کد خبر: 18418| تاریخ انتشار: سـه شنبه ، ۶ مهر سال ۱۴۰۰ | ساعت ۱۳:۵۴:۰ | تعداد بازدید: ۱۲۳۵

دوران "دفاع مقدس" به پهنای مرزهای جغرافیایی ایران؛ فاصله‌ای در امتداد خاکیان تا افلاکیان را ترسیم کرده است. لا به لای اوراق زرین دفاع مقدس واژگان ایستادگی، ایثار، فداکاری، رشادت، شهادت موج می‌زند. در نهمین سالگرد دفاع مقدس، حکیم فرزانه انقلاب اسلامی در تاریخ سی ام شهریور 1368 از همه‌ نگارندگان حوادث جنگ و همه کسانی که توان انجام وظیفه در این مهم را دارند، درخواست می‌کنند که از ثبت و ضبط جزییات این دوران غفلت نکنند و این گنجینه‌ تمام نشدنی را برای آیندگان به ودیعه بگذارند که این دوره، دوره ذخیره‌ی نیروی محرکه‌ تاریخ و الهام بخش امم است.
 رزمندگان اسلام در راه دفاع از آرمان‌های انقلاب اسلامی توطئه‌های استکبار غرب و شرق را خنثی کردند؛ از این رو زنده نگه یاد و خاطره شهدا و انتقال فرهنگ دفاع مقدس به نسل جوان امروز از امور مهم فرهنگی است. همزمان  با گرامیداشت هفته دفاع مقدس با سه نفر از همکاران شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره دوران دفاع مقدس و انتقال فرهنگ آن به نسل آینده گفتگو کرده‌ایم.
 


محمدرضا مؤذنیان؛ کارشناس حقوقی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی از رزمندگان دوران دفاع مقدس، متولد شهر تهران به سال 1347 است. در سال 1353 قبل از پیرورزی انقلاب اسلامی، با صدای انفجار و تیر از سوی یکی از خانه‌های تیمی مجاهدین خلق آشنا شد. در زمان حکومت نظامی 17 شهریور 1357، کنار مسجد محله، تیری از بغل گوشش رد می‌شود اما برادرش او را از مهلکه نجات می‌دهد، سالهاست او حسرت تیر اصابت نشده بر سرش و فیض رسیدن به شهادت را می‌خورد. 
کارشناس حقوقی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: سال 1358 به بسیج نوجوانان رفتم و آموزش‌های اولیه رزمی را دیدم. سال 1361 وارد دبیرستان "سپاه" شدم. بهمن ماه 1361 نزدیک والفجر مقدماتی، حدود 15 سالم بود که به صورت آموزشی به منطقه رفتیم. محل آموزشی ما 15 کیلومتری خرمشهر، ایستگاه حسینیه یعنی محل قرارگاه "عملیات بیت المقدس" در زمان آزادسازی خرمشهر، بود. با شروع مارش عملیات "والفجر مقدماتی" و نوای نوحه آهنگران " والفجر شد آغاز/ ای گردان حزب الله..." شوق اشتیاق جنگ را برای رزمنده‌های قرارگاه دو چندان شده بود اما بچه‌ها اجازه ورود به منطقه عملیاتی را نداشتند. در همان زمان برای اینکه حال و هوای جبهه و جنگ را درک کنیم، رزم‌های شبانه‌ها داشتیم. 
 

مسجد لولاگر از پایگاه‌های اعزام به جبهه
احمد یعقوب‌زاده؛ مسئول انبار دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی از جانبازان دوران دفاع مقدس، متولد شهر قم در سال 1345 است. قبل از جنگ تحمیلی با ادوات جنگی چون اسلحله و تفنگ و... به واسطه مبارزات انقلابی خانواده بیگانه نبود. سال 1359 به بسیج مسجد میثم، خیابان جمهوری پیوست اما چندی بعد به مسجد "لولاگر" بالاتر از نواب- آذربایجان پیوست.
وی مسجد لولاگر را یکی از پایگاه‌های اعزام به جبهه معرفی کرد و گفت: همزمان با تحصیل در دبیرستان، در مسجد به عنوان پرسنلی بسیج لولاگر مشغول شدم ولی هنوز حال و هوای رفتن به جبهه به مغزم خطور نکرده بود اما در سال 1361، زمانی که یکی از بچه‌های محل در کردستان به دست حزب دموکرات و کوموله جنایتکار شهید شد، شوق رفتن به جبهه در جانم شعله‌ور شد. در سن 16 سالگی، 25 دی ماه 1361 به پادگان امام حسین(ع) برای آموزش نظامی رفتم. در پادگان به لشکر 27 رسول الله، گردان خندق تقسیم شدم. در مانور آموزشی پادگان تهران هم، تیر اصلی می‌زدند و اگر ترکش هم خوردیم، اشکالی نداشت به قول معروف پا طلایی نشویم (منظور از جبهه فرار نکنیم) تا روحیه‌مان را در منطقه حفظ کنیم.


دزفول؛ مظهر مقاومت
دکتر احمد قماشچی؛ از مدیران بازنشسته دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی متولد سال 1342 از جانبازان و رزمندگان دوران دفاع مقدس، داستانی متفاوت از شروع جنگ تحمیلی با رزمندگان دیگر شهرها داشت. او از مردم دیار دزفول است که به خاطر نزدیکی با پایگاه چهارم شکاری وحدتی بین اندیمشک و دزفول با صدای پرواز هواپیماها آشنا بود. اما این بار در 31 شهریور 1359 هواپیمای جنگی سوخو بعد از شکستن دیوار صوتی، صدای وحشتناکی را در شهر ایجاد کرد. در همان لحظه عراقی‌ها هم پایگاه هوایی را زدند و هم با پرتاب راکت مردم شهر را به شهادت رساندند، مردم سرگردان از همدیگر سوال می کردند که جنگ شده؟  
وی دزفول را مظهر مقاومت نامید و اظهار داشت: بچه‌های مناطق جنگی، از نزدیک با گوشت و پوستشان جنگ را لمس کرده بودند؛ اعزام به جبهه برای بچه‌هایی مثل خوزستان، خرمشهر، دزفول معنایی نداشت! موشک باران شهرستان‌ها آغاز شد. آبان ماه سال 1359 درس و مدرسه را رها کردم و جذب نیروهای ذخیره سپاه شدم. اولین دوره آموزش بچه‌های بسیج و سپاه توسط ارتش جمهوری اسلامی در کوه‌های اطراف دزفول، نزدیک رودخانه دز در منطقه تپه ماهور، به نام شهیون برای اعزام به جبهه انجام می‌شد.

بسیجی شیر جبهه و مظلوم شهر است
محمدرضا مؤذنیان با اشاره به دوران کوتاه آموزشی بیان کرد: در نخلستان‌های بین ایستگاه حسینه تا آبادان را به مسافت 16 کیلومتر با بنیه‌های کم و در سنین 14 الی 15 سالگی طی کردیم. بالاخره به آبادان رسیدیم و نماز جمعه را در آبادان خواندیم. برای اولین بار آبادان و هم خرمشهر را پس از آزادی می‌دیدیم.
رزمنده دوران دفاع مقدس افزود: با وجود مخالفت مدرسه، جزو اولین افرادی بودم که از دبیرستان سپاه فرار کردم و در عملیات والفجر 1 شرکت کردم. بعدها دبیرستان سپاه به خاطر تمرد، اجازه بازگشت به دبیرستان را به من نداد! امام خمینی(ره) فرمودند "جنگ در رأس امور است" باید همه امکانات را وارد جنگ می‌کردیم بالاخره جنگ بود و باید به وظیفه خود عمل می‌کردیم. در آن دوران تعبیری بود که "بسیجی شیر جبهه و مظلوم شهر است" که باید این موضوع شکافته شود.

عملیات والفجر 1؛ یکی از سخت‌ترین عملیات های دوران دفاع مقدس
احمد یعقوب زاده در 21 فروردين سال 1362 در عملیات آفندی والفجر 1 برای اولین بار، در لباس امدادگری حضور پیدا کرد. وی عملیات والفجر 1 را از سخت‌ترین عملیات‌ها عنوان کرد و گفت: در والفجر 1عراقی‌ها تیرهایی مثل رسام می‌زدند. آن زمان یکی مثل من در منطقه جنگی از ترس در جای خودش کُپ می‌کرد و پایش به زمین می‌چسبید و یکی هم مثل شهید فهمیده که با نارنجک به زیر تانک می‌رفت.
وی ادامه داد: به گفته شهید همت ضعف هایی در منطقه عملیاتی داشتیم. بعضی‌ها از دور نشسته‌اند، موقعیت‌های جنگی را از منطقه عملیاتی ترسیم می‌کنند! آن زمان ستون پنجم، در گردان‌ها متاسفانه رخنه کرده بود. 
این رزمنده دفاع مقدس از دو لشکر 27 محمد رسول‌الله  و لشکر 10 سید الشهدای تهران و کرج سخن گفت و بیان کرد: بعد از امدادگری دوره اول، تا سال 1365 در عملیات کربلای 1 بیسیم چی بودم. از سال 1365 با شهادت فرمانده تسلیحات گردان، فرمانده گردان حاج رضا یزدی شد و مسئولیت بیسیم چی را تا دو ماه بعد از پایان جنگ تحمیلی، به من سپرد.
 
 
شب عملیات تک تیرانداز بودم
احمد قماشچی، اولین بار در جنگ به پادگان کرخه اعزام شد و در سال 1361 در عملیات پدافندی در منطقه طلاییه شرکت کرد. وی خاطر نشان کرد: دیپلم را در تهران گرفتم و به دانشگاه تربیت معلم راه یافتم اما همچنان دلمان برای جبهه پر می‌کشید. آن زمان هم اجازه رفتن به جبهه را نمی‌دادند اما دو بار در ایام دانشگاه به جبهه اعزام شدم.
وی افزود: سال 1362 از گردان قائم، لشکر 7 ولی عصر(عج الله) در عملیات خبیر حضور داشتم. مدتی طبق معمول در خطوط پدافندی بودیم و برحسب علاقه، فعالیت‌ها و کارهای تبلیغاتی بسیج از جمله برگزاری نمازجمعه، مناسبت‌های مختلف مذهبی به من محول شد اما شب عملیات، تک تیر انداز بودم. 

"دوکوهه" از چه سان ویرانه هستی...
محمدرضا مؤذنیان؛ کارشناس حقوقی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، شور و حال معنوی رزمندگان دوران دفاع مقدس را سال به سال متفاوت‌تر عنوان کرد و گفت: شاید کسی با سخنان من موافق نباشد اما درجه اخلاص سال 59 با سال 63 با هم یکی نبود! شاخص‌های معنویت در جبهه شرکت در کلاس‌های عقیدتی، قرآن، نماز اول وقت و... بود اما به مرور کمرنگ‌تر شده بود.
وی به اعزام بزرگ سراسری محمد رسول الله اشاره کرد و گفت: سال 1364 از طریق گردان حبیب به منطقه جنوب رفتیم البته گردان حبیب سازماندهی جدیدی پیدا نکرده بود. بنابرین آن زمان در پادگان دوکوهه پراکنده بودیم تا اینکه به منظور بازسازی مجدد شهید پازوکی -مسئول گردان حبیب- این گردان را تحویل حاج حسن محقق دادند. گاهی بعد از عملیات‌ها، گردان‌ها باید دوباره بازسازی می‌شدند. 
رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: ما جزو گروهان قیس بودیم. برای آمادگی از پادگان دوکوهه –با نوای دلنشین حاج حسین سازور "دوکوهه از چه سان ویرانه هستی..."- به کرخه رفتیم. گردان ما نزدیک رودخانه کرخه بود. در اردوگاه کرخه، موقعیتی برای گروهان‌ها نوشته شد، با توجه به اینکه شهید آرونی از رفقای شهید رستگار بود و موقعیت ما در بالای تپه "موقعیت شهید رستگار" نام گرفت. به مناسبتی باید به تهران می‌آمدم و بر می‌گشتم. بعد از برگشتن دیدیم نه از آن موقعیت خبری بود و نه از شهید آرونی! بعدها فهمیدیم ایشان فرمانده لشکر 10 سیدالشهدا بوده و به خاطر مخالفت با فرمانده وقت سپاه از فرماندهی کناره گیری کرده و به صورت بسیجی در یکی از عملیات ها به فیض شهادت رسیده است.
کارشناس حقوقی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه گروهانشان از کرخه به بهمن شیر اعزام شدند، گفت: سخت‌ترین روزهای قبل از عملیات والفجر 8 بود که از نظر تدارکات بسیار ضعیف بودیم اما صبح‌ها با نوای مناجات امیرالمومین در مسجد کوفه با نوای "حاج منصور نورایی" در پادگان دوکوهه "حسینه شهید همت" رزمنده‌ها برای نماز شب بلند می‌شدند.
وی تاکید کرد: رزمندگانی در قبرها به مناجات خدا می‌پرداختند، شهید شدند اما افرادی هم بودند که قبر کندند اما ظرفیت شهادت نداشتند و به قول مرحوم مجتهدی چپ کردند! 
مؤذنیان، به ساخت برخی فیلم‌های جنگی انتقاد کرد و افزود: به لحاظ مسائل جنگی و تاریخی به فیلم‌های دوران دفاع مقدس انتقاد شدیدی دارم. فیلم‌هایی مثل اخراجی‌ها را قبول ندارم! اما شما فیلمی را می‌بینید که وسط میدان جنگ به یاد دختر خاله‌اش می‌کند، که فردا قرار است با او ازدواج کند. شهدا دست یافتنی بودند اما به شرطی که شرایط پذیرش آنها را فراهم کنیم.

در فاصله نزدیک دشمن کمین می کردیم
احمد یعقوب زاده از عملیات مرصاد سخن به میان آورد و افزود: فرمانده گردان با منزل ما تماس گرفته بود که به پایگاه شکاری میدان شمشیری بروم. برای اینکه مادرم دل نگران نشود؛ گفتم دوباره مشهد جور شده است! خدمت فرمانده گردان رفتم. ایشان از حمله منافقان خبر دادند. بنابراین از آنجا با نیروهای دیگر با هواپیمای 330 به پایگاه وحدتی دزفول رفتیم و در همان تاریکی شب با ماشین به دوکوهه و اندیمشک رسیدیم. در پایان جنگ منافقان، پایگاه مهمات‌های جنوب و غرب را آتش زده بودند و تقریبا از مهمات دستمان خالی بود. شب تا صبح هر چقدر مهمات در پایگاه‌های آموزشی بود، جمع‌آوری کردیم. چند تا هلی‌کوپتر دو ملخه در پادگان یکی از گردان‌ها را برد، و گردان ما با اتوبوس به منطقه رهسپار شد. زمانی که رسیدیم عملیات مرصاد تمام شده بود. 
مسئول انبار و پشتیبانی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: دو ماه یک گردان را به مدت 48 ساعت در جزیره مجنون از فاصله 35 متری تا 1000 متری عراقی‌ها، در کمین قرار می‌دادند چون جزیره مملو از نی و نیزار بود فواصل آبی و خشکی مرزهای ایران با عراق در نوسان بود. رزمنده‌ها بدون هیچ تکانی، بدون امکانات آب و غذایی، دولا دولا فعالیت‌هایی می‌کردند! 48 ساعت بعد یک قایق پتو پیچ در سکوت، نیروهای جدید را با نیروهای قبل جا به جا می‌کرد. در کمین، حرکات دشمن را زیر نظر می‌گرفتیم و زمان حمله و تجهیز نیروهای عراقی، موقعیت آنها را گزارش می‌دادیم. 



از یادمان‌های شهدا غفلت نکنیم!
دکتر احمد قماشچی فرهنگ سازی درباره دوران دفاع مقدس را ناکافی و تا حدی بی اثر و خنثی از ناحیه دشمنان دانست و تاکید کرد: باید به سمت ادبیات "مکتوب جنگ" برویم. کتاب‌های زیادی در زمینه خاطرات، زندگینامه، رمان‌های جنگی، دایره المعارف جنگ، فرهنگ جبهه و... منتشر شده است اما کافی نیست. 
وی افزود: بسیاری از نهادها و موسسات در یک راستا کتاب‌هایی با عناوین دفاع مقدس از جمله کتاب‌های داستانی، خاطرات، تاریخ شفاهی و... منتشر می‌کنند، که به تعبیری این کار موازی کاری نام نهاده شده است، اما این موضوع درست نیست چون هنوز به تکرار نیفتاده‌ایم و گنجینه‌های داخل سینه‌های پدران و مادران شهدا، با فوتشان دفن شد.
رزمنده دوران دفاع مقدس از غفلت نسبت به "یادمان های شهدا" سخن گفت و افزود: اگر هفته دفاع مقدس نباشد، یادی از شهدا نمی‌شود. زندگینامه، وصیت نامه شهدا، دیدار با خانواده شهدا، موزه‌های جنگ و... بسیار حائز اهمیت است، باید این برنامه‌ها، فرهنگ غالب شود. فضای غالب مدارس کشور در دوران دفاع مقدس، حفظ آرمان‌های انقلاب اسلامی و حفظ تمامیت ارضی و دفاع از اسلام ناب محمدی‌(ص) بود اما درحال حاضر  فضای غالب مدارس متوسطه، کنکور است و این احساس وجود ندارد که فرهنگ شهادت، فرهنگ مقاومت، ایثار و... در مدارس جریان دارد.

در انتقال فرهنگ دفاع مقدس کوتاهی کردیم
حسن مؤذنیان با اشاره به کوتاهی در انتقال فرهنگ دفاع مقدس در این سال‌ها گفت: در پایان جنگ در اوقات بیکاری رزمندگان قرآن و زیارت عاشورا و... می‌خواندند. صبحگاه‌های جنگ بسیار روح معنویت افراد را تجلی و تعالی می‌داد. حاج حسین سازور در صبحگاه دوکوهه می‌گفت "باید گذشتن از دنیا به آسانی/ باید محیا شد از بهر قربانی/ با چهره خونین سوی حسین رفتن/ این سان بود زیبا معراج انسانی." این اشعار بسیار تاثیر برانگیز، رزمندگان را برای رفتن به عملیات محیا می‌کرد. بعدها به خاطر عدم فرهنگ سازی دوران دفاع مقدس، نوحه و نواهای حاج حسین سازور جای خود را به نوار کاست داد و ذائقه افراد، تغییر کرد.
کارشناس حقوقی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، شهدا را در واژه "اخلاص" معنا کرد و افزود: در آیه 69 سوره عنکبوت "وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا..." خداوند از کسانی سخن می‌گوید که در راه خدا مجاهدت کردند. در حقیقت مجاهدین واقعی "شهدا" هستند که با خلوص نیّت جهاد کردند اما با توجه به آیه 23 سوره مبارکه احزاب "مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا" ، امیدوارم ما جامانده های از شهادت، "فمنهم ما ینتظر" باشیم.

شهدا، دست یافتنی هستند
احمد یعقوب زاده شهدا را برخلاف تصور برخی افراد، دست یافتنی دانست و افزود: شهدا روزها مثل همه رزمندگان و شب‌ها واقعا دست نیافتنی بودند. شهید سید احمد پلارک در گروهان ما بود. ایشان به من می گفت حاج احمد اسلحه من سنگین و کتفم ترکش خورده، اذیت می‌شوم. پلارک با همرزم‌هایش شوخی و خنده داشت و... اما در خلوت شبانه خودش، با سوز و اشک با خدا مناجات داشت. خلوت خودشان را به هیچ چیزی نمی‌دادند. شهدا به تمام معنا ایثار را تفسیر کرده بودند و بعد شهادت‌شان آنها را می‌شناختیم. آنها برای نماز شب و راز و نیاز با خدا برمی‌خواستند و کفش‌های بچه‌های رزمنده را واکس می‌زدند و گاهی لباس‌های کثیف بچه‌ها را می‌شستند.
مسئول انبار و پشتیبانی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: وقتی وصیت نامه رزمنده 15 - 16 ساله را بعد از شهادت می‌خواندیم، تعجب می‌کردیم، او ره صد ساله را یک شبه طی کرده است که مصداق آنها "مدافعین حرم آل الله" هستند.

 آیا به احیای فضای فرهنگی دفاع مقدس پرداخته‌ایم
دکتر احمد قماشچی رهبر معظم انقلاب را عشق بچه‌های بسیجی عنوان کرد و گفت: ایشان در بیاناتشان اشاره داشته‌اند که در یک دوره چند ساله ساختار مدیریتی کشورمان از سمت و سوی انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن فاصله گرفته است. "الناس علی دین ملوکهم" مردم بزرگانشان را نگاه می‌کنند؛ درواقع برای اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت باید در انتخاب و انتصاب مدیران کشور بیشتر توجه می‌کردیم. درحقیقت مدیرانمان باید با تعهد به فرهنگ ایثار و مقاومت قدم در راه مسئولیت محوله می‌گذاشتند نه اینکه با لابی‌گری به خاطر امتیازات مالی مسئولیتی را بگیرند. اگر مدیری با اعتقاد عکس شهیدی را به دیوار اتاقش زد و در فضای مدیریتی مرام و منش شهیدان را داشت؛ کارمندان و مراجعه کنندگان فضایی معنوی را حس می‌کنند. طبیعتا رفتار و اعمالش، اشاعه کننده فرهنگ دفاع مقدس همچون ایثار، مقاومت و شهادت می‌شود. 
وی به سرای نگهداری جانبازان اعصاب و روان اشاره کرد و گفت: گاهی کلیپ هایی را از مجروحان و جانبازان اعصاب و روان در فضای مجازی می‌بینیم که می‌گویند اینجا دیوانه خانه یا خانه سالمندان نیست! اینجا سرای شیرانی است که زمانی صدام از دست آنها ذله بود! چه کسانی از این افراد تقدیر و تشکر کرده است! آیا از مشکلات و معضلات خانواده‌های ایثارگران، جانبازان خبر داریم! کدام مسئولی به احیای فضای فرهنگی دفاع مقدس پرداخته است! فضا را خالی گذاشته‌ایم. 
دکتر قماشچی دفاع مقدس را "اسلام ناب محمدی" عنوان کرد و افزود: اقلام فرهنگی و هنری ما از جمله تولید فیلم‌های سینمایی دوران دفاع مقدسمان بسیار ناچیز است. هر فرهنگی برای تثبیت در جامعه از هنر بهره می‌برد. فرهنگ دوران دفاع مقدس خیلی درگیر فضای هنر نشده است و اغلب هنرمندان کشور با میل و رغبت وارد فضای معنوی جنگ و جبهه و ایثار و مقاومت نشده‌اند؛ بنابراین فرهنگ دفاع مقدس اگر شاخصه‌های مشخصی برایش تعریف نشود و در مسیر تعالی حرکت نکند، کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شود.

 

لطفا کد زیر را وارد نمایید

اخبار مرتبط

آرم شورای عالی انقلاب فرهنگی

اطلاعات تماس

تهران، خیابان طالقانی، شماره 436

کدپستی: 1591814313
(+9821) 66976601 - 7