رئیس جهاددانشگاهی گفت: مدیران میانی از خرید خارجی منتفع می شوند و زندگی هایی به این جریان گره خورده است برای همین مایل نیستند از دستاوردهای داخلی استفاده کنند.
«جهاددانشگاهی» به دستور رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (قدس سره) با هدف انجام تحقیقات علمی و فعالیتهای فرهنگی در مرداد ماه سال ۱۳۵۹، تأسیس شد. جهاددانشگاهی به عنوان یک نهاد انقلابی زیرنظر شورای عالی انقلاب فرهنگی کار خود را از همان سال شروع کرد و به «گسترش تحقیقات و شکوفایی استعدادها در سطح جامعه برای نیل به خوداتکایی»، «توسعه امور فرهنگی از طریق همکاری با حوزه، دانشگاه و سایر مراجع و نهادهای فرهنگی به خصوص برای نسل جوان» و «گسترش طرحهای کاربردی و نیمه صنعتی از طریق پیوند با مراکز علمی و تحقیقاتی به منظور به کارگیری نتایج پژوهش» پرداخت.
از همان آغاز کار این نهاد علمی دانشگاهی، مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف و در جریان دیدارهایشان با اعضا و مدیران جهاد دانشگاهی بیاناتی حول محور انتظارات، مأموریتها و برنامههای جهاددانشگاهی عنوان کردند و توصیه مؤکد داشتند که «این نهاد انقلابی است، و باید انقلابی بماند». یکی از گزیده صحبتهای رهبری در خصوص جهاددانشگاهی این است که «جهاد دانشگاهی از جاهایی است که ما به آن امید داریم برای آینده علمی کشور».
در راستای اهمیت عملکرد جهاددانشگاهی از دیدگاه رهبری به ویژه در سال دانش بنیان و همزمانی آن با دوره جدید مسئولیت در آستانه چهل و دومین سالگرد این نهاد انقلابی، گفتگویی با رئیس جدید جهاد دانشگاهی، دکتر روح الله دهقانی فیروزآبادی داشتیم.
محور این گفتگو درباره برنامهها و مأموریتهای جدید زیست بوم نوآوری نخبگان ایران (جهاددانشگاهی)، درصد تحقق انتظارت رهبری از جهاد، رفع نیازهای کشور با استفاده از دستاوردهای جهاددانشگاهی، چالشهای رسیدن به فناوریهای مورد نیاز کشور و… است.
متن مصاحبه با دکتر روح الله دهقانی فیروزآبادی رئیس جهاددانشگاهی را در زیر میخوانیم:
*جهاددانشگاهی و زیرمجموعه آن همواره جز نهادهایی بوده که مورد توجه ویژه رهبری قرار گرفته به طوریکه ایشان از جهاد به عنوان سمبل جهادگری و انجام کار علمی یاد کرده اند؛ به عنوان اولین سوال بفرمائید این نهاد علمی چقدر در تحقق منویات و مطالبات رهبری موفق عمل کرده و چه نمرهای به جهاددانشگاهی از این منظر تعلق میگیرد؟
همواره سیاست گذار جمهوری اسلامی به جهاددانشگاهی خیلی علاقه نشان داده است، به طوریکه مقام معظم رهبری نزدیک به هفتاد صفحه حول محوریت جهاددانشگاهی سخن گفته اند. ما کمتر مجموعه یا وزارتخانهای را در کشور میبینیم که رهبری در مورد آن این مقدار صحبت کرده باشند.
رهبر انقلاب در کنار روحانیت، سپاه، دولت و نخبگان، جهاددانشگاهی را یکی از ستونهای انقلاب و کشور عنوان میکنند. وقتی منظومه فکری رهبر معظم انقلاب در مورد جهاددانشگاهی با این ابعاد ظاهر میشود، قطعاً انتظاری که بعد از ۴۰ سال از این نهاد با وجود تلاشهایش میرود، بیشتر از محتوایی است که در ذهن رهبر انقلاب بوده است.
البته برای قضاوت در مورد یک موقعیت لازم است مدت زمانی را در همان جایگاه صرف کرد؛ بنده حدود دو ماه است در جهاددانشگاهی مستقر شده ام و حق قضاوت کردن عملکرد گذشتگان در جهاددانشگاهی را ندارم. این قضاوت را میتوان بعد از دو سال و تبیین عملکرد بنده انجام داد. قطعاً تمام کسانی که در جهاددانشگاهی حضور داشتند و مدیریت کردند قصد داشتند که این نهاد، در مسیر تعالی، پیشرفت و توسعه قرار گیرد و فرمایشات رهبری را به حد اعلا برسانند. اما این که طی مسیر چه موانعی سر راه آنها قرار گرفته و چه اتفاقاتی رخ داده را نمیتوان به مدیریت جهاد ربط داد زیرا عوامل بیرونی تأثیرگذار در این مسیر بوده اند.
از این رو بنده اجازه قضاوت ندارم اما به عنوان یک بیننده و نظاره گر عام، می گویم انتظارات از جهاددانشگاهی بیشتر است.
مقام معظم رهبری طی سخنرانی سال ۸۶ در رویان میفرمایند: «مؤسسه رویان یک نمونه کامل و چشمگیر از آن چیزی بوده و هست که انسان آرزویش را دارد». این جمله بسیار پرمعنی است. در کلام رهبری واژههای «چشم گیر» و «کامل» وجود دارد که نسبت به آن نقدی ندارند. اما در کلام ایشان میبینیم که میفرمایند ما چنین مجموعهای را «داشته» و «داریم»؛ یعنی انتظار میرود جهاددانشگاهی که تجربه ایجاد چنین مجموعهای را دارد بتواند از این مجموعهها تکثیر کند. قطعاً جهاددانشگاهی علاقهمند به تحقق این موضوع بوده اما اینکه، عواملی باعث شده الگوی صد در صد مورد تأیید رهبر انقلاب را نتوانیم به آن شکل که باید تکثیر کنیم همان عوامل بیرونی است.
* دور جدید مدیریت جهاددانشگاهی همزمان با سال دانش بنیان شده است؛ شما به عنوان فردی که به تازگی، مسئولیت جهاددانشگاهی را عهده دار شده اید، بفرمائید که اولویتها و برنامههایتان برای تحقق شعار سال بر محور تولید دانش بنیان چیست؟
جهاددانشگاهی قبل از اینکه مفاهیمی مانند پارکهای علم و فناوری، مؤسسات تحقیقاتی و کاربردی روز دنیا در زیست بوم آمریکا و آلمان شکل بگیرد ایجاد شد تا در کنار دانشگاه مأموریت اتصال بین «علم و فرهنگ» به «اقتصاد و جامعه» را بر عهده بگیرد.
بنابراین جهاددانشگاهی از همان ابتدا دانش بنیان شکل گرفت چراکه بنیان جهاد، دانش و هدف آن خدمت به جامعه و اقتصاد بوده است. جهاددانشگاهی کاملاً در این قضیه پیشرو بوده و طی سالهای گذشته در حوزه پژوهش و فرهنگ به شکل خاص تمرکز داشته است؛ این موضوع را در تمام فعالیتهای جهاد میتوان دید. بنابراین شعار سال برای جهاددانشگاهی موضوع جدیدی نیست. این شعار بیشتر به بازارکار، بازار مصرف کشور، صنایع بزرگ کشور، حاکمیت، دولت، وزارتخانهها و… اشاره دارد که به سمت دانش بنیان شدن حرکت کنند.
به اعتقاد بنده اقتصاد، بدون اقتصاد دانش بنیان مانا و پایدار نیست. محال است که محصولی، خدمتی دانش بنیان نباشد و بتواند چند سال در بازار بماند. آنچه که مهم است در کشور اتفاق بیفتد، دانش بنیان شدن فرآیندها و مدیریت است. صحبت درباره دانش بنیان در اصل در مورد یک زنجیره است. این فرآیند سه زنجیره اصلی دارد. از اندیشه، فکر، ایده که شروع به حرکت میکنید به ارزش میرسید؛ ایده تبدیل به علم، علم تبدیل به فناوری، فناوری به نوآوری، نوآوری به تولید، تولید به بازار رسیده و از این طریق درآمدزایی میشود. این همان زنجیرهای است که «علم، فناوری و نوآوری» مهرههای اصلی آن هستند.
نظام یا فرآیند دانش بنیان از المانهایی تشکیل شده که باید هر کسی در جایگاه خودش مأموریتی را انجام دهد؛ دانشگاهها متولیان تولید دانش هستند که خروجی انسانی آنها دانشمندان در سطح کارشناس، کارشناس ارشد و دکترا بوده و خروجی غیرانسانی آن هم مقالات است. در همه دنیا چنین است. مرحله بعدی کاربردی کردن علم و فناوری است. محصول انسانی شرکتهای دانش بنیان، تکنسین و فناور بوده و محصول غیر انسانی آنها نیز فناوری، تکنیک و فن است. در این مسیر، معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور ستاد مدیریت و خط دهی به جریان تبدیل علم به فناوری است. اما بعد از آن باید یک نهادی برای تبدیل حوزه فناوری به نوآوری وجود داشته باشد. نوآوری ترکیب خلاقانه فناوری است.
*نظر شما این است که نیاز به نهاد دیگری برای توسعه نوآوری در کشور حس میشود؟
شرکتهای دانش بنیان که فناوری تولید میکنند چون بازار مستقیم عرضه به مردم و مصرف کننده نهایی ندارند، مجبور میشوند خط نوآوری ایجاد و وارد بحثهای تولید و فروش شوند. نتیجه این حرکت یا شکست است و موفق نمیشوند یا اینکه شرکت منحل میشود.
