به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ «چشمان یعقوب»، «تیه دا»، «چمروش»، «رفیق مثل رسول»، «حلب، خان طومان، پلاک 25» و «ماه کامل» از جمله آثار شهلا پناهی لادانی نویسنده کتاب شهدای مدافع حرم است. شهلا پناهی لادانی در سال 1393 با قلمی شیوا پا به عرصه ادبیات حوزه مقاومت گذاشت و  تا کنون 11 جلد کتاب به نگارش در آورده که برخی از آنها به زبان عربی ترجمه شده است. وی در مراسم تجلیل از مقام شامخ شهدای مقاومت و دومین سالگرد شهادت سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: کتاب هایم عموما مربوط به شهدای نیروی سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران است و از این مجموعه کتاب سه اثر ترجمه به زبان عربی شده که در نمایشگاه های مختلف به نمایش گذاشته شده است.
نویسنده کتاب‌های مدافعان حرم، سیره واقعی و سیر و سلوک شهدا را مقوله‌ای از فرهنگ دانست و بیان کرد: شهید «حسین قمی» یک نخبه نظامی بود البته نه به تایید و اذعان فرماندهان ایرانی بلکه برای نگارش این اثر پای صحبت فرماندهان روس، عراقی، لبنانی، سوری، پاکستان و افغانستان نشسته‌ام. همچنین برای نگارش اثر کتاب «ماه کامل» زندگینامه «حسین قمی» فرمانده نابغه لشکر حیدریون با جانشین سردار حاج قاسم سلیمانی هم مصاحبه داشته ام چون آن زمان شهید سردار سلیمانی ماموریت بودند. من به عراق می رفتم و ایشان برای ماموریت سوریه می رفت و... بنابراین توفیق نداشتم تا با ایشان در رابطه با کتاب مدافع حرم «حسین قمی» دیدار داشته باشم.


وی افزود: یکی از دوستان نزدیک سردار می‌گفت همین که خبر شهادت حسین قمی را به حاج قاسم دادیم، ایشان فرمودند که که ای‌کاش من به جای حسین شهید شده بودم، حسین سرمایه سپاه قدس بود شاید سالها طول بکشد همچنین سرمایه‌ای را مجدد داشته باشیم. با نگاهی به شخصیت حسین قمی می‌بینید که با درک بالای نظامی و نبوغ بالایش دارای اخلاص عمل بود. ایشان با جامعه دانشگاهی به قدری خوب ارتباط برقرار کرد که زمانی یک جلسه‌ای در زمینه پروژه حساس با نخبگان دانشگاه صنعتی شریف و علم و صنعت داشته است، اساتید حاضر در آن جلسه از حسین قمی درخواست کرده بودند که برای تدریس به دانشگاهشان برود و تصور نظامی بودن حسین قمی بعد از شهادت برایشان نیز مشکل بوده است.
پناهی با اشاره به زندگی شهید ابومهدی المهندس اظهار داشت: در عراق با مسیحیان، اهل تسنن و فرقه‌های مختلف چون دروزی‌ها و نیز در سوریه با علوی ها سخن می‌گفتم به قدری این دو شخصیت بزرگ شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس به اندازه ای با نفوذ و محبوب بین افراد بودند که آنها از هر فرقه و نژاد، نظامی بودن این فرماندهان والا مقام حاج قاسم و ابومهدی را احساس نمی‌کردند و این بسیار زیبا است.
وی افزود: ما باید به یک سری سوالات درباره حضور در منطقه و جبهه مقاومت پاسخ دهیم و نسل امروز باید بداند که چرا امروز در سوریه و عراق دفاع می کنیم. اگر جواب مناسبی نداشته‌ایم؛ متاسفانه اتفاقات ناشایستی چون اغتشاشات کوچک در جامعه رخ می‌دهد و این حاکی از پایین بودن سواد فرهنگی است. برخی اصلا از جنگ نیابتی درک و شناختی ندارند!
نویسنده کتاب «حلب، خان طومان، پلاک 25» در ادامه گفت: در فضای مجازی یک فیلمی است که یک سرباز آمریکایی بعد از مدت‌ها از افغانستان و پاکستان که به خانه‌اش بر می گردد و مورد تقدیر خانواده و افراد بسیاری قرار می‌گیرد و شما کافی است این پست را نگاه کنید، چقدر لایک خورده و کامنت‌های مختلفی نوشته‌اند و ما آنقدر در این زمینه فقر فرهنگی داریم که از لابه لای سخنان در اغتشاشات، شعارهای ناخوشایندی به گوش می‌رسد.
شهلا پناهی کتاب «رفیق مثل رسول» را از جنس جوان‌های امروز بیان کرد و گفت: «رسول» از جوانان خوش پوش و خوشتیپ است که از شمالی‌ترین منطقه تهران تا جنوبی‌ترین آن دوستانی دارد و این افراد با عروج رسول شکسته‌اند. گاهی که با یکی از فرماندهان لبنان در جبهه مقاومت صحبت می‌کنم، او می‌گوید هنوز وقتی دلم می‌گیرد، با رسول حرف می‌زنم و هنوز کسی را جایگزین رسول نکرده‌ام. کتاب «رفیق مثل رسول» شبیه یک خودنوشته و به زبان خود رسول نگارش شده است؛ گویی خود رسول اتفاقات را نقل می‌کند.
وی تاکید کرد: در نگارش کتاب‌های مدافعان حرم یک خط سیر مشخصی را طی کرده‌ام و آن این است که اول از هر چیز حضور چرایی ایران  را در کشورهای منطقه چه به شکل مستشار فرهنگی و چه به صورت مستشار نظامی و حتی اقتصادی معرفی کنیم. در این کتاب ها سعی کرده ام برای اینکه مخاطب از اطلاعات گزارشی و پژوهشی کتاب خسته نشود، روایت ها و خاطرات زندگی شهدای مدافع حرم را با آن تلفیق کنم.
نویسنده کتاب«چشمان یعقوب» ادامه داد: کتاب «ماه کامل» زندگینامه مجاهد شهید مرتضی حسین‌پور(حسین قمی)، «معروف به حسن باقری زمان»، خط سیر مشخصی را از شروع بحران در سوریه را تا عملیات تنه را مطالعه می‌کنید. جالب است که بدانید در مراسم چهلم حسین قمی، سردار حاج قاسم سلیمانی وعده و نوید پایان سیطره داعش را به مردم ایران داد؛ بنابراین این موضوع نشان دهنده خاص بودن حسین قمی است که هم حاج قاسم در مراسم چهلم مجاهد شهید مرتضی حسین‌پور(حسین قمی) حضور پیدا می‌کند و هم وعده پایان حضور و سیطره داعش در منطقه را می‌دهد.
وی به پروژه ابومهدی المهندس اشاره کرد و گفت: این پروژه یک اتفاق خاص در زندگی من است. در نمایشگاه کتاب سال 1398 برای جشن امضای نویسندگان حضور داشتم که یکی از دوستان عراقی با من تماس گرفت و گفت بیا غرفه سوره مهر؛ من به آنجا رفتم و جالب بود که شهید ابومهدی المهندس، یک شخص نظامیِ که تمام عمرش را به جهاد و مبارزه گذارنده است؛ کتابی تحت عنوان «صباح» در دست گرفته بود و با دقت تمام ورق می زد. ایشان عنوان کرد که کتاب باید این جنس را داشته باشد، بدون اغراق و واقعی باشد و نیز یک پرداخت زیبا داشته باشد تا مخاطب را پای کتاب بنشاند. اولین بار بود که شهید ابومهدی المهندس را می‌دیدم. شاید یکی از اتفاقات خاص زندگی من است که حد فاصل بین غرفه سوره مهر تا روایت فتح ایشان را همراهی کردم و درباره کتاب‌هایم سخنم گفتم.
شهلا پناهی لادانی افزود: آن زمان بر روی کتاب «حسین قمی» کار می‌کردم و شهید ابومهدی برای ایجاد مسیر فرهنگی تاکید داشتند که باید تبادل فرهنگی مان چیزی فراتر از (راهپیمایی) اربعین باشد. زمانی که می‌گوییم دو برادر بنابراین ملت ایران باید ملت عراق را بشناسد و عراق باید ملت ایران را بشناسد، نه اینکه فقط اربعین و راهپیمایی مسیر کربلا و نجف! همچنین ایشان گفتند اگر واقعا می‌خواهید کار کنید شهدای ایرانی را به عراقی ها و شهدای عراقی را به ایرانی ها معرفی کنید. من به شهید ابومهدی المهندس گفتم اجازه دهید این کتاب را به روایت شما بنویسم و ایشان با همان لبخند پدرانه شان گفتند اگر بدون اغراق می‌نویسی و واقعیت عراقی را می‌نویسی، بسم الله.
نویسنده و خاطره‌نگار شهدای مدافع حرم با بازخوانی خاطره خود با شهید ابومهدی از کلید خوردن اولیه کتاب سخن گفت و افزود: با رضایت شیرین شهید ابومهدی المهندس قرار شد من این کتاب را بنویسم. 11 دی ماه 1389 برای دیدار با ایشان بلیط عراق را داشتم و پنج شنبه 12 دی ماه قرار بود با شهید ابو‌مهدی یک دیداری داشته باشم اما در روز سفرم یک اشکال و کج سلیقه ای که در رابطه با پاسپورتم دوستان پیش آوردند و هنوز هم زمانی که می‌خواهم از ایران به عراق سفر کنم و به آن گیت می‌رسم، واقعا نفسم بند می‌آید! در فرودگاه می‌گفتم اجازه بدهید تا من بروم و در فرودگاه نجف مشکل پاسپورت من حل می‌شود و من دارم برای کار می‌روم اما اجازه ندادند و از پرواز جا ماندم.
وی ادامه داد: یکی از دوستان حشد الشعبی تماس گرفت و گفت اشکالی ندارد اما جلسه پنج شنبه صبح بسیار مهم بوده است و حاجی بسیار دوست داشت شما در آن جلسه باشید و گفت با پرواز بعدی بیایید و من هماهنگ کردم شنبه صبح بروم عراق که نیمه های شب پنج شنبه این آوار بر روی سر همه فرو ریخت و از اتفاق ترور خبر دادند.
شهلا پناهی  اظهار داشت: با وجود سایه پدر بالای سرم با شنیدن خبر شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس درد یتیمی را احساس کردم چون من پای صحبت خیلی از خانواده ها، فرماندهان و... نشسته بودم اما بزرگترین نقطه اتکای دنیایی و تفکر جهادی آنها حاج قاسم و ابومهدی بود. در یک خط، خبری که حول و حوش ساعت 3 و نیم صبح برایم فرستاده شد، این دو از دست رفته بودند و انگار یک نفر کات داده بود. من ساعت شش صبح تلویزیون را روشن کرده بودم و می‌گفتم این خبر از نوع تکنیک‌های اطلاعاتی و امنیتی است و بچه‌ های عراقی پیام می‌دادند و عکس از فرودگاه می‌فرستادند اما من باور نمی‌کردم و آن را یک شوخی می‌دانستم.
وی افزود: من تصورم این بود که یک سیاست اطلاعاتی و امنیتی است چون آمریکا زمان بسیاری بود که در عراق کار می‌کرد و تهدید مستقیم کرده بود اما من منتظر اعلام تکذیب خبر بودم اما این طور نبود. من از خدا می‌خواستم که این خبر دروغ باشد و ما هنوز نیازمند سایه پدرانه شان هستیم. زمانی که به عراق رفتم، قیامت را به چشم خود دیدم، مسیحی ها گریه می‌کردند، اهل تسنن بر سر و صورت خود می‌کوفتند. اسرای داعشی که در عراق با این نیت آمده بودن سر ببرند، بر سر خود می‌زدند. کوچک و بزرگ و پیر و جوان نداشت!
