آنچه از نظرتان میگذرد مقاله آقای علیرضا دربندی از کارشناسان دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی است؛ ایشان در این مقاله موضوع " چرخه تکرارشونده آلودگی و فساد میان مسئولین و مردم" را مورد بحث و بررسی قرار داده است
هنگام بحث و گفتگو با مردم درباره مشکلات و نابسامانیهایی که در جامعه فعلی وجود دارد، معمولاً بر نقش دولت و حکومت و کارگزاران و مقامات در پیدایش مشکلات تأکید میشود: اینکه دولتمردان وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند، اینکه برخی از آنها بیش از اینکه به فکر مردم باشند، به فکر پر کردن جیب های خود یا تحکیم و توسعه قدرت خود هستند، اینکه بعضی از آنها آلوده به انواع فسادها شدهاند، اینکه مدیریتها و مسئولیتها بر مبنای شایستگیها واگذار نمیشود و ... و مجموعه این عوامل را موجب پیدایش مشکلات و مصائب جامعه میدانند. به همین دلیل مردم در محاورات روزمره خود غالباً این ضربالمثل را به کار میبرند که "آب از سرچشمه گل میشود" و یا گاهی از این عبارت عربی استفاده میکنند که "اَلنّاسُ عَلی دینِ مُلوکِهِم"، (مردم بر مبنای دین و رویه و سلوک زمامداران شان عمل میکنند.) این تحلیلها و علتیابیها بی تردید درست است و در واقع اگر بسیاری از مشکلات جامعه را ریشهیابی کنیم، خواهیم دید که عملکرد مسئولین و ناکارآمدیها و ضعفها و آلودگیهای آنها در شکلگیری معضلات یادشده، تأثیرگذار بوده است.
اما به نظر میرسد که این سکه روی دیگری هم دارد که غالباً از آن غفلت میشود. مسئولین و کارگزاران، همان قدر که بر جامعه تأثیرگذارند، در مسیر زندگیِ خود از جامعه تأثیر پذیرفتهاند. آنها هم عضوی از همین جامعهاند و در دل همین جامعه تربیت یافته و از فرهنگ عمومی همین جامعه تغذیه شدهاند. پس نقاط قوت و ضعفِ آنها نیز تا حد زیادی به نوع تربیت آنها و فرایند جامعهپذیریِ آنها مربوط میشود. خوب است این نکته (یعنی تأثیرپذیری مسئولین و کارگزاران از فرهنگ عمومی جامعه و از مردم عادی) قدری تشریح شود:
من و شما با هر عمل نیک یا بد خود، به سهم خود، فراوانیِ وقوعِ آن عمل را افزایش میدهیم و با افزایش فراوانیِ وقوعِ یک عمل، به لحاظ روانی، اقدام نسبت به آن تسهیل میشود و لذا تعداد بیشتری از مردم به سوی آن روی میآورند. اگر هنگام رسیدن به چراغ قرمز به عنوان یک عابر، بارها شاهد آن باشیم که جمع قابل توجهی از مردم، پشت چراغ قرمز ایستادهاند، ما هم سعی میکنیم پشت چراغ توقف کنیم و اگر اکثراً از آن عبور کنند، احتمال عبور ما از چراغ قرمز افزایش مییابد. اگر در ادارهای که مشغول به کار هستیم، اکثر همکارانمان، تعهد کاریِ بالایی داشته باشند، ما نیز غالباً تحت تأثیر قرار خواهیم گرفت و اگر بیشتر آنها احساس مسئولیت نکنند و بازدهیِ آنها اندک باشد، ما نیز چه بسا تحت تاثیر این فضا قرار گیریم. همچنین اگر در زندگی روزمره، دائماً با افرادی مواجه شویم که به راحتی رشوه پرداخته یا گرفته باشند، قبح این عمل نزد ما میریزد و چه بسا ما نیز آلوده شویم و متقابلاً اگر دائماً با کسانی مواجه شویم که به شدت از هرگونه پرداخت یا دریافت رشوه پرهیز کرده باشند، احتمالاً نوعی نگرش منفی و بازدارندگی نسبت به رشوه دادن و گرفتن در ما ایجاد میشود.
بنابراین هر یک از ما با هر عمل نیک یا بدی که انجام می دهیم، ناخواسته موجب ترویج آن عمل نیز میشویم. به همین دلیل فرموده اند که: کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم(مردم را از طریقی غیر از زبان_یعنی با عمل_به سوی نیکیها دعوت کنید) هریک از ما درواقع یک رسانهایم.
اکنون شرایطی را تصور کنید که در آن عملی زشت و ناهنجار مانند رشوه، پارتیبازی، کمکاری، حیفومیل بیتالمال، مصرف بی رویه، آسیب رسانی به دیگران و غیره، از همین طریق( یعنی از طریق رفتار های من و شما) در میان مردم عادی رواج یافته و فراگیر شده است. در میان همین مردم عادی که به کژیها و ناهنجاریها آلوده شدهاند، کسانی هستند که در ادارات و سازمانهای دولتی اشتغال دارند و یا در سالهای آینده شاغل خواهند شد. برخی از همین افراد با افزایش سنوات کاری و نیز از طریق دستیابی به تحصیلات و تواناییهای بالاتر و یا به دلایلی دیگر، مناصب بالای دولتی را اشغال خواهند کرد، در حالی که همچنان به همان کژیها و زشتیها آلودهاند و چون اختیارات بیشتر و دایره تعاملات وسیعتری نسبت به مردم عادی دارند، خلافها و کژیهای آنها به مراتب، بزرگتر و مخربتر خواهد بود و در شکل انواع فسادهای بزرگ جلوه خواهد کرد.
مطابق این تحلیل، بدیها، زشتیها و خطاهای به ظاهر ناچیز من و شما، طی یک فرایند تدریجی و ناخودآگاه، به عملکرد سوء و خیانتهای مسئولین و زمامداران، منتهی خواهد شد! و مجدداً همین مسئولین با سوء عملکرد و خیانتهای خود، زشتیها و پلشتیها را از بالا به پایین تسری میدهند. پس انتشار بدیها فقط از بالا به پایین نیست، از پایین به بالا هم هست. به همین دلیل در فرمایش بسیار حکیمانه معصومین علیهم السلام آمده است: اَعمالُکُم عُمّالُکُم.( مطابق اعمال و شیوه های عملی که دارید، حاکمانی بر شما مسلط می شوند) و یا:
کَما تکونونَ یُولّی علیکم.(همان گونه که عمل میکنید بر شما حکومت میشود یعنی مدیران و کارگزاران شما از همان جنسی هستند که شما هستید)
همان گونه که مشاهده میشود در اینجا چرخهای شکل میگیرد که طیِ آن، کژیها و زشتیها و فسادها از متن تودههای عادیِ مردم و از کف جامعه، طی فرایندی ناخواسته و تدریجی به سطوح عالیِ جامعه توسعه مییابد و در میان کارگزاران و مسئولین منتشر میشود و سپس با توجه به دایره عملکرد و تعاملات وسیع کارگزاران و اختیارات گستردهای که دارند، بدیها و فسادهای مذکور، در میان اقشار وسیعتری سرریز و منتشر میشود و به همین ترتیب، چرخه مذکور مجددا تکرار میشود. نمیتوان گفت که آغازگز این چرخه، مردماند یا مسئولان، بلکه با عنایت به آنچه در واقعیت اتفاق میافتد و همان گونه که همه ما شاهدیم، این دو به گونهای مستمر و تکرارشونده، بر هم تأثیر میگذارند.
لذا لازم است این تأثیر دوسویه همواره مورد توجه ما باشد. با وجود این، بسیاری از ما به مضمون "الناس علی دین ملوکهم" توجه داریم، اما از "کما تکونون یولی علیکم" غافلیم. برای همین، مشکلات را فقط و فقط به دولتها و رؤسا و مسئولین نسبت میدهیم و فراموش میکنیم که خود ما چه نقشی داریم؛
مایی که قانون شکنیم، مایی که پارتی بازی می کنیم، مایی که در مصرف آب و برق و گاز صرفه جویی نمی کنیم، مایی که زباله های خود را در جوی آب و بدتر از آن در کوه و دشت و ساحل دریا رها میکنیم، مایی که خودروی تک سرنشین سوار می شویم، به وفور کالای خارجی میخریم و بی مهابا الفاظ خارجی را در محاورات روزمره به کار می بریم، حقوق دیگران(دوست، شریک، مشتری، رئیس، مرئوس، همسایه، همسر، فرزند، والدین و ارباب رجوع و ...) را نادیده میگیریم، به فقرا و ضعفا کم توجهیم،
فقط به سود و درآمد فکر میکنیم، به حقوق خود قانع نیستیم و به حقوق مردم دست درازی میکنیم، حتی به خویشان و رفقایمان رحم نمیکنیم، در شراکت قابل اعتماد نیستیم، به وظایف شغلی خود درست عمل نمیکنیم، تولیدات مان بی کیفیت است، در مقابل خلاف دیگران سکوت و مجامله میکنیم که مبادا منافع مان به خطر افتد، با شیوه های تربیت فرزند بیگانهایم، شناخت مان از دین ناقص است و ...
بله همه ما در پیدایش مشکلات و نا بسامانیها و چپاول بیت المال و ... مسئولیم. فرافکنی نکنیم. مسئولیت خود را هم بپذیریم.
همین الان که این متن را میخوانیم اول رفتارهای خود را زیرذره بین بگیریم، بعد به سراغ رفتار دیگران برویم. قوا اَنفُسَکُم و اَهلیکُم ناراً. اول رفتار خود و خانواده خود را درست کنیم و خود را از آتش محفوظ داریم و سپس به فکر اصلاح دیگران و جامعه باشیم.
در پایان مجدداً یادآوری میشود که در تأثیرگذاریِ رفتار زمامداران بر مردم، هیچ تردیدی نیست، فقط سخن در این است که آنها نیز به نوبه خود و در مسیر زندگی و اجتماعی شدنِ خود، از جامعه و از فرهنگ عمومی اثر پذیرفتهاند و لذا ما مردم عادی که با اعمالمان، ناخواسته ممکن است بدیها و زشتیها را منتشر کنیم، در سوء عملکرد و فساد زمامدارانمان مسئولیم.