اشاره: دکتر حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، در گفتگو با مرکز خبر شورا به سوالاتی در مورد موضوع ترویج ازدواج و تحکیم خانواده پاسخ دادهاند، که مشروح این گفتگو از نظرتان میگذرد:
با سلام و تشکر از فرصتی که علیرغم مشعله فراوانی که دارید، در اختیار ما قرار دادید؛ به عنوان سوال نخست لطفا بفرمائید به نظر شما چه نیازی در سطح جامعه وجود داشته که باعث ابلاغ سیاستهای کلی خانواده از سوی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) شده است؟
من هم به شما و همه مخاطبان این گفتگو عرض سلام دارم؛ در پاسخ به این سوال باید بگویم همانطور که میدانید خانواده از اهمیت فوقالعاده زیادی برخوردار است و در چند دهه اخیر در تمام دنیا نهاد خانواده یک سیر تطوّری داشته است.
در مطالعات دانشگاهی در رشتههای مختلف کارکرد خانواده مورد بررسی قرار گرفته و تأثیرات نهادهای دیگری مثل آموزش، تجارت و نظام اطلاعات و ارتباطات امروزی بر روی خانواده مورد بررسی قرار گرفتهاند.
در همین جریان، به نظر میآمد که سیاستهای کلان و هماهنگی کلی معطوف به خانواده وجود ندارد حتی نظامهایی که امروز رویکردهای فردگرایی را تبلیغ میکنند یا تبلیغ میکردند، به نوعی در بخشی از آنها یک جنبش خانوادهگرایی ظهور یافته و در آنجا هم خانواده مهم شده است. مطالعاتی که ما از کشورهای دیگر داریم میگویند که دولتها هزینههای هنگفتی میکنند تا خانوادهها را حفظ کنند و ما هم از این موضوع جدا نیستیم و حتما باید برای حفظ خانوادههایمان برنامهریزی کنیم. من فکر میکنم ابلاغ سیاستهای کلی خانواده به همین خاطر بوده است و ضرورت هماهنگی و همگامی بیشتر بین نهادهای مختلفی که در حوزه خانواده دارند کار میکنند، باعث شده است که این سیاستها توسط بالاترین مقام کشور به همه دستگاهها و سه قوه ارسال شود.
آیا به نظر شما رشد صعودی طلاق دلیل تدوین این سیاستهای خانواده نبوده است؟
همانطور که عرض کردم مشکلات خانوادهها در حال افزایش است و الان در فرآیند توسعه یا در بحث پیشرفت گاهی آنقدر رویکردهای توسعهای یک بعدی میشود که ممکن است بخشهای دیگر جا بمانند.
من فکر میکنم ابلاغ سیاستها به این خاطر بوده است که ما در فرآیند پیشرفت و توسعه کشور بحث خانواده را نادیده نگیریم چون به هر حال یکی از اهداف همه آن توسعهها، افزایش کیفیت زندگی و بهبود وضعیت خانوادهها است.
اگر توسعه موجب بهبود وضعیت خانوادهها نشود، ما به سیاستهای خودمان نرسیدهایم. بحث طلاق هم جزء آسیبهای نهاد خانواده است. همانطور که میدانید شیب خط صعودی نرخ طلاق افزایش پیدا کرده است اما هنوز نسبت به خیلی از کشورهای دنیا ما وضعیت خیلی بهتری داریم. با این حال این شیب نگرانکننده است و ما باید از همین الان وارد عمل بشویم. کمااینکه ما در جلسات متعددی که با دوستان شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم، اولویتها را تعیین کردهایم و عملا به صورت خیلی جدی وارد مسئله شدهایم تا بتوانیم کاری انجام دهیم. در سیاستهایی که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) ابلاغ فرمودند، شما محوریت خانواده را میبینید؛ اینکه این محوریت در تمامی سیاستها و بخشها دیده شود؛ سیاستهای عمومی خانوادهمحور یا خانوادهنگر است.
یک موضوعی که شاید ریشه آن را در سخنرانی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در سال 91 در خراسان شمالی داشتیم، بحث سبک زندگی و خانواده بود؛ اینکه اقدامات ما باید در جهت بهتر شدن وضعیت نهاد خانواده باشد. مثلا در حوزه مسکن، ما از الگوی مسکن 60-70 متری حرف میزنیم یا مسکنهایی که انبوهسازی میکنیم اما ممکن است سایر نیازهای خانواده مثل فضای سبز، فضای تفریحی و ورزشی و مسجد را در آن نبینیم. همه اینها با هم یک فضای مناسب را برای زندگی ایجاد میکند. الان ما سیاست ازدیاد جمعیت را داریم دنبال میکنیم اما از آن طرف الگوی مسکن 60-70 متری ما با این سیاست سازگاری ندارد..
ما چطور از خانواده انتظار داریم که به جای دو بچه، سه، چهار یا پنج بچه داشته باشند درحالی که الگوی مسکن آپارتماننشینی است که بچهها فضایی برای بازی در آن ندارند و نهایتا به سمت بازیهای نشستنی و بازیهای کامپیوتری میروند. بنابراین اگر در سیاستگذاریها به خانواده توجه نشود، یک سری موقعیتها را این سیاستها به خانواده تحمیل میکنند که به انتخاب خود خانواده نیست. مثلا وقتی خانواده در یک آپارتمان زندگی میکند که طبقه پایین آنها فرد دیگری است و اگر بچهها کمی فعالیت کنند، همسایه طبقه پایین اعتراض میکند، خانواده مجبور است که بچهها را به سمت بازیهای نشستنی سوق بدهد که یکی از آنها بازیهای رایانهای است و یا اینکه صبح تا شب پای تلویزیون بنشیند و در نگاه خوشبینانه تلویزیون خودمان را تماشا کند؛ اگر ماهواره ببیند که وضع بدتر است. بنابراین محوریت دادن خانواده خیلی مهم است. الان در سیاستهای اجرایی هم که ابلاغ شده، همین موضوع را مورد توجه قرار داده است که تمام نظامات آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به ویژه نظام مسکن و شهرسازی باید خانوادهمحور باشد.
برخی از این سیاستها به حیطه کاری سازمان بهزیستی برمیگردد مانند ساماندهی نظام مشاورهای که بند 10 این سیاستها است. سازمان بهزیستی چه برنامههایی دارد تا نظام مشاورهای را ساماندهی کند؟
سازمان بهزیستی چندین سال است که در حوزه مشاوره دارد کار میکند و مثل هر کاری یک سری اشکالات و افت و خیزهایی دارد و کاری که الان سازمان بهزیستی دارد انجام میدهد، در واقع همین بحث ساماندهی مشاوره و بازنگری محتواهای آموزشی مشاورین و آموزش دادن آنها است تا بتوانند این کار را به درستی انجام دهند.
آخرین مراحل کار این طرح دارد انجام میشود که در خود دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد و امیدواریم که بتواند وضعیت را بهتر کند البته من اعتقاد دارم که همین الان هم مشاورین ما اثرگذار هستند و جنبه مثبت کار آنها به جنبه منفی آن میچربد اما ممکن است هنوز انتظارات ما را برآورده نکرده باشد.
باید بر روی این امر کار کرد و آموزشهای مکرر داشت. نکته دیگر این است که شاید کارهایی باید در سطح وزارت علوم انجام بگیرد. چون الان دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد یا دکترای روانشناسی یا مشاوره، به هیچ وجه توانایی مشاوره ندارد. اصلا اجازه مشاوره ندارد. خود سازمان نظام روانشناسی میگوید که اینها باید 600 ساعت کارآموزی بروند تا بتوانند مشاوره بدهند. شاید لازم باشد که فارغالتحصیلان این رشتهها از دوران دانشجویی کار کنند تا مشاور مجربی از دانشگاه بیرون بیاید. مثل اینکه شما پزشک تربیت کنید و این پزشک اصلا مریض نبیند بعد وقتی فارغالتحصیل شد تازه به او بگوییم که حالا برو مریض ویزیت کن. بهتر این است که در همان دورههای تحصیلی، این آموزشهای مشاوره به صورت عملی انجام شود و دورههایی که سازمان بهزیستی یا خود سازمان نظام روانشناسی میگذارد دورههای تکمیلی و بازآموزی باشد. این اشکالی است که من بارها در جلسات مطرح کردهام. باید یک مقدار رویکردها را به موضوع مشاوره و تربیت مشاورین تغییر داد.
یکی دیگر از بندهای این سیاستها که جزء وظایف سازمان بهزیستی است، بحث سالمندان است. بند 15 این سیاستها "تکریم سالمندان در خانواده و مراقبتهای جسمی و روحی از سالمندان" است. معمولا حوزه سالمندان خیلی مغفول واقع میشود. سازمان بهزیستی در این موضوع چه برنامهای دارد؟
همانطور که میدانید الان ما نهادی تحت عنوان شورای عالی سالمندان داریم و دبیر آن سازمان بهزیستی است. سازمان بهزیستی برنامهای مربوط به سالمندان نوشته است. یک برنامه هم وزارت بهداشت نوشته است. تا آنجایی که من در جریان هستم سازمان مدیریت و برنامهریزی نیز در حال طراحی یک برنامه تلفیقی از این برنامهها است اما اینکه این طرح چقدر میتواند نیازهای سالمندان را برطرف بکند، من چندان در جریان نیستم.
ما در 10-20 سال آینده با یک موج سالمندی جمعیت مواجه میشویم که اگر از الان راجع به آن فکر نکنیم با مشکلاتی مواجه خواهیم شد.
بحث حضور سالمندان در کشور یک جنبه مثبت دارد که نشان میدهد که ما به موفقیتی دست پیدا کردهایم که بچهها و افراد ما در سنین پایین فوت نمیکنند و میتوانند به سنین بالا برسند و این برای ما جای افتخار دارد. اما به هر حال سهم جمعیتی سالمندان در حال افزایش است.
یک قسمت به این برمیگردد که ما باید در دوران جوانی و میانسالی برنامههایی داشته باشیم چون بسیاری از مشکلات در دوران سالمندی ریشه در رفتارها و سبک زندگی در دوران جوانی و میانسالی دارد. مثلا مشخص است که کسی که لبنیات مصرف نمیکند، در سالمندی پوکی استخوان میگیرد و شکستگی ستون مهرهها و شکستگیهای مختلف پیش میآید.
یک مقدار هم لازم است که شهرهای ما طوری طراحی بشوند که هم دوستدار خانواده باشند و هم دوستدار سالمند. مثلا ما در شهر تهران پارکهای خوبی مثل پارک ملت، پارک جوانمردان و... داریم اما مهم این است که با توجه به بزرگ بودن تهران و اینکه برای خانوادهها سخت است که هر روز مسافتی را طی کنند، علاوه بر فضاهای سبز بزرگی که داریم و خیلی هم خوب است، باید یک فضای سبز محلی داشته باشیم. بنابراین رویکرد شهرداریها به خصوص در کلانشهرها باید محلهمحور باشد. همین بحث سرای محله که رویکرد بسیار خوبی است، لازم است به جنبههای دیگر هم تسرّی پیدا کند. در مورد سالمندان نیز، شهر باید برای سالمندان مناسب باشد.