پیروزی جبهه انقلابی در انتخابات مجلس باید با کنشگری فعالانه و انتقادی عمومی تکمیل و تقویت شود. راه هدایت انتقادی منتخبین، تداوم کنش گری انتقادی تمامی افراد جبهه انقلابی است.
متن پیش رو یادداشت اختصاصی حسین کچویان، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران است. وی در این متن به ارائه پیشنهادی مبنی بر کنشگری فعالانه و انتقادی جامعه انقلابی فراتر از نظارت بر مجلس پرداخته است و صحابه انقلاب را به هدایت ایجابی نمایندگان از حیث اندیشه ورزی، برنامه سازی، تدوین سیاست و سیاستگداری دعوت کرده است. وی همچنین بر اهمیت و ضرورت فرآیند تأیید و رد اعتبارنامههای منتخبین نمایندگی برای دست یابی به مجلسی سالم و پاک تأکید کرده است.
پیروزی جبهه انقلابی در انتخابات مجلس باید با کنشگری فعالانه و انتقادی عمومی تکمیل و تقویت شود. راه هدایت انتقادی منتخبین، تداوم کنش گری انتقادی تمامی افراد جبهه انقلابی است. از هم اکنون باید ضمن ایجاد اجماع نظری و عملی بر سر لزوم ایفای نقش هدایت گری انتقادی عمومی خاصه نیروهای انقلابی، کار را برای توافق بر سر برنامهای مشخص برای کنش گری از حیث موضوعات و شیوههای انجام آن مهیا سازیم.
اتخاذ رویه یا رویکرد هدایت گری انتقادی به این معناست که منتخبین نمایندگی یک لحظه از حیث هدایت به سمت تحقق اهداف جبهه و ائتلاف که در واقع اهداف انقلاب اسلامی مطابق با اقتضائات مرحله تاریخی کنونی بالاخص گام دوم است فارغ نشوند. این هدایت گری خاصه متوجه نظارت و مهار نمایندگان از حیث عدم انحراف از مسیر دست یابی به اهداف این مرحله است. این نظارت و مهار همه جانبه باید ناظر بر انطباق با شاخصهای زندگی معیار یک نماینده انقلابی وعدم تخطی از آن باشد و خاصه وجهی جمعی دارد که باید رصد کننده کنش گری نمایندگان در داخل برنامه و اهداف نیروهای جبهه انقلاب باشد.
این کنش گری فعالانه و انتقادی عمومی نیروهای پیشرو انقلابی یا صحابی عمومی انقلاب، صرفاً محدود به نظارت و مهار نمیشود، بلکه بخش مهم و اصلی آن به هدایت ایجابی نمایندگان از حیث اندیشه ورزی، برنامه سازی، تدوین سیاست و سیاستگداری در زمینههای مختلفِ مورد لزوم برای حرکت مجلس در مسیر خود است. از این حیث صحابی عام انقلاب نظیر خود نمایندگان اما در عرصه جامعه و بدون محدودیتهای رسمی خاص نمایندگان میباشند. هدف و مقصود این است که به واقع این گروه نیز نمایندگان عصاره فضائل ملت باشند و تمامی امکانات و ظرفیتهای موجود در جامعه را از جهت سیاست ورزی خاص نمایندگان در اختیار داشته باشند. به این معنا نیروهای انقلابی بایستی جامعه را به صحن دوم یا پشتیبان مجلس بدل کنند. این راهبرد از طرق مختلف مانند تأسیس کانونهای اندیشه ورزی و تفکر یا سیاستگذاری و برنامه ریزی در کنار مجلس قابل تحقق است.
اجمالاً مشخص است که با این کنشگری فعالانه انتقادی، مجلس واجد نیروی محرکه و متفکره ای به اندازه ظرفیت عمومی نیروهای انقلابی خواهد شد که نه تنها قابلیتها و توان نظری و عملی آن را چند برابر میکند، بلکه جایی برای رخوت، روزمرگی، تعلل، سرگردانی، بی برنامگی، انحراف یا گمراهی نسبت به مقصد یا اهداف نهایی باقی نخواهد ماند و از این حیث مجلس جدید تحت فشار مثبت نیروهای انقلاب برای حرکت و تلاش درست و اصولی، واجد برنامهها و سیاستهای مشخص خواهد شد.
در پاسخ به کسانی که این کار را مداخله در کار مجلس تلقی میکنند، باید گفت از نظر کلی نقد این افراد بی وجه نیست، اما آنچه در این نقد، در نظر گرفته نشده است، اقتضائات شرایط تاریخی جامعه است. در حالت معمول و عادی قطعاً تعریف رابطهای بدین شکل میان صحابی انقلاب یا جامعه و مجلس میتواند مشکل ساز و منفی بوده وبازدارنده نیز باشد، اما در وضعیتی که جامعهای انقلابی در حال شکل گیری و شکل دهی به کلیت یک حرکت انقلابی تاریخ سازست، تعریف چنین رابطهای یکی از معدود شکلهای ممکن رابطه میان مجلس و نیروهای انقلاب است که امکان عملکرد درست مجلس و انجام اهداف مربوط به آن در این شرایط تاریخی را میدهد و مانع از شکل گیری مجدد وضعی خواهد شد که پیش از این شاهد بودهایم. این رابطه بالاخص از منظر اقتضائات خاص گام دوم انقلاب، ضرورتی مضاعف مییابد، زیرا گام دوم اساساً تعریف و ماهیتی خاص و ممتاز نسبت به مرحله فاقد مهار پیشین خود دارد.
بعد از این مجمل که صرفاً بیان طرح گونهای از الزامات و استلزامات عملکرد درست مجلس مطابق اقتضائات خاص کنونی انقلاب بود، به نمونهای از آنچه میتواند در این چارچوب و در این آغازین مراحل شکل گیری مجلس انجام گیرد، اشاره میشود که درگیری و سوق دادن نیروهای انگیخته در جریان فعالیتهای انتخاباتی به سمت انجام آن زمینه و بستری را برای شکل دهی به این رابطه تازه یا هدایت گری انتقادی صحابی عام انقلاب نسبت به مجلس تازه نیز فراهم میسازد.
این طرح اقدامی است که انجام آن همزمان از همین آغاز به شکل گیری مواجه انتقادی نیروهای انقلاب با منتخبین مردم منجر خواهد شد. به علاوه، این حرکت مشخص خواهد کرد که نیروهای فعال در جریان تلاشهای انتخاباتی بنا ندارند که رابطه سنتی موجود در این زمینه را ادامه داده و با انتخاب نمایندگان به خانههای خود رفته و منتخبین را به دست خود و تقدیرات یا بازیهای معمول سیاست بسپارند و در پایان دوره چهارساله مرحله تازه ای از این چرخه معیوب را نامیدانه آغاز کنند و تحولات را به دست احتمالات و تقدیر بسپارند.
به هر حال، طرح یا اقدام مذکور میخواهد از همان آغاز نمایندگان ملت دریابند که این بار مردم خواهان رابطه تازه ای با منتخبین خود هستند و به همین دلیل این رابطه تازه را دقیقاً از جایی آعاز میکنند که نمایندگی در معنای رسمی آن آغاز میشود یعنی تأیید یا رد اعتبارنامههای نمایندگان. مرحله تأیید یا رد اعتبارنامههای منتخبین توسط خود آنها در هر دوره مکمل فرایند مقدس و با برکتی است که شورای نگهبان محترم با انجام نطارت استصوابی در تأیید یا رد نامزدی افراد متقاضی ورود در چرخه انتخابات و نمایندگی آن را به طور بنیادین و پایهای آغاز میکند. اهمیت این مرحله تکمیلی در محدودیتهایی نهفته است که شورای نگهبان در انجام تام و تمام یا کامل بررسی صلاحیتهای متقاصیان با آن مواجه است. این مرحله در عین آنکه میتواند کاستیهای نطارت شورای نگهبان را تا حد ممکن بپوشاند، این کار را به شکلی انجام میدهد که به هیچ روی جنجال آفرینیهایی که با انجام آن غوعاسالاران، فشار شدیدی بر بررسی صلاحیتها توسط شورای محترم نگهبان قانون اساسی وارد آورده و تا حدی آن را عقیم میگذارند ممکن نیست، زیرا این کار به شکل درونی و توسط خود نمایندگان انجام میشود.
بنابراین، هدف اقدامی که در چارچوب طرح موضوعه در همین ابتدای شکل گیری مجلس جدید به همت صحابی عام انقلاب اجرا میشود، تأکید بر اهمیت تکمیلی، اما به شدت ضروری فرآیند تأیید و رد اعتبارنامههای منتخبین توسط جمع خود آنان برای دست یابی به مجلسی سالم و پاک است. باید تأکید کرد که با توجه به محدودیتهای شورای نگهبان در غربالگری، انجام مرحله تکمیلی تأیید و رد اعتبارنامههای منتخبین توسط خود آنان ضرورتی اجتناب ناپدیر دارد تا مجلس عصاره فضائل ملت باشد. در این چارچوب کاری که صحابی عام انقلاب میتواند در صدد انجام آن باشد، آن است که با در نطرگرفتن اهمیت داشتن نمایندگانی سالم و پاک برای انجام درست وظایف نمایندگی و کارکرد درست مجلس، موضوع تأیید اعتبارنامههای منتخبین را از امری جزئی و حاشیهای به امری محوری و کانونی بدل سازند. به این منظور در واقع هدف این است که این را به عنوان مطالبهای عمومی درآورد که صداقت و سلامت مجلس از همان آغاز با نوع برخورد مجلس با اعتبارنامههای نمایندگان مشخص میشود. اگر افرادی که سوابق سویی داشتهاند، توسط نمایندگان تأیید و اعتبارنامه شأن رأی بیاورد، این مجلسی مبتنی بر معیارها و ضد فساد و تبعیض و علیه ظلم نیست و قطعاً بسته به میزان اختلال و نقصی که در این فرایند تکمیلی به وجود آید، مجلسی خواهیم داشت که نه تنها در حل مشکلاتش دچار ضعف و نقصان است، بلکه به احتمال قوی برای جامعه و نظام نیز مشکل زا خواهد بود.
بیایید بکوشیم مجلسی پاک و پاک دست، سالم و سلامت آفرین و بدون لکه یا لکههای پلیدی و زشتی یا آلودگی و فساد فساد بر چهره و دست و پای نمایندگان شکل دهیم.
منبع:مهر