حوزه علمیه به عنوان علّت محدثۀ انقلاب اسلامی ایران که نقش مهمی در بقا و تداوم آن نیز دارد تا حد زیادی با نقش حساس و کلیدی خود توانسته است کشور را در مقابل آسیب های بیگانگان حفظ کند.
حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، امروز در همایش ملی بیانیه گام دوم انقلاب و تمدن نوین اسلامی که در سالن همایش های غدیر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه در قم برگزار شد با اشاره به موضوع« چالشها و ظرفیت های حوزه در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب گفت: از دیدگاه مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب فرهنگی و تمدّنی است چراکه انقلاب یک نقطۀ عطفی را در تاریخ معاصر بشری ایجاد کرده است.
این استاد حوزه ودانشگاه ادامه داد: همچنین قطب های جهانی جغرافیای انسانی و سیاسی را عوض کرد و جهان دوقطبی را به چالش کشاند. انقلاب اسلامی ایران در ابتدا با آمدن خود یک جهان سه قطبی را ایجاد کرد و بعد از این که یکی از این قطب ها مضمحل شد اسلام به عنوان قطب دوم جهانی و مبدأ مختصات برای ترسیم جغرافیای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به دنیا معرفی شد.
این محقق افزود: امروزه دیگری جهان غرب و جهان مدرن، جهان اسام است. البتّه در این رقابت آنها سعی می کنند در حوزه های مختلف فرهنگی،تاریخی و... خود صورت این دیگری را ترسیم کنند به نحوی که جلوی نفوذ این دیگری را بگیرند.
این پژوهشگر اضافه کرد: با این حال این نظام پویا و مرزهایش درون فرهنگ و زندگی مردم است. امروزه اسلام دین دوم کشورهای اروپایی است. با این خصوصیت که دین زنده و پر تحرّک است. امروزه رسانه به صورتی خاص خیلی از مرزها و تکنولوژی ارتباطی را در هم ریخته است.
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا گفت: هم آنها این جا حضور دارند و هم ما آنجا حضور داریم. تنها یک فرصت برای ما نیست، یک فرصت برای آن طرف هم است. نگاه کردن به این که انقلاب اسلامی ایرانی یک انقلاب فرهنگی و تمدّنی است، نکتۀ مهمی برای تحلیل یک واقعیت عینی است. در واقع انقلاب تدوین واقعیت تکوینی زندگی امروزی بشری است.
وی افزود: خیزش مجدّد این انقلاب در واقع نقطۀ عطفی است از بین همۀ فرهنگ های و تمدّنهای مضمحل شده و تحلیل رفت های که جهان غرب تمام این ها را تسهیل کرده است. همانطور که مستحضر هستید جهان دوقطبی قبل از انقلاب اسلامی ایران، واقعاً جهان دوقطبی نبود، امّا جهان دوقطبی امروز واقعاً دو قطب فرهنگی و تمدّنی است.
این استاد حوزه ودانشگاه گفت: البته قبل از این که ما این حرفها را مطرح کنیم درسالهای پیش، یعنی در حدود سالهای ابتدایی انقلاب، غربی ها و یا سازمان ملل آغاز هزارۀ سوم را به بحث فرهنگ ها و تمدّنها اختصاص دادند و قبل از آن تئوری برخورد تمدّنها را هانتینگتون به عنوان یک تئوری پرداز رسمی آمریکایی و با استفاده از ظرفیت های آکادمیک و رسمی نظام آ کادمیک غربی تئوریزه و مطرح کرد.
این محقق افزود: البته قبل از تئوری هانتینگتون و بعد از این که غربی ها و آمریکای یها فکر می کردند با فروپاشی بلوک شرق نظم نوین جهانی دیگر مستقر شده است و تاریخ به پایانۀ خود رسیده است تافلرتئوری خود را مطرح کرد. اگر تئوری او را بخوانید متوجه می شوید که او از چه ظرفیت هایی استفاده کرد و چه کسانی امکاناتش را به او دادند تا این تئوری را ارائه دهد. او یک تئوری پرداز برای رسمیت بخشیدن به چیزی بود که از نظر آنها تحقّق یافته بود.
این پژوهشگر اظهارداشت: امّا درواقع مسئله این گونه نبود چرا که آنها ابتدا خیزش فرهنگی و تمدّنی انقلاب را احساس نمی کردند. این یک حرکت تمدّنی و فرهنگی بود و کانون خیزش این حرکت نیز حوزه های علمیّه بودند.
وی بیان داشت: حوزه به عنوان علّت محدثۀ انقلاب اسلامی ایران که نقش مهمی در بقا و تداوم آن نیز دارد تا حد زیادی با نقش حساس و کلیدی خود توانسته است کشور را در مقابل آسیب های بیگانگان حفظ کند. همانطور که می دانید آسیبی که در صدسال اخیر جهان غرب به جهان اسلام وارد کرده بود و به بقیّۀ فرهنگ ها و تمدّنها نیز سرایت کرد در ایران موجب شد حوزه های نظام تعلیم و تربیت تاریخی منزوی و سپس حذف شود و به جای آن نظام تربیتی و علمی جدید که در حاشیۀ نیازهای کشورهای غربی سازمان دهی و برنامه ریزی شده بود جایگزین نظام قبلی شد.
حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا گفت: البته اگر غرب نیامده بود این پرسش که چه می شدیم یک بحث دیگری است. اما با ظهور انقلاب اسلامی ایران و ظرفیتی که این انقلاب از اسلام داشت، قدرت سیاسی حاکم که حدود سالها نهادسازی شده بود به یکباره فروریخت و سازمانهای جدید با بهر گیری از الگوی اسلام ایجاد شدند.
وی ادامه داد: امادر این چهل سال چگونه انقلاب به ترمیم نهادهای مربوط به خودش پرداخت و دوام آورد باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک حرکت فرهنگی و تمدّنی، نه به عنوان یک آرمان باید تئورپهای مربوط به خود را، از این خیزش شروع کند و به شفاف کردن و پخش و توسعه آن بپردازد.
این محقق افزود: البته تحلیل این پدیده بدون یک نگاه جهانی اصلاً ممکن نیست چراکه اصولاً مصائب و نقاط قوّتی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
کسی که بخواهد انقلاب اسلامی ایران را در چارچوب مرزهای ایران و کشمکش های داخلی درون خود ایران ببیند، اصلاً جواب نمی دهد چراکه ما در ایران با طیف ها و گروه های مختلفی روبرو هستیم و این گروه ها و جناح بندی ها نیزبدون یک نگاه جهانی تعیّن پیدا نمی کنند.
این پژوهشگر افزود: در واقع بدون این ارتباطات و بازنمایی که این گروه ها نسبت به مسائل سطح جهانی و بدون فعّالیّت و احساس رقابتی که با قدرتهای جهانی م ی کنند شناسایی آنان امکا نپذیر نیست. برای این کار باید تأملی در نظریه های اجتماعی موجود داشته باشیم؛ برخی از این نظریه ها عوامل اقتصادی، سیاسی، نظامی یا فرهنگی و اجتماعی را برجسته می کنند. مثاً
رویکردهای کلاسیک مارکسیستی که نسبت به اقتصاد وجود دارد، یک سری نظریه ها معتقد هستند که مسائل یک منطقه بدون ارتباطات جهانی قابل تحلیل نیست و اگر یک جاهایی قابل تحلیل باشد بدون شک پدیده ای مثل انقلاب اسلامی ایران در آن دخیل نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: حالا چگونه تحلیل شود در سطح مناسبات سیاسی جهانی می توان آن را تحلیل کرد؛ مانند آنچه والر اشتاین در یک ابعاد جهانی می بیند. باید عرض کنم اگر این پدیده ماهیت فرهنگی- تمدّنی داشته باشد، عنصر مقوّم آن عنصر فرهنگی آن است.
وی بیان داشت: ظرفیت های این انقلاب گرچه از ایران برخاست، امّا متعلّق به جهان اسلام است. البتّه تشیّع در اینجا با عقبۀ نظری وخصوصیّاتی که دارد توانست چهار دهه تداوم پیدا کند که نقطه قوتی برای نظام محسوب می شود. از طرف دیگر ارزشها و آرمانهای فرهنگی و تمدّنی انقلاب که یک خصوصیت جاذبه دار و انسانی و فطری برای بشریت امروز به ارمغان دارد، در رقابت با ارزشهای رقیب فرهنگی و تمدّنی، نقطۀ قوّتی مضاعف محسوب می شود که برای تصرّف سنگرهای کلیدی جهان، در ابعاد ارزشی، معنوی، معرفتی نقش بسزایی دارد.
منبع:خبرگزاری حوزه