کد خبر: 7318| تاریخ انتشار: شــنـبـه ، ۹ آذر سال ۱۳۹۸ | ساعت ۱۴:۸:۰ | تعداد بازدید: ۲۸۹۴

حجت الاسلام و المسلمین دکتر پارسانیا در نشست «عقل در جهان اسلام و جهان مدرن» به تشریح جریان‌های عقلی و ضد عقلی در جهان اسلام و همچنین تطورات عقل در جهان غرب پرداخت‌.
نشستی با سخنرانی حجت الاسلام حمید پارسانیا با موضوع «عقل در جهان اسلام و جهان مدرن» با همت مدرسه عالی مطالعات اسلام و غرب در قم برگزار شد.
در ابتدا حجت الاسلام حمید پارسانیا با اشاره به روایتی از علل الشرایع شیخ صدوق در مورد عقل گفت: عقل جایگاه ویژه‌­ای در هستی دارد و در روایت معتبر داریم که عقل اولین مخلوق است. اساسا نظام عالم یک هویت عقلی دارد. عقل موجودی متعالی، مجرد و فوق زمان و مکان است و این عقل غیر از عقل آدم­هاست، البته ربطی بین عقل آدم­ها و این عقل مجرد وجود دارد و از همدیگر جدا نیستند، بلکه به یکدیگر پیوند دارند.
استاد دانشگاه تهران اظهار داشت: عقل انسان که قوه نفس انسانی است می­‌تواند از این عقل مجرد پرده بردارد. عقل در واقع نور است و روشنایی بخش و حقایق امور عالم با آن شناخته می‌­شود.
وی در ادامه به عقل در جهان اسلام پرداخت و گفت: همه آدم­ها عقل دارند و عقل، شرقی و غربی و زن و مرد و سیاه و سفید ندارد. اگر در جایی دیدید عقل نبود، قرآن زیر سوال می‌­رود و آنجا باید شک کرد، چون عقل بالقوه در همه اقوام و طوایف و در تمام زمان­ها بوده است.
وی با بیان اینکه عقل مختص به جغرافیا و تاریخ خاصی نیست، گفت: اقوام مختلف به گونه‌ای زمینه‌های عقلی بین‌شان وجود داشته است و به خاطر عقل است که می‌­توانیم حرف بزنیم. بر همین اساس است که در هر جای جهان میراثی از عقلانیت بوده مسلمانان آن را اخذ کرده‌­اند. مسلمانان روش سقراط را اخذ کردند ولی اسطوره‌­های یونانی را کنار گذاشتند. در یونان توجه به عقل به عنوان یک موجود مجرد و موجودی در انسان­ها، وجود داشت و در جهان اسلام هم همین مورد توجه بوده است. البته ربط عقل درون انسان و عقل مجرد همیشه مورد جستجو بوده است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه گفت: در اعتقاد دینی نبی به فرشته یعنی عقل متصل شده است و به نظر ما کار امام زمان(عج) تکمیل عقول آدمیان است. ما در دنیای اسلام همیشه عقل‌­گرایی داشته‌ایم، اما جریان­های ضد عقلی نیز وجود داشته‌اند و در جهان اسلام هم خیلی جاها عقل سرکوب می­‌شده است، حتی در ایران هم همین سرکوب عقل وجود داشته است. قوی­‌ترین جریان ضد عقلی در میان مسلمانان عثمانیه است که معاویه آن را تبلیغ می­‌کرد. این جریان سوال را حرام می‌دانستند و تفکر مجسمه متعلق به این جریان است. بعدها جریان عثمانیه تعدیل شد و در اهل حدیث و ظاهری­ها نمود پیدا کرد.
پارسانیا در بخش دیگر سخنانش با اشاره به عقل مدرن گفت: در مسیحیت، عقل مخلوق که نور است وجود دارد، اما وقتی مسیحیت به سمت تشبیه و أب شدن إبن می‌­رود عقل را هم به قتلگاه می‌­برد. عقل، تثلیث و خداوندگان متعدد را نمی‌­پذیرد، لذا وقتی سخن از تثلیث می­‌شود، عقل سرخورده می‌­گردد. در مسیحیت هر چه به دین نزدیک می­‌شوی از عقل فاصله می­‌گیری و چیزی دینی‌­تر است که از عقل دورتر باشد. بعد از رنسانس بازگشتی به سوی عقل می‌­شود و اولین فرد دکارت است که به سوی عقل می‌­رود و شک می‌­کند، البته شک دکارت دستوری است‌. عقل دکارتی فرشته و موجود مجرد نیست، عقل فقط قوه نفس انسانی می­‌شود و شعاع یک حقیقت دیگر که با اتصال با آن حقیقت عقل انسانی روشن شود، نیست. تنها جسم و نفس و خدا جوهرند و عقل نزد دکارت جوهر نیست. در واقع عقل دکارت شهودی، به معنایی که مد نظر ماست، نیست، بلکه مفهومی و استدلالی است. شهود نزد دکارت به معنای وضوح مفهومی است که شهود مورد نظر ما نیست. یعنی اگر از دکارت بپرسیم از کجا آورده‌­ای می­‌گوید خودم متوجه شدم، بله عقل نزد دکارت نور است، اما پشتوانه وجودی خودش را قطع کرده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در تطور مفهوم عقل مدرن به کانت اشاره کرد و گفت: در مقطع بعدی کانت است که اصلا به شهود عقلی قائل نیست و مواجهه او با جهان حسی است. وقتی سوال می‌­شود مفاهیم عقلی را از کجا آوردی، می‌­گوید عقل، عقلی که بُن مایه خودش را که شهود است، بریده است. عقل کانت یک عقل سوبژکتیو است. چون همه چیز را برای فاعل شناسا می‌­بیند، می­‌گوید: در واقع مفاهیم عقلی چارچوب ذهنی ما هستند و ما صورت جهان را می­‌سازیم، در حالی که در دیدگاه اسلامی ما صورت جهان را می­‌یابیم.
وی افزود: کانت معتقد است حقیقت متافیزیک، چیزی جز مفاهیم معرفتی نبوده است، لذا می­‌گوید متافیزیک مُرد و جای آن معرفت شناسی نشست! جهان خارج را هم با عینک عقلی می‌­شناسیم که برساخته خود ماست. حقیقت عقل در کانت از دست رفت و حرف­های کانت در غرب مرجعیت یافت. کلیسا ادعای شهود نبی داشت، اما در دکارت شهود نبی کنار رفت و در کانت عقل صورت به جهان می‌دهد و جنبه متعالی خودش را از دست داد و عقل اینجا مُرد. البته عقل در کانت شبه متعالی است.
وی در توضیح نوکانتی­ گفت: نوکانتی­‌ها آمدند و گفتند این عینک (عقل) هم ثابت نیست و بر­ساخته است و هر قومی در تعاملات خودشان عقل را می‌سازند و برای همین آن را عقلانیت می‌­گویند. نه متعالی است و نه شبه متعالی، بلکه کاملا برساخته و ساخته اراده انسان است، برای همین عقلانیت در فرهنگ­ها فرق می­‌کند. در اینجا عقل یک پدیده کاملا فرهنگی و تاریخی شد، محصول عمل و اراده انسان، انسان­ها به دلیل خواسته­‌های متفاوت‌شان، عقلانیت‌های مختلف دارند. اینان معتقد به تقدم اراده بر عقل بودند و عقل را محصول اراده می‌­دانند. این عقل دیگر متعالی و مقدس نیست، کاملا سکولار و فرهنگی است.
در مرحله بعد عقل ارتباطی را داریم که انسان در ارتباطاتش در لحظه عقل را می‌­سازد. هرمنوتیک عقل محور در این فضا سیر می­‌کند. معتقد است متن و ماتن مُرد و فهم خواننده محور است. عقل دیروز یک معنا و امروز یک معنای دیگر را می­‌فهمد و این عقل جدید است. جاهلیت مدرن یعنی همین! جایی که اثری از عقل نیست. البته چون فطرت انسان عقلانی است نمی‌­توانیم بگوییم عقل کاملا محو شده، اما در سطح فرهنگ یک جریان ضد عقلی غالب آمده است و تفسیر آنها از عقل یک تفسیر غلط است که روز به روز در حال عوض شدن می‌­باشد و همین سردرگمی عقل سردرگمی علم را به همراه آورده است.

منبع:مهر

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7