کد خبر: 5352| تاریخ انتشار: شــنـبـه ، ۱۶ شهریور سال ۱۳۹۸ | ساعت ۱۶:۲۰:۰ | تعداد بازدید: ۹۴۱۴

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: بیانیه گام دوم یک توصیه تاریخی به ملت ایران است. این متن، به‌واقع مانیفست ۴۰ سال دوم انقلاب اسلامی به شمار می‌آید.
به همت هسته مکتب امام خمینی رحمه‌الله ‌علیه مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و گروه انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، علوم انسانی و انقلاب اسلامی»، در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
در این نشست، مجتبی باباخانی، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی رحمه‌الله ‌علیه مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، بحث خود را با عنوان «نظریه نظام انقلابی، کلید تحقق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» ارائه داد. باباخانی گفت: با نگاهی به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به نظر می‌رسد رهبر معظم انقلاب، در همان اوایل متن، نظریه حاکم برای تحقق بخش‌های مختلف بیانیه را به‌اختصار تبیین کرده‌اند. از نگاه ایشان «انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‎‌بیند، بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند» (بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی). با بررسی ادبیات رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر، به نظر می‌رسد که ایشان کلید حل مشکلات کشور و تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی را «تفکر و عمل انقلابی» در قالب «نظام اسلامی» می‌دانند که نبودن هر یک از این دو، رسیدن به این مقصود را ناممکن می‌سازد. بر این اساس، تدوین نظریه نظام انقلابی، نخستین و مؤثرترین گام در تحقق بندهای گوناگون بیانیه گام دوم محسوب می‌شود.
مجتبی باباخانی در ادامه بحث خود به تبیین برخی ابعاد نظریه نظام انقلابی پرداخت و در این باره گفت: شاید در نگاه اول به نظر برسد که تناقضی میان دو مفهوم مطرح شده در این نظریه یعنی «نظام» که به دنبال نظم دادن به امور و «انقلاب» که به دنبال بر هم زدن امور و ایجاد تغییر است وجود دارد؛ لذا برای تدوین نظریه نظام انقلابی باید مفاهیم و دوگان‌هایی تبیین شوند که به نظر می‌رسد اجزاء مفهومی این نظریه محسوب می‌شوند و می‌توان آن‌ها را دلالت‌های مفهومی نظریه نظام انقلابی دانست. از جمله این مفاهیم فهم و تبیین دوگان «آرمان‌گرایی و ساختارگرایی»، دوگان «هزینه چالش و هزینه سازش»، مفهوم «عقلانیت انقلابی» و... است.
در کنار دلالت‌های مفهومی مطرح شده، شاید بتوان مواردی را تحت عنوان دلالت‌های التزامی تحقق نظریه نظام انقلابی دانست که به عبارت دیگر از ملزومات تحقق این نظریه محسوب می‌شود. «حضور دائمی و حداکثری مردم در اداره امور»، «ارتقاء دائمی بینش و بصیرت مردم در امور سیاسی و اجتماعی»، «تحول نظام اداری و طراحی نظام اداری انقلاب اسلامی» از جمله این موارد محسوب می‌شوند.
این پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، در قسمت پایانی ارائه خود به بررسی الگوهای موفق نهادسازی متناسب با نظریه نظام انقلابی و مخاطرات پیش روی این مسیر پرداخت و گفت: در این میان شاید بتوان مواردی چون «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، «بسیج مستضعفین»، «جهاد سازندگی/ اردوهای جهادی»، «هیأت‌های مذهبی» و مواردی از این دست را از الگوهای نسبتاً موفقی دانست که توانسته‌اند تا حدودی یک مدل عینی از این نظریه را محقق سازند. بررسی دقیق این الگوها و مدل‌سازی از آن‌ها و تسرّی در موارد مشابه را می‌توان از راهکارهای تحقق این نظریه دانست. البته در مسیر تحقق این نظریه طبیعتاً مخاطراتی همچون «ترس از انزوا در افکار عمومی جهانی و نظام بین‌الملل»، «تردید در همراهی مردم با حرکت انقلابی نظام اسلامی»، «دنیاطلبی و راحت‌طلبی مردم و مسئولان» و «بدسلیقگی در عمل انقلابی و دل‌زدگی مردم» وجود دارد که می‌تواند موانعی در حرکت به سوی تحقق این نظریه به وجود آورد و لذا برای گذر از آن باید تدابیر لازم اندیشیده شود.
در ادامه این جلسه، محسن جوهری، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی رحمه الله علیه مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، به ارائه بحثی با عنوان «تعامل سخت‌افزار و نرم‌افزار فرهنگ در گام دوم انقلاب اسلامی» پرداخت. وی بیانیه گام دوم را حاصل بسط یافتگی عقلانیت انقلاب اسلامی و پخته شدن آن در کارزار حوادث و ابتلائات مسیر چهل‌ساله انقلاب دانست. جوهری افزود: بیانیه گام دوم درصدد آن است که با ایجاد درنگی در ما، زمینه بازاندیشی در فعالیت‌های انقلاب اسلامی را در دو عرصه فرم و محتوا فراهم آورد. این پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، رساندن جامعه به خودآگاهی تاریخی، تذکر دستاوردهای گام اول انقلاب برای ایجاد درنگ ناظر به گام دوم، ارتقاء افق دید جامعه و فراروی از سطحی‌نگری‌های روزمره و برافروختن شعله‌های جهاد برای پاسخ به نیازهای تاریخی ملت ایران را چهار غرض اصلی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی دانست.
محسن جوهری در ادامه، عنصر «معنا» را کلیدی‌ترین مؤلفه تعریف مقوله فرهنگ دانست و سپس به تبیین خاصیت طیف‌سانی معنا پرداخت. وی گفت: معنا، شامل یک گستره وسیع، از انتزاعی‌ترین صورت ممکن تا تشخص یافته‌ترین حالت می‌شود و بدین صورت دو کلیدواژه نرم‌افزار و سخت‌افزار فرهنگ معنا پیدا می‌کند. جوهری افزود: به نظر می‌رسد با توجه به انباشت نسبی معنایی صورت گرفته در مسیر چهل‌ساله انقلاب اسلامی و تمرکز بیانیه گام دوم بر روی موضوع تمدن‌سازی، باید تلاش برای ورود هر چه بیشتر معانی و معارف انقلاب اسلامی به عرصه سبک زندگی، به عنوان یک راهبرد کلیدی در ساحت فرهنگ موردتوجه واقع شود.
در ادامه این نشست، اسحاق سلطانی، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، به ارائه بحث خود با عنوان ««دیگری»؛ راهکاری برای تحقق علم و پژوهش» پرداخت. سلطانی گفت: این ارائه بر توصیه نخست رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، مبنی بر لزوم برداشتن گام‌هایی استوار در مسیر تحقق علم و پژوهش تمرکز یافته است. برای تحقق این توصیه، به ویژه در حوزه علوم انسانی، لازم است ملاحظات مختلفی در نظر گرفته شود که یکی از آن ملاحظات، توجه و التفات به «دیگریِ» تفکر اسلامی و مقابله مناسب با آن است. از آن جهت که همواره جریان حق و باطل در بستر تاریخ با یکدیگر در نبرد هستند، لازم است که جریان حق برای تبلور و ظهور بهتر خود، «دیگری» خود را به درستی شناسایی کرده و در بستر مقابله و نبرد به خودآگاهی بیشتر نائل آید.
سلطانی افزود: یکی از مهم‌ترین دلایلی که باعث می‌شود اندیشمندانی همچون علامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید صدر تفکر دینی را متناسب با مقتضای زمانی خود به جوشش در آورده و آن را وارد عرصه اجتماع کنند، مقابله صحیح آنان با جریان فکری چپ در سطح تفکری است؛ اما این مسیر بعد از افول جریان چپ در ایران و جهان ادامه نمی‌یابد. با وجود اینکه متفکران مسلمان، دیگری خود را به درستی شناسایی کرده و تفکرات لیبرال را به‌مثابه چالش اساسی خود به‌حساب می‌آورند، جدالی که محرک تفکر دینی باشد شکل نمی‌گیرد. علت آن است که در سطح تفکر اساساً تفکرات لیبرال به واسطه ارزش‌های اعلامی خود و در واقع به دلیل تهی بودن ارزشی خود، قابلیت این را می‌یابند تا سایر ارزش‌ها و تفکرات را در دل خود هضم کنند. لذا در این سطح نه‌تنها دیگریِ هیچ تفکری نشده که حتی با آغوش باز از آن‌ها استقبال می‌کنند.
این پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام در ادامه گفت: در چنین شرایطی، آنچه که لازم است این است که متفکران مسلمان، دیگری تفکر خود را به درستی شناسایی کرده و در همان سطحی که دیگری در آن ساخته می‌شود به مقابله با آن بپردازند. لیبرال سرمایه‌داری در سطح تفکر دیگریِ هیچ تفکری نیست، ولی تمام تمرکز خود را در سطح اجتماع قرار داده و سبک زندگی و کنش‌های اعضای جامعه را شکل می‌دهد. لذا لازم است متفکران ما در سطح اجتماع به مقابله با آن بپردازند. برای این منظور دو سنخ فعالیت سلبی و ایجابی می‌توانند انجام دهند. جهت سلبی فعالیت آن‌ها می‌تواند طبیعت زدایی و بداهت زدایی از کنش‌هایی باشد که در اجتماع به‌مثابه اموری طبیعی و بدیهی درک می‌شوند. جهت ایجابی فعالیت نیز می‌تواند متمرکز بر طراحی فضاهایی باشد که فردِ متأثر از ارزش‌های لیبرال با قرار گرفتن در آن کنش‌هایی برایش ممکن و معنادار باشد که کاملاً متناسب با تفکر اسلامی بوده و به این واسطه در فرد تردیدهایی نسبت به امور و ارزش‌های بدیهی پنداشته شده خود به وجود آید.
در بخش دیگری از این جلسه، علی جعفری هرستانی، پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی رحمه‌الله‌علیه مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، به ارائه بحث خود با عنوان «لزوم توجّه به رویکرد منظومه‌ای به علوم انسانی اسلامی در افق تمدن‌سازی در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» پرداخت. جعفری هرستانی گفت: گام اول انقلاب اسلامی دوران تثبیت معارفی بود که ابتدا باید توسط خود ما فهم می‌شد؛ چرا که بسیاری از معارف اسلامی، صرفاً پس از تحقق حکومت اسلامی و در دل جامعه دینی قابلیت فهم پیدا می‌کنند. بسیاری از مقوله‌های جامعه دینی تا وقتی‌که حکومت اسلامی شکل نگرفته‌اند محقق نمی‌شوند، حتی خود مقوله اجتماع؛ یعنی جامعه به معنای دقیق کلمه، تا پیش از تحقق حکومت اسلامی به صورت کامل تجربه نمی‌شود. جعفری هرستانی افزود: به نظر می‌رسد که تجربه چهل‌ساله انقلاب اسلامی، ظرفیت قابل‌فهم شدن، عینی شدن و ملموس شدن بسیاری از این مفاهیم را فراهم کرده است تا از اینجا به بعد با توجه به انباشت عقلانیتی که به دست آمده، در گام دوم انقلاب اسلامی حرف از علوم انسانی‌ای بزنیم که اساساً دارای ماهیتی متمایز نسبت به قبل از خود باشد. اکنون و با توجه به تجربه چهل‌ساله انقلاب، ظرفیتی برای بازتبیین معارف اسلامی به وجود آمده است که در طول تاریخ اسلام، چنین ظرفیتی وجود نداشته است.
 علی جعفری هرستانی ضمن اشاره به موضوع تکامل جامعه به عنوان یک حقیقت گفت: حرکت تکاملی تاریخ، تولید علوم انسانی را در نقاط عطف جامعه، دارای تحول می‌کند. اگر بپذیریم که شرایع الهی برنامه‌های حکومتی و اجتماعی انبیاء در راستای تحقق جامعه توحیدی هستند، متوجه می‌شویم که حرکت تکاملی ادیان همواره با حرکت تکاملی جوامع نسبت داشته و به همین دلیل، ظهور دین در ادوار مختلف تاریخی به صورت لایه لایه تحقق پیدا کرده است. در این نگاه، نقاط عطف تاریخ، انبیاء، که همان نقاط تکاملی جوامع دینی هستند، محسوب می‌شوند، نه آنچه که امروز در فلسفه‌های تاریخ غربی مشاهده می‌شود. ما اکنون در نقطه‌ای هستیم که نیازمند تولید فلسفه تاریخ جدیدی بر مبنای نگاه اصیل دینی هستیم و بر مبنای چنین فلسفه تاریخی، این امکان برایمان به وجود می‌آید که از علوم انسانی اسلامی‌ای سخن بگوییم که باید در نقاط عطف تاریخ، مجدداً ارائه شود.
این پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام در ادامه به تبیین ویژگی‌های علوم انسانی‌ای که باید در گام دوم تولید شوند پرداخت. وی گفت: ویژگی اول علوم انسانی در گام دوم این است که باید بر اساس تجربه محقق و بسط یافته چهل سال گذشته شکل پیدا کند و بدین ترتیب عینیت تحقق دین، به کمک فهم نظری آن بیاید. تأکید بر این است که اصالت جامعه، به همان معنای غلیظ فلسفی‌اش، مبنای ما در گام دوم انقلاب اسلامی است. نکته دوم این است که علوم انسانی در گام دوم باید مبدأ محور و غایت محور باشد، یعنی باید تکلیف خودش را به لحاظ انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی، از خلقت حضرت آدم و جریان حرکت تکاملی انسان و دین تا انقلاب اسلامی روشن کند. همچنین علوم انسانی باید بر مبنای غایت تمدن توحیدی مهدوی شکل بگیرد. نخستین الزام غایت محوری در گام دوم انقلاب اسلامی این است که توصیف دقیقی از تمدن نوین اسلامی ارائه شود. نکته دوم این غایت محوری آن است که تا تصور دقیقی از تمدن مهدوی نداشته باشیم، نمی‌توانیم به توصیف دقیقی از تمدن اسلامی دست پیدا کنیم.
علی جعفری هرستانی، ضرورت نگاه منظومه‌ای به علوم انسانی را دومین ویژگی علوم انسانی در گام دوم انقلاب اسلامی دانست و گفت: علوم انسانی‌ای که داعیه اداره اجتماع دارد و قرار است نظام‌ساز باشد، باید خودش نظام‌مند بوده و در قالب یک مکتب ارائه شود و این موضوعی است که بارها توسط رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید شده است.
ضرورت نگاه مصداقی به علوم انسانی، سومین ویژگی‌ای بود که علی جعفری هرستانی برای علوم انسانی در گام دوم انقلاب برشمرد. وی ضمن تأکید بر این نکته که انبیاء برای تحقق علوم انسانی، هیچ‌وقت آکادمی تشکیل نداده‌اند، گفت: انبیاء همواره علوم انسانی خودشان را در عمل پیاده کرده‌اند. انقلاب اسلامی هم داعیه‌دار تعین بخشی به دانش است و قرار نیست نظریه‌ای ارائه دهد که بر روی زمین پیاده نشود. ما هم باید علوم انسانی را به نحوی سامان دهیم که روی زمین بنشیند و صورت مصداقی پیدا کند. مصداقی کردن علوم باعث می‌شود نوع طراحی ما در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی متفاوت شود.
جعفری هرستانی در پایان سخنان خود به بحث پیرامون ضرورت متفکر محوری در تولید علوم انسانی اسلامی در گام دوم انقلاب پرداخت. وی گفت: با توجه به جمیع اقتضائات گفته شده از قبیل 1ـ ضرورت فهم جامع و نظام‌مند دین، 2ـ ضرورت لحاظ شدن انسان‌شناسی در مبدأ و مقصد و به خصوص غایت تمدن توحیدی مهدوی و جاری کردن شاخص‌ها و مولّفه‌های تفصیلی آن در شاخص‌گذاری تمدن نوین اسلامی و در تولید علوم انسانی، 3ـ توجه به جایگاه انقلاب اسلامی در مسیر تکاملی تاریخ 4ـ لزوم رفت و برگشت بین مبنا و مصداق، ما نیازمند آن هستیم که برای تولید علم به سراغ متفکری برویم که هم دارای مبنا باشد، هم بتواند ارتباط بین مبنا و مصداق را برقرار کند و هم نگاه منظومه‌ای به دین داشته باشد و تمامی این مؤلفه‌ها در اندیشه امام خمینی رحمه الله علیه وجود دارد. انقلاب اسلامی هم با امام خمینی رحمه الله علیه تبدیل به یک مکتب تمدّن‌ساز می‌شود و این یک سنّت جدّی در جامعه‌شناسی معرفت است که متفکّرانِ محوری، پرچم وحدت و نگاه منظومه‌ای به علم در یک مکتب را بلند می‌کنند، همان‌گونه مارکسیم با مارکس تبدیل به مکتب شد.
در قسمت دیگری از نشست، مهدی جمشیدی، عضو هیئت‌علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ اسلامی به طرح چند پرسش اساسی پیرامون گام دوم انقلاب و بیان نکاتی در پاسخ به آن‌ها پرداخت. جمشیدی نخستین پرسش خود را این‌گونه مطرح کرد: چرا انقلاب اسلامی در همان نقطه آغازین خود با علوم انسانی تجددی احساس غیریت کرد و آن را برنتافت؟ وی در پاسخ به این سؤال گفت: نزاع انقلاب اسلامی و علوم انسانی غربی، حاصل طبیعی تاریخ انقلاب بود چرا که عالم و آدم انقلاب اسلامی به کلی با قبل متفاوت بود. جمشیدی همچنین به بیان این موضوع پرداخت که روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از گام اول انقلاب، یک روایت غیر تجددی از عالم انسانی انقلاب است. این عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه سؤال دیگر خود را به این صورت بیان کرد که آیا این حرف صحیح است که علوم انسانی از تاریخ انقلاب عقب‌افتادگی دارد یا خیر؟ وی در ادامه به طرح سه فرض در پاسخ به این پرسش مطرح کرد و گفت: فرض نخست این است که علوم انسانی، تاریخ‌ساز است. فرض دوم این است که علوم انسانی هم‌قدم با تاریخ پیش می‌رود و فرض آخر این است که علوم انسانی حاصل تاریخ است. این‌که ما انقلاب را فرزند عدم وجود معرفت بدانیم یک خطای بسیار بزرگ است. قطعاً انقلاب تئوری‌هایی، ولو به صورت اجمالی داشته است ولی نمی‌شود انکار کرد که در دوران پس از انقلاب، معرفت انسانی از واقعیت‌های قدسی انقلاب عقب افتاده است و اگر ما تلاش می‌کردیم از این واقعیت‌های قدسی، روایت‌های قدسی ارائه دهیم اتفاقات بسیار متفاوتی رخ می‌داد. لازمه ارائه چنین روایت‌هایی این است که از تاریخ پای برون بگذاریم و به‌مثابه یک عقلِ منفصلِ نشسته بر فراز تاریخ، به تولید علوم انسانی اسلامی بپردازیم.
جمشیدی در پایان سخنان خود گفت: مسئله ما در گام دوم انقلاب این است که ما دچار آفت خروج ناقص از مدرنیته شده‌ایم و فرایند خروج ما از عالم تجدد باید با سرعت بیشتری اتفاق بیفتد.
