رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی میگوید برای آموزش گویش و زبانهای محلی این ایده مطرح است که به صورت اختیاری کتابی درباره آشنایی با ادبیات و گویش محلی هر منطقه گذاشته شود.
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی از مهمترین زیرمجموعههای وزارت آموزش و پرورش در ارتباط با تعلیم و تربیت دانشآموزان است. به نوعی یک مغز که قرار است راهبر اعمال آموزشی باشد. پیشتر بخش اول گفتوگوی مفصل خبرگزاری پانا با حجتالاسلام علی ذو علم، رئیس این سازمان منتشر شده بود. او در این گفتوگو درباره مسائلی همچون چاپ کتاب، تحول در برنامهریزیهای آموزشی، مهارتمحور کردن آموزش و تغییر دادن روند متمرکز چاپ کتب سخت گفته بود. در ادامه بخش دوم این گفتوگو درباره موضوعاتی مانند کمبود کاغذ، تغییرات محتوایی کتابهای درسی، تاثیرات قومی، مذهبی و جغرافیایی مناطق کشورمان در برنامهریزیهای درسی و استقلال پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش را میخوانید:
حجم کتابهای درسی موضوعی است که همیشه درباره آن بحث و جدل وجود داشته است؛ به نظر شما حجم کتابهای درسی زیاد است؟
حجم کتابهای درسی یک امر نسبی است. حجم کتابهای درسی بر اساس اسناد تحولی طوری تنظیم میشود که به طور مثال در فلان درس 3 ساعت در هفته و در ۳۲ هفته تدریس شود. این 32 هفته در عمل به ۲۸ هفته تبدیل میشود. طبق اسناد تحولی هر ساعت آموزشی ما باید ۵۰ دقیقه جدا از هم باشد و دانشآموزان در هر یک ساعت ۱۰ دقیقه استراحت کنند. اما متاسفانه مدارس ما دو ۵۰ دقیقه را بهم میچسبانند اما این دو ۵۰ دقیقه ۱۰۰دقیقه نمیشود و تبدیل به ۸۰ دقیقه میشود و باز در مرحله عمل به 70 دقیقه تبدیل میشود.
با یک ضرب و تفریق معمولی متوجه میشویم که 35 تا 40 درصد زمان تدریس کم شده است. در این حالت میگویند که حجم کتاب زیاد است اما ما می گوییم که دوستان ما در مدرسه و حوزه اجرا باید زمان را مدیریت کنند. البته برای اجرای طرح بوم به این نتیجه رسیدیم که حجم بعضی از کتابها کم شود تا فرصت برای اجرای این طرح به وجود آید.
یکی دیگر از مسائلی که این روزها درباره آن بسیار صحبت میشود، مساله کمبود کاغذ است. آیا این مشکل سازمان پژوهش را که مسئولیت چاپ کتب درسی را به عهده دارد را درگیر کرده است؟
ما برای تامین کاغذ کتابهای درسی سال آینده مشکل داریم و این مشکل آرام آرام جدی میشود. سازمان برنامه و بودجه، سرپرست وزارت آموزش و پرورش و دکتر جهانگیری در حال پیگیری برای رفع این مشکل هستند. ستاد اقتصادی دولت قول داده است که این مسئله در دستور کار قرار گیرد اما هنوز آن مصوبهای که اختلاف ارز نیمایی و رسمی را تامین کند به دست ما نرسیده است.
البته بعد از گرفتن مصوبه، تشریفات و واردات و فراهم کردن کاغذ نیز بسیار دشوار است. ما باید حدود ۴۵ هزار تن کاغذ وارد کشور کنیم این کار عملیاتی بسیار سنگین است. چاپخانههای ما باید از مهر ۹۸ برای تولید کتب درسی سال ۹۹ مشغول به کار شوند. با همه این مشکلات ما این نگرانی را داریم که چاپ کتب درسی به تعویق افتد.
کتابهای درسی هرچند سال یکبار از نظر محتوایی دچار تغییرات زیادی میشود. چرا هیچ پیوستگی از نظر محتوا بین کتابهای گذشته و امروز وجود ندارد؟ آیا سند بالادستی مشخصی برای اینکه برنامهریزی درسی بر اساس آن انجام شود، وجود دارد؟ چطور میشود که موضوعهایی که آموزش داده میشوند یکباره تغییر میکند؟
بله، برنامه درسی ملی این کار را انجام میدهد. این تغییرات هم هدفمند و بر اساس همان نیاز بهروز شدن کتب درسی است که در ابتدای صحبتهایم به آن اشاره کردم. شورای عالی آموزش و پرورش نیز سال گذشته اهداف دورههای تحصیلی را بر اساس شش ساحت تربیتی که در سند تحول بنیادین آمده است تدوین کرد. البته این اهداف دورههای کلی است و اینکه جزئی شود و به مفاهیم عملی تبدیل شود وظیفه سازمان پژوهش است و اصلاح ساختاری در سازمان پژوهش و برنامهریزی زمینه را برای این کار نیز فراهم کرده است.
برای مثال برنامه ملی درسی به ما میگوید که باید در یک ساعت برنامه درسی را تدوین کنیم. در هشت سال گذشته و در مرحله همسوسازی این اتفاق افتاد و ۱۲ عنوان کتاب جدید به حوزه نظری اضافه شد. ما به دنبال اجرای کامل برنامه ملی درسی هستیم. در اجرای کامل باید به دنبال پاسخیابی مجدد نیازها باشیم و دوباره این سوال را طرح کنیم که مدرسه رفتن بچهها چه فایدهای دارد و بچهها برای چه به مدرسه میروند؟ در این برنامه هدف از مدرسه رفتن رسیدن به توانمندیهایی است که بتوانند از آن در زندگی خود استفاده کنند. این توانمندیها در بعد عقلانی، معنوی، اخلاقی، کار و علم و دانش تعریف میشود.
مردم در ایران در نقاط مختلف با ویژگیهای قومی، مذهبی، جغرافیایی و سبک زندگی متفاوتی زندگی میکنند. قصد دارید به سمتی بروید که این ویژگیها تاثیر بیشتری در برنامهریزی و کتابهای درسی داشته باشند؟
در کتابهای درسی ما اهمیت به جامعیت ملی وجود دارد. دقت میکنیم که مثالها و تصاویری که در کتابها میآید، همهجانبه باشد و کل فرهنگها، قومیتها و مذاهب را دربرگیرد. اما در مساله درنظر گرفتن نیاز آنها، اسناد تحولی به ما میگوید که باید بین ۲۰ تا ۳۰ درصد محتوای کتاب درسی در قالب برنامههای مدرسهای منطقهای و استانی طراحی و تعریف شود. برای رسیدن به این هدف باید استانهای ما از نظر ساختاری توانمند شوند. این بازآرایی تشکیلاتی در سازمان پژوهش شرایط را در بیشتر شدن مشارکت آنها فراهم میکند. البته طرح بوم نیز کمک زیادی در این زمینه به ما کرده است. اینکه شما هشت درصد از زمان رسمی آموزش را به نیازهای مدرسه اختصاص میدهید اگر خوب طراحی و اجرا شود، دو ساعت برنامه درسی در هفته برای رسیدن به این مهم کم نیست.
در این حوزه مساله آموزش گویشها جایی در برنامههای شما دارد؟
معمولا اقوام گویشهای خود را بلدند و نیاز به آموزش ندارند.
ساختارمند یادگرفتن متفاوت است. مثل زبان فارسی که به بچهها در مدارس یاد میدهید. ما فارسی بلدیم چرا باید در مدرسه یادبگیریم؟
برای آموزش گویش و زبانهای محلی این ایده مطرح است که به صورت اختیاری کتابی درباره آشنایی با ادبیات و گویش محلی هر منطقه گذاشته شود.
در این باره دو نگاه وجود دارد. یک نگاه معتقد است که این آموزش باعث همبستگی میشود و نگاه دیگر بر خلاف آن فکر میکند. شما چه نظری در اینباره دارید؟
سازمان پژوهش حدود ده سال پیش ایدهای مطرح کرد که کتاب جغرافیا در هر استان به کتاب استانشناسی تبدیل شود. یعنی دانشآموزان با همه جنبهها و ابعاد و حتی پیشینه ادبی استان خود آشنا شوند. این طرح اجرا شد و سازمان پژوهش در حال حاضر تا به این حد پیش رفته است. اما باید بیشتر بر روی این مساله کار شود.
به عنوان سوال آخر کمی درباره اختلاف نظرها درباره استقلال یا عدم اسنقلال پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش از سازمان پژوهش بگویید. آیا سازمان پژوهش استقلال پیدا میکند؟
من معتقدم که بیشتر از بحث وابستگی پژوهشگاه به سازمان پژوهش، باید بر روی توانمندسازی پژوهشگاه کار کنیم. کادر علمی پژوهشگاه را تکمیل کنیم و اعتبارات آن را افزایش دهیم. با وجود کمکهای سازمان پژوهش به پژوهشگاه مطالعات، هنوز بسیاری از پستهای هیات علمی آن خالی است و توانمندی مالی مشخصی ندارد. من بارها گفتم که نظر خاصی درباره استقلال یا عدم استقلال ندارم و تابع نظرات وزارتخانه و دستگاههای مسئول هستم.
منبع: پانا