کد خبر: 4874| تاریخ انتشار: شــنـبـه ، ۵ مرداد سال ۱۳۹۸ | ساعت ۱۱:۱۲:۰ | تعداد بازدید: ۶۱۹۳

اشاره: حمیدرضا نوربخش، مدیرعامل "خانه موسیقی" به عنوان یک کارشناس هنری که در این زمینه دارای سوابق طولانی است، به سوالات ما در مورد "مهندسی فرهنگی" پاسخ داده است، که مشروح این پاسخ‌‌ها از نظرتان می‌گذرد:
با عرض سلام و احترام و همچنین سپاس و تشکر فراوان از فرصتی که برای این گفتگو اختصاص دادید؛ به عنوان سوال نخست لطفا بفرمائید به عنوان مدیرعامل خانه موسیقی، به نظر شما نیاز امروز جامعه ما به مهندسی فرهنگی از چه منظری است و اساسا چرا مهندسی فرهنگی طرح شده است و چه لزومی دارد؟
من هم به شما و همه مخاطبان فرهیخته این گفتگو عرض سلام و ادب دارم و امیدورام مطالبی که عنوان می‌شود مفید باشد، در پاسخ به سوال شما عرض می‌کنم به نظر می‌رسد هر چقدر زمان می‌گذرد، نیاز به اینکه تعاملات اجتماعی میان اصناف و گروه‌های مختلف جامعه به سوی یک بستر فکری تعریف شده هدایت شود تا چرخه روابط اجتماعی و فرهنگی در واقع سامان‌مند بشود، بیشتر احساس می‌شود. در موضوع فرهنگ این ضرورت بیش از دیگر حوزه‌ها است البته در بحث مهندسی فرهنگی، بخش‌های مختلف مربوط به فرهنگ باید در یک چرخه مناسبی قرار بگیرند و یک سیکل مشخصی را تشکیل بدهند و هر چیزی جای خودش باشد تا هر بخش به وظایف خود عمل کند.
 در این شرایط هم جامعه تکلیف خودش را می‌داند و هم هنرمندان و اهل فرهنگ تکلیفشان را می‌دانند و هم تکلیف مسئله اقتصاد هنر مشخص می‌شود. ضرورت این امر از مدتها پیش احساس شده است و خوب است که الان به شکل مشخص به آن پرداخته شود. ما نیز با شورای عالی انقلاب فرهنگی جلساتی داشته‌ایم از این باب خیلی کار کرده‌ایم.
در خانه موسیقی نیز در چند سال پیش ما چند طرح تحقیقاتی در این زمینه داشتیم که به نهادهای مختلف فرهنگی ارائه کردیم. چه برای رسیدن به سند موسیقی و چه برای استاد بالادستی. به هر حال در شورای عالی انقلاب فرهنگی تلاش زیادی شده است. از همه مسائل مهمتر بحث اقتصاد هنر است که باید خیلی به آن توجه شود برای اینکه منشا تحول اساسی بشود. تا زمانی که هنر توجیه اقتصادی پیدا نکند، سامان نخواهد یافت و باید گفت هنرمندان به عنوان گروه مرجع باید وارد میدان مهندسی فرهنگی شوند.
کمااینکه الان در چنین وضعی هستیم. الان ما در زمینه نشر موسیقی مشکلات عدیده‌ای داریم. من همیشه می‌گویم نشر موسیقی صنعت ورشکسته‌ای است و در خود چرخه فعالیت‌های هنری یک سیکل معیوبی را به وجود می‌آورد. باید به همه اینها پرداخت و به همه اینها اندیشید. در خلال این کار خیلی چیزها مطرح می‌شود: بحث حقوق مولف و مصنّف، بحث کپی‌رایت و آموزش این حقوق از سوی نهادهای مردمی و رعایت آنها توسط نهادهای دولتی و رسانه ملی. اینها همه چیزهایی است که فکر می‌کنم زیرمجموعه چیزی است که مهندسی فرهنگی می‌نامیم.
به لزوم مهندسی فرهنگی اشاره کردید. از این طرف اگر بخواهیم نگاه کنیم، هنرمندان به طور مشخص و مشخصا صنف شما در تحقق سند مهندسی فرهنگی چه نقشی می‌توانند برعهده بگیرند؟
این مسئله امری دوطرفه است؛ در واقع ذووجوه است و همه می‌توانند در بخش خودشان نقش داشته باشند. طبیعتا هنرمندان هم می‌توانند نقش به‌سزایی داشته باشند.؛ هم در تهیه این طرح و ملزومات آن و انجام پژوهش‌هایی که می‌تواند به ایجاد چرخه‌ای که پیشتر عرض کردم بیانجامد و هم در زمینه فعالیت‌هایشان و تعاملشان با مردم و با نهادهای ذی‌ربط. طبیعتا یکی از نقش‌های عمده را در این زمینه هنرمندان ایفا خواهند کرد که تا الان هم چنین بوده است. به هر حال خانه موسیقی، به معنای نهاد صنفی تخصصی موسیقی‌دان‌ها است و طبیعتا هر فعالیتی که این نهاد می‌خواهد انجام بدهد معطوف به فعالیت و تلاش خود هنرمندان است.
