کد خبر: 21551| تاریخ انتشار: شــنـبـه ، ۵ آذر سال ۱۴۰۱ | ساعت ۹:۴۴:۰ | تعداد بازدید: ۶۶۶

رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم معتقد است اگر رویکرد ما به فلسفه اسلامی، بایستگی و چگونگی آن باشد، باید راهبردهایی اتخاذ کنیم که به افق‌گشایی برای فلسفه اسلامی منجر شود.
حجت‌الاسلام احمد واعظی، رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در سومین نشست از سلسله نشست‌های فلسفه اسلامی با موضوع «بایستگی و چگونگی احیا و تقویت فلسفه اسلامی» که روز گذشته، سوم آذرماه در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد، به بیان مقدماتی در خصوص جریان علم و ارتقای آن پرداخت و اظهار کرد: علم، معرفت و شاخه‌های دانش، هویت جمعی دارد. این ویژگی برخلاف اموری مانند ادبیات و هنر است که به خلاقیت صاحب اثر بازمی‌گردد. هویت جمعی داشتن علم و معرفت به آن معناست که دیگران می‌توانند در محتوای دانشی عرضه شده، سهیم شوند. یعنی دیگران نسبت به این تولید دانش منفعل نیستند و می‌توانند آن علم را جلو ببرند یا اصلاح کنند. با این شرایط، قوام علم به جامعه علمی و اقبال آنهاست؛ اگر جامعه علمی محتوایی دانشی و معرفتی را بپذیرد و به آن اهتمام بورزد، این به معنای رشد و ارتقای آن جامعه علمی است و اگر محتوایی دانشی‌ مورد غفلت و بی‌توجهی قرار گیرد، دیگر یک امر رشدیافته و جدی نیست.
وی ادامه داد: وقتی می‌خواهیم از ارتقا و تقویت جایگاه موضوعی صحبت کنیم، باید آن را در جغرافیای موجود خودش در نظر بگیریم. برای بحث در خصوص یک موضوع، اول از همه باید با جغرافیای آن آشنا شویم؛ بدون این کار، نمی‌توان از ارتقا و تقویت آن موضوع صحبت کرد. وقتی درباره بایستگی و چگونگی ارتقا و تقویت فلسفه اسلامی صحبت می‌کنیم، باید بدانیم که جغرافیای فلسفی در دنیا چگونه است.
جریان‌های فکر فلسفی در جهان معاصر
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به‌صورت فشرده به جریان‌های فلسفی معاصر اشاره کرد و گفت: فکر فلسفی در جهان معاصر شاهد سه جریان اصلی بوده است؛ جریان اول، پایان‌یافتگی فلسفه نظری است. از منظر این دیدگاه، این‌گونه تصورات که ما به کمک قوه عقل می‌توانیم حقایقی برای خودمان کشف کنیم و عقل در بعد نظری می‌تواند به معرفت برسد، دیگر قابل قبول نیست. به همین دلیل، پایان فلسفه نظری را اعلام می‌کند. این گروه، فقط بخش فلسفه عملی را باقی می‌گذارند. فیلسوف دیگر نمی‌تواند به کشف حقیقت بپردازد، بلکه می‌تواند به تبارشناسی و باستان‌شناسی معرفت بپردازد.
وی افزود: جریان دوم جغرافیای فلسفی معاصر، جریانی است که خواستار تغییر جهت فلسفه است. این افراد تاریخ فکر فلسفی را مشتمل بر اشتباهاتی می‌دانند. از این منظر، فلسفه‌ورزی سنتی باید تغییر شکل بدهد و از استنتاج عقلی دوری کند. برای نمونه، جریان‌های «اگزیستانسیالیست» می‌گویند که در کل تاریخ فلسفه، انسان به‌عنوان فاعل شناسا شناخته شده و همیشه راجع‌ به بعد معرفتی انسان صحبت می‌شده است. این افراد به عاملیت و اختیار انسان و بعد انتخابگری او توجه می‌کنند. ویژگی این جریان، این است که از رویکرد سنتی فاصله می‌گیرد و برای بقای فلسفه نظری، پیشنهادات جدیدی مطرح می‌کند.
حجت‌الاسلام واعظی به جریان سوم پرداخت و در این‌باره توضیح داد: این جریان، رواج و رونق‌بخشی به فلسفه‌های مضاف است. یعنی پرداختن به زیرشاخه‌های فلسفه نظری مانند فلسفه ذهن، فلسفه دین، فلسفه فرهنگ، فلسفه علوم اجتماعی و... . این شاخه‌های فلسفه به‌جای هستی‌شناسی عام و فلسفه اولی، تمرکز خود را بر زیرشاخه‌های فلسفه می‌گذارند.
رشد تفکر فلسفی در ایران بعد از انقلاب
وی تصریح کرد: در ایران به برکت انقلاب اسلامی و تحولاتی که بعد از آن رخ داد، وضعیت تفکر فلسفی با قبل قابل مقایسه نیست و ما شاهد رشد کمی و کیفی خوبی هستیم. آشنایی ما با فلسفه‌های غربی بسیار بیشتر شده و از این لحاظ غنی‌تر شده‌ایم. وقتی پرسیده می‌شود که چگونه می‌توان به ارتقا و تقویت فلسفه اسلامی اندیشید، با این سؤال مواجه می‌شویم که تلقی ما از فلسفه اسلامی چیست؟ گاهی فلسفه اسلامی را آن‌گونه که هست، به‌عنوان یک هویت تاریخی در نظر داریم. همچنین گاهی فلسفه اسلامی را آن‌گونه که می‌تواند باشد، با یک نگاه توسعه‌ای در نظر می‌گیریم. ما می‌توانیم فلسفه اسلامی را با توجه به هر کدام از این تلقی‌ها تقویت کنیم. البته این دو تلقی مانعة‌الجمع نیستند و می‌توانند با هم اتفاق بیفتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) به تلقی اول پرداخت و اظهار کرد: اگر تلقی اول را داشته باشیم، راهبرد ما برای تقویت و رشد فلسفه اسلامی یا به‌صورت ترویجی است و یا آموزشی و پژوهشی. یعنی تلاش می‌کنیم هویت تاریخی فلسفه اسلامی را ترویج دهیم و برای آشنایی دیگران با آن تلاش کنیم. همچنین می‌توانیم پژوهش‌های مرتبط با فلسفه اسلامی را گسترش دهیم و به واکاوی نگاه‌های مختلف در فلسفه اسلامی بپردازیم. به‌ نظرم، در این چند دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، این اتفاق افتاده و گام‌های خوبی در این مسیر برداشته شده است.
وی ادامه داد: اما اگر با رویکرد دوم با فلسفه اسلامی روبرو شویم و آن را آن‌گونه که می‌تواند باشد و دامنه مسائل خود را توسعه دهد ببینیم، راهبرد اصلی تغییر پیدا می‌کند. در این خصوص می‌توانیم دو راهبرد کلی داشته باشیم؛ راهبرد اول، گشودن افق‌های جدید فلسفی و راهبرد دوم، درگیر شدن با تأملات فلسفی معاصر و مرزهای جدید فکر فلسفی است. به عقیده من، اگر راهبرد اول اتفاق بیفتد، ما به‌صورت خود به‌ خود و طبیعی وارد راهبرد دوم هم می‌شویم. یعنی اقدامات مربوط به راهبرد اول، فضا را برای اجرا شدن راهبرد دوم باز می‌کند و اگر به راهبرد اول توجه نشود، اصلاً فرصت اجرا شدن راهبرد دوم نمی‌رسد.
توازن بین حکمت عملی و نظری به هم خورده است
حجت‌الاسلام واعظی پیشنهاداتی در خصوص اجرای راهبرد اول بیان کرد و گفت: یکی از مهم‌ترین اقدامات برای اجرای این راهبرد، توجه به حکمت عملی است. در حقیقت با آنکه بزرگان ما از گذشته به حکمت عملی توجه داشتند و فیلسوفانی مانند فارابی توازن بین حکمت عملی و نظری را رعایت کرده‌اند، هر چه فلسفه اسلامی جلو آمده، این توازن به هم خورده و کانون تأملات و کوشش‌های فیلسوفان ما متوجه فلسفه نظری و اولی شده است. چیزی که اکنون به آن نیازمندیم، جدی گرفتن فلسفه عملی است و این راه باید آغاز شود. یکی از اقدامات خوب برای گشایش حکمت عملی، مقایسه آورده‌های فلسوفان مسلمان با مسائل مطرح شده در فلسفه معاصر است. با این روش می‌توانیم کم‌کم توازن بین حکمت عملی و نظری را برقرار کنیم.
وی افزود: یکی دیگر از راه‌هایی که به افق‌گشایی برای فلسفه اسلامی کمک می‌کند، رونق دادن به زیرشاخه‌های فلسفه یا همان فلسفه‌های مضاف است. این فلسفه‌ها، میدان‌هایی است که می‌توانیم به روی خود بگشاییم و با ورود متناسب با مبانی فلسفه نظری‌مان، به غنا و ارتقای فلسفه اسلامی کمک کنیم. در سایه همین ورودهاست که فلسفه اسلامی تقویت می‌شود و آورده‌های ما در این حوزه‌ها، آورده‌های فلسفه اسلامی خواهد بود. یک راه دیگر، جدی گرفتن فلسفه تطبیقی است. همین اکنون در فلسفه معاصر، کسانی در حوزه فلسفه اولی، بحث‌هایی مانند علیت، ضرورت، مقولات ثانوی و ... کار می‌کنند. با مطالعه این آثار و سنت خودمان، می‌توانیم نقاط مشترک را پیدا کنیم و به نتایج خوبی برسیم.
رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به یکی دیگر از راه‌های افق‌گشایی فلسفه اسلامی اشاره کرد و گفت: درگیری با الحاد مدرن شاید یکی دیگر از راه‌های غنا بخشیدن به فلسفه اسلامی است. این یک واقعیت است که الحاد در بین تحصیل‌کرده‌ها در حال افزایش است. خاستگاه الحاد مدرن، بهره‌برداری فلسفی از کاوش‌های علمی است. اینجا هم میدان بسیار خوبی برای رشد و ارتقای فلسفه اسلامی وجود دارد. اگر ما در این حوزه‌ها ورود جدی داشته باشیم، خودمان را در جغرافیای موجود فکر فلسفی قرار می‌دهیم و درگیر می‌شویم. این درگیری خود باعث رشد و غنای فلسفه اسلامی می‌شود.

منبع:ایکنا

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7