کد خبر:4658   تاریخ انتشار: دوشـنـبه ، 17 تیر سال 1398 ساعت 12:0:0

در زمینه سبک زندگی با کاستی مواجه هستیم

پژوهش "بررسی وضعیت کیفیت زندگی ایرانیان : نقد تحلیلی بر فرآیندهای اجتماعی سایستگزاری توسعه" توسط دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شد.


به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در مقدمه این پژوهش و در تشریح چرایی و دلیل انجام پژوهش فوق‌الذکر آمده است: در سال‏‌های اخیر، موضوع کیفیت زندگی توسعه انسانی، تحولی در ادبیات توسعه ایجاد کرده و اذهان عمومی را به خود جلب کرده است.
طرح پژوهشی حاضر با هدف بررسی فضای مفهومی و چالش‌‏های مرتبط با کیفیت زندگی در ایران نگارش یافته که در بخش‏های ابتدایی، ابعاد و چارچوب مفهومی سطح زندگی در ارتباط نزدیک با مفهوم کلان توسعه و توسعه انسانی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
این مقدمه می‌افزاید: ترسیم وجوه اشتراک و افتراق مفاهیمی نظیر سبک زندگی، کیفیت زندگی، استانداردهای زندگی، سطح زندگی، رضایت از زندگی، از اهداف این بخش  و در بخش‌‏های واپسین، موضوع مورد مطالعه با تکیه بر گزارش‌‏ها و آمارهای بین المللی در سطح جهانی به صورت تطبیقی مورد مقایسه قرار گرفته‌اند و هچنین در این بخش جایگاه ایران در جدول مربوط به شاخص‏های کیفیت زندگی در سطح جهان مورد ارزیابی قرار گرفته است.
بر حسب یافته‌های این تحقیق، ایران کشوری با سطح کیفیت زندگی متوسط رو به پائین در دنیا بوده و هرچند ارقام شاخص توسعه انسانی کشور در طول سال‏های اخیر افزایش یافته اما این افزایش به گونه‌ای نبوده است که جایگاه ایران را از حیث موضوع در جهان ارتقاء دهند.
این پژوهش حاکی است  ایران از حیث شاخص‌‏های سواد و برخی شاخص‌‏های مربوط به بهداشت و توسعۀ جنسیتی، تحولات مثبتی گاهی به مراتب بهتر از کشورهای همسایه را تجربه کرده است  اما وضعیت تغذیه در ایران دچار نوسان و عدم تعادل شده است؛ یعنی این شاخص از نظر کمی [سیری شکم] رشد خوبی داشته است، اما از نظر کیفی [تغذیه بهینه] و از نظر توزیع میان قشر های مختلف بهبود نداشته است. از نظر شاخص‏های درآمدی و فقر ، علی‌رغم بهبود در شاخص‏ها کشورمان نسبت به کشورهای همسایه وضعیت قانع کننده‌ای ندارد و  در زمینه شاخص‏های درآمدی و اشتغال نیز ، آمارها چندان رضایت بخش نیستند  و روند ( فراز و فرود ) متوسط درآمد و هزینه‌ها خانوار شهری و روستایی نشان می دهد که در بیست سال اخیر سطح فقر مطلق در جامعه بسیار کاهش یافته اما بر دامنه فقر نسبی افزوده شده است.
در بخش دیگری از این پژوهش می‌خوانیم: در سال‌های اخیر مطالعات زیادی دربارۀ سبک زندگی شده است که غالبا در همه این مطالعات، ابعاد و شاخص‌های عینی و مفهومی سبک زندگی بخشی از کار را تشکیل می دهند.
یکی از محققین «لیزر»  در تعریف این مفهوم نوشته است: "سبک زندگی دال بر شیوۀ زندگی متمایز جامعه یا گروه اجتماعی در امر الگوی خرید، الگوی مصرف است"( نقل در فاضلی 1382: 68) و در تعریفی ساده و کلی می توانیم سبک زندگی را بعد کیفی توسعه زندگی انسان‏ها به حساب آوریم ( در مباحث پیشین ، لفظ توسعه را با توجه به این مفهوم تعریف کردیم).
 از این نظر سبک زندگی معادل "شیوه زندگی" یا همان الگوها و شیوه های "زندگی روزمره" است که الگوهای فردی مطلوب از زندگی و تمام عادات و روش‏هایی را که فرد یا اعضای یک گروه به آنها خو کرده یا عملاً با آنها سر و کار دارند در بر می گیرد.
سبك‌هاي زندگي شيوه‌هاي مصرف عاملان اجتماعي‏ هستند كه داراي رتبه‌بندي‌هاي مختلفي از جهت شأن و مشروعيت اجتماعي هستند و اين شيوه‌هاي مصرفي بازتاب نظام‌ اجتماعي سلسله مراتبي  هستند.
در ادامه این پژوهش می‌خوانیم: بیش از یک دهه است که موضوع "کیفیت زندگی"  در ادبیات [ دانشگاهی و سازمانی] علوم اجتماعی اهمیت فوق‏العاده یافته به طوری که مبنای تمایز و دسته بندهای نوین کشورها در سال های اخیر شده  و اهمیت موضوع اخیر به قدری افزایش یافته است که می توان ادبیات جدید توسعه را تحت همین نام دسته بندی و تشریح کرد.
در بخش دیگری از "بررسی جایگاه ، چارچوب مفهومی و چالش‏های مربوط به کیفیت (سطح و سبک) زندگی در ایران"  آمده است: موضوع کیفیت زندگی از آغاز دهۀ 1990 به بعد، در ادبیات نظری و مطبوعاتی توسعه، اهمیت فوق العاده یافته و مبنای تمایز و دسته بندهای نوین کشورها در سال‏های اخیر شده است.
 شاخص های توسعۀ انسانی، استانداردهای زندگی، مصرف و ...  همگی درسه دهۀ اخیر تحولی در ادبیات توسعه از حیث اهداف و چشم انداز به وجود آورده‌اند و همگی به نوعی با موضوع کیفیت زندگی مرتبط اند  و  به تازگی برخی از شاخص‏های کیفی و انسانی‏تر توسعه نظیر خوشبختی، آزادی، رضایت از زندگی مورد تاکید قرار گرفته اند.
البته در تعامل نزدیک با این شاخص‌ها، از متغیرهای دیگری مانند سبک زندگی، سلامتی و بهداشت، سطح تحصیلات، قدرت خرید، طول عمر و احساس امنیت به عنوان عوامل موثر بر این شاخص‌ها یاد می‌شود که همگی در زیرمجموعۀ شاخص کلان سطح و کیفیت زندگی قابل طرح هستند.
برای تشریح فضای بحث راجع به کیفیت زندگی، تلاش برای ایجاد این نوع مرزها، به سهولت فهم و تشریح دقیق‌تر موضوع کمک می کند که این شاخص‌ها به شرح ذیل است:
1- شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی شامل سطح شهرنشینی، ترکیب خانوار، خدمات ارتباطی، سطح فقر، توزیع درآمدی، سطح سواد و ثبت نام، میزان رضایت از زندگی، امید به آینده، آسیب های اجتماعی و...؛
2- شاخص‌های جمعیتی و بهداشتی شامل توزیع جمعیت، ضریب رشد جمعیت، میزان مرگ ومیر، تعداد پزشک به نسبت  جمعیت ، سوء تغذیه و..... ؛
 3- شاخص‌های اقتصادی شامل ساختار تولیدی کشور، نرخ تورم و قیمت ها، شمار بیکاران و ... ؛
4- شاخص‌های سیاسی مانند مشارکت مدنی و سیاسی، امنیت، برنامه‏ها و استراتژی ها ... ؛
5- شاخص‌های زیست محیطی مانند مخاطرات زیست محیطی، آسیب پذیری ناشی از ریسک‌های طبیعی و... ..
این پژوهش در تعریف مفهوم "توسعه" نیز آورده است: ريشه‌اي‌ترين معناي عبارت "توسعه" همان معناي بيولوژيك و طبيعي آن یعنی کاربرد استعاري يا مجازي آن براي اشاره به رشد طبيعي گياهان و حيوانات است.
اما الحاق معانی ضمنی و عمدتا فرهنگی فراوان به اين مفهوم باعث شده است كه حتي معناي دقيق آن نیز از دست برود یعنی اگر بخواهیم تعریفی مثله شده و ساده، اما دامنه دار- به استناد مباحث فوق- از توسعه ارائه دهیم که بی مقدمه راه ما را برای عزیمت به بحث حاضر باز کند  باید بگوئیم که توسعه پاسخی انسانی به نیازهای کمی و کیفی زندگی است و  به عبارت دیگر پاسخی به  دو بعد از خواسته‌ها و نیازهای مهم انسانی است: یکی "امکان زیستن" و دوم "نوع زیستن" است.
امکان زیستن به حداقل‌ها و- بهتر است بگوییم-  استانداردهای مادی زندگی نظیر خوردن ، آشامیدن و سالم ماندن راجع است که ما در این جا از آن به "کیفیت یا سطح زندگی" یاد می کنیم البته چند سالی است که موضوع ارتباط رضايت از زندگی و توسعه اجتماعي - اقتصادي  به اشکال مختلف مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است.
در ادامه این پژوهش می‌خوانیم: رضایت مفهومی است که بخشی از آن از موقعیت و فرایندهای اجتماعی مانند تولید، توزیع، عدالت، دموکراسی، رفاه اجتماعی و ... بر می خیزد و همین قضیه به خوبی در مورد رضایت از زندگی صدق می کند.
رضايت از زندگي، تركيبي از علقه‌های فردي و عملکردهای اجتماعي است که نشانه‌اي از نگرش‌هاي مثبت نسبت به جهان و محيطي است كه وي را فرا گرفته و در آن زندگي مي‌كند یعنی رضايت از زندگي با مفاهیمی مانند  احساس خوشبختي، اعتماد متقابل و احساس تعهد و دفاع از وضع موجود و مفاهیمی از این قبیل در يك دسته فرهنگي قرار دارد و نشانة نگرش فرد به خود و جهان پيراموني است.
طی سال‌های مختلف ميزان رضايت از وضعیت فردي زندگی روندی رو به رشد دارد و در مجموع ميