رئیس فرهنگستان علوم پزشکی معتقد است: عدالت در سلامت محقق نشده است، چون سواد سلامت در کشور پایین است؛ متاسفانه فرهنگسازی هم که وظیفه دولت است انجام نمیشود؛ این مسئله درک عمیقی میخواهد و «پیشگیری» نقش مهمی در تحقق عدالت در سلامت دارد.
عدالت در سلامت یکی از مهمترین موضوعات در حوزه بهداشت و درمان است که تأثیرات عمیقی بر کیفیت زندگی و رفاه اجتماعی جوامع دارد. این مفهوم به معنای توزیع عادلانه منابع و خدمات سلامت به گونهای است که همه افراد، بدون توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی خود، به مراقبتهای بهداشتی لازم دسترسی داشته باشند.
در دنیای امروز، با توجه به نابرابریهای فزاینده، بحث درباره عدالت در نظام سلامت به یکی از چالشهای اصلی نظامهای بهداشتی تبدیل شده است. این موضوع نه تنها به سیاستگذاران و مدیران بهداشتی مربوط میشود، بلکه به عنوان یک مسئله اجتماعی و اخلاقی، همواره مورد توجه پژوهشگران و فعالان اجتماعی قرار داشته است.
در این راستا، گفتوگو با شخصیتهایی چون علیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی، میتواند درک عمیقتری از ابعاد مختلف عدالت در سلامت، چالشها و فرصتهای موجود در نظام بهداشتی کشور را فراهم آورد. علیرضا مرندی با سالها تجربه در حوزه پزشکی و سیاستگذاری بهداشتی، به بررسی ابعاد علمی و عملی عدالت در سلامت پرداخته و میتواند بینشهای ارزشمندی را در این زمینه ارائه دهد.
علیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی در گفتوگو با ایکنا، عدالت اجتماعی و عدالت در سلامت را مفهومی کمتر شناخته شده در جامعه دانست و گفت: در واقع عدالت بعد از توحید رکن بزرگی است از اعتقادات ما در اسلام و به ویژه در شیعه است؛ اما بیش از آنچه که باید در عمل باشد در حد حرف است و متأسفانه به این مسئله کم توجه میکنیم. چون دولت مسئول اصلی در کشور است از این رو این انتظار از من و دیگران که در دولت حضور داریم میرود که به طور جدی به این مسائل بپردازیم؛ چراکه نه تنها یک اعتقاد قوی مذهبی است بلکه مردم هم شایستگی این موضوع را دارند؛ از اینرو این توقع از نظام اسلامی ما برای حکمفرمایی عدالت اجتماعی و عدالت در سلامت وجود دارد.
وی لازمه تحقق عدالت در سلامت را رسیدگی بیشتر به محرومان دانست و اظهار کرد: باید مردم مناطق محروم را از حقوقی که دارند با خبر کنیم تا به حقوق خود آشنا شوند. در حال حاضر مردمی که در روستاها و نقاط محروم زندگی میکنند از حقوقی که دارند بیاطلاع هستند و وقتی میبیند قادر به پرداخت هزینه بیماری خود خانواده خود نیست، از مراجعه به مراکز درمانی صرفنظر میکند. عدم درمان مناسب در خانوادههایی که تعدادشان هم کم نیستند خسارت جدی به زندگی آنان وارد میکند.
مرندی به اعطای یارانههای سلامت اشاره و بیان کرد: با توجه به تورم کنونی یارانه چه مشکلی را از مردم حل میکند. باید به جای این کارها برای سلامتی افراد سرمایه گذاری میکردیم. باید به مردم هم در حوزه سلامت و هم در آموزش و پرورش رسیدگی شود. لازمه عدالت اجتماعی این است که ما حقوق مستضعفین را نزدیک حقوق افراد متنفذ و پولدار و تحصیلکرده کنیم. نمیگویم به یک مهندس، پزشک یا استاد دانشگاه مانند افراد عادی جامعه حقوق داده شود ولی افراد نیازمند نیز حقوقی در شأن زندگی کردن داشته باشند. من نوعی وقتی به یک مرکز درمانی مراجعه میکنم، همه مرا میشناسند؛ از اینرو سعی میکنند که به من خدمترسانی کنند و پیش خودم فکر میکنم خدمترسانی این مرکز درمانی عالی است، در حالی که مردم عادی و متوسط جامعه ما اگر شناخته شده نباشند تحویلشان نمیگیرند و اگر از افراد محروم جامعه باشند حتی قادر نیستند وارد آن مرکز درمانی شوند. از این رو برای اجرای عدالت باید بیشتر ارزش قائل شویم. حالا چه عدالت اجتماعی باشد چه عدالت سلامت باشد.
نادیده گرفتن پیشگیری
وی با بیان این مطلب که ۷۰ درصد از هزینههای درمان را مردم پرداخت میکنند، گفت: علت اصلی این است که درک صحیحی را در مسئولان و مردم ایجاد نکردهایم و این در حالی است که خودمان هم درک نکردهایم که پیشگیری مهم است. همه در حد حرف در مورد اهمیت پیشگیری از بیماریها سخن میگوییم، اما در عمل آنچه که مردم، نمایندههای مجلس و مسئولان میخواهند درمان است. مردم مظهر سلامت را مریضخانه و دارو و درمان میدانند؛ در حالی که تأکید علوم سلامت و علوم اسلامی بر پیشگیری از بیماریهاست.
مرندی تأکید کرد: باید کاری کنیم که مردم بیمار نشوند و چون پیشگیری را بدرستی یاد ندادهایم و خودمان هم نمیدانیم که چقدر پیشگیری از بیماریها نقش مهم در زندگی دارد، آن را بهدست فراموشی سپردهایم. مسئله مهم نیز اینجاست که درآمد ما در درمان است؛ کسی به من پزشک مراجعه نمیکند که بگوید برای سالم ماندن چکار کنم، بلکه مردم برای درمان بیماریهایشان مراجعه میکنند و دنبال درمان هستند و درآمد من هم از طریق درمان است. بُعد دیگر درآمد من پزشک از آزمایشاتی است که برای بیمار مینویسم. گاهی اوقات، چون نمیدانم مشکل بیمار چیست به جای اینکه وقت بگذارم و بیمار را با دقت بیشتری معاینه کنم و شرح حال بگیرم، آزمایشات عدیدهای برایش مینویسم و آزمایشها بار مالی زیادی به مردم تحمیل میکند، چون هزینه بیمارستانهای دولتی را باید دولت بدهد و دولت هم چون پول ندارد، هزینهها را از مردم میگیرد. یعنی به ظاهر بیمارستان دولتی است ولی وقتی بیمار به آنجا مراجعه میکند میگویند شما باید فلان آزمایشها را انجام دهید و چون آزمایشگاه خود ما انجام نمیدهد یا فلان دارو را نداریم باید به فلان آزمایشگاه یا مراکز تک نسخهای یا مرکز آم ار آی مراجعه کنید. این در حالی است که همه اینها با یک شرح حال درست انجام میشود.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی معتقد است: عدالت در سلامت محقق نشده است، چون سواد سلامت در کشور پایین است؛ متاسفانه فرهنگسازی هم که وظیفه دولت است انجام نمیشود. این مسئله درک عمیقی میخواهد که پیشگیری نقش مهمی دارد و این در حالی است که ۸۰ درصد از طب سنتی ما در مورد پیشگیری از بیماریهاست، اما امروزه بسیاری از متخصصان طب سنتی از داروهای طب سنتی ارتزاق میکنند؛ معمولاً داروها را از طریق عطاریهایشان تهیه میکنند و به بیماران میدهند. چه در گروه علوم پزشکی و چه گروه طب سنتی برای ارتزاق خودمان درمان میکنیم. کدام پزشک به ما در مورد آب آشامیدنی که مصرف میکنیم و هوایی که در آن تنفس میکنیم اطلاعات میدهد؟ در دادن دارو به بیماران دقت نمیکنیم؛ بدون دلیل خاصی برای همه امارآی، سیتیاسکن، سونوگرافی و ... مینویسیم.
مرندی ادامه داد: منِ بیمار خودم انتخاب میکنم که برای بیماریم پیش چه پزشکی و برای چه چیزی بروم. برای مثال، چون سرماخوردگی دارم، پیش فوق تخصص میروم. از این پزشک به پزشک دیگر مراجعه میکنم و هر کدام یک کیسه دارو مینویسند، هم دارو حیف و میل میشود و هم بیماری درمان نمیشود. در حالی که یک سرماخوردگی معمولی با چند روز استراحت برطرف میشود. بیمهها تا جایی که بتوانند هزینهها را پرداخت میکنند و خود مردم هم بار اصلی درمان را بدوش میکشند؛ دولت هم بهشدت بدنام میشود، چون این همه دارو را نمیتواند تأمین کند و هزینهها را هم نمیتواند بدهد و همه اینها به علت کمسوادی عامه مردم و مسئولین در مورد سلامت است.
چگونه میتوان فرهنگسازی کرد
استاد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با اشاره به این مطلب که فرهنگسازی از چند راه باید انجام شود گفت: اولویت ما پزشکان و گروه پزشکی باید فرهنگ پیشگیری باشد ولی در مورد آن کاملاً ناآگاه هستیم و در این مورد چیزی هم نمیدانیم. وقتی که بیمار نشوم نه تنها برای خودم، بلکه برای جامعه نیز هزینهای ندارم. اگر بخواهیم مسائل پیشگیری را آموزش دهیم باید چهره به چهره باشد. سالها قبل شبکه بهداشتی درمانی را در روستاها و نقاط محروم راهاندازی کردیم که از مهمترین اقدامات آنها آموزش بود؛ به طوری که به مردم بهداشت و پیشگیری را آموزش میدادیم و اگر یکباره شاخصهای ما بهبود پیدا کرد به خاطر این بود که پرسنل شبکهها این مسائل را خوب یاد گرفتند و به مردم هم آموزش دادند؛ ولی این مسئله در ردههای بالا تسری پیدا نکرد، چون در آن زمان که من وزیر بهداشت بودم به اندازه کافی پزشک نداشتیم که داخل شبکه ببریم و در آن زمان چند هزار پزشک هندی و بنگلادشی داشتیم که حتی زبان هم بلد نبودند و زمان برد تا تعداد پزشکمان افزایش پیدا کرد و بعد، هم مسئولان و هم وزرا نسبت به شبکهها کم محلی کردند و این موضوع ناتمام ماند.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی به نقش فعالان فرهنگی اشاره و اظهار کرد: اگر در صدا و سیما برنامه داریم یا روحانی هستیم، میتوانیم در منبر به اهمیت بهداشت و ارتقای سلامت بیشتر بها دهیم. راه اصلی نیز این است که صدا و سیما، آموزش و پرورش و دانشگاهها رسالتی را برای خود قائل شوند. بارها به مسئولان صدا و سیما گفتهام، حضوری هم آنجا رفتهام و حتی برایشان نامه هم نوشتهام، ولی اهمیت پیشگیری هنوز برای مسئولان ما جا نیفتاده و نمیافتد. قطعاً اگر مسایلی در مورد سلامت در صدا و سیما بیان شود، باز هم در مورد درمان است. چون اعتقاد مسئولان در کشور ما درمان است.
مرندی زیربنای عدالت در سلامت را شبکههای بهداشتی دانست که چون در همه شهرها و روستاها وجود دارد، همه مردم به آن دسترسی دارند و قانوناً میتوانند از آن برخوردار شوند و گفت: سیستم بهداشت و درمان در انگلستان هم درحال حاضر به سمت برنامه ما که محله محور بودند میرود. اگر خواستار عدالت در نظام سلامت هستیم باید شبکه بهداشت و درمان داشته باشیم. در کشور جنگ داشتیم، تحریم شدهایم؛ پول بیحساب نداریم. کلا باید از این شبکه استقبال کنیم. ممکن است خوشایند پزشکان نباشد، چون مراجعین آنها کمتر میشود. حدود ۲۰ درصد از سلامت مردم در اختیار وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی است که شامل واکسن زدن و... است، اما ۸۰ درصد دیگر به عواملی مانند آب آشامیدنی، هوای پاک، محیط زیست، استرسها، شرایط خانوادهها، نوع اشتغال، بهداشت محیط شغل، مسکن و وسیله نقلیه، تغذیه، امکانات ورزشی، سواد و میزان تحصیلات بستگی دارد.
منبع:ایکنا