نشست تحول علوم انسانی، گفتمان انقلاب اسلامی و دانشگاه با حضور ۷۰ نفر از اساتید برجسته دانشگاه علامه طباطبایی در مشهد برگزار شد.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
خدمت اندیشمندان و دانشمندان عزیز عرض سلام و احترام دارم
قبل از هر سخنی، میلاد خاتم النبین و اشرف انبیاء الهی حضرت محمد مصطفی (ص) و میلاد امام صادق علیه السلام را تبریک عرض می کنم و از همه شما و ریاست محترم دانشگاه علامه طباطبائی جناب آقای دکتر معتمدی برای اهتمام نسبت به برگزاری این نشست مهم و اثرگذار در خصوص تحول و ارتقا علوم انسانی تشکر می کنم و نکاتی را در خصوص این موضوع بسیار مهم، به استحضار اساتید معزز می رسانم:
در درجه اول باید عرض کنم که ماهیت و حقیقت علم و دین یکی بوده و جداسازی علم و دین نوعی، رویکرد سکولار است که از آن باید پرهیز نمود. علم و دین هر دو کارکرد رمزگشائی از حقایق هستی و راهنمائی به سمت این حقایق را دنبال می کنند. در طول تاریخ هم دین و هم علم به انحراف کشیده شده و از قوانین و قواعد خود خارج گردیدهاند. اینکه چه باید کرد که علوم انسانی، اجتماعی و هنر که نیمی از آموزش عمومی و آموزش عالی را در بر گرفتهاند، به سمت دانش مطلوب، تحول پیدا کنند مستلزم شناخت ماهیت و ابعاد واقعی و هنجاری این علوم است.
لذا در تحول علوم انسانی، اجتماعی و هنر با سه حوزه دانش، مواجه هستیم:
- حوزه دانش شناختشناسانه و هستیشناسانه: این دانش راجع به چیستی پدیدارها از یک سو و امکانهای شناخت آنها از سوی دیگر است.
- حوزه ارزشی دانش: تحول علوم انسانی و اجتماعی بر این مبنا مستقر است که برخلاف ادعای دانش سکولار، دانش نمیتواند و نباید یک موجودیت عاری از ارزش و اخلاق باشد. این ویژگی صرفاً راجع به علوم انسانی نیست و کل سپهر دانش را در بر می گیرد.
- حوزه دانش ترکیبی اسلامی-ایرانی: تحول علوم انسانی و اجتماعی به معنای منزوی کردن دانش نیست. تحول علوم انسانی و اجتماعی در تعامل با رویکردها یا پارادایمهای دیگر دانش، باعث ورود به عرصههای کارآمد و نوآورانه میشود. تحول علوم انسانی و اجتماعی به معنای ترکیب بینشهای حاصل از قرآن، سنت و فلسفه اسلامی با مطالعات کمی، کیفی و تجربی با تکیه بر رشتهها و تخصصهای متنوع حوزه علم برای شناخت حقیقی پدیدارها و رفع حقیقی چالشها و مسائل و تقویت پیشرفت در مسیر زندگی است.
بر این مبنا هفت رویکرد وجود دارد که تحول در علوم انسانی و اجتماعی عملاً با اتکا به آنها محقق میشود. این رویکردها عبارتند از:
اول: توجه به اندیشه اسلامی به عنوان منبع فکری و ارزشی همه علوم و عرصه عمل با تاکید بر حکمرانی اسلامی
اسلامیشدن شامل ادغام اصول، ارزشها و دیدگاههای اسلامی در علوم انسانی و اجتماعی با هدف امتداد دادن به حقایق الهی در عرصه های علم و دانش و امور مرتبط با زندگی سالم و صالح است. این رویکرد تلاش میکند دانش و تحقیقات دانشگاهی را با آموزههای اسلامی هماهنگ کند و پیوندهای بین اندیشه اسلامی و رشتههای مختلف را محقق سازد.
دوم: تاکید بر بومیسازی دانش و علوم و کارآمدی آنها
بومیسازی در زمینه علوم انسانی و اجتماعی به انطباق و تفسیر دانش در بافت فرهنگی یا منطقهای خاص اشاره دارد. اتخاذ این رویکرد به معنای اهمیت پرداختن به مسائل در چارچوبهای فرهنگی ـ اجتماعی منحصربهفرد جامعه است.
سوم: ملی شدن علوم انسانی با هدف منافع ملی و تحقق ارزشهای انقلاب اسلامی
ملیشدن علوم انسانی و اجتماعی شامل همسویی فعالیتهای دانشگاهی با منافع و اولویتهای دولت و ملت است. این رویکرد به دنبال رفع چالشهای محلی و کمک به توسعه هویت ملی و پیشرفت مبتنی بر ارزشهای انقلاب اسلامی است.
چهارم: استعمارزدایی دانش و شرقشناسی از درون در جهت بازبودگی فکری و چندمتغیره شدن اندیشه
استعمارزدایی دانش و شرق شناسی از درون، بررسی انتقادی و بازسازی چارچوبهای دانشگاهی است که به طور تاریخی تحت تأثیرات استعماری شکل گرفته است. هدف این رویکرد از بین بردن تعصبات استعماری نهفته در رشتههای متعدد علمی و دانشگاهی است.
پنجم: بازاندیشی انتقادی میراث فکری اسلامی
بازاندیشی انتقادی میراث فکری اسلامی، مستلزم بررسی دقیق اندیشه کلاسیک اسلامی، به پرسش گذاشتنِ مفروضات و تفاسیر با هدفِ پرداختن به چالشهای معاصر است. این رویکرد، درگیر فرآیندی پویا از ارزیابی مجدد و به دنبال استخراج اصول از سنتهای اسلامی و در عین حال تطبیق آنها با زمینههای معاصر است.
ششم: تقویت نگاه بینرشتهای برای ترکیبهای منتهی به تحول و ارتقاء با رویکرد اسلامی
دیدگاه میان رشته ای با رویکرد اسلامی از ادغام رشته های تحصیلی متنوع برای پرداختن به مسائل پیچیده به شیوهای جامع حمایت میکند. این رویکرد به هم پیوستگی دانش را به رسمیت میشناسد و بر نیاز به همکاری بین رشتهها تأکید میکنند.
هفتم: پرهیز از دخالت دادن بی رویه و تصنعی دین که موجب "دین تراشی" در همه حوزه های دانشی و امور مرتبط با حکمرانی و زندگی می شود و مقیدات و مضیقات غیرضروری درست میکند
سخن از فیزیک اسلامی یا ریاضیات اسلامی و حتی شیمی اسلامی از باب عدم منجر شدن این نوع دانش ها در تولیدات ضرر زننده به خود و دیگری (مثل تولید بمب اتم یا سلاح ها کشتار جمعی که ضرر آن تا چندین نسل امتداد پیدا می کند) که مغایرت با فلسفه دین هم در مبدا و هم در مقصد دارد، امری درست و لازم است. اما اینکه ما جزئیات این نوع دانش های پایه را با جزئیات احکام دینی گره بزنیم، می تواند یک نوع "ارزش های ساختگی و تصنعی را" به دانش و امتداد دانش در نظامات زندگی تحمیل کند و عرصه نوآورهای دانشی را دچار ابهام و مشکلات جدی کند.
بر مبنای رویکردهای هفتگانه، 16 راهبرد مهم برای تحول و ارتقاء علوم انسانی در جهت پیشرفت جمهوری اسلامی ایران و تقویت جامعه اسلامی مورد تاکید قرار میگیرد که عبارتند از:
- تقویت نگاه اسلامی و توحیدگرا خصوصا در عرصه های علمی مرتبط با حکمرانی اسلامی و استقرار جامعه اسلامی و پرهیز از تظاهر و ریا در مواجه با علوم و جامعه بطور عام و داشتن نگرشی حقیقی برای حل مسائل جامعه با تکیه بر راهبردهای کلان اندیشه اسلامی برای استقرار توحید و عدالت با الهام از قرآن کریم و سیره معصومین علیهم السلام
- هدفمند بودن دانشها و علوم اعم از علوم پایه و سایر علوم بنیادین و عدم مغایرت برونداد دانش با مصالح انسان و جامعه انسانی. به عبارتی پرهیز از حرکت به سمت منهیات قطعی الهی که به نوعی منجر به مخاطره انداختن اصل حیات بشر، نابودی منابع اصلی حیات مثل طبیعت شامل آب، هوا، منابع زیست محیطی حیاتی، سلامت انسان و البته سلامت معنوی انسان می شود.
- پاسخگو بودن علوم و به طور خاص علوم انسانی و اجتماعی نسبت به نیازهای جامعه اسلامی که منجر به انطباق پیدا کردن فرهنگی علوم انسانی نسبت به نیازهای اساسی جامعه میشود
- علوم انسانی در چهار عرصه به فرهنگ اسلامی در نظام الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی نزدیک میشود، 1) اسلامیشدن در عرصه هنجاری و الهام گرفتن از اندیشه اسلامی در فهمهای هستیشناسانه که ناظر بر حقیقت هستی است. 2) حلکردن مسائل جامعه در مسیر پیشرفت ایرانی اسلامی جامعه که منجر به بومیسازی علوم انسانی و اجتماعی و البته سایر علوم میشود. 3) توجه به منافع و مصالح جمعی ملی و جهانی در چارچوب هدفگذاریهای تمدنی مبتنی بر شاخصهای تمدن نوین اسلامی، 4) روایت درونگرای شرق شناسانه مجزای از شرقشناسیهای برخاسته از روایتهای مستشرقین که منجر به شرقشناسیهای جدید خصوصاً ایرانشناسی تاریخی و ایرانشناسی معاصر و البته ایرانشناسی دوره انقلاب اسلامی میشود
- تعریف اخلاق اسلامی به عنوان رکن اساسی بومیسازی علوم انسانی در سطح معرفتشناختی از طریق لحاظ آن در نظریهپردازی و معرفتشناسی رشتههای مختلف علوم انسانی به منظور پرهیز از علوم انسانیِ اروپامحور و اخلاقزدایی شده سکولار
- بهرهگیری از فناوریهای نو که از الگوریتمهای استقرار عدالت و پرهیز از آزار مردم و تسهیل زندگی روزمره و اداری مردم برخوردار است و به نوعی تحقق بخشنده اندیشه اسلامی در کارآمدی عقلانی و معنوی است.
- ادغام معرفتشناسیهای بومی و فلسفههای برخاسته از اندیشه متفکرین مسلمان به عنوان فلسفه زندگی و ایجاد زمینههای پایه برای نگرش هستیشناسانه و پدیدارشناسانه به زندگی در عرصههای مختلف اجتماعی اعم از حوزههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی که به نوعی منجر به تمایز بین فلسفه توحیدگرایانه زندگی و نظامات فکری و فلسفی لیبرالیسم، اگزیستانسیالزم و اساساً تجددگراییها و نوگراییهای منهای ایمان به خدای متعال و پیام جامع الهی شود.
- تقویت گفتگوهای انتقادی جهانی با ریشههای بومی به منظور حفظ ریشههای بومی در آموزش علوم انسانی و تجهیز آنها برای مشارکت در گفتگوهای جهانی
- پاسخگویی عملیاتی و مسئلهمحوری علم نسبت به تمامی نیازهای اساسی انسان به عنوان فرد و جامعه و مطابق با اولویتها و ضرورتهای واقعی
- طراحی برنامههای درسی فراگیر به منظور دربرگرفتن فعالانه دیدگاههای بومی و اطمینان از انعکاس فضا ایجاد کردن برای تکثر هویتهای اسلامی ـ ایرانی
- توجه به روایت اروپامحورانه و آمریکاگرایانه و غلبه گفتمانی آن و تلاش برای استعمارزدائی از ذهن و دانش و رها شدن از غربزدگی و گفتمان قدرت در حوزههای مختلف علوم انسانی، اجتماعی و هنر
- تقویت مشارکت مدنی از طریق توانمندسازی دانشجویان با ابزارهای تفکر انتقادی و مسئولیت مدنی نهفته در علوم انسانی الهام گرفته از اسلام و اندیشه الهی و تشویق به مشارکت فعال در مسائل اجتماعی و پرورش تفکر انتقادی نسبت به بنیانهای علومانسانیِ اروپامحور
- ترویج رویکرد بینرشتهای، چندرشتهای و فرارشتهای برای دست یافتن به سازوکارهای روشمند برای دانشهای ترکیبی و فهم جامع پدیدههای انسانی و اجتماعی در پیوند و با الهام از جهانبینی، تعالیم و معارف اسلامی
- توسعه آگاهی تاریخی با تأکید بر اهمیت شناخت گذشته ایران به منظور تجهیز دانشجویان و پژوهشگران به دانش زمینهای برای تجزیه و تحلیل چشمانداز اجتماعی معاصر در سپهر جهانی و در ارتباط و تعامل با سایر دانشهای بشری
- ایجاد نظام تشویق برای حضور نخبگان دوره متوسط در رشتههای علوم انسانی و همچنین پیوندهای جدید بین علوم اسلامی، علوم پایه، علوم مهندسی و حتی علوم پزشکی و حوزههای هنر و علومشناختی با علوم انسانی و علوم اجتماعی حکمت گرا
- تقویت موقعیتهای شغلی و احیاء شأن اجتماعی علوم انسانی و علوم اجتماعی به عنوان دانش مرجع برای سرمایه اجتماعی و اقتدار ملی و همچنین دانش اساسی برای حکمرانی تخصصی و مدیریت اجتماعی موثر، معطوف به حل مسائل اساسی جامعه و دانش برطرف کننده بحرانهای اجتماعی با تکیه بر اندیشه اسلامی و معطوف به هدف استقرار ارزش های اسلامی در جامعه
در پایان از خدای متعال خواستارم به همه ما توفیق احیاء تمدن نوین اسلامی در پرتو اندیشه اسلامی و عمل به مولفه های اثر گذاری شریعت خاتم النبیین را مرحمت کند و امید که بتوانیم در مسیر ابهام زدائی از اسلام و تقویت جایگاه قرآن و عترت در جامعه نقش فعال و موثر داشته باشیم.
سعید رضا عاملی
رئیس شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی
31 شهریورماه 1403