در گام دوم انقلاب اسلامی، ما ملزم به اتخاذ رویکرد تمدنی و حرکت در مسیر تمدنسازی هستیم. برای این منظور نیازمند افقگشایی و ایجاد انگیزه و شوق در میان ملل مسلمان بهمنظور همراه کردن آنان با خود، هستیم و این مهم تنها از مسیر دیپلماسی فرهنگی و عمومی کارآمد، قابل دستیابی است.
روز ۱۰ تیرماه، سالروز تأسیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به فرمان رهبر حکیم انقلاب، به پیشنهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی و تأیید ریاستجمهوری، روز دیپلماسی فرهنگی شناخته شد. بدون شک این اقدام، گامی مهم در شناسایی مؤثر و ارتقای جایگاه دیپلماسی فرهنگی در کشور محسوب میشود. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت:
نخست اینکه دیپلماسی فرهنگی، امروز در حوزه روابط بینالملل تبدیل به یکمزیت رقابتی بین بازیگران و دولتها شده است. تبیین و روایتگری صحیح و مؤثر از رویدادهای یک کشور در محیط خارجی و اقناع مخاطبان بینالمللی در دفاع از ارزشها و هنجارهای یک کشور، نقش مؤثری در چینش تصویر نهایی آن کشور نزد جهانیان ایفا میکند. گرچه پس از پایان جنگ جهانی دوم، سیاست خارجی کشورها محدود و محصور در دیپلماسی آشکار و دیپلماسی پنهان بود اما اکنون دیپلماسی فرهنگی تبدیل به زمین رقابت اصلی میان بازیگران شده است. بهعنوان مثال، روایتگری رسمی آمریکا و اتحادیه اروپا از ماهیت و اقدامات رژیم اشغالگر قدس و تلاشهای مستمر بازیگران غربی جهت تطهیر این رژیم در عرصه دیپلماسی رسمی و پنهان، با خیزش ملتها علیه صهیونیسم و فراگیری انتقادها نسبت به ماهیت جنایتکارانه این رژیم رنگ میبازد. در اینجا، دیپلماسی عمومی و فرهنگی بهصورتی واضح بر تصویرسازی رسمی غرب از حوادث غزه غلبه پیدا کرده است.
نکته دوم به نقش دیپلماسی فرهنگی در تبیین گفتمان انقلاب اسلامی بازمیگردد. در گام دوم انقلاب اسلامی، ما ملزم به اتخاذ رویکرد تمدنی و حرکت در مسیر تمدنسازی هستیم. برای این منظور نیازمند افق گشایی و ایجاد انگیزه و شوق در میان ملل مسلمان بهمنظور همراه کردن آنان با خود، هستیم و این مهم تنها از مسیر دیپلماسی فرهنگی و عمومی کارآمد، قابل دستیابی است. خمیرمایه این کار، تبیین و اقناع افکارعمومی دنیاست و دیپلماسی فرهنگی همان قالب و چارچوب مطلوبی است که میتوان چنین روندی را در ذیل آن تعریف و مدیریت کرد. علاوه بر این، دیپلماسی فرهنگی موثر، بهترین وسیله برای ارائه تصویر حقیقی و شوقانگیز از جمهوری اسلامی ایران است. به تعبیر دیگر، دیپلماسی فرهنگی و تعامل با جهان، اطمینانبخشترین مسیر برای مقابله با تحریف حقایق جمهوری اسلامی و مقابله با جریان اسلامهراسی و ایرانهراسی است.
نکته سوم به جایگاه و مسئولیت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سکانداری دیپلماسی فرهنگی کشور بازمیگردد. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در دوره جدید فعالیتش، اصلیترین دغدغه خود را تحقق مطالبات رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی از این سازمان میداند. یکی از مهمترین دغدغهها، ایفای نقش قرارگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در عرصه دیپلماسی فرهنگی و عمومی کشور است. موانع بروکراتیک و اداری، تلاقی مسئولیتهای اجرایی و تعارض برخی دیدگاهها و تفاسیر از حدود و ثغور مفهومی و مصداقی نقش قرارگاهی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، تا حدود زیادی مانع از تحقق مطالبات رهبر عظیمالشان انقلاب اسلامی از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شده است. با این حال، شواهد موجود و نوع همافزایی شکل گرفته در دوران تحولی دستگاه دیپلماسی فرهنگی کشور و حمایت شورایعالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این روند، نوید رسیدن به نقطهای روشن و هدفگذاری شده را در دولت مردمی سیزدهم مخابره میکند. در این مسیر، استوارتر از هر زمان دیگری گام برمیداریم.
محمدمهدی ایمانیپور؛ رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی