دکتر حسن بنیانیان گفت: متاسفانه تلویزیون در برنامههای مناسبتی چون ماه رمضان فقط هنرپیشهها و فوتبالیستها را دعوت میکند در حالیکه ما قهرمانان زیادی در مشاغل دیگر به عنوان الگو داریم.
تولید رمضانی سیما نباید تنها در پی جلب رضایت اقشار مذهبی جامعه باشد بلکه باید این دست آثار به نوعی تولید شوند که همه مردم بیننده آن باشند.
در رمضان امسال شاهد تولید برنامههای مختلفی در سیما بودیم که پیرامون این موضوع خبرنگار ایکنا با حسن بنیانیان مدیر گروه پیوستنگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس سابق حوزه هنری گفتوگویی در تحلیل آنها انجام داده است.
ایکنا – در ابتدای این گفتوگو به ویژگی تولیدات رمضانی تلویزیون و همزمانی آن با نوروز بپردازیم و اینکه آیا در این زمینه درست عمل شده یا نه؟
تقارن ماه مبارک با نوروز یک امر طبیعی است که میتوان هم حسنهایی را برای آن متصور شد، هم اینکه برای آن معایبی را در نظر گرفت. برنامهریزان فرهنگی اگر از قبل پیرامون چنین موقعیتهایی، مطالعه داشته باشند خواهند توانست هم از ظرفیتهای آن بهرهمند شوند، هم با برخی آسیبهای که بطور اجتنابناپذیر پیش میآید، مواجه درستی داشته باشند. برای رسیدن به این خواسته، هم باید مطالعه دقیقی پیرامون اقشار مختلف جامعه در نقاط مختلف جغرافیایی داشت.
در حال حاضر ما این کاستی را داریم که وقتی چنین تقارنهایی پیش میآید، اقشار مذهبی اولویت را به مناسبت مذهبی میدهند. بخشی نیز وجود دارند که تلاش میکنند هر دو مناسبت را توامان با هم مورد توجه قرار دهند. در آخر هم افرادی هستند که به دلیل ضعف اعتقادات دینی تقارن ماه مبارک با نوروز را عاملی در جهت جلوگیری از شادی میدانند. با توجه به دستهبندی مذکور این سوال پیش میآید چگونه رسانه قادر است از فرصتهای پیشرو به صورت حداکثری بهره ببرد تا بتواند سه گروهی که نام برده شده را جذب مبنایی دینی و معنویت خاص ماه مبارک رمضان کند.
برای افرادی که توجه به جامعیت دین دارند و متوجه این معنا هستند که زیبایی و کارایی حضور دین وقتی نمود پیدا میکند که در کنار دین، یک نظام سیاسی صالح و کارآمد وجود داشته و حضور سه وجه دین یعنی اعتقادات، احکام دینی و اخلاق اسلامی به صورت متعادل در تمامی ارکان نظام اجرایی و قضایی کشور تجلی پیدا کند. در چنین شرایطی شیرینترین خدمات به صورت عادلانه به همه اقشار ارائه خواهد شد. همچنین باید بپذیریم که در شرایط موجود که دولتها از طریق سازمانهای اجرایی خود در همه ابعاد زندگی آموزشی، تربیتی، بهداشتی، قضایی، نظامی و دفاعی فردفرد جامعه دخالت دارند، امکان جدایی دین از سیاست وجود ندارد. اما این امر، حضور اجتنابناپذیر حضور دین در سیاست در کنار خود، ممکن است آسیبهایی در پی داشته باشد.
یکی از این آسیبها این است که اقشار مذهبی خود را در حاکمیت میبینند. در این میان، مدیران نیز تصور میکنند تامین نیازهای اقشار متدین تمامی نیازهای لازم جامعه را برطرف میکنند درحالیکه در حکومت دینی باید نسبت به افرادی که دارای گرایشات دینی کمتری هستند، سرمایهگذاری بیشتری صورت گیرد و احساس مسئولیت جدی وجود داشته باشد. لازمه این امر نیز وجود یک نظام فرهنگی جامع است تا پاسخگوی، همه نیازها وهمه اقشار باشد. متاسفانه بعد از انقلاب توجه به دیگر اقشار جامعه به آن شکلی که مطلوب است، رخ نداد. این مسئله تنها به رسانه خلاصه نمیشود بلکه در دیگر سازمانها و نهادها هم وجود دارد. برای نمونه در آموزش و پرورش آنگونه که به بچههای خانوادههای مذهبی توجه میشود به دیگران نگاه نمیشود! این روش کاملاً بر خلاف توصیههای اسلام است.
در تلویزیون نیز کمتر به اقشاری که از دین دور شدهاند توجه میشود. این اتفاق باعث شده، مخاطب تلویزیون تنها به اقشار مذهبی خلاصه شود و از دیگر مخاطبان غافل بماند. وقتی تولید برنامه برای همه مردم انجام نمیشود بخشی از مردم از رسانه ملی فاصله میگیرند؛ اتفاقی که هم اکنون رخ داده است. برای برنامهسازی صحیح قادریم از سیره ائمه (ع) و حضرت رسول (ص) الگو بگیریم که چگونه با رفتار و منش خودشان همه مردم را به سمت خود جذب میکردند. مثالی از امام حسن (ع) میزنم. مردی از شام به دلیل ناآگاهی به مدینه آمد و متاثر از تبلیغات معاویه از روی جهل به امام توهین کرد، اما امام حسن (ع) با رفتار خود، کاری کرد تا آن فرد جذب او شده و مسیری جدید را در زندگی پیش گیرد، آیا ما از این الگو در فعالیتهای فرهنگی خود بهرهای بردهایم. در زمان حال نیز بارها مقام معظم رهبری توصیههای فراوانی برای برنامهسازی مناسب انجام دادهاند.
با توجه به توضیحاتی که بیان کردم تقارن مذکور باید برای برنامهسازان رسانه ملی تبدیل به فرصتی باشد تا با تولیدات مناسب، بتوانند گروهی را که از رسانه ملی دور شده بودند جذب کنند نه اینکه با رفتار و کردارشان به فاصله ایجاد شده، بیفزایند. طبق تجربیاتی که سالها در حوزه فرهنگ و هنر داشتهام، عموماً سعی کردهایم وقتی قانون مینویسیم از ضرورت قانعسازی اکثریت مردم برای مفید بودن اجرای آن قانون غفلت کنیم درحالیکه وقتی مدعی مردمسالاری دینی هستیم، برای اجرای هر قانونی نیاز به ایجاد یک بستر فرهنگی مناسب داریم تا اجرای قانون موجب افزایش رضایت و تقویت مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی شود نه نارضایتی طیف جدیدی از مردم را فراهم سازد. توجه داشته باشیم ما در بستر فرهنگی و تاریخی جامعه خود، بهترین فرصتهای تبلیغی و ارشادی را در قالب برپایی شعائر اسلامی داریم و همین برپایی شعائر دینی، اسلام ناب محمدی را از امواج مخرب تاریخ هزارساله ما عبور داده است. اما متاسفانه نتوانستهایم محتوای اجرای این شعائر دینی را متناسب با زمان بازسازی، گسترش و محتواسازی کنیم.
ایکنا – با توجه به توضیحاتی که بیان کردید توصیه شما برای برنامهسازی موفق در رسانه ملی در ایام ماه مبارک چیست؟
برخی نوآوریها در حال انجام است ولی کافی نیست، ما باید به مسائل کلیدی و معضلات جامعه در برنامه مناسبتی نگاه داشته باشیم. این اتفاق در رسانه ملی هنوز رخ نداده است، زیرا همانگونه که گفتم فرهنگ را در برپایی شعائر کمتاثیر و اختصاصی برای اقشار متدین، خلاصه کردهایم! توصیههایی که در برنامههای ماه رمضان مورد نظر قرار میگیرد تنها نباید به اتفاقات تکراری خلاصه شود. برای مثال اینکه دزدی را تنها همان تصور رایج و همگانی بدانیم و تنها در قالب کیف دزدی، سرقت ماشین و..... نشان دهیم، نمیتواند شیرینی حضور دین در سیاست را به مردم بچشاند. با تکیه به این سخن معتقدم اینقدر که خرید پایاننامه، ندادن مالیات قانونی به دولت، پذیرش مسئولیت اجرایی بدون داشتن صلاحیت، زشت و تخریبکننده جامعه است، دزدیها معمول خطرناک نیست.
یکی از راهکاری تصویرگری شیرین از دین این است به مخاطب با برنامههای خوشساخت بفهمانیم مشکلاتی که امروز درگیر آن هستیم به دلیل رعایت نکردن آموزههای دینی است. نکته بعدی که روی آن تاکید دارم بحث حلال و حرام در تولیدات نمایشی ماه رمضان است. در آثار مناسبتی باید به مخاطب این درک را برسانیم که حلال و حرام واقعی جدا از آن چیزی است که در کلیشههای رایج تصور داریم.
ایکنا – در بخش پایانی گفتوگو درباره نوروز و ویژگی تولیدات این مناسبت هم توضیح دهید.
در برخی برنامههای نوروزی شاهد بودیم برای سرگرمی و جذابیت عموماً از چهرههای هنری به ویژه هنرپیشهها در برنامههای تلویزیونی دعوت میشود درحالیکه اقشار برجستهای بسیاری در جامعه وجود دارند که رسانه چشمان خود را روی آنها بسته است. این اتفاق باعث شده نسل جوان تصور کند برای موفق بودن تنها راه ممکن رسیدن به قلههایی است که تلویزیون آنها را به عنوان قهرمان (هنرپیشهها یا فوتبالیستها) معرفی میکند! درحالیکه یک کارگر معدن یا استاد دانشگاه که متعهدانه و دلسوزانه در خدمت ساخت جامعه اسلامی است، هم قادر است، قهرمان باشد.