 در ادامه نشست «بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، علوم انسانی و انقلاب اسلامی»، محمود مهام، استادیار گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ضمن طرح انتقاداتی نسبت به برخی از مباحث مطرح شده، بر ضرورت طراحی فضاهای جدید در مسیر پیش روی انقلاب اسلامی تأکید کرد و گفت: طراحی فضا، به هیچ وجه کار آسانی نیست؛ مهم این است که فضا چگونه طراحی شود؟ این طراحی به‌شدت ناظر به واقعیت‌های بیرونی اتفاق می‌افتد. نکته مهم دیگر این است که سازمانِ کاری که در این فرایند طراحی و تدوین می‌شود، باید یک سازمانِ کار غیررقابتی باشد چراکه رقابتی بودن سازمانِ کار باعث متلاشی شدن جمع‌های مؤمنانه می‌شود. وی در ادامه گفت: علوم انسانی به صرف خودش نمی‌تواند تحولی را ایجاد کند و لذا نیازمند آن است که با حوزه‌هایی مانند پزشکی و مهندسی تعامل داشته باشد.
در قسمت پایانی این جلسه محسن ردادی، عضو هیئت‌علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی برخی پاسخ‌های احتمالی به بحث پیرامون این پرسش پرداخت که چرا در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی سخنی از علوم انسانی به میان نیامده است؟! برخی فرض‌های مطرح شده توسط ردادی عبارت‌اند از: مانند بحث درباره سبک زندگی، مجال پرداختن به موضوع علوم انسانی در بیانیه فراهم نیامده است؛ یا اینکه اهمیت علوم انسانی کم است و یا اینکه پروژه علوم انسانی یک پروژه شکست خورده بوده است و لذا نمی‌توان آن را یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی در گام نخست تلقی کرد.
در حاشیه برگزاری این نشست، آیت‌الله رشاد، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: بیانیه گام دوم یک توصیه تاریخی به ملت ایران است. این متن، به‌واقع مانیفست چهل سال دوم انقلاب اسلامی به شمار می‌آید؛ چرا که صورت تدوین شده، مختصر و منسجم تمام مواردی است که رهبر معظم انقلاب در سالیان متمادی برای برداشته شدن گام نخست انقلاب اسلامی فرموده بودند. بیانیه گام دوم سند جامعی است که توسط رهبری معظم، در مدت یک هفته نوشته شده است ولی برابری می‌کند با تمامی اسنادی که طی چهل سال با مشارکت هزاران نفر نوشته شده است.
وی افزود: تحقق بیانیه گام دوم، همانند عمده بیانات راهبردی دیگر رهبری معظم، در گروی تحقق علوم انسانی است و این همان پیوندی است که می‌توان بین بیانیه گام دوم و عرصه علوم انسانی اسلامی تعریف کرد. آیت‌الله رشاد گفت: اهتمام رهبر معظم انقلاب نسبت به حوزه علوم انسانی به هیچ وجه قابل انکار نیست. بنده در گفتگوهای خود با رهبر معظم انقلاب، بارها شاهد آن بوده‌ام که ایشان بر این نکته که علوم انسانی اسلامی کلید حل همه مشکلات ماست، تأیید کرده‌اند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: البته تولید علوم انسانی اسلامی کار صرفاً دانشگاهی یا حوزوی نیست و دانشگاهیان و حوزویان به‌تنهایی نمی‌توانند این هدف را محقق کنند. دانشگاهیان باید در عرصه موضوع‌شناسی به ایفای نقش بپردازند و در منطق و حکم‌شناسی حوزویان فعالیت کنند و این دو فعالیت اگر به صورت توأمان رخ بدهد تحول در علوم انسانی محقق خواهد شد.
 در پایان این نشست، مقرر شد جلسات هم‌اندیشی پیرامون بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی برای طرح پیشنهادهای عملی در مسیر تحقق بندهای مختلف این بیانیه میان هسته مکتب امام خمینی‌رحمه‌الله مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه‌السلام و گروه انقلاب اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تداوم یابد.

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7