معلم و مفسر قرآن کریم، دلیل اهمیت ماه مبارک رمضان را نه در روزهداری و فضایل و کمالات دیگر آن، بلکه به دلیل همنشینی با درسهای قرآن و جبران کمتوجهی و بیتوجهی به این مصحف شریف دانست.
در ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰، شنوای سخنان حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی، معلم نامآشنای قرآن خواهیم بود تا در دقایقی کوتاه، با بیان شیرین و دلنشین این مفسر قرآن، سفری به بطن آیات داشته باشیم. متن قسمت اول در ذیل آمده است؛
«اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، به عدد بما احاطه بهی علمه، الهم صلی علی محمد و آل محمد، اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی.
اهمیت رمضان فراوان است، اما این اهمیت به خاطر چیست؟
آیا به خاطر شبهای قدر یا روزهداری است؟
اهمیت رمضان به خاطر قرآن است. خداوند میفرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ». وقتی میخواهد ماه رمضان را معرفی کند، میفرماید ماه رمضان، همان ماهی است که قرآن در آن نازل شد، نمیگوید ماهی که در آن روزه میگیریم یا کمالات دیگر.
ماه رمضان، فرصت خوبی است که باید از آن استفاده کنیم. به طور مثال اتومبیلی که دچار هواگرفتگی شده است، باید آن را در سرازیری قرار دهیم تا حرکت کند؛ سرازیری قرآن، ماه رمضان است. افرادی که در طول سال، کمتوجه یا بیتوجه به قرآن هستند، ماه رمضان، فرصت مناسبی برای جبران است.
باید تفسیر و تدبر در قرآن کریم را واجب بدانیم. چون قرآن کسانی را که در آیاتش تدبر نمیکنند، توبیخ میکند. «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» در این آیه، این توبیخ یعنی واجب بودن تدبر آمده است، چرا که خدواند برای کار مستحبی همانند غسل جمعه یا نماز شب توبیخ نمیکند. خداوند در این زمینه دو توبیخ میکند، ابتدا میگوید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» که این یک توبیخ جدا و بعد از آن میگوید: «أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» و این هم توبیخ دیگری است. دو توبیخ پشت سر هم، برای امر مستحبی نیست! لذا من میگویم، تدبر واجب است.
نکته دیگری که وجود دارد، این است که تفسیر، یک علم است. هنوز نگاه برخی بر این است که قرآن، کتاب مذهبی ما هست، در صورتی که قرآن کتاب علم ما است، دلیل این حرف هم حدیثی از امام رضا(ع) است که میفرماید: «مَنْ أَرَادَ عِلْمَ فَلْيُثَوِّرِ الْقُرْآنَ»، اگر واقعاً اراده علم داریم، قرآن را دنبال کنید.
شما به «تین» و «زیتون» نگاه کنید، قسمی که [در سوره تین] به این دو میوه زده شده است، یک رساله دکتراست. چرا ابتدا انجیر نیامده است؟ چرا به انجیر، انار، گلابی، سیب و ... قسم نخورده است؟ رابطه بین انجیر و زیتون در علم غذاشناسی چیست؟
پس حقیقتاً ما از اسلام چیزی نمیدانیم. مجدد مثال میزنم، وقتی از آب «کُر» نام میبریم، یعنی آبی که طول، عرض و عمق آن سه وجبونیم باشد، یعنی هم دست نجس را پاک کند، هم خود آب پاک بماند. اما اگر مقدار کمی از این آب کاسته شود، هم دست را پاک نمیکند و هم خود آب نجس میشود. این از نظر علمی چگونه امکانپذیر است؟ چه حقیقتی در این نهفته است؟
یا پیامبر(ص) میفرمایند: زمانی که بیمار شدید پای خود را بر زمین بگذارید و با آب سرد استحمام کنید. «هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ»، سفارش به آب سرد خوردن نمیکند، بلکه سفارس به ریختن آب سرد بر بدن میکند.
مثال بعدی؛ اسم انجیر، یک بار در قرآن آمده و زیتون، ششبار، دانشمندان ثابت کردهاند که خوردن یک انجیر با شش زیتون آثاری دارد که با خوردن پنج عدد یا هفت زیتون ندارد. نتیجه اینکه ما متوجه علمی بودن قرآن نشدیم. همه اینها پر از راز است که ما نفهمیدهایم.
منبع:ایکنا