به نظر شما اولین نهادی که متولی اجرای این سند است چه نهادی است و اگر بخواهید سایر نهادها را نیز دسته‌بندی کنید، به طور مشخص هر دستگاهی چه وظیفه‌ای را برعهده دارد؟
من فکر می‌کنم که همه می‌دانند که عالی‌ترین نهاد قانون‌گذاری در زمینه فرهنگ، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. با توجه به اینکه یک نهاد فرادستی متصل به رهبری است و همه نهادهای فرهنگی هم زیرمجموعه آن قرار می‌گیرند؛ طبیعتا متولی اصلی سند، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. بعد هم نهادهایی که به امر فرهنگ می‌پردازند مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، رسانه ملی، سازمان تبلیغات اسلامی و به ترتیب نهادهای دیگر. اما فکر می‌کنم شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد بالادستی و بعد هم وزارت فرهنگ و رسانه ملی اصلی‌ترین متولیان این سند هستند.
هنرمندان در چارچوب نقشه مهندسی فرهنگی چطور می‌توانند مسائل مبتلابه جامعه امروز ما مانند مثل شایسته‌سالاری، وجدان کاری، محیط زیست و... را نهادینه کنند و آن را جا بیندازند؟ مثلا شما در عرصه موسیقی چه کمکی می‌توانید به حفظ محیط زیست کنید؟
بالاخره همه می‌دانند که هر هنرمند شاخصی یک مرجع فرهنگی و هنری هم هست و همچنین یک تریبون خیلی خیلی قوی و پرصدایی محسوب می‌شود.
طبیعتا نفوذ کلام و نفوذ عمل و رفتار هنرمندان در جامعه قابل انکار نیست. ما در طول تاریخ هم نمونه‌هایی داریم که از چهره‌های مهم فرهنگی که وقتی در یک امری پیش‌قدم شده‌اند، جامعه هم به آن امر گرایش بیشتری نشان داده است. بالاخره این تأثیر وجود دارد. فکر می‌کنم هنرمندان ما هم همیشه در این مسائل پیش‌قدم بوده‌اند. منتها مسئله‌ای که وجود دارد، سامان‌مند کردن این حرکت‌ها است.
این کار نیاز به یک اتاق فکر دارد و برای اینکه هر وقت احساس نیاز یا ضرورت شد که هنرمندان در موضوعی حضور داشته باشند، این اتفاق بیفتد. منتها مسئله این است که چه کسی آنها را به آن سمت و سو سوق بدهد. این مسئله مهمی است؛ وگرنه یک سری حرکات فردی انجام می‌شود و ممکن است تاثیر واقعی هم نداشته باشد. مثلا در بحث محیط زیست همه نهادهای مرتبط باید جمع بشوند و به یک راهکاری برسند. طبیعتا هنرمندان هم بخشی از آن راهکار خواهند بود. فکر نمی‌کنم که هنرمندی باشد که مایل نباشد در این امور مایه بگذارد تا پیامی را به جامعه برساند. اما فکر نمی‌کنم چگونگی سمت‌وسو دادن به این روند، کار هنرمندان باشد بلکه دیگران باید این کار را برعهده بگیرند.
با این توضیح، موانع حقوقی و ساختاری تحقق این موارد را چه می‌بینید؟
نمی‌توانم مطلب مشخصی را خدمت شما عرض کنم. شاید بشود  NGO‌هایی در این زمینه به صورت فعال و شناخته شده ایجاد کرد و یا خود نهادهای دولتی متولی این هماهنگی‌ها باشند. مثلا در مورد مسئله محیط زیست، بالاخره ما سازمان حفاظت محیط زیست را داریم.
همچنین کمپین‌ها یا  NGO های فعال در مورد این موضوع می‌توانند از تمام چهره‌ها اعم از هنرمندان، ورزشکاران و همه آدم‌هایی که صاحب نفوذ اجتماعی هستند بهره بگیرند. در موضوعات دیگر هم به همین ظرفیت وجود دارد. من فکر می‌کنم که در تمام دنیا هم به همین شکل عمل می‌شود یعنی NGO‌ها هستند که در این مسائل پیشگام هستند و محوریت دارند. چون در این مسائل طبیعتا دولت و دولت‌ها خیلی نمی‌توانند مؤثر باشند. ما نیاز به یک حلقه واسطی داریم که آن هم NGO‌ها هستند تا بتوانند موضوع را واکاوی و برای رفع مشکلات کمک کنند.
به عنوان نکته آخر اگر توصیه ای به هنرمندان یا مسئولین در موضوع مهندسی فرهنگی دارید بفرمایید.
من که نمی‌توانم توصیه کنم اما می‌توانم دغدغه‌هایم را بگویم. ما امروز نیاز داریم که امر فرهنگ و هنر را در جامعه نهادینه کنیم؛ چون الان این امر نهادینه نیست. ما امروز بیشتر از هر زمان دیگری به فرهنگ نیاز داریم، لازمه این کار آن است که همه این ضرورت را احساس کنند و هر کسی به فراخور نقشش بتواند در شقوق و شئون مختلف این موضوع نقش‌آفرین باشد. ما امروز بیشتر از همه وقت به همگرایی هنرمندان و اهل فرهنگ نیاز داریم.
امروز همه به وحدت و پرهیز از تشتّت و تک‌روی در این زمینه نیاز داریم. این مسئله‌ای است که من امروز نیاز به آن را بسیار احساس می‌کنم؛ همه ما امروز یک قدم باید از خویش فاصله بگیریم.

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7