کد خبر: 5079| تاریخ انتشار: دوشـنـبه ، ۲۱ مرداد سال ۱۳۹۸ | ساعت ۱۲:۴۲:۰ | تعداد بازدید: ۶۴۵۱

اشاره: حجت الاسلام و المسلمین میرلوحی عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و کارشناس معارف اسلامی در گفتگو با مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی به سوالاتی پیرامون تحکیم خانواده و تسهیل ازدواج پاسخ گفته که مشروح پاسخ های وی از نظرتان می گذرد:
با سلام و تشکر از فرصتی که علی‌رغم مشعله فراوانی که دارید، در اختیار ما قرار دادید؛ به عنوان سوال نخست لطفا بفرمائید به نظر شما چه نیازی در سطح جامعه وجود داشته که باعث ابلاغ سیاست‌های کلی خانواده از سوی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) شده است؟
من هم به شما و همه مخاطبان این گفتگو عرض سلام دارم ؛نکته اصلی و اساسی در مسئله خانواده این است که ما نگاهمان به ازدواج و کانون خانواده یک نگاه الهی و خدایی بشود.
 خداوند در قرآن مجید همان‌طور که نعمت‌هایش را می‌شمارد، مسئله ازدواج و تشکیل کانون گرم و مقدس خانواده را یکی از آیات و معجزات خداوند متعال می‌داند: "أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً" ما هر برنامه تربیتی، تبلیغی و دینی که داشته باشیم، نهادی زیرساختی‌تر و اساسی‌تر از خانواده در اسلام نداریم.
هر برنامه‌ای باید اولا در کانون خانواده که مرکب از پدر و مادر و فرزندان است، آغاز بشود و در مراحل بعدی به بستگان و خاندان و یک بیت بزرگ برسد و بعد کم کم شامل محله، شهر، دولت و نظام اسلامی ‌شود. اما پایه اصلی و مقدمه اصلی مسئله، کانون خانواده است. هر اتفاقی که بخواهیم در تعلیم و تربیت یک کشور، نظام یا مدینه ایجاد کنیم، حتما باید با نگاه به خانواده باشد. اگر می‌بینیم که فرهنگ مادی و غربی با فروپاشی مواجه شده است، پس طبیعی است که در هر جا ما به آنها شباهت پیدا کنیم، اساس و پایه خانواده را سست کرده‌ایم و مثل غربی‌ها با فروپاشی خانواده مواجه شده‌ایم.
 آمارهای طلاق وحشتناک در برخی مناطق که 50درصد یا بالاتر است و همین‌طور هزاران آسیب‌های اجتماعی، اخلاقی، دینی به دنبال آن می‌آید خود گویای همین واقعیت است. اگر کیان خانواده از دست نظام اسلامی ‌خارج بشود، نه مدرسه می‌تواند جبران کند و نه مسجد و نه رسانه و ده‌ها دستگاه عریض و طویل فرهنگی با میلیاردها بودجه! بنابراین اصل این است که خانواده درست بشود. اگر بودجه و اهتمامی که به بسیاری از کارهای تکراری، غیرضروری و موازی که توسط دستگاه‌های ملی و کشوری انجام می‌شود، صرف خانواده و ازدواج صحیح و اسلامی بشود نیازی به مصرف خیلی از آن بودجه‌ها نیست.
 از خصوصیات چنین ازدواجی سادگی، آسانی، پاکیزگی و خلوص و به وقت و با حمایت انجام شدن آن است. در یک کوچه، محله، شهر، یا روستا، اگر کیان خانواده عمیق، قوی و محکم باشد، مثل قبل از انقلاب، دولت هم نمی‌تواند در مقابل آن کیان قوی خانواده‌ها کاری بکند. قبل انقلاب تمام دستگاه‌ها می‌خواستند فرهنگ شاهنشاهی را به جامعه تزریق کنند اما چون خانواده‌های ما خانواده‌هایی متدین، عمیق و محکم ‌بودند، نه شاه توانست با جشن‌های 2500 ساله کیان خانواده ما را متلاشی کند و نه با سرودها و برنامه‌های شاهنشاهی، پیشاهنگی و کاخ جوانان و توزیع فساد و تقویت بی‌بندوباری.
یعنی در هر زمینه‌ای اعم از سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، تعلیمی و تربیتی دولت‌ها هم هر تعرضی می‌خواستند بکنند، با وجود دیوار محکمی به نام خانواده و وجود آن پدر و مادر متدینی که محکم با چنگ و دندان چهار سوی خانواده را محکم نگه داشته بودند، نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند. این خانواده‌های مؤمن بودند که کم کم هسته‌های مساجد و مدارس را تشکیل داد و بعد آنها توانستند با ترویج و پخش بیانات و اعلامیه‌های امام که از نجف می‌آمد، آن رژیم تا دندان مسلح شاهنشاهی را سرنگون کنند. برگ برنده ما خانواده بود.
 اگر الان خانواده‌های ما بر اثر توطئه‌های رنگارنگ و و گوناگون در معرض تهدید باشند، یعنی نظام ما، دین ما و حتی مسجد و مدرسه ما در معرض خطر هستند. چه کار باید کرد که خانواده تقویت بشود؟ هیچ کاری نمی‌شود کرد به جز آنکه به الگوی اسوه محمد و آل محمد برگردیم. ازجمله چیزهایی که در فرمایشات حضرت آقا بر روی آن بسیار تأکید شده است، ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی و آسان‌گیری در ازدواج است. می‌خواهم بگویم گاهی میلیاردها تومانی که سازمان‌هایی مانند شهرداری یا سازمان جوانان یا مشابه آنها هزینه می‌کنند، صرف این بشود که ازدواج این دختر و این پسر، راحت و بدون دغدغه و بدون گرفتاری برگزار بشود، در جهت فراگیری ازدواج آسان گام بزرگی برداشته‌اند.
مثلا سالن‌هایی درست کنند و با ترویج فرهنگ حجاب و عفاف و ساده‌زیستی و "وجعلکم موده و رحمه" را پیاده کنند. انس‌گیری و "لتسکنوا الیها" که هدف ازدواج آرامش یک جوان است را انجام بدهند. اگر این دست از برنامه‌ها در دستور کار قرار گیرند، دیگر لازم نیست میلیاردها تومان بودجه برای مبارزه با اعتیاد، فساد، گروه‌های تبهکار و... خرج شود. ما میلیاردها خرج پسینی و خرج‌های امنیتی می‌کنیم اما حاضر نیستیم بیاییم و خرج‌های پیشینی بکنیم. ازدواج دوای 90درصد دردهای بی‌درمانی است که در کشور ما وجود دارد. الان مناطقی از کشور ما بسیار آسیب‌خیز است که شبیه فرهنگ غربی خانواده تضعیف شده است. اولین ضربه‌ای که می‌زنند، جلوی ازدواج و تشکیل خانواده را می‌گیرند و ازدواج را سخت می‌کنند. سن ازدواج روی 25، 30 و 35 سال می‌رود. الان سن ازدواج بسیاری از دختران از 30 سال گذشته است و خودشان یا خانواده‌هایشان می‌گویند که هنوز امکان ازدواج ندارند؛ یا آمادگی ازدواج نیست و یا موردی نیست. ما بودجه‌هایی را صرف کارهای پسینی می‌کنیم که اگر خرج کارهای پیشینی می‌کردیم اینطور گرفتار درد بی‌درمان آسیب‌ها و مفاسد اجتماعی فعلی نمی‌شدیم.
یکی از مشکلات این است که با وجود اینکه ما در منابع مذهبی و قرآنی و سیره ائمه و سیره نبوی، الگوهای خیلی خوبی برای خانواده اسلامی ‌داریم اما این الگوها یا استخراج نشده‌اند یا به روز نشده‌اند و یا حتی اگر به روز شده‌اند، در سطح جامعه تبلیغ و تبیین نشده‌اند. در این زمینه چه کارهایی می‌توان انجام داد؟
پاسخی که به سؤال حضرت عالی می‌توان داد و پاسخ بسیاری از پرسش‌های دیگری که الان در مسائل تعلیمی، تربیتی، اخلاقی و اجتماعی جامعه مطرح می‌شود هم هست، این است که ما باید به دامن صدق و راستی و راستگویی برگردیم. از گزارش‌های الکی، از تظاهر کردن‌ها، از فریب مدیران بالادستی به وسیله گزارش‌های نادرست و خالی از صداقت خودداری کنیم و اجازه ندهیم که فرهنگ گزارش‌های کذب حداقل در دستگاه‌های تبلیغی ما وارد شوند.