نویسنده کتاب های مدافعان حرم بیان کرد: در شهر مشهد به پیکر این دو عزیز (تشییع جنازه) خیلی نزدیک بودم و زمانی که برگشتم به پشت سر خود نگاه کردم گفتم از آتش همیشه خاکستر باقی نمی‌ماند، گاهی ققنوسی به پرواز در می‌آید. شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس تکثیر یک تفکر و فرهنگ بودند. فرهنگ شهید حاج قاسم جدا از هر اشل، چهارچوب و تقسیم بندی هر جغرافیایی، به انسانیت نگاه کردن و محبت و عشق ورزیدن است. این عشق به درجه ای رسید که خدا خریدار این عشق شد؛ رمز حاج قاسم و ابومهدی فقط همین بود. نخبگان نظامی ای بودند که هیچ کس در تاریخ نمی تواند منکر آن باشد حتی آمریکا، با تمام هیمنه و قصه ای که برای خودشان ساخته‌اند.
شهلا پناهی لادانی  تصریح کرد: با نگاهی به اینستاگرام می‌بینید از عکس حاج قاسم و اسم ابومهدی هنوز واهمه دارند، این همان بزرگی  شخصیت آنها است. ما در اینجا از دید نظامی نمی‌توانیم، بحث کنیم بلکه در این مکان فرهنگی همه اساتید فرهنگی حضور دارند، باید دیدگاه حاج قاسم و ابومهدی را سعی کنیم بسط و گسترش دهیم. به عنوان کوچکترین سرباز حاج قاسم و ابومهدی خاضعانه خواهش دارم؛ حال دل جوانان امروز را دریابید، ببینید شهید حاج قاسم با جوانان چگونه برخورد می‌کرد، بغلشان می‌کرد و می بوسیدشان و هدیه می‌داد و شهید ابومهدی هم همین طور و فیلمی نیست که ابومهدی کسی را مورد لطفش قرار نداده باشد.
وی افزود: ابومهدی به یکی از اسرای داعشی که ادعای بریدن سر تعدادی از مسلمانان و... را داشته است، می‌گوید تو پیش خودت چه فکر کرده‌ای، ته این ماجرا چه می‌شد! روحت چه می‌شود! ابومهدی می‌گوید روحت چه می‌شود نه اینکه ما آمدیم بالای سرتان و شما را اسیر کردیم و پیروز شدیم! من فکر می کنم مهم ترین اتفاق فرهنگی پرداختن به حال دل آدم‌ها است و این که یک مسیر زیبا را برایشان تعریف کنیم.
نویسنده کتاب «ماه کامل» عنوان کرد: بزرگترین دغدغه برای کار در این خاکریز (نویسندگی درباره شهدای مدافع حرم) تفکیک و مشخص کردن وظایف کسانی که می‌خواهند به این عرصه وارد شوند و خدمت کنند. قصه نویس تکلیفش مشخص شود. مستندنگار تکلیفش معلوم شود و... اگر این تفکیک را انجام دهیم، زمانی که از یک نویسنده با عنوان محقق و پژوهشگر نام می‌برید، مخاطب با دست گرفتن کتاب می‌فهمد تا کجا می‌رود و برمی‌گردد اما الان تعریف از من این است که نویسنده ادبیات حوزه مقاومت و گاهی به من می‌گویند برای بچه ها چه نوشته‌اید‌! این تفکیک و مرزبندی بسیار مهم است.
گفتنی است، در این مراسم با حضور دکتر سعیدرضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی از نویسنده، محقق و خاطره‌نگار شهدای مدافع حرم، خانم شهلا پناهی لادانی تجلیل و قدردانی  شد.