کد خبر:6549   تاریخ انتشار: پنـج شنبه ، 4 مهر سال 1398 ساعت 13:13:0

اسلامی ندوشن، ایرانشناسی معتدل و اندیشمندی مصلح

پانصد و هفدهمین شب بخارا به معرفی و دستاوردهای «محمد اسلامی ندوشن» استاد تاریخ و ادبیات ایران اختصاص داشت که اساتید حاضر در این مراسم وی را ایرانشناس و شاهنامه شناسی معتدل و اندیشمندی مصلح معرفی کردند.


پانصد و هفدهمین شب از مجموعه شب‌های مجلۀ بخارا در تالار کانون زبان فارسی، به محمد اسلامی ندوشن اختصاص یافت و «علی دهباشی» در آغاز شب بزرگداشت این استاد تاریخ و ادبیات، گفت: «ندوشن»  امروز ۹۴ ساله می‌شود و این روزها دور از سرزمین مادری خود که آن‌قدر به ادبیات، تاریخ و جغرافیای آن عشق می‌ورزد، در شهر تورنتو زندگی می‌کند، امیدواریم پزشکان معالجش اجازه پرواز دهند تا به وطن بیاید.
وی افزود: او جوانی خود را در کنار دستاوردهای ادبی و گرایش‌های کلاسیک و معاصر ادبیات ایران گذارند و بسیار تأثیر پذیرفت و ازاین‌جهت استثنائی بود. ندوشن جانب اعتدال را هیچ‌گاه از دست نداد. افزون بر ادبیات ایران نگاهی نیز به ادبیات مدرن جهان داشت و از معدود کسانی بود که به ترجمۀ شاهکارهای شارل پیر بودلر فرانسوی در سنین جوانی دست زد که به گفته داریوش شایگان بهترین ترجمه به شمار می‌رود.
دهباشی با اشاره به این‌که ندوشن همیشه دغدغه ایران داشته است، ادامه داد: مجموعه مقالات «سخن‌ها را بشنویم» در سال‌های نخست پس از انقلاب حکایت از این دغدغه عمیق دارد.  محمدعلی اسلامی ندوشن با سید محمدعلی جمال‌زاده در ورکوران سوئیس، انجمن «ایران سرای فردوسی» را تأسیس کردند. در یک جمله می‌توان او را یک ایران‌شناس دانست. اسلامی ندوشن به‌واقع یک ایران‌شناس ادبی و فرهنگی است و امید که سال‌های سال برای ایران بماند و بپاید.
هر آدمی که ایرانی باشد، پناهگاهش ایران است
اصغر دادبه، عضو انجمن مفاخر ایران، بابیان این‌که از یاد نبردن ایران نه‌ فقط وظیفه فرهنگی و ملی است که یک ضرورت است، گفت: ضرورت برای بقای خودمان و حیثیت آبروی خودمان ایران ظرفی است برای تمام مظروف‌هایی که داریم، ارزش‌های ملی و دینی و ارزش‌های دینی و ملی. از تشیع هم که این‌همه حرف می‌زنیم ارزش و مظروفی است که ظرفش ایران است. این فقط ایران است، ایران نجیب. ایرانی که همه ارزش‌های مثبت را پذیرا بوده و پذیرا هست و آنجاست که این‌ها معنی دارد و این ظرف نه‌فقط ظرفی است برای ارزش‌های ملی و مذهبی ما که اساس هستی و هویت ما و آبرو و حیثیت ماست. دربه‌دری و بی‌خانمانی چیز خوبی نیست. اگر جایی هستی من و شما معنی داشته باشد، آنجا ایران است، با همه مشکلاتی که هست، این را بلدم اما سرانجام آنکه به‌واقع ایرانی است اگر دیار دیگر،  بهشت هم باشد، در زوایای روحش ایران محفوظ است.
وی ادامه داد: اسلامی در هر حوزه‌ای که گام نهاده، اصل برایش ایران بوده و دلیلش هم روشن است؛ برای اینکه ظرفی است که همه مظروف‌هایی که او می‌خواسته عرضه کند، نیازمند این ظرف هستند. ایشان به چند تن شاعر پرداخته که دیده‌اید و خوانده‌اید اما به دو شاعر توجه ویژه‌ای کرده، نخستین فردوسی است که خیلی بدیهی و طبیعی است که اصل فردوسی باشد و اگر او نبود خیلی چیزها نبود. نمی‌گویم یک‌تنه چراکه هیچ‌گاه یک فرد نمی‌تواند به‌تنهایی فرهنگی را متحول کند اما او نماینده یک ملت بود و توجه ویژۀ او به فردوسی در فردوسی شناسی‌اش بود.
دادبه دومین شاعر را حافظ دانست و افزود: تعبیر استاد اسلامی ندوشن این است که دیوان حافظ شاهنامۀ دوم است. یعنی باز در حافظ همان را می‌جوید که در شاهنامه جسته است. وقتی از ندوشن پرسیده می‌شود که نگاه حافظ به ایران چگونه است؟ پاسخ می‌دهد: واژۀ ایران در دیوان حافظ به کار نرفته است، اما روح ایران در سراسر دیوان حافظ جاری است. مسلم که چنین است. من در بحثی هویت ملی را به یک مثلث تشبیه کرده‌ام که نخستین ضلعش زبان و ادب ملی است و ضلع دوم تاریخ و اساطیر و ضلع سوم حکمت ملی. از قرن چهارم که ما هویت خودمان را بازسازی کردیم، گویندگان بزرگ ما از این هویت و از این فرهنگ سخن گفته‌اند. در دورۀ نخست که دورۀ فردوسی و به تعبیر ادبا دورۀ سبک خراسانی است، با واژۀ ایران، ایران معرفی و فریاد زده می‌شود. استاد اسلامی در هر حوزه‌ای که ورود کرده آن ظرف برایش اصل بوده و دلیلش هم کاملاً روشن است که اگر آن ظرف نباشد، هیچ مظروفی نیست و حسم این است که هر آدمی که ایرانی باشد، پناهگاهش ایران است.
ادبیات پرچم هویت ایرانی است
فریدون مجلسی با اشاره به رها کردن رشته حقوق توسط محمد اسلامی ندوشن، گفت:  او به دنبال ادبیات رفت و از طریق ادبیات و تفسیرهای خودش به شناخت جامعه ایرانی و مسائل دیگر رسید که با آن‌ها آشنا هستید. ادبیات برای او و برای ایران پرچم اصلی هویت ماست.
این حقوق‌دان، افزود: کتابی به نام سیمای یک فرهنگ مدار منتشرشده حاصل گفتگوهای یکی از علاقه‌مندان ایشان به نام محمدصادقی است و درواقع آخرین گفت‌وگوهای ا، پیش از رفتن به کانادا است. عبارتی  را از این کتاب استخراج کردم «برای نوشتن درست، باید درست سخن گفت. وقتی درست سخن گفتید همان را بنویسید».  به همین سادگی و راحتی برای او راحت و ساده بود این کار و متن نوشته‌های او همان روشی است که با آن حرف می‌زد و به همین دلیل نوشته‌ها انگار با شما صحبت می‌کند. و بعد ادب در نوشته‌هایش مثل رفتار خودش است.
ندوشن به ایران تعلق روحی دارد
رضا داوری اردکانی با اشاره به سابقه دوستی۸۰ ساله خود با محمدعلی اسلامی ندوشن، گفت: بسیاری از شما اسلامی ندوشن را بهتر از من می‌شناسید اما مدت‌زمانی که من او را می‌شناسم طولانی‌تر است. ۸۰ سال او را می‌شناسم. ایشان چند سالی از من مسن‌تر هستند. وقتی در سال‌های اول دبیرستان بودند، شعر می‌گفتند و خوب هم شعر می‌گفتند اما طبعشان می‌خواست مثل سعدی شعر بگوید و اگر این‌گونه نبود دیگر شعر نگوید؛ بنابراین شعر گفتن را تعطیل کرد، یا من ندیدم شعری از اسلامی باشد. جز آن چیزهایی که دوستان مشترکمان نقل می‌کردند.
