به نظر من این بیماری همهگیر (کرونا) برخی وجوه پنهان سیاستها و فرهنگها را عیان کرد. [کرونا] نگاه به غرب را در سایر کشورها تغییر خواهد داد و کشورهای غربی درجه اول -از لحاظ قدرت و تاثیرگذاری- نظیر آمریکا و انگلیس، اثرگذاریشان در سایر نقاط جهان تضعیف خواهد شد و کشورهای شرقی نظیر چین از آن [ضعف آنها] بهرهمند خواهند شد.
مهمترین بحث محافل علمی جهان در چند ماه اخیر به ویروس کرونا و تاثیرات و اثرگذاریهای آن بر عرصههای مختلف حیات اختصاص یافته است. گفتوگوی «فرهیختگان» با مهدی گلشنی، عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی و استاد بازنشسته فلسفه علم و فیزیک دانشگاه صنعتی شریف را درباب کروناویروس و پیامدهای آن از نظر میگذرانید.
شیوع گسترده کروناویروس وضعیت عادی جهان را بههم ریخته است. کرونا چه تاثیری در شناخت و آگاهیهای ابنای بشر داشته است؟
ظواهر فریبنده غرب بسیاری را در جهان از آنچه واقعا در غرب میگذرد، غافل کرده است. کرونا اگرچه آثار تخریبی بسیاری بهبار آورده است، اما بهنظر من نقش بیدارکننده آن خیرات بسیاری برای بشر خواهد داشت. [بحران کرونا] برخی محدودیتهای علم و تکنولوژی را برای مردم روشن کرد و همچنین نشان داد که علم و تکنولوژی غرب درواقع در خدمت ثروتمندان و قدرتمندان است و [حتی] بعضی از دانشمندان برجسته غربی، تفکر حاکم بر غرب را محکوم کردهاند.
آیا انسان پساکرونا تفاوتی با انسان پیشاکرونا خواھد داشت؟
انسان پساکرونا توجه بیشتری به نیازهای واقعی جوامع انسانی خواهد داشت و طالب یک سیستم فکری جامعتر خواهد بود. این چیزی است که در اواخر قرن بیستم فیزیکدان برجسته معاصر، فریمن دایسون پیشبینی کرده بود: «اگر فناوری مسیر فعلی را ادامه دهد که در آن نیازهای فقرا نادیده گرفته میشود و منافع برای اغنیا درحال باریدن است، فقرا دیر یا زود علیه «ظلم فناوری» طغیان خواهند کرد و نامعقول میشوند و دنبال علاجهای وحشیانه میروند.»
نسبت انسان و دین طی کرونا با چه تغییری مواجه خواهد بود؟
به نظر من [کرونا] در درازمدت انسانها را به خدا نزدیکتر خواهد کرد. کروناویروس نشان داد که قدرتی ورای قدرت انسانی وجود دارد که میتواند کل جوامع انسانی را، با همه قدرتشان دگرگون کند. از دید اینجانب اکنون وقت آن است که عالمان خداباور نقایص تفکر حاکم بر جهان غرب را خوب تحلیل و آن را با خواستههای ادیان الهی مقایسه کنند تا ابهامها برطرف شود. متاسفانه در این راستا اینگونه فعالیتی را در جامعه خودمان و در جوامع غربی -در حد مطلوب- نمیبینم.
کروناویروس از دیدگاه فلسفه تکنولوژی در قیاس با گذشته (برای مثال در قیاس با عصر شیوع طاعون) چه وضعی دارد؟ آیا بهلحاظ تکنولوژیک تفاوتی میان این بحران و پاندمیهای سابق در کار وجود دارد؟
تکنولوژی امروزی با تکنولوژی گذشته تفاوتهای اساسی دارد. تکنولوژی گذشته بیشتر در جهت رفع نیازهای بشری بود، اما بسیاری از تکنولوژیهای امروزی در جهت تحکیم توان قدرتمندان و خواستههای ثروتمندان است. بهقول نیکولاس ماکسول، فیلسوف علم انگلیسی امروزه 50 درصد بودجه توسعه و تحقیق آمریکا صرف کارهای نظامی میشود. آیا [در] آمریکا واقعا نیازی به این امر وجود دارد؟ جواب منفی است، زیرا این محصولات صرفا در جهت نابودی انسانها در کشورهای جهان سوم، مخصوصا جهان اسلام، مصرف میشود. متاسفانه غالب دانشمندان غربی نسبت به اینگونه سوءاستفادهها از بودجه کشورشان ساکتند، البته تکنولوژیهایی هم هستند که به بشر و پیشرفت علم بسیار کمک کردهاند، ولی گاهی مورد سوءاستفاده هم قرار گرفتهاند، مثلا تکنولوژیهای ارتباطی هم اثرات مثبتی درپی دارند (مثل آموزشهای همگانی و... ) و هم اثرات منفی (مثل گسترش شایعات و... )، با وجود چنین تکنولوژیهای ارتباطی، مرزهای جغرافیایی کمرنگ شدهاند، لذا درمورد کرونا، ساکنان کره زمین خود را در یک کشتی میدیدند که سرنوشتشان به همدیگر گره خورده است.
ویروس کرونا چه تاثیراتی بر نظم فعلی حاکم بر جهان خواهد گذاشت؟
به نظر من این بیماری همهگیر برخی وجوه پنهان سیاستها و فرهنگها را عیان کرد. [کرونا] نگاه به غرب را در سایر کشورها تغییر خواهد داد و کشورهای غربی درجه اول -از لحاظ قدرت و تاثیرگذاری- نظیر آمریکا و انگلیس، اثرگذاریشان در سایر نقاط جهان تضعیف خواهد شد و کشورهای شرقی نظیر چین از آن [ضعف آنها] بهرهمند خواهند شد.
وقایعی که در آمریکا و سایر کشورهای غربی اتفاق افتاد، بهخوبی نقایص سیستم فکری حاکم بر غرب نظیر لیبرالیسم را نشان داد و این چیزی است که بعضی از بزرگان غربی به آن اذعان کردهاند، مثلا هابرماس، فیلسوف آلمانی گفته است: «کرونا نادانی ما را به رخمان کشید.» و چامسکی، متفکر معروف آمریکایی، کرونا را ازجمله تهدیداتی دانست که بهدلیل سیاستهای نئولیبرالیسم ایجاد شد. از نظر او تمدن غرب برای بشریت ویرانکننده است و منشأ همه نابسامانیها و مشکلات عمیق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناشی از اعمال سیاستهای نئولیبرالیسم و بازار جهانی است.
[بهعلاوه] به نظر من، شیوع کرونا بهوضوح نشان داد که اقتصادهای نظامی قادر نیستند امنیت کلی کشورها را در دوره پساکرونا حفظ کنند. وقایعی که در آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی رخ داده بهخوبی این ادعا را تایید میکند.
اگر بپذیریم که نظم جهانی پساکرونا، نسبت به نظم فعلی متفاوت خواهد بود. آیا این تغییرات، ساختاری و اساسی خواهند بود؟ کدام مفاهیم تغییراتی اساسی را تجربه خواهند کرد؟
از دید اینجانب نظم جهانی در دوره پساکرونا متحمل تغییرات اساسی ساختاری و فکری، خصوصا در ابعاد اقتصادی و فرهنگی خواهد شد. کرونا فرصتی فراهم کرد که قشر ضعیف و ستمدیده شورش کنند و خواستار رفع بیعدالتیها شوند. (چنانکه در شورشهای اخیر در آمریکا و بعضی دیگر از کشورهای غربی مشاهده کردیم) و آن مسلما در درازمدت روی سیستم فرهنگی و اقتصادی کشورها تاثیر خواهد گذاشت.
تاثیر کرونا بر آموزش (چه در سطح آموزشوپرورش و چه در سطح آموزشعالی) چگونه خواهد بود؟
در دهههای اخیر، چه در سطح آموزشوپرورش و چه در سطح دانشگاهها نظر غالب تحصیلکردهها به غرب و الگوگیری از آن بوده است. وقوع کرونا و حوادثی که در آمریکا و برخی کشورهای غربی رخ داد و عجزی که غرب در مقابله با آن از خود نشان داد، میتواند برای تحصیلکردهها نشانه نقایص فرهنگ غرب و ضرورت رویآوردن به خودباوری و فرهنگی غنیتر باشد.
منبع:فرهیختگان