دکتر رضا داوریاردکانی رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران به مناسبت 19 آذر سالگرد تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی طی یادداشتی که در اختیار مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار داده است به تبیین چرایی عدم اجرای برخی مصوبات این شورا پرداخته است.
به گزارش مرکز خبر شورای عالي انقلاب فرهنگي، آنچه در ذیل میخوانید متن کامل یادداشت این استاد نامدار فلسفه و چهره ماندگار کشور است:
شورای عالی انقلاب فرهنگی برای ادای وظیفه بسیار بزرگ گسترش فرهنگ اسلامی در همه شئون جامعه و بهبود بخشیدن اخلاق عمومی و رهاندن کشور از فرهنگ غربی و جایگزین کردن فرهنگ آموزنده اسلامی به جای آن به وجود آمده است. از ابتدا میبایست توجه شود که شورا چه راه دشواری در پیش دارد اما روحیهای که در انقلاب پدید میآید به آینده خوشبین است و دگرگون کردن وضع موجود را آسان مییابد. شورا با روحیهای امیدوار کار خو را آغاز کرد و هر چه توانست کرد. اکنون که سی و پنج سال از تشکیل آن میگذرد شایسته است به کارنامه گذشته خود بنگرد و ببیند که تا چه اندازه در ادای وظایف سنگین خود موفق بوده و هر یک از آنها را تا چه اندازه و به چه صورت انجام داده است. در سالهای اوایل دهه شصت با وجود روحیه امیدوار و خوشبین نسبت به آینده هر کاری آسان مینمود. ولی در کار اصلاح آموزش و پرورش و سامان دادن به فرهنگ و دانش مشکلاتی پیش آمد اکنون باید با واقع بینی تحقیق کرد که شورا چه کرده است و چگونه باید راهش را ادامه دهد. در اجرای هر یک از وظایف سیاستگذاری و تدوین ضوابط و نظارت بر امور فرهنگی و آموزشی شورا کامیابیها و ناکامیهایی داشته است. از جمله کارهای بزرگی که به ثمر نرسید طرح تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش و سند راهبردی نخبگان بود. نقشه جامع علم و طرح اصلاح آموزش و پرورش نیز هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. شاید یکی از مشکلات اجرای این طرحها به کمالطلبی و وجود فاصله دراز میان وضع موجود و کمال مطلوب باشد. مجریان برنامههایی را میتوانند اجرا کنند که یک یا چند قدم جلوتر از وضع کنونی باشد اما اگر به انها تکلیف شود چیزی را تحقق بخشند که به دوردستها تعلق دارد، از عهده برنمیآیند. اگر تاکنون بعضی مصوبات شورای عالی اجرا نشده است وجهش چشم پوشیدن از شرایط موجود و در نظر آوردن مرتبه و مقام کمال انسانی است. البته همه قانونگذاران و سیاستمداران و برنامهنویسان باید به کمال انسانی نظر داشته باشند اما کمال را باید در جای خود و نه در همین نزدیکیها و در دسترس خود دید. زیرا با این تلقی چه بسا که اعتقاد به خیر و کمال موجب میشود که شر و فساد و دشواریهای راه صلاح و فلاح را سهلب بینگارند. البته شورای عالی انقلاب فرهنگی تا آنجا که میتوانسته، در کار خود کوشیده است. اگر این کوششها چنانکه باید به ثمر نرسیده است باید در نظر داشت که مشکلات کشور به هم بستهاند و با تدابیر موضعی رفع نمیشوند. آموزش و پرورش و قانونگذاری و وضع صنعت و کشاورزی و بهداشت و مدیریت را جدا از هم نمیتوان اصلاح کرد. اینها در صورتی اصلاح میشوند که برای اصلاحشان برنامه و چارهای هماهنگ تدوین و اندیشیده شود.
دیگر مشکل بزرگ شورای عالی انقلاب فرهنگی به رابطهاش با دانشگاه و مدرسه و سازمانهای فرهنگی بازمیگردد. شورا به ساز آن سازمانها گوش نمیکند. آنها هم شاید مقابله به مثل میکنند. اینکه کدام حق دارند در اینجا اهمیت ندارد. شورای عالی و هر سازمانی که متصدی امر قانونگذاری و سیاستگذاری است باید توجه کند که 1- قانون وصف مقصد و مقصود نیست بلکه راهنما و مددکار اهل طریق است، 2- قانون باید در نظر کسانی که مشمول و مخاطب ومجری آن هستند موجه و مقبول باشد. 3- قانون و مقررات باید روشن و صریح و متناسب با امکانهای روحی و اخلاقی و مادی موجود و بدون تکلفات لفظی و دخالت احساسات تدوین شود، 4- قانون و مقررات باید به وضوح قابل اجرا باشد و مجریان بتوانند آن را دریابند و بپذیرند و اجرا کنند، 5- قوانینی که برای تحول و تغییر فرهنگی و اجتماعی تدوین میشود باید شرایط و امکانهای تحول را در نظر داشته باشد زیرا حکومت و دولت و قانونگذاران و احزاب و گروه¬های سیاسی هر چه را هر وقت و هر جا بخواهند نمیتوانند محقق کنند. مسلماً اعضای شورا در مقامی قرار دارند که این معانی برایشان کاملاً روشن است اما چون چنانکه اشاره شد سازمانهای کشور با هم هماهنگی ندارند قهراً تدوین و اجرای مقررات هم دشوار میشود. پس همه گناه اجرا نشدن مصوبات را به گردن شورا نباید انداخت.