به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، نقطه عطف این پژوهش آموزش است. با توجه به دگرگونیهای سریع و پرشتاب دانش و معلومات بشری، همه سازمانها به سرعت در حال تغییر هستند که برای همسویی و پاسخگویی به این تغییرات محیطی، سازمانها باید منابع انسانی خود که مهمترین منابع یک سازمان محسوب میشوند را برای مواجه شدن با این تغییرات آماده سازد.
مهمترین کار جهت آمادهسازی منابع انسانی، استفاده از آموزش است.
بنابراین، سازمانها تلاش خود را در جهت برگزاری دورههای آموزشی و کسب بیشترین میزان انتقال توسط کارآموزان به محیط کار متمرکز کردهاند.
از آنجایی که دنیای امروزی به سرعت در حال تغییر است بنابراین سازمانها باید منابع انسانی خود را برای مواجه شدن با این تغییرات آماده کنند.
تأثیر تفاوتهای فردی نیز در فرایند یاددهی و یادگیری یکی از مسائل مهم آموزش است که توجه به آن در بازدهی آموزش نقش بسزایی دارد. وجود تفاوتهای فردی در میان افراد از نظر هوش، شخصیت، استعداد، پیشرفت تحصیلی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و قدرت یادگیری مطالب و ... یکی از مهمترین مسائلی است که آموزشدهندگان در کلاسهای خود با آن مواجه هستند، چرا که به تجربه دریافتهاند که شیوه برخورد و پیروی از یک روش تدریس خاص نمیتواند برای همه افراد بهطور یکسان مفید باشد.
بنابراین هدف از این پژوهش: آسیبشناسی و اثربخشی انتقال آموزش به محیط کار است.
همچنین اين پژوهش از نظر هدف، کاربردی و توسعهای است و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها به روش آمیخته (کمی - کیفی) انجام شده است.
از آنجایی که پژوهش حاضر دارای دو مرحله است، بنابراین هر مرحله دارای جامعه آماری و نمونه متفاوتی و از روشهای نمونهگیری متفاوتی نیز استفاده شده است.
در بخش دیگری از این پژوهش تأکید شده است، اگر دورههای آموزشی به خوبی طراحی و از متخصصین باتجربه نیز استفاده شود میتوان انتظار داشت که دورههای آموزشی مورد توجه قرار گیرد و از این دورهها نهایت استفاده شود.
همچنین در صورتیکه از اساتید مجرب و متخصص برای برگزاری دورههای آموزشی استفاده شود، معلمان هم بخاطر بالا بردن سطح علم و دانش و تجربه خود به خوبی در دورههای آموزشی شرکت میکنند و نتیجه آن هم انتقال مطالب و تجارب مفیدتر و بهتر به کلاسهای درس و پیشرفت دانش آموزان است.
محتوای برنامه آموزشی از عوامل مهم در تسهیل انتقال آموزش به شمار میرود و لذا باید در تنظیم و تدوین آن دقت لازم بهعمل آید. محتوای دورههای آموزشی باید با اهداف دوره آموزشی و نیازهای شغلی معلمان همخوانی داشته باشد و طوری تدوین شود که جوابگوی نیازهای آموزشی معلمان باشد و همچنین باید از محتوای به روز و جدید استفاده شود و تفاوتهای فردی شرکتکنندگان در دوره را نیز در نظر بگیرد.
اما مصاحبهشوندگان این پژوهش معتقد بودند که محتوای دورههای آموزشی قدیمی بوده، در بیشتر مواقع با نیازهای شغلی همسو نبوده و با توجه به تفاوتهای فردی شرکتکنندگان در دوره آموزشی نمیباشد و برای همه شرکتکنندگان یک برنامه یکسان در نظر گرفته میشود و فاقد انعطافپذیری است.
بنابراین، نمیتوان انتظار داشت که یک محتوای یکسان برای شرکتکنندگانی با تفاوتهای فردی بتواند کارایی لازم را داشته باشد.
در راستای دستیابی به این هدف، 3 سؤال جهت بررسی وضعیت موجود انتقال آموزش به محیط کار معلمان رشتههای علوم انسانی، شناسایی آسیبهای انتقال آموزش در حوزه فردی، آموزشی و سازمانی معلمان و بررسی اثربخشی دورههای آموزشی برگزار شده برای معلمان از بعد عوامل ثانویه، عناصر انگیزشی، عوامل محیطی و بعد عناصر توانایی ارائه شد.
بنابراین با بررسی «آسیبشناسی و اثربخشی انتقال آموزش به محیط کار» مشخص شد در صورتی این آموزشها میتواند کارا باشد که بتواند به محیط واقعی کار انتقال داده شود. انتقال آموزش به معنای بکارگیری دانش و یافتهها در صحنه عمل است.
آموزش و پرورش بهعنوان یک سازمان نیز برای پیشرفت و همسویی با سرعت روزافزون تغییرات باید منابع انسانی خود را با استفاده از آموزشهای ضمن خدمت قویتر کرده و منابع انسانی این سازمان برای پیشرفت باید بتوانند آموزشهایی را که دیدهاند به محیط کار خود انتقال دهند.
همچنین در ادامه آمده است: یادگیری و انتقال آنچه که یادگرفته میشود به محیط کار با توجه به شرایط آن به زمان کافی نیازمند است. در صورتی میتوان آموختهها را به محیط کار انتقال داد که بتوان برای آن، به اندازه کافی زمان صرف کرد.
این پژوهش همچنین موارد ذیل را نیز بهعنوان
«پيشنهاد جهت ارتقاء اثربخشی انتقال آموزش به محیط کار» مورد اشاره قرار داده است:
- اثربخشی انتقال آموزش و آسیبشناسی آن در سایر مقاطع نیز انجام شود،
- با توجه به اینکه پژوهش حاضر فقط در استان تهران انجام شده است، پیشنهاد میشود به آسیبشناسی و اثربخشی انتقال آموزش به محیط کار در سایر استانهای کشور نیز پرداخته شود،
- مدلی جامع و بومی برای انتقال آموزش معلمان رشتههای علوم انسانی تدوین شود،
- انتقال آموزش در رابطه با نقش تمرکز و عدم تمرکز اداری و ساختاری در وزارت آموزش و پرورش بررسی شود،
- نقش برنامههای توسعه مدیریت در انتقال آموزش رشتههای علوم انسانی و سازوکارهای لازم برای اجرای آنها بررسی شود.
پیشنهاد میشود که همین پژوهش را در سالهای آینده مجدداً اجرا کنند و با یکدیگر مقایسه کنند.