رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: تاریخنگاری در ایران ضعیف است و ما در تاریخنگاری صاحب هیچمکتبی نیستیم. کارهای پراکنده زیاد شده است اما یک بینش یا روش فلسفی درباره تاریخ حاکم نیست.
آیین اختتامیه «سومین دوره جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی» دیروز سهشنبه ۲۶ دی در تالار رودکی برگزار شد.
در ابتدای اینبرنامه غلامعلی حدادعادل رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، سخنان خود را با یادی از مرحوم کریم مجتهدی، اندیشمند تازهدرگذشته، آغاز کرد و گفت: دکتر مجتهدی توجه خاص به تاریخ ورود فلسفه غرب به ایران داشتند. مرحوم علی دوانی نیز از معدود روحانیونی بود که ضرورت مستندسازی انقلاب را درک کرد. به خاطر دارم سال ۱۳۴۱ نخستین کتابی که مجموعه اعلامیههای امام را در آن زمان گردآورده بود، توسط آقای دوانی کار شد. شاید اگر ایشان جمع نمیکرد این منابع به دست ما نمیرسید.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: تاریخنگاری در ایران ضعیف است و این نتیجه ضعف علوم انسانی به طور کلی است. در تاریخنگاری صاحب هیچ مکتبی نیستیم. کارهای پراکنده زیاد شده، اما آیا یک بینش یا روش فلسفی درباره تاریخ حاکم است؟ عشق و علاقه وجود دارد، اما در زمینه مطالعات نظری در باب روش تاریخنگاری و فلسفه تاریخ ضعیف هستیم. میراث سنتی ما در تاریخنگاری بیشتر درباره فتحنامهها یا وقایعنگاریهاست. در دوران قاجار جهشی در وقایعنگاری و سفرنامه پدید آمد که بیسابقه بود. یکی از منابع مهم برای شناخت دوره قاجار که میتواند نوری بر دوره بعد بتاباند اسناد به جا مانده از همین خاطرات و وقایعنگاریهاست.
دکتر حدادعادل ادامه داد: انقلاب اسلامی بزرگترین حادثهای است که در عمر ما در ایران رخ داده است. تاریخنگاری انقلاب ظرفیتی متناسب با انقلاب نداشته است. بُعد انقلاب از نمود آن بسیار بیشتر بوده است. تاریخنگاری آیینهای کوچکی است درباره منظرهای بزرگ. حوادثی که از شروع قیام تا پانزده خرداد و از فاصله پانزده خرداد تا سال ۵۶ که موج نهایی پیروزی انقلاب بود، رخ دادند، بسیار مهماند وهمه باید تدوین شوند. مقام معظم رهبری یک بار در تبیین روش دشمن در مقابل انقلاب از دوگانه تحریم و تحریف نام بردند. گویی دشمن یک قیچی دو تیغه برای ریشه انقلاب در دست دارد.
رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در بخش دیگری از سخنان خود خاطراتی از شکنجه در ساواک را روایت کرد و گفت: آیا تعجبآورتر از این چیزی هست که پرویز ثابتی مدعی بشود در ساواک شکنجه نبود؟! روز دوم شهریور ۱۳۵۰ من که معلم دانشگاه ملی بودم ساعت یک بعد از ظهر آمدم تا وارد منزلم بشوم، من را دستگیر کردند. شبی که در اوین گذارندم به خاطر نبود جا در محلی که بازجویی صورت میگرفت پتو انداختند و همانجا خوابیدم. شاهد بودم که پرویز ثابتی پشت میزی چند متر دورتر نشسته بود و بازجویان دستگیرشدگان را شلاق میزدند. ثابتی به بازجویان دستور میداد که چه کسانی باید دستگیر شوند. من تا صبح شاهد فریاد کسانی بودم که زیر شکنجه بودند.
دکتر حدادعادل افزود: در خاطرات اسدالله علم میخوانیم که به شاه میگوید عفو بینالملل بازرس فرستاده است و با زندانیان مصاحبه کرده است. آنها گزارش دادهاند که سی درصد زندانیان هنوز آثار شکنجه بر بدنشان مشهود است. شاه در جواب به علم گفت که نگران نباش و به ما قول دادند که این را علنی نکنند. درباره باقی مسائل نیز تحریف وجود دارد. در مدیریت باید بر تاریخنگاری سرمایهگذاری کنیم. دانشآموزان علوم انسانی رشته حقوق را بر تاریخ ترجیح میدهند زیرا فکر میکنند که جذب بازار کار نمیشوند و کار تاریخی اهمیت ندارد. موضوع دوم این است که باید تا دیر نشده در همه استانها همت کرد تا تاریخ انقلاب در آن مناطق نوشته شود. همچنین باید کتابخانهای مرکزی، خاص تاریخ انقلاب اسلامی به وجود آید که از قبل از ۱۵ خرداد به همه زبانها، انواع منابع را جمعآوردی کند. باید از این مجموعه اسناد کتابهایی در سطوح مختلف فکری نوشته شود.
منبع:خبرگزاری مهر