کد خبر: 26525| تاریخ انتشار: دوشـنـبه ، ۱۰ دی سال ۱۴۰۳ | ساعت ۱۲:۴۱:۰ | تعداد بازدید: ۱۱۳۳

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تفاوت هنر حکمی با هنر سنتی و مدرن را در منشا تخیل دانست و گفت: لازم است هنر با حکمت و حکمرانی پیوند داشته باشد.


به گزارش مرکز رسانه و روابط عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در همایش «هنر از منظر اندیشه اسلامی» از برگزارکنندگان این نشست قدردانی کرد.
وی با اشاره به سال‌ها تلاش و مطالعه در حوزه حکمت، تأکید کرد: این کار ارزشمند را باید قدر نهاد و از سروران عزیز در دانشگاه جامعه امام حسین (ع) به خصوص دکتر سردار نقدی که همیشه دغدغه مسائل فکری و اندیشه‌ای دارند، تشکر ویژه کرد.
استاد خسروپناه بیان کرد که باید فهمید کی می‌توان از هنر حکمی سخن گفت و نسبت هنر سنتی و حکمی و هنر مدرن چه تفاوت‌هایی دارد. وی در پایان به دو مقدمه کوتاه در این زمینه اشاره کرد و گفت که با توجه به کمبود زمان، تنها به بخش‌هایی از بحث مدنظر اشاره خواهد کرد.
وی در مقدمه اول بیان کرد: وقتی از هنر سخن به میان می‌آید، همه اقسام هنر مقصود است؛ یعنی هنرهای تجسمی، هنرهای نمایشی، هنرهای آوایی، هنرهای سنایی و هنرهای مرکب مانند سینما و معماری، همه شامل بحث ما می‌شوند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی به حوزه اندیشه هنر و آثار فراوانی که توسط اندیشمندان در این زمینه نوشته شده اشاره کرد و گفت: در حوزه فلسفه هنر، با استفاده از فلسفه اسلامی و فلسفه غرب کارهای خوبی انجام شده است. همچنین در حوزه فقه هنر، عمده مسائل در حوزه علمیه کار شده، کتاب‌ها و مقالات متعددی منتشر شده و همایش‌هایی با عنوان فقه هنر برگزار شده است. کتاب‌های متعددی نیز در مورد هنر از دیدگاه‌های فلسفی ابن سینا، شیخ اشراق و حکمت متعالی نوشته شده است.
وی تاکید کرد: ما در آغاز راه نیستیم و سابقه‌ای در این زمینه داریم. آنچه اکنون مهم است و باید انجام دهیم این است که وقتی به یک اندیشه صحیح هنر دست یافتیم، آن اندیشه را در حکمرانی هنر پیاده کنیم. بزرگترین خلأیی که من مشاهده می‌کنم، نسبت حکمت هنر با حکمرانی هنر است.
استاد خسروپناه افزود: در حوزه فلسفه هنر و فقه هنر، کارهای زیادی انجام شده است. از قبل از انقلاب نیز برخی اندیشمندان در این زمینه آثار داشته‌اند. انجمن حکمت و فلسفه قبل از انقلاب آثاری منتشر کرده و بعد از انقلاب آثار بیشتری منتشر شده و نشست‌های مختلفی نیز برگزار شده است.
وی در ادامه سخنان خود به تحلیل سه نوع هنر در تمدن بشری پرداخت و گفت: این هنرها شامل هنر سنتی، هنر مدرن و هنر حکمی است، هنر سنتی در مسیحیت عمدتاً در قرون وسطا معنا داشته و با واژه تردیشن مطرح می‌شده است. در شرق آسیا، هنر مبتنی بر آموزش‌های دینی نیز وجود داشته، نظیر آیین کنفوسیوس، آیین بودا و هندوییسم. هنر سنتی مبتنی بر این سنت‌ها بوده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در قرون وسطا، هنر مبتنی بر سنت یعنی ایمان، عقل معاد و آخرت اندیشی بود. این هنر با عقل معاش و عقل دنیا ساز کاری نداشت. در دوره ترادیشن، عقل معاد با عقل نظری در فلسفه پیوند داده شد، اما عقل عملی و عقل معاش در قرون وسط جایگاه چندانی نداشت.
وی با اشاره به آیین‌های شرقی همچون هندوئیسم، بودیسم و تائوئیسم، گفت: این آیین‌ها نیز عمدتاً دغدغه عقل معاد داشته‌اند، یعنی عقلی که سازنده حیات پس از مرگ است. دغدغه اصلی آنها این بوده که چه هنری داشته باشیم که با آن هنر حیات پس از مرگ آباد شود، نه حیات قبل از مرگ. در شرق آسیا، هنرهای مبتنی بر آیین‌های کنفوسیوس، بودا و هندوییسم نیز وجود داشتند. این هنرها بر اساس عقل معاد و سازنده حیات پس از مرگ شکل گرفته‌اند.
استاد خسروپناه در ادامه به تغییرات هنر در دوران رنسانس اشاره کرد و گفت: در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم، با وقوع رنسانس، واژه مدرن مطرح شد. برخلاف تصور رایج، مدرن به معنای جدید نیست؛ بلکه مقابل تردیشن یا سنت قرار می‌گیرد. در دوره مدرن، عقل معاد کنار رفت و به جای آن، عقل معاش جایگزین شد. دکارت، کانت و دیگر فیلسوفان این عقل را با عقل نظری، عملی و ابزاری پیوند دادند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: در دوره مدرن، هنر با عقل معاش و عقل دنیاساز پیوند یافت. این دوره با تولد هنرهایی مانند سینمای مدرن و هنرهای دیگر که بر اساس عقل ابزاری و کاربردی شکل گرفته‌اند، شناخته می‌شود. هنر در قرون وسطا مبتنی بر ایمان‌گرایی بود، اما در دوره مدرن، انسان‌گرایی و سکولاریزم بر هنر حاکم شدند.
وی با اشاره به هنرهای مسیحیت گفت: مسیحیت، به ویژه در دوره‌های مختلف، بر موسیقی و نقاشی تأکید زیادی داشته است. کلیساهای مسیحی از نقاشی‌ها و مجسمه‌های مختلف استفاده کرده‌اند تا ارزش‌های دینی خود را به نمایش بگذارند. هنر مدرن، بر اساس عقل معاش و اصالت فاعل شناسایی انسانی شکل گرفته است.

بررسی هنرهای مبتنی بر حکمت در تمدن اسلامی
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه سخنان خود به بررسی رابطه تخیل و هنر پرداخت و اظهار داشت: طبیعتاً گوهر هنر تخیلی است که مولد زیبایی است. هنر از تخیل جدا نمی‌شود و هنر با تخیل پدید می‌آید. تخیلی که مولد زیبایی است، حقیقت هنر را تشکیل می‌دهد.
استاد خسروپناه افزود: تخیل در دوره سنت قرون وسطایی مبتنی بر عقل معاد بود، اما در دوره مدرن مبتنی بر عقل معاش شده است. نمی‌توان تخیل را از هنر جدا کرد؛ گوهر هنر تخیل است و هر کسی که بخواهد تخیل را از هنر جدا کند، دچار پارادوکس خواهد شد.
وی تصریح کرد: تفاوت و تمایز در این است که این تخیل با چه تعقلی پیوند دارد. آیا با عقل معاد پیوند دارد یا با عقل معاش؟ این تخیل ممکن است با عقل نظریه دکارتی، عقل عملی کانتی یا عقل ابزاری پیوند داشته باشد. اینجا تمایزها مشخص می‌شود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: با این حال در دوره تمدن اسلامی، هنرهایی که داشتیم مبتنی بر حکمت بوده است. موسیقی ما، حتی سازهای موسیقی که در تمدن ایرانی شکل گرفته‌اند، مانند رَباب، سنتور، نی، تنبک و دستگاه‌های موسیقی مثل شور، سه‌گاه، چهارگاه، همایون و سایر گوشه‌ها، همچنین خوشنویسی و معماری ما نیز بر حکمت استوار بوده‌اند.

نقش عقل نظری و عملی در فلسفه اسلامی
وی، در ادامه سخنان خود به موضوع تفاوت‌های هنرهای سنتی، مدرن و حکمی پرداخت و بیان کرد: مسجد جامع ۱۰۰۰ ساله یزد که سه دوره تعمیر شده است، نمونه‌ای از معماری مبتنی بر حکمت است. هنر معماری، موسیقی، خوشنویسی و سایر اقسام هنر در دوره تمدن اسلامی بر اساس حکمت بوده‌اند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه افزود: هنر سنتی قرون وسطایی مبتنی بر عقل معاد بود، در حالی که هنر مدرن بر اساس عقل معاش شکل گرفته است. اکنون باید درک کنیم که هنر حکمی مبتنی بر چیست. حکمت در قرآن معادل فلسفه نیست و حتی معادل فلسفه اسلامی هم نیست. فلسفه اسلامی از زمان فارابی که موسس آن بود، تا فیلسوفان معاصر، عمدتاً با عقل نظری و عملی سروکار داشته‌اند؛ یعنی عقلی که درک هستی و باید و نبایدها را می‌کند.
استاد خسروپناه تاکید کرد: عقل معاش در فلسفه اسلامی به‌ندرت مورد بحث قرار گرفته است، مگر توسط کسانی که عقل نظری و عملی را کاربردی کرده‌اند. به عنوان مثال، خواجه نصیرالدین طوسی در اثر خود 'اخلاق ناصری' عقل نظری و عملی را به حوزه عقل معاش وارد کرد. اما فیلسوفان اسلامی به‌طور کلی با عقل معاش سروکار نداشته‌اند که این یکی از اشتباهات تاریخی است که باید اصلاح شود، در مقابل، فقیهان عمدتاً احکام خود را در حوزه معاش و معیشت انسان تدوین کرده‌اند.

پیوند هنر با حکمت و حکمرانی هنر
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در ادامه سخنان خود به اهمیت پیوند فقه با عقل نظری و عملی اشاره کرد. وی بیان کرد که این بحث یکی از مسائل مهم فلسفه فقه است.
وی افزود: حکمت قرآنی، به ویژه در آیه‌ای از سوره بقره، حکمت را با اولوالالباب پیوند می‌دهد. درک صحیح واژه 'لب'، که به معنای خرد ناب است، اهمیت دارد. اگر عقل نظری، عقل عملی، عقل معاش و عقل معاد با هم جمع شوند، حاصل آن خرد ناب خواهد بود.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی توضیح داد که در اسلام و قرآن، قبل از لب، عقل، تخیل، سمع و بصر وجود دارند و پس از لب، فؤاد، صدر و قلب قرار دارند. این مراحل تکاملی منابع ادراکی بشر هستند. وی افزود: اگر هنر ما، شامل معماری، موسیقی، خوشنویسی و سایر هنرهای تجسمی و نمایشی، بر پایه این چهار عقل باشد، می‌توان آن را هنر حکمی نامید.
استاد خسروپناه تاکید کرد که تفاوت هنر حکمی با هنر سنتی قرون وسطایی و هنر مدرن در تخیل نیست، بلکه در منشا تخیل است. تخیل هنری می‌تواند با عقل معاد، عقل معاش، عقل نظری و عملی یا ترکیبی از آنها پیوند داشته باشد. هنرمندان ایرانی در طراحی سازها و معماری‌هایی مانند مسجد جامع سمنان، یزد و اصفهان، این ترکیب از چهار عقل را مدنظر قرار داده‌اند.
وی ادامه داد: در حوزه هنر با دو مسئله جدی مواجهیم: یکی پیوند هنر با حکمت و دیگری پیوند حکمت و هنر با حکمرانی هنر. حال که حکمت هنر را فهمیدیم، باید بدانیم چگونه آن را حکمرانی کنیم. سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری، نظارت و ارزیابی ارکان حکمرانی هنر هستند.
 

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7