 این الگوها بارها به مناسبت ازدواج پیغمبر اکرم یا ازدواج امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و ده‌ها مناسبت دیگر بیان شده است. مقام معظم رهبری(مدظله العالی) هم به این الگوها عمل کرده‌اند. مگر ازدواج فرزندانشان چطور بوده است؟ در چه سالنی و با چه ریخت‌وپاشی؟ یک زندگی بسیار ساده تشکیل داده‌اند. اما از آنجایی که بسیاری از مسئولین کشور آنچه بیان می‌کنند با آنچه عمل می‌کنند، دوتا است، تا آقا یک فرمان و یک رهنمودی می‌دهند همه به به و چه چه می‌کنند اما بعد می‌بینیم برای برای مجالس فرزندان خودشان هزینه‌های ده‌ها و صدها میلیونی می‌کنند. وقتی در جامعه بین مدیران ارشد این تفاخر باب شد، آن وقت پولدارهای خارج از نظام، جشن‌ها و عروسی‌هایشان را در دوبی و اروپا و هتل‌های فلان می‌گیرند.
 آن وقت یک جوانی می‌بیند که جوان مشابه او عروسی گرفته است و 200-300 میلیون یا بیشتر خرج کرده است، آن وقت به طور کلی قید ازدواج را می‌زند. نتیجه آن می‌شود که وقتی ازدواج نکرد، آن دختری که باید به کانون گرم خانواده می‌رفت و آن پسری که باید دلش به گرمای کانون خانواده گرم می‌شد و دوتایی با هم یک کانون مقدسِ الهی عبادی تشکیل می‌دادند و گرمای خانواده را با کار و آوردن فرزند نسل آینده را می‌ساختند، به دو عنصر سرخورده و عقده‌ای تبدیل می‌شوند که چه بسا بعدا هفت‌تیر هم بکشند و بانک هم بزنند و سرقت مسلحانه هم بکنند.
 فرد می‌خواهد اطفاء غریزه کند اما می‌بیند که پول ندارد، می‌رود یک موتور می‌خرد و موبایل می‌دزدد، در مترو جیب مردم را می‌زند و هزاران مفاسد دیگر. وقتی آقا می‌فرمایند اشرافی‌گرایی نه، تجمل‌گرایی نه، مظاهر فرهنگ غربی نه و بعد آسان گرفتن امر ازدواج را مطرح می‌کنند، باید اینها را جدی بگیرند. من در جلساتی که بعضی مسئولین به صورت خصوصی هستند، می‌گویم که در جلساتی که خودتان دور هم هستید گزارش‌های الکی ندهید. واقعا در تابستان گذشته، این نهادهایی که بودجه‌های فرهنگی و بودجه‌های مبارزه با تهاجم فرهنگی دارند، بیایند بگویند که چکار کرده‌اند؟ یک گزارش‌های 7 رنگ و 8 رنگ و 11 رنگ داده می‌شود، بعد روی هم جمع می‌شود و کسی هم نمی‌خواند. چون این کسی که به آن دیگری گزارش داده است می‌داند که این گزارش را داده است تنها برای اینکه پول بگیرد و آن دیگری که گزارش برایش آمده است می‌داند که این گزارش فقط بهانه برای گرفتن بودجه است
 داریم همین‌طور سر بی‌صاحب می‌تراشیم و بالاخره یک جایی باید واقعیت را بپذیریم. اگر در انقلاب، امام بزرگوار، یک پیرمرد 70 ساله از گوشه نجف این کشور را تکان داد، به این خاطر بود که مردم صدق او را دیدند. اگر در دفاع مقدس این کشوری که به او یک سیم خاردار و یک تفنگ M1 هم نمی‌دادند، در مقابل 35 ارتش دنیا ایستاد، به این خاطر بود که مردم احساس می‌کردند که مسئولین صداقت دارند. امام اشاره می‌کرد، مردم جواب می‌دادند. مردم باید احساس کنند که مسئولانشان دارند راست می‌گویند اما اگر احساس کنند که دارند به آنها کلک می‌زنند، مردم زود می‌فهمند. اگر احساس کنند که دستگاه‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن طوری که مدعی‌اند ما خدمت‌گذار مردم هستیم، راست نمی‌گویند، نتیجه‌اش این می‌شود که در برخی از جاها برخی خانواده‌ها با بحران آسیب‌های اجتماعی روبرو شده‌اند.
یعنی آمار طلاق که یک زمانی به عدد انگشتان دست بود و خانواده‌های بزرگی را می‌شناختیم که در فامیل عظیم اطرافشان یک بار اتفاق طلاق نیفتاده بود اما الان می‌بینیم که مثل نقل و نبات در هر خانواده‌ای یک پسر یا دختری است که تجربه ازدواج و طلاق دارد. بخش مهمی‌ از اینها به این خاطر است که هنجارهایی که باید حاکم باشد مثل ساده‌زیستی، عفاف، تقوا، فداکاری و ایثار تبدیل به ریخت‌وپاش و مسابقه تجمل می‌شود.
 جوان‌های زیادی هستند که می‌آیند و من عقد آنها را می‌خوانم، من به پدر و مادرهایی که در مهریه سخت می‌گیرند می‌گویم که مگر شما خودتان اول زندگی خانه داشتید؟ مگر مستاجر نبودید؟ الحمدلله الان بعد از چند سال زحمت کشیده‌اید و خانه و ماشین و آبرو دارید. الان این جوان در دانشگاه است و دارد درس می‌خواند و دختر شما هم دانشجو است و دارد درس می‌خواند. بگذارید این‌ها با هم زندگی جداگانه داشته باشند و بعد شما هم کمک کنید. مسئله ازدواج یک عبادت است. خدا تنها نگفته است که ازدواج کنید "فنکحوا"، بلکه فرموده است"انکحوا" یعنی پدران و مادران، بزرگترها، عمو، عمه، دایی، خاله همه اینها بیایند کمک کنند و پسر و دختر را همسر بدهند. همان‌طور که ازدواج کردن سنت رسول خداست، به ازدواج درآوردن و همسر دادن هم یک عبادت بزرگ است. شما می‌دانید در روایات داریم "افضل الشفاعات" بالاترین شفاعت کردن‌ها و میانجی کردن‌ها در امر ازدواج است. یک بزرگتری که خداوند به او آبرو داده است، بزرگ محله و بزرگ فامیل است، پیشنهاد بدهد که دخترها و پسرهای فامیل را به هم بدهید. همه کمک کنند. آن کسی که مکنت مالی و آبرو دارد، چه لزومی ‌دارد که حتما در هتل و تالار مراسم بگیرد. برخی خانه‌های خوبی دارند. حیاط خانه‌شان را فرش کنند، فامیل جمع بشوند و 50، 100، 200 نفر را اطعام بدهند.
 ولیمه سنت پیامبر داده بشود و این دختر و پسر به طور حلال به هم برسند. اگر این دختر و پسر حلال به هم رسیدند و آن کانون مقدس ازدواج درست شد، خدا هم برکاتش را نازل می‌کند. اگر این کار را نکردند، فرمود: "تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الأَرْضِ وَ فَسَادٌ كَبِيرٌ" این دختر با این پسر به صورت حرام با هم آشنا می‌شوند، می‌روند به پارک و این طرف و آن طرف و بعد به دنبالش اعتیاد و سرقت مسلحانه و کشتن و سر بریدن و هک کردن حساب‌های بانکی و زندان‌های ما پر می‌شوند. دادگستری ما می‌شود؛ 15میلیون پرونده. شما می‌دانید چندهزار قاضی و چندهزار نفر دارند برای همین چیزها حقوق می‌گیرند؟ همین چند وقت پیش نزدیک شهرک غرب که نزدیک دانشگاه ما بود، یک پسر ضعیف روستایی چون پول نداشت برای 50 هزار تومان دخل یک داروخانه، یک نفر را کشت.
فرد این بی‌بندوباری دختران و زنان را می‌بیند، نیاز هم دارد و جوان است و می‌بیند نیازش از طریق شرعی برآورده نمی‌شود پس سراغ آدم‌کشی و سرقت و هزاران مفاسد دیگر می‌رود. این چیزی نیست که بتوانیم منکر آن بشویم و بگوییم این آمار محرمانه و سری است، نگو! اتفاقا این خیلی هم به نفع نظام است که گفته بشود که اول نگذاریم دیوانه‌ای سنگ را داخل چاه بیندازد که بعد 40 نفر بخواهند بروند که این سنگ را دربیاورند و نشود. وقتی رئیس قوه قضائیه آمار 15میلیون پرونده می‌دهد، شما بفرمایید مگر یک قاضی در سال چند پرونده را می‌تواند به ثمر برساند؟ چه تعداد قاضی، مدیر دفتر، بازپرس و دیگر عوامل انتظامی و ضابطان قضایی درگیر مسئله می‌شوند؟ بعد می‌بینید در یک زندانی که باید 2-3 نفر باشند، 8 نفر هستند. شما ببینید 8 جوان را که در یک سلول بکنید از همین چه مفاسدی بیرون می‌آید.
خدا گرسنگی را گذاشته است و باید یک لقمه نان بخورد. تشنگی را هم گذاشته است و باید آب بنوشد. وقتی تشنه است بیایید یک مبل سلطنتی به او بدهید که رویش بنشیند، این چه فایده‌ای دارد؟ این مسئله ازدواج و مسئله آرامش که خدا می‌فرماید "لتسکنوا الیها" است که فرد به یک همدم نیاز دارد. بعد به جای اینکه ما وسایل ازدواج اینها را فراهم کنیم، گاهی حتی در یک دورانی اردوهای مختلط دختر و پسر راه می‌انداختند که ببرند به اروپا برای اینکه آنها را سرگرم کنند. من حتی با این سفرهای عمره دانشجویی که دختر و پسر را به آنجا ببرند، مخالف بودم. این پسر، زن می‌خواهد و این دختر، شوهر می‌خواهد. اینها عمره می‌خواهند چکار؟ عمره و حج آنها این است که نیاز به ازدواج دارند.
شما به یک آدم گرسنه بگویید الان غذا نداریم و برویم از باغ موزه دفاع مقدس بازدید کنیم! خب این به غذا نیاز دارد! این مسئولین 60-70 سالشان که می‌شود، یادشان می‌رود که این دختر و پسر در سن 20 سالگی گاهی از نان شب و آب خوردن، ازدواج برایشان ضروری‌تر است. امروز لازم است و کار امروز را نباید به فردا انداخت. ممکن است برخی مسخره کنند. مسخره کنند اما باید واقعیت دین را بگوییم. این دختر وقتی نیاز به ازدواج دارد و او را شوهر ندهید، کار خطایی انجام داده‌اید. حضرت فرمودند اگر یک خواستگار آمد که مؤمن بود، شغلی هم داشت و آدم چشم‌پاکی هم بود، به او دختر بده.
 بیایید من اینقدر به شما اساتیدی را نشان بدهم که فوق لیسانس و دکترایشان را هم گرفته‌اند اما ازدواج نکرده‌اند. این‌ها هیچ‌کدام شوهر نمی‌شود.
همسر یک چیزی است و مدرک و تحصیل و این عناوین دهن پرکن یک چیز دیگر. واقعیت این است که بشری که خداوند در این 7، 8، 10 هزار سال آفریده است، چیزی است که وقتی به دنیا می‌آید مادر می‌خواهد، شیر مادر می‌خواهد، محبت مادرانه می‌خواهد و به یک سنی که می‌رسد احتیاج به همسر دارد. انگار بچه‌ای که به دنیا می‌آید و الان شیر مادر می‌خواهد بگوییم خیر، اول باید حساب بانکی او را درست بکنیم و بعد... نمی‌شود! الان بچه شیر مادر می‌خواهد نه اینکه چند میلیون در حساب بانکی او بریزند. اینها خیلی مسائل ساده‌ای است اما باید اینها را جدی بگیریم. از بس اینها را با اصطلاحات قلمبه سلمبه در گزارش‌های الکی آورده‌ایم باورمان شده است. مثل بچه‌ای که اسمش را رستم گذاشته‌ایم و بعد می‌ترسیم صدایش کنیم. کسی اگر نمی‌فهمد برود و خودش را به دکتر نشان بدهد. ازدواج یک چیز طبیعی است و باید زمانی که نیاز دارد ازدواج کند. این‌ها حرف کسانی است که از زمان ازدواج خودشان گذشته است. به قول آیت‌الله باقری کنی اینهایی که این حرف‌ها را می‌زنند، باید بروند و خودشان را به دکتر نشان بدهند.
این جوان به ازدواج نیاز دارد.
اگر به جای این بودجه‌ها و همایش‌های بی‌خودی -که به قول آیت‌الله مهدوی کنی(ره) به آنها "همایش نمایش" می‌گفتند- و این پول‌هایی که سازمان‌ها خرج می‌کنند، را جمع کنند و بگذارند که جوان‌ها ازدواج کنند، این پسر و دختر وقتی زیر سایه گرم پدر و مادر ازدواج کردند، درسش را می‌خواند و بعد هم به ناموس مردم خیانت نمی‌کند، در کوچه چشمش به دنبال زن مردم نیست، در اداره خیانت نمی‌کند، در دانشگاه خیانت نمی‌کند، آرامش دارد. این وضع رانندگی در شهرها و روی آوردن به شراب و مسکرات و مواد مخدر را می‌خواهد تا آن فشارها را 5 دقیقه فراموش کند و نتیجه آن می‌شود که دیگر به مادرش، به خواهرش، به همکارش رحم نمی‌کند. یک زمانی می‌شود که در برخی مناطق و در برخی ساعات شب آدم اصلا نمی‌تواند وارد بشود و مردم می‌ترسند که از خانه‌شان بیرون بیایند.

 

لطفا کد زیر را وارد نمایید

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7