وی اسلامی ندوشن را ادیب جامعی دانست و گفت: او به ما شاعر مدرنیته را معرفی کرد. «ملال پاریس و برگزیده‌ای از گل‌های بدی» بودلر را برای ما ترجمه کردند. ایشان نمایشنامه‌نویس هم بودند و حتماً «ابر زمانه ابر زلف» را خوانده‌اید. او از یک خانواده نجیب شریف بود و نجابت خاص هم داشت اما صفت بارزی که همه خوانندگان اسلامی حتی غیر اهل ادبیات به آن توجه کرده‌اند، ایران‌دوستی ایشان بود. ایران‌دوستی  نه به معنای سیاسی و ایدئولوژیک بلکه به معنی تعلق روحی به ایران.
اردکانی افزود: گرچه ارادت ایشان به فردوسی و حافظ است ولی علاقه‌ای که به سعدی دارند اتفاقی نبود و این کمال ذوقشان بود. اصلاً سعدی معجزه است و من اگر اندکی شعر بلد باشم با حافظ زندگی کردم و بزرگ شدم اما این سخن سعدی معجزه است. اسلامی به او علاقه دارد. اما اهتمامی که به کتاب فردوسی کرد کار بزرگی بود. من بسیاری چیزها از او خواندم و یاد گرفتم و از مصاحبتش بهره‌ها بردم.
ندوشن، شاهنامه‌شناسی معتدل است
ابوالفضل خطیبی از فردوسی شناسی و شاهنامه پژوهی محمدعلی اسلامی ندوشن سخن به میان آورد و چنین گفت: نثر اسلامی ندوشن واقعاً نثر گیرا و جذاب و دل‌نشینی است و این کم هنری نیست. شما در دانشگاه‌های ما نگاه کنید، استادان زبان فارسی حتی نمی‌توانند یک جمله را درست بنویسند! و اگر آثار استاد را نگاه کنید، می‌بینید چه نثر دل‌نشینی دارند که واقعاً مخاطب جذبش می‌شود. به خاطر همین ما در گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان که فرهنگ جامع زبان فارسی را می‌نویسیم، در مورد نثر معاصر از نویسندگان مختلف انتخاب می‌کنیم غیر از رمان‌ها و داستان‌ها از محققین تراز اول نثرهایشان را انتخاب و وارد پیکرۀ زبانی می‌کنیم و شواهدش را در فرهنگ جامعه می‌آوریم.
وی ادامه داد: یکی از آثار ارزشمند استاد ندوشن را انتخاب کردیم، کتاب چهارجلدی خاطراتشان به نام آن روزها و الان که فرهنگ جامع را نگاه کنید بسیاری از جملات و شواهد واژه‌ها و لغات زبان فارسی را در این فرهنگ جامع می‌توانید ببینید.
این استاد ادبیات افزود: یک نکتۀ دیگر در مورد آثار شاهنامه شناختی استاد هست، اعتدال در تحلیل‌های اسطوره‌هاست. در برخی تحلیل‌ها معانی افسارگسیخته و آزاد و سیال و خیال‌بافی‌هایی که مبتنی بر متن نیستند؛ ولی اگر شما آثار شاهنامه شناختی استاد ندوشن را بخوانید، من یکی ندیدم و اصلاً ندیدم چنین تحلیل‌هایی که همگی مبتنی بر متن باشد، نه خیال‌بافی‌ها. مخالف با تحلیل‌های روانشناسی و مردم‌شناسی و ... از شاهنامه نیستم ولی هر چیز قاعده‌ای دارد و باید بر اساس و متناسب با متن باشد. البته بین ایران‌ها چنین تحلیل‌هایی فراوان است البته بین خارجی‌ها و ایران‌شناس‌ها هم هست. شاهنامه خاطراتی از نیاکان ماست. خاطرات بسیار دور و اساطیر و این ظرفیت‌ها را هم دارد که کسانی بخواهند این‌چنین خیال‌بافی‌ها را انجام دهند؛ ولی به‌هرحال تحلیل اسطوره‌ها هم قاعده و شیوه خود را دارد. از این نظر آثار استاد ندوشن کم‌نظیر است.
وی در ادامه گفت: یک نکته دیگر در مورد استاد این است که در تحقیقات و پژوهش‌های شاهنامه شناسی جریان ساز بودند. این نکته بسیار مهم است. شما نگاه کنید در دهۀ چهل کتاب «زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه» را می‌نویسند، در سال ۱۳۴۸ . شاید امروز کسانی این کتاب‌ها را می‌خوانند کمی ساده به نظرشان برسد ولی باید به این نکته توجه کنند که این کتاب در چه برهه‌ای از تاریخ ادبیات ما نوشته شده است و این تحلیل‌ها ارائه می‌شود.
خطیبی به آثار ندوشن اشاره کرد و افزود: کتاب دیگرشان داستان داستان‌ها: رستم و اسفندیار در شاهنامه به همین شکل است که در سال ۱۳۵۱ نوشته‌شده و این کتاب هم جریان ساز بوده و در سراسر این داستان که بعدها ما می‌بینیم از بین همین استادهای شاهنامه شناس ایرانی چه خیال‌بافی‌هایی  دربارۀ این داستان نکردند،   برخی طرفدار اسفندیار شدند دو و برخی طرفدار رستم، ولی اعتدال و تحلیل‌های منطقی را در این کتاب ببینید.   وی عنوان کرد: خاک این شاهنامه دامن آدم را می‌گیرد و تا آخر عمر رها نمی‌کند؛ یعنی اگر کسی شاهنامه را خواند و غیر از محتوا لذت ادبی برد، این لذت تا پایان عمر همراهش هست و رهایش نمی‌کند. و استاد اسلامی چنین است؛ یعنی لذت این متن را چشیده و تا امروز برایش باقی است و از بسیار کسان دیگر هم شنیدم که چنین گفته‌اند. یک‌بار در همین کتاب اولشان، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه پیشنهادی دادند که بسیار جالب است گفتند که شایسته است در دانشگاه‌های ما کرسی فردوسی شناسی تأسیس شود. البته این پیشنهاد در همان زمان پیش از انقلاب عملی نشد و بعد هم نشد تا اخیراً گرایشی در رشته ادبیات فارسی گذاشتند به نام گرایش ادبیات حماسی و قطب فردوسی شناسی در دانشگاه مشهد و چند دانشگاه دیگر این نیاز جامعه را در چه زمانی متوجه شد، در سال ۴۸! امیدوارم از این به بعد هم بیش‌ازپیش به فردوسی اهمیت بدهند. پیشنهادی که در سال ۴۸ داده بود، خود به مرحله عمل درآورد که نتیجه‌اش فرهنگسرای فردوسی  بود.
نسخه‌ای برای ایران
امیرحسین جلالی با اشاره به ایدئولوژی‌های انسان‌شناختی و روان‌شناختی محمدعلی اسلامی ندوشن گفت:  اسلامی ندوشن سال ۱۳۸۹ از من درباره وضعیت آب در یزد و در روستاها پرسید و چون جواب شنید که وضعیت اسفناک است به آسمان خیره شد و گفت خبر بی‌آبی برای ایران خبر شومی است. اسلامی ندوشن از عمق تاریخ برای وضعیت کنونی ما حرف می‌زد. سخن او شبیه سخن قهرمان نمایشنامه‌ای در اسطوره‌های ایرانی بود؛ هم‌زمان اما زنده بود و دغدغه‌ای مهم برای امروز ایران در آن درج‌شده بود. کلام او چنان آینده‌نگرانه بود که حالا می‌فهمم آن روز ما با چه مردی و با چه دغدغه‌های بلندی طرف گفت‌وگو بودیم.
وی افزود: اسلامی ندوشن باور دارد نخستین وظیفه‌ حکومت به‌کارگیری درست نیروی ثمربخشی افراد است. و در ادامه آفت‌هایی را که تلف یا انحراف توانایی انسان را موجب می‌شوند در چهار گروه چکیده می‌کند؛ فقر، فقدان آموزش و اختلال فرهنگ، فقدان انگیزه روانی مطلوب و فقدان نظم و برنامه و سامان. درجایی دیگر از این کتاب وی اختلال فرهنگی را تعریف می‌کند. اسلامی معتقد است وقتی می‌گوییم اختلال فرهنگی منظور آن است که مردم از هر طبقه تکیه‌گاه فرهنگی خود را ازدست‌داده باشند. فرهنگ یک جامعه مجموعه اعتقادها و دانسته‌هایی است که درون ما را با اوضاع‌واحوال بیرون سازگار نگاه می‌دارد. چون مردم هل داده شوند به‌جانب یک سلسله القائات تحمیلی- فرق نمی‌کند که تجدد باشد یا واپس‌گرایی- خودبه‌خود وامی‌زنند و حتی ناآگاهانه رانده می‌شوند.
جلالی به کتاب سخن‌ها را بشنویم، اشاره کرد و گفت: این کتاب از اسلامی ندوشن چهره‌ یک مصلح اجتماعی آینده‌نگر را به نمایش می‌گذارد که دستورالعمل‌ها و راهکارهای به‌ظاهر ساده اما عمیق و آینده‌نگرانه‌ای دارد به نظرم اسلامی توصیه‌ای ساده و کاربردی برای انسان امروز دارد اما تفاوت بزرگی با امثال ملکیان دارد. درحالی‌که هر دو به اخلاق فردی باور دارند و به پروژه‌های عظیم و منقلب کننده اجتماعی بی‌اعتنا هستند، اما انسان ملکیان، انسان فی‌نفسه و مثالی است که هر جای دنیا می‌تواند باشد و اصلاً ملیت برای او مهم نیست و حتی در تخفیف آن می‌کوشد تا انسان جهان‌وطنی و اندیشنده به خود بدون رنگ و جغرافیا و تاریخ را ارج نهد. اما اسلامی هر جا سخنی می‌گوید به کمپلکس انسان- ایران اشاره دارد.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: او انسان را تاریخ‌ساز و فرهنگ اندیش می‌بیند. انسان او در خلأ و انتزاعی نیست. او به‌خوبی درک کرده که در عصر فروریختن ایدئولوژی‌ها و تنهایی آدمی، انسان و ایران هر دو تنهایند و باید متعلق هم شوند. تیمار و مراقبت ایران از سوی انسان نهایتاً انسان ایرانی را به فرهنگ رهنمون می‌سازد. فرهنگ ایرانی که اینجا دیگر فقط مجموعه‌ای از آیین و رسوم و مخرج مشترک‌ها نیست بلکه آهنگ حرکت انسان ایرانی به‌سوی کمال است.
پانصد و هفدهمین شب از مجموعه شب های مجلۀ بخارا با همراهی سازمان فرهنگی اجتماعی شهرداری یزد، مؤسسۀ مردم نهاد اندیشه روشن ندوشن، بنیاد میبدی، انتشارات یزدان و بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار با حضور استاد محمدرضا شفیعی کدکنی به شب «محمدعلی اسلامی ندوشن» اختصاص یافت که اصغر دادبه، فریدون مجلسی، رضا داوری اردکانی، ابوالفضل خطیبی، امیرحسین جلالی و علی دهباشی به سخنرانی پرداختند و متن پیام مهدی محقق توسط علی دهباشی و متن پیام شیرین بیانی (همسر دکتر اسلامی ندوشن) توسط علی اکبر جعفری ندوشن قرائت شد.