در این صورت تمرکز یک عده نخبه به جای تمرکز روی فناوری به سمت بازار میرود. نظام دانش بنیان در دنیا متولی نوآوری و تبدیل فناوری به نوآوری است. اگر یک معاونت دیگر به نام معاونت فناوری و نوآوری در ریاست جمهوری وجود داشت میتوانست صنایع فناوربنیان را تولید کند. اکنون معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور، یک پلتفرم به نام شرکت دانش بنیان تأسیس کرده است.
باید متولی تبدیل فناوری به نوآوری نیز در کشور وجود داشته باشد که صنعت فناوربنیان، فناوری را به نوآوری و محصول تبدیل کند؛ جای این متولی در کشور ما خالی است.
در دنیا مراکز نوآوری بزرگی وجود دارد که عمدتاً متعلق به صنایع بزرگ هستند. همچنین یک نهادهای عمومی غیر دولتی هم در دنیا وجود دارد که وظیفه دارند پیشران تبدیل فناوریهای کشور به نوآوری باشند. در زیست بوم جمهوری اسلامی متولی بزرگ نزدیک به حاکمیت و دولت که گرفتاریها و دست و پاگیری های دولتی را نداشته باشد و متولی حوزه فناوری باشد نداریم.
از طرفی، جهاددانشگاهی یک نهاد مأموریت محور است. ما در جهاددانشگاهی باید مشخص کنیم برای تحقق شعار سال چه نقشی داریم؛ جهاد وظیفه دارد در جایی مستقر شود که کسی وجود ندارد و کار دشوار است؛ مأموریتی که ما برای جهاد قائل هستیم این است که آن نظام نوآوری را تشکیل بدهیم. بتوانیم مأموریتهای کلان از حاکمیت، بازار، صنایع بزرگ کشور را بگیریم و در پایین دست به کمک دانش بنیانها و تجمیع فناوری، نوآوری را به حاکمیت، صنعت و اقتصاد منتقل کنیم. این مأموریت جهاد در راستای تحقق فرمایش رهبر انقلاب است.
*یعنی محور مأموریتهای جهاددانشگاهی بر پایه نوآوری پیش میرود؟
این مأموریت امسال و سالهای آینده است. مأموریت مهم جهاد در گام دوم انقلاب توسعه نظام نوآوری است.
*راهکارهای عملی برای انجام این مأموریت چیست؟
وقتی از نظام سخن میگوئیم منظور این است که باید فرآیندهایی ساخته و اصلاح شود که بتواند خروجی پایین دستی را به بالادستی برساند. پایین دست همان تولید کنندگان فناوری (جهاددانشگاهی هم یکی از این تولید کنندگان است) و بالادستی همان حاکمیت به عنوان مصرف کننده و صنایع بزرگ هستند. ما باید در این خصوص یک فرآیندی را طراحی کنیم.
*یعنی جهاددانشگاهی، حلقه اتصال فناوری به حاکمیت باشد؟ این چطور امکان پذیر است؟
در این راستا باید مسیر و ساختار شکل بگیرد که زمان بر است. بنابراین جهاد باید ساختارهای مدیریتی، اسناد بالادستی، چشم اندازها و مأموریتها، قوانین درون سازمانی و حتی مؤسسات، مجموعهها و مراکز خود را کاملاً برای این اتصال تغییر بدهد و به روز رسانی کند. جهاددانشگاهی زیست بوم نوآوریِ نخبگان ایران است.
جهاددانشگاهی یک زیست بوم است؛ این تبدیل فناوری به نوآوری فرآیندی دارد که ما میتوانیم در درون جهاد آن را به کار بگیریم. قرار نیست ما در جهاددانشگاهی، کار واسطهگری و کارگزاری انجام دهیم و بگوییم اینها را به هم وصل کنید و تمام.
در اینجا، خود جهاددانشگاهی کار انجام میدهد. جهاد باید با استفاده از این فناوریها که در دل خود جهاد است و با عملیاتی که توسط خود متخصصین، مهندسین سیستم و دانشمندان، فناوران و نوآوران انجام میدهد، بتواند از این تکنولوژیها به عنوان مثال خودروی برقی تولید کند. این عملیات است؛ تفاوت نهاد عملیاتی مانند جهاددانشگاهی با نهادی همچون معاونت علمی در این است.
معاونت علمی یک معاونت کاملاً ستادی است که وظیفه تبلیغ، ترویج و حمایت را برای توسعه شرکتهای دانش بنیانها دارد اما جهاددانشگاهی، نهادی است که درون خود عملیاتی با استفاده از ظرفیت کل کشور انجام میدهد.
طی سالهای گذشته جهاددانشگاهی توانسته محصولاتی را توسعه دهد و پیشروترین مجموعه در طراحی، تولید و تأمین و نگهداری دکلهای بزرگ نفتی کشور باشد. جهاد چنین تجربیاتی دارد. نظامهای اقتصادی موفق در دنیا میتوانند به ما الگوهایی را ارائه دهند؛ با این تفاسیر، جهاد میتواند در ابتدا تجربیات موفق خود در تولید و نوآوری را بکار بگیرد و سپس الگوهای موفق جهانی را مبنای کار خود برای تولید و فناوری قرار دهد.
جهاددانشگاهی در راستای تدوین برنامه تحول ساختاری و بنیادی خود است؛ بناست که این برنامه ناظر بر تغییرات اساسی و تعیین مأموریتها باشد که طی دو سه ماه آینده (حداکثر در شهریورماه) تدوین میشود. این تغییرات شامل تغییرساختار، تغییر در مأموریتها، تغییر فرآیندها و غیره است. وقتی این اتفاقات رقم بخورد سیستم جهاددانشگاهی آماده میشود. اکنون جهاد در آستانه یک تحول ساختاری است. تحول بنیادی که برای تبدیل شدن به نظام نوآوری کشور است.
اگر ظرف یک الی دو سال آینده این اتفاق در جهاددانشگاهی رقم بخورد، تحول بنیادی در نظام نوآوری کشور رخ میدهد. در این زمان میتوان گفت انتظاری که مقام معظم رهبری از جهاد داشته، کامل شده است. در صحبتهای مقام معظم رهبری اشاره شده که «جهاد باید حرف گزین و برتر را بیاورد؛ حرفی بیاورد که بقیه نتوانند انجام دهند». مفهوم جهاد یعنی همین. بدان معنا که جهاددانشگاهی کاری انجام بدهد که روی زمین مانده باشد به طوریکه سخت و دشوار است. اگر توفیق داشته باشیم این کار انجام شود.
*یکی از انتظاراتی که از جهاددانشگاهی که طی چند سال اخیر پررنگتر شده است شناسایی و احصای نیازهای استانی است. این مأموریت با استفاده از ظرفیت واحدهای استانی میتوانند عملیاتی شود. اما در حال حاضر واحدهای استانی جهاد به نظر میرسد خروجی با کیفیتی ندارند. شما در دور جدید فعالیتهای جهاد برنامهای برای تقویت واحدهای استانی با محوریت حل چالشهای کشور دارید؟
جهاددانشگاهی به عنوان نظام نوآوری، وظیفه دارد که نیازهای صنعت کشور، دولت و … را بشناسد و این نیازها را به یک سری فناوری تبدیل کند. باید شبکه دانش بنیان تعریف کند که این فناوریهای مورد نیاز صنعت را میطلبد. جهاددانشگاهی میتواند نیازهای فناورانه را احصا و به دانشگاهها اعلام کند زیرا این شبکه دانشی مورد نیاز است. البته که مأموریت جهاددانشگاهی تعریف مسئله برای دانشگاهها نیست بلکه میتواند نیازهای نوآورانه کشور را بشناسد و آنها را به فناوری تبدیل کند.
لازم است شبکه دانش بنیان کشور با توجه به فناوریهای مورد نیاز، نظام دانشی را احصا کرده و به دانشگاههای کشور اعلام کند؛ جهاد مأموریت خودش را تعریف مسئله برای دانشگاهها نمیداند؛ این نظام نواوری جهاد است که نیازها را احصا میکند و با تبدیل آن به الزامات فناوری، مبنا را مییابد.
توسعه نوآوری دو روش دارد؛ رویکرد اول تکنولوژی محور و «تکنولوژی پوش» (هل دهنده) است و رویکرد دیگر بازارکشنده و مارکت پول است.
در رویکرد اول، ارائه ایده و مقاله ناظر به هیچ کارکردی نبوده و مشخص نیست که خروجی آن چه دانش و فناوری است. این روش دیربازده است و منابع زیادی را مصرف میکند ولی مزیتهایی هم دارد؛ ممکن است به وضعیت خارق العاده بیانجامد. نظام نوآوری در آمریکا بیشتر «تکنولوژی پوش» است. رویکرد دوم مانند آلمانی هاست که براساس ایجاد محصولات خارق العاده و جدید نیست. تنها نوآوری شاخص آلمان خودرو است. چرا محصول آلمانی آنقدر جذاب است؟ چون نظام نوآوری را بر مبنای نوکردن و بهینه کردن محصولی که وجود دارد بنیانگذاری میکند.
نوآوری در آلمان کندتر، مأموریت محورتر و هدفمندتر پیش میرود. خط توسعه نوآوری این کشور بازارکشنده است و بازار و صنعت آن کشور تعیین میکند که به چه نوآوری نیاز دارد و بعد نوآوری مشخص میکند که چه فناوری نیاز دارد و فناوری مشخص میکند که چه علمی نیاز دارد. ویژگی این روش این است که پیچیدگی کمتری دارد، زودبازده تر است. اما عیب آن این است که به نوآوریهای خارق العاده عجیب و غریب منجر نمیشود.
اگر ما بخواهیم در کشور واقع نگر باشیم عمدتاً شبیه آلمانها هستیم چون محدودیت منابع، محدودیت نیروی انسانی و زمان هم داریم. از طرفی کشور نسبت به دنیا از قاب فناوری و نوآوری در دنیا عقب تر است. بنابراین فعلاً از نظر من باید رویکردمان مارکتینگ محور و بازار کش باشد.
رویکرد دیگر تکنولوژی پوش است. ما میگوئیم نهادی در کشور وجود دارد که این کار را انجام دهد. واقعاً ممکن است بعضاً به اتفاقات خارق العاده هم منجر شود که در این خصوص ضعف داریم. در این نظام نوآوری مسئله از بالا تعیین میشود. در نظام نوآوری استاد دانشگاه، زبان شرکت دانش بنیان را می فهمد اما زبان صنعت را نمیداند.
*آیا در همین راستا قرار است مأموریتهای جدیدی به واحدهای استانی جهاد محول شود؟
قطعاً همین طور است؛ برنامه جدی برای تحول در واحدهای جهاددانشگاهی که تا کنون موفق نبوده اند، داریم.
*حتما بررسی کردید که کدام واحدهای جهاددانشگاهی غیر فعال هستند و خروجی که باید را ندارند.
بررسی بیش از ۱۰۰ واحد جهاد طی ۴۰ روز به صورت کیفی و عمیق نیست. اما به صورت کلی ۴۰-۳۰ درصد (یک سوم) واحدهای جهاددانشگاهی پیشرو هستند و کار و مأموریت خود را انجام میدهند. یک سوم در یک فضای بینابینی قرار دارند (در بعد اقتصادی نه زیان ده هستند و نه تأثیر گذار) و در نهایت یک سوم واقعاً هویتشان تغییر یافته است.
*این واحدهایی که میفرمایید هویتشان تغییر کرده قرار است منحل شوند؟
نه. تلاش این است که این واحدها احیا شوند. ایرادی ندارد که واحدی تعطیل شود و مجدداً بعد از چند سال دوباره فعالیت خود را شروع کند. جهاددانشگاهی طی این سالها به علت برخی عوامل بیرونی عمدتاً به سمت نظام «زنده مانی» رفته است. ظرفیت جهاددانشگاهی طبق فرمایشات مقام معظم رهبری مورد بیمهری بیرونی و درونی قرار گرفته که به سمت خود زنده نگهداشتن برای کار رفته است.
در حال حاضر برخی واحدهای جهاددانشگاهی که فعال هستند، مسائل کشور را حل میکنند، اما تفاوت شاخصی بین آنها و مجموعههای دیگر مانند شرکتهای دانش بنیان وجود ندارد. یعنی این واحدهای شاخص، متفاوت و خاص نیستند که بر اساس ماموریتهایی پیش بروند. در حالیکه توانمندی جهاد میتواند بیشتر باشد. بنابراین در نظام تغییراتی که قرار است در جهاددانشگاهی رخ دهد، مجموعهای برای کشف نظام مسائل کشور و مأموریت سپاری وجود خواهد داشت. این یکی از برنامههای جدی ما است.
رئیس جمهور قول دادند که به جهاد مأموریتهای سخت بسپارند. اگر در یک استان، مشکل پسماند وجود دارد حل این مشکل را نمیتوان بر عهده شرکت دانش بنیان گذاشت؛ حل این مشکل نیاز به ارتباطات حاکمیتی با وزارت کشور، شهرداری و بسیاری از نهادهای دیگر دارد. این شرکتها تنها دارنده یک تکنولوژی هستند.
* توانمندی جهاددانشگاهی را در حدی میبینید که بتواند مأموریتهای سخت کشور را برعهده بگیرد و به خوبی انجام دهد؟
جهاد یک بستر برای استفاده از ظرفیتهای کشور است. جهاددانشگاهی بر حل یک مسئلهای، در صدد تکمیل زنجیره فناوری و حرکت به سمت اجرا با تدوین برنامه درست و صحیح است.
به عنوان مثال، یکی از بحرانهای کشور بحث رشد فزاینده سرطان است. هزینههایی که این بیماری به نظام درمان کشور اعمال میکند تا سه چهار سال آینده، به چند ده هزار میلیارد خواهد رسید. از طرفی، مجلس شورای اسلامی مصوب میکند پژوهشکده معتمد جهاددانشگاهی، به عنوان مجموعهای خوشنام در حوزه درمان و پیشگیری از سرطان شبکه ای را در کشور برای پیشگیری، شناسایی، غربال گری و درمان خاص مثل سرطان پستان و بعد کنترل کردن این سرطان در کشور ایجاد کند.
در مرحله بعد بودجهای به این منظور برای اجرای طرح اختصاص مییابد که میتوان با استفاده از آن ۵ مرکز بهداشتی را راهاندازی کرد. شاید با این روش به درمان سرطان نزدیک شویم ولی شبکه ملی پیشگیری راهاندازی نشده است. ایجاد شبکه بسیار متفاوت از ساختن المان هاست.
وقتی در مورد مأموریتهای ملی صحبت میکنیم نباید به دنبال ساختن باشیم بلکه باید شبکه سازی کنیم که ما در جهاد به دنبال آن هستیم. به عنوان مثال، موضوع آب شیرین کن در کشور؛ جهاددانشگاهی میتواند با کمک ظرفیت کل کشور مانند دانش بنیانها، دانشگاهها و …شبکه ای را در کشور ایجاد و یک نظام نوآوری را تشکیل دهد.
همچنین جهاددانشگاهی میتواند در زمینه گیاهان دارویی، شبکه ملی کشت و جمع آوری گیاهان دارویی کشور را تشکیل بدهد و دو پالایشگاه گیاهان دارویی تأسیس کند. این سرمایه ملی با کشت بدموقع، کشت بی کیفیت و… هدر میروند.
راه اندازی شبکه ملی اصلاح دام توسط پژوهشکده اصفهان که خبره در این راه است نیز میتواند راهکار باشد. به نظر شما چقدر طول میکشد ما در کشور تمام دامها را با توجه به بحران نهادههای دامی اصلاح کنیم؟ جهاددانشگاهی یک توانمندیهایی در این سالها داشته که مشخص است. بنابراین لازم است حاکمیت، دولت و صنعت در این حوزهها به جهاد مأموریت بسپارند.
*در صحبتهایتان به عوامل بیرونی اشاره کردید که در عملکرد جهاددانشگاهی تأثیر گذاشته و مشکلاتی را برای ایجاد کرده است.
با شناختی که از جهاد پیدا کردم متوجه شدم جهادی سال ۱۳۵۹ مانده است. فرهنگ در جهاددانشگاهی این است که کار و وظیفه خودش را انجام دهد و این موضوع از قدیم بوده و تغییر نکرده است.
این مسئله خصوصاً در قدیمیها وجود دارد. این اتفاق در این سالها تغییر نکرده است. در همین راستا یکی از نقدهای جدی به جهاد این است که سن مدیران آن بالا و از نسل اول و دوم انقلاب است؛ متأسفانه جهاددانشگاهی در بکارگیری از مدیران جوان عقب مانده است.
و اما درباره عوامل بیرونی. بهعنوانمثال، سامانه پیشران قطار برقی مترو که توسط محققان جهاددانشگاهی ساختهشده است. باید شرکتهایی را ملزم به خرید این واگنها کند اما بحث خرید خارجی برای مدیران جمهوری اسلامی هنوز که هنوز است، جذاب است. یکزمانی میگوئیم به خارج از کشور برویم شرکتی راهاندازی کنیم و محصولمان را به آن شرکت بدهیم و از مدیران جمهوری اسلامی ایران دعوت کنیم که از آن شرکت خریداری کنند؛ این مسئله بسیار جدی است. جهاد هم در این سالها صحبت کرده است.
*چه عواملی باعث میشود که خرید خارجی جذاب باشد؟
مدیران میانی. بدنه میانی حاکمیت کشور به دلیل جریانهایی که انتفاع میبرند یا جریانهای شکلگرفته به خریدهای خارجی علاقهمند هستند. بازرگانیها و کارگزاریها و منافعی که در این سالها برای این منظور تعریفشده است. اینگونه نیست که بگوییم از فردا نخرید و آنها بگویند چشم! سالهاست زندگیها، رفتوآمدها، درآمدهایی به این جریان وصل شده است. این منفعت چند میلیون دلاری با یک جریان خاص که در واردات از آن منتفع میشود به این زودی از بین نمیرود.
*اگر مدیران میانی برکنار شوند این مشکل حل میشود؟
ما در جایگاهی نیستیم که دراینباره فرمولی ارائه دهیم. قطعاً نمیتوان تمام مدیران میانی را برکنار کرد. نمیتوان انتقاد کرد که مدیران میانی را برکنار کرد و از مریخ مدیر آورد. یقین کنید مدیری که از بیرون وارد سازمانی میشود بدتر عمل میکند.
بنابراین اگر قرار باشد اصلاحاتی صورت گیرد باید مدیریت اصلاح مدیران، تربیت مدیران و دیدن تربیت مشروع مدیران در نظر گرفته شود. بهعنوانمثال یک نفر بیش از ۱۰ لابی میکند که یکی منفعت ببرد. اگر این یک منفعت را مشروع و قانونی در اختیار کارمند و همین مدیران میانی قرار دهیم، این پول حلال و مسئله هم حل میشود. سازوکار را باید طوری قرار داد که آن مدیر میانی سود خود را شرعی دریافت کند. بعضی اعمال فشارهای جدی حاکمیتی نیز لازم است.
به هر حال مسیر پیشرفت از آزمونوخطا میگذرد؛ اگر در صنعت دفاعی پیشرفت کردیم، شهید دادیم. در تست موشکی و ساخت موتور شهید دادیم. باید نهادهای نظارتی و بازرسی ظرفیت و درک شأن را از نوع مسئله و پذیرش خطایشان بالا ببرند در غیر این صورت کشور با سیستمی که قفل باشد تکان نمیخورد. البته که این عوامل بیرونی مشکل زا ناظر بر همه دانش بنیانهاست نهفقط جهاددانشگاهی.
از سوی دیگر باید به مدیران کشور شجاعت بدهیم که اگر با یک استاندارد یک مسیری را طی کردند و آسیب خوردند، ایراد ندارد.
عامل بعدی گلایه از دولتها است. زیرا آنها به جهاددانشگاهی کم مهری میکنند. دولتها وقتی نهاد موردنظر و توجه رهبری را میبینند چرا باید بیمهری کنند. رهبری که از روز تأسیس جهاد با جهاد بوده است، اشراف نداشتهاند که بافت سیاسی جهاد چیست؟ وقتی ایشان از جهاددانشگاهی تعریف و تمجید میکنند و اینقدر کار از جهاد میخواهند، چرا به بهانه اینکه بافت جهاد با شما هماهنگ نیست، جهاد را میزنید؟
یکی از رموز موفقیت شهید قاسم سلیمانی جذب همه گروهها بودن بود. همچنین مقام معظم رهبری بارها فرمودند دفع حداقلی و جذب حداکثری. دو سه درصد هستند که واقعاً معاند نظام هستند. کسی که نگاه سیاسی چپ دارد، انگیزهها و آرمانهایش، کشورش است. بارها مقام معظم رهبری در مورد بسیج گفتند که هر کسی که به این کشور علاقه و عرق دارد، بسیجی است. این کلام رهبری است. در این فضا گله بعدی دولت هاست. بدنه جهاد، بدنه انقلابی و ارزشی است.
ضمن اینکه بدترین شیوه مدیریت، دستوری است. جهاددانشگاهی از فردا حلال مشکلات کشور بشود. این بدترین مدیریت است. مدیریت باید اغنایی و ایجابی اتفاق بیفتد.
«طبیب عشق مسیحا دم است و مشوق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند»؛ هر چه هم بگویم مشکل نوآوری کشور را حل میکنم مسئله بعدی صاحبان صنایع هستند؛ نظام بازخواست، نظام پاسخگویی از صنایع بزرگ، وزارتخانههای بزرگ در سالهای گذشته بهگونهای نبوده که اینها را هل بدهد تا مجبور باشند به سمت حوزه نوآوری و فناوری بیایند.
مثلاً تولید فولاد در کشور ما بهصرفه نیست. اگر بحث ارزان بودن نیروی انسانی، ارزان بودن منابع، آب و انرژی نبود، صنعت فولاد ما سودآور نبود. رسماً آثار یارانه در صنعت انرژی، فولاد و… را میبینیم. ما در مقایسه با آلمان دو نسل فاصلهداریم.
*جهاد این توانمندی را دارد که به صنایع فولاد کمک کند؟
یکی از اهداف ما صنعت فولاد و فلزات (حوزه صنایع فلزی) است. فرض کنیم جهاد فولاد نداشت. جهاد در حوزه پزشکی، قطار، نفت و…موفق بوده، این کار را هم انجام میدهد. یک سری مأموریت هم ناظر به آینده باید انجام شود. یک برنامه داریم که برمبنای توانمندیهای موجود، عملیاتی انجام دهیم. همچنین درصدد هستیم با نگاه به ۱۰ سال آینده، روی فعالیتهای مأموریت محور کارکنیم.
*چه چیزی باعث میشود که برندسازی مانند «کاظمی آشتیانی» اتفاق بیافتد و چطور میتوان امثال کاظمی آشتیانیها را تربیت کرد؟
به نظر من آقا، آقا یعنی حاکمیت. در حال حاضر، در پژوهشگاه رویان اقداماتی انجام میشود که ۱۰ برابر قویتر از زمان حضور دکتر کاظمی آشتیانی است. اما مطرح کننده و هویتدهنده حاکمیت است. اگر شرکت خصوصی بودم یک فضا داشتم اما وقتی جهاددانشگاهی، یکنهاد عمومی است، یعنی ظرفیت آن برای جمهوری اسلامی است. پس نباید جمهوری و حاکمیت آن را را نادیده بگیرند.
موضوع مهم دیگر اختصاص بودجه است و باید مأموریتهایی به جهاددانشگاهی محول شود. اولین کار مأموریت سپاری است. دوم اعتماد کردن است. چند کار هم بسپارید و ریسک آن را بپذیرید.
*یکی از نهادهای زیر مجموعه جهاد دانشگاهی که مورد توجه ویژه رهبری نیز همیشه بوده است، رویان است؛ به نظر میرسد برخی از پروژههای این پژوهشگاه به علت عدم سرمایهگذاری کافی در حد تحقیقات باقیماندهاند.
رویان چندین پروژه در حوزه تجهیزات پزشکی دارد. قریب به ۸۰ درصد فناوریها در رویان به مرحله تجاریسازی رسیده، ولی تجاریسازی نشده است در حالی که حداکثر عمر یک فناوری ۲-۳ سال است. کمبود منابع، عدم توجه و… باعث این اتفاقات شده است. رویان را مقام معظم رهبری رویان کرد. چون به آن توجه کرد.
*و در آخر برای جذب نخبگان در جهاددانشگاهی اقداماتی انجام دادهاید یا مأموریتهایی تعریف کردهاید که انگیزه آنها برای ماندن در کشور بیشتر شود؟
مانیفست نگرشی رهبری را در مورد جهاد نگاه کنید. این جهاد یک ظرفیت بزرگ است. جهاددانشگاهی باید «خارجِ نخبگان» ایران شود. یعنی نخبههای ما بهجای اینکه ترجیح بدهند به خارج بروند از جهاد بورس بگیرند. بیشتر ساختارهای جهاد در مقایسه با ساختارهای خارجی، واقعاً کارآمد است. وقتی به مؤسسهای همچون فرانهوفر آلمان مینگریم درمییابیم قسمت عمدهای از نیروهای آن دانشجویان ارشد و دکتری هستند.
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با بودجهای که دولت در اختیار آن قرار داده طرح «سرباز فناور» را اجرایی کرده است؛ با توجه به اینکه دانشگاهها زیرمجموعه وزارت علوم هستند دانشجویان به این دانشگاهها برای گذراندن دوره سربازی فرستاده میشوند؛ در این شیوه، وزارتخانه مدیریتی روی این طرح ندارد و سربازان خارج از دایره فعالیت وزارت علوم هستند. همچنین معاونت علمی طرحی برای «سرباز نخبگانی» را اجرایی میکند که سربازان میتوانند در خارج از معاونت علمی و در شرکتهای دانش بنیان دوره سربازی خود را بگذرانند. اما جهاددانشگاهی اگر بخواهد اقدامی در راستای حمایت نخبگان انجام دهد میتواند بر پایه منابع اختصاص یافته از سوی دولت، این افراد را مستقیماً زیر نظر خود جذب کنیم. این اقدام حتماً خروجی خوبی خواهد داشت.
تقاضای بنده این است که بودجهای مناسب به جهاد اختصاص داده شود، جهاد هم موظف میشود که پاسخگو باشد. نکته این است که این افراد بعد از مصاحبه جذب میشوند در این مصاحبه طرف شناسایی میشود. در جهاددانشگاهی اپلای میکنند و پذیرش میشود. وقتی وارد آنجا میشود وارد کار واقعی، صنعتی و مدیریتی میشود.
یکی از اشکالاتی که وجود دارد این است که بسیاری از نیروهای توانمند جهاددانشگاهی، بیرون از این نهاد فعالیت میکنند. بچههای جهاد همهجا هستند، دولت، مجلس، وزارتخانهها و… آنها در اینجا مدیر و توانمند شده و حالا که قدر شده بیرون رفته اند. مقام معظم رهبری خطاب به جهاددانشگاهی تاکید کردند که با تمامکارهایی که انجام میدهید باید پرورشدهنده نیروی ارزشمند انقلابی، مؤمن و کارا همانند مرحوم دکتر کاظمی آشتیانی باشید. تربیت اتفاق نمیافتد مگر در بستر باهم بودن و باهم زندگی کردن. جهاددانشگاهی این فضا را دارد. پس آن را ببینید.
مسئولان «فرانهوفر» آلمان چندین سال گذشته خطاب به اعضای جهاددانشگاهی اذعان کردند که مؤسسه ما شبیه همان جهاددانشگاهی است؛ فرانهوفر در سال ۱۹۵۱ رو به انحلال بود و دولت با تزریق بودجه این مؤسسه را سرپا کرد.
منبع:مهر