشته در کشور انجام شده این است که قبلاً در دو شهر، این امکانات تحقیقاتی را داشتهایم. ولی امروز در 23 شهر کشور از 23 استان، یک زیرساخت برای این منظور به وجود آوردهایم. این اقدام باعث میشود در 30 سال آینده زیرساخت تحقیقاتی جمعیتی به وجود بیاید که میتواند جوانان و محققین را جذب کند.
زیرساخت مهم دیگر نظامهای ثبت بیماری میباشند. یعنی اگر کسی بخواهد راجع به یک بیماری تحقیق کند، باید مجموعه اطلاعاتی کامل از همه بیماران در مورد آن بیماری خاص را داشته باشد.
ما برای نظام ثبت 100 نوع بیماری برنامهریزی داشتهایم که خوشبختانه 70 نوع آن راهاندازی شده است.
مورد دیگر، سیستم نظارت اخلاقی بر پژوهش است. پژوهشهای پزشکی با موضوع انسانی یا حتی حیوانی، نیازمند یک نظام اخلاقی هستند تا پژوهشها بر اساس آن صورت گیرد. در چند سال گذشته یک شورای عالی اخلاق پزشکی تأسیس و 180 کمیته اخلاق در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی ایجاد شد. کسی که بخواهد تحقیق کند اول باید طرح او به این کمیتهها ارجاع و در آنجا تأیید و ثبت شود. این کمیتهها بر مطابقت تحقیقات با اصول اخلاقی، نظارت دارند. در زمینه نشر هم کار به همین صورت انجام میشود. ما خیلی خوشبین هستیم با این فعالیتها در پنج یا شش سال آینده بتوانیم یک جهش داشته باشیم.
اقتصاد هم جاذبه خود را دارد. یک پزشک سالها درس میخواند و خود را با کسی که تخصص گرفته و درآمد زیادی دارد مقایسه میکند. او نیز میتواند این درآمد را داشته باشد.
برای این مسئله فکر شده است. در تمام دنیا که تحقیق پزشکی پیشرفتهای دارند، به این نتیجه رسیدهاند که باید طیف جدیدی از محققین را تربیت کنند که در اصطلاح نام آنها را کلینش ساینس یا پزشکان محقق گذاشتهاند. ما از پنج سال گذشته دورهای را به همین نام شروع کردهایم، کسانی که در دوره تخصص قبول شدهاند این فرصت را دارند تا در این زمینه Ph.D هم بگیرند. بنابراین ما نسلی از پزشکان را تربیت میکنیم که علاوه بر طبابت و درآمد، از تحقیقات هم منتفع شوند. در کنار این طرح، یک مشکل زیرساختی دیگر، نداشتن یک گرنتین بادی است. طی چهار سال گذشته توانستیم مؤسسه ملی توسعه تحقیقات علوم پزشکی در وزارت بهداشت را تأسیس کنیم. محققین میتوانند طرح خود را به این مؤسسه ارسال کنند و پس از بررسی دقیق طرح و تصویب آن، طرحهای مصوب با بودجهایکه به آنها داده میشود شروع به فعالیت میکنند. این بودجه میتواند از 150 میلیون تا یک میلیارد تومان باشد.
ما موفق شدهایم، 300طرح تحقیقاتی از 300 گروه تحقیقاتی در کشور را حمایت کنیم. این سیستم در وزارت علوم هنوز وجود ندارد که باید در آنجا هم حاصل شود. در تمام کشورهایی که در امر تحقیقات سرآمد هستند، نظامات این چنین از سالها پیش تأسیس شده است. در کشور ما این موضوع وجود نداشته که اکنون در دولت دوازدهم به وجود آمده است. همه اینها تلاشی بوده برای جذب کسانیکه در علوم پایه به تحقیق علاقمند هستند. حال آنکه به نظر بنده این تلاشها کافی نیست، چرا که مغزهای متفکر ما مهاجرت کرده و ما سرمایههای خود را از دست دادهایم و هنوز هم در حال از دست دادن هستیم.
ما باید برای حضور شخصیتهای برجسته علمی در کشور، بستر فراهم سازیم، اعتقاد بنده بهعنوان عضوی که هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی و هم در دانشگاه فعالیت داشتهام، این است که ما اول باید خود دانشگاه را داشته باشیم و بعد تبدیل به دانشگاه اسلامی کنیم. دانشگاه جایی است که باید در آن کار علمی و تحقیقاتی انجام شود و خلاقیت داشته باشد. باید اولویت اصلی کشور این باشد که سرمایههای انسانی خود را حفظ کند که متأسفانه این امر در کشور وجود ندارد.
چند سال است که طرح درسی در دوره پزشکی عمومی تغییراتی داشته و به روز شده است. چه مقدار از این تغییرات بنا بر پژوهشهایی بوده که با توجه به نیازهای جامعه خودمان انجام شده تا ما در سالهای آینده جوابگوی مشکلات درمان و سلامت جامعه باشیم؟
من فکر میکنم تغییراتی که در رشته پزشکی داشتهایم کافی نیست. آنچه مهمتر از برنامه هست، کسانی هستند که این برنامهها را اجرا میکنند. مثلاً 85 درصد از مرگ و میرها در ایران ، ناشی از بیماریهای غیرواگیر است. یعنی 50 درصد سکتههای مغزی و قلبی و بقیه هم سرطانها و بیماریهای کلیوی و ریوی هستند. این بیماریها تا 80 درصد قابل پیشگیری هستند.
ما باید پزشکی را تربیت کنیم که برایش پیشگیری در اولویت باشد. این برنامه تازه شروع شده و نیاز است در دل دانشگاهها نهادینه شود. پزشکان نباید داخل مطب بنشینند تا مریض سراغ آنها بیاید. بعضی از افراد در ظاهر سالم هستند، ولی در معرض انواع بیماریها هستند. یک مثال ساده اینکه سکته مغزی و قلبی در ایرانیان به دلیل وزن زیاد و کم تحرکی ده سال زودتر از کشورهای اروپایی اتفاق میافتد. در نتیجه نزدیک به 50 درصد ایرانیان در سن 60 سالگی فشارخون و چربی خون دارند. بنابراین آنها ده سال زودتر مریض میشوند و فوت میکنند. کاری که ما در علم پزشکی میکنیم ساختن بیمارستان برای زمان بیماری مردم است. درصورتی که ما میتوانیم علم پزشکی را به این سمت سوق دهیم که قبل از بیماری سراغ مردم برویم که در اصطلاح به آنها ریسکاسکور میگوییم. ما هنوز با استانداردها فاصله داریم. باید قبل از اینکه یک پزشک درمانگر باشد، پیشگیری کننده باشد.
رویه وزارت علوم برخلاف وزارت بهداشت است. وقتی کسی در دانشگاه قبول میشود ومثلاً مهندسی میخواند، در جایی غیر از وزارت علوم مشغول به کار میشود. ولی در وزارت بهداشت اینگونه نیست؛ یک فرد از لحظه ورود به دانشکده پزشکی تا زمان بازنشستگی در این وزارتخانه حضور خواهد داشت. وزارت بهداشت چه برنامهریزی کرده است که هدایت دانشجویان پزشکی بر اساس نیازهای جامعه و بازار کاری که دست خود وزارتخانه است، باش. به طور مثال ما تا چند سال آینده با معضل کمبود پزشک عمومی مواجه خواهیم شد. چرا که دانشجویان هیچ رغبتی ندارند که پزشک عمومی شوند. بهتر نیست بازار کار آنها آمایش شود؟
ما در حال انجام این کار هستیم. یعنی چقدر پزشک عمومی و چقدر تخصص و فوق تخصص نیاز داریم و برنامهریزی پذیرش ظرفیت براین اساس انجام میشود. همین حالا بیشتر از نیمی از پزشکان، پزشک عمومی هستند. مشکل ما در گذشته این بود که برای پزشک عمومی یا خانواده پرداختی کمی داشتیم که در چند سال اخیر پرداختی، مخصوصاً در مناطق محروم چندین برابر افزایش پیدا کرده است و این رغبت ایجاد شده و پزشکان به مناطق محروم میروند. البته بعد از چند سال پزشک عمومی میتواند برای تخصص اقدام کند؛ در چند سال اخیر یک دوره ایجاد شده که پزشک عمومی آن را گذرانده و با نام پزشک خانواده مشغول به کار میشود؛ ما در حال تدوین جایگاه خاصی برای این پزشکان هستیم. این پزشکان از حقوق و امکانات خوبی برخوردار میشوند.
سؤال آخر بنده راجع به رشتههای جدید پزشکی است. ما برای تربیت پزشک در این رشتهها چه اقداماتی انجام دادهایم؟
یکی از رشتههایی که در پزشکی خیلی مهم شده، رشتهای به نام مهندسی بیولوژیک است. که شامل موضوعاتی مثل ژنتیک و ژندرمانی است یا رشته سلامت الکترونیک. اینها رشتههای جدیدی هستند که پیشبینی میشود در 20 سال آینده شکل طبابت را عوض کنند. یک مثال اینکه فردی که امروز تالاسمی دارد، تا آخر عمر این بیماری را همراه خواهد داشت و همیشه باید به آن خون تزریق شود. ولی در درمان جدید آمده که میتوانیم ژن این شخص را اصلاح کرده و او به یک انسان کاملا سالم تبدیل شود. این تغییرات آنقدر عمیق و وسیع خواهد بود که چهره آنچه که به نام پزشکی هست را تغییر میدهد.
بخش عمدهای از این موارد، احتیاج به موضوعات بین رشتهای بهخصوص رشتههای مهندسی الکترونیک، کامپیوتر، بیولوژی و پزشکی دارد. بنابراین ما باید به طرف ایجاد این رشتهها، با همکاری دانشکدههای مهندسی و علوم برویم. اتفاقی که در اوایل انقلاب افتاد این بود که دانشگاههای پزشکی از دانشگاههای وزارت علوم جدا شدند. در حال حاضر ما در دو پردیس هستیم که موانعی برای همکاریهای بین رشتهای ایجاد میکند. ما در حال تأسیس مراکز تحقیقاتی مشترک و پروژههای مشترک با دانشگاههای مهندسی هستیم. یکی از چالشهای بزرگ ما ایجاد و راهاندازی رشتههای بین رشتهای هست تا بتوانیم آنچه که پزشکی آینده هست را از همین امروز پایهگذاری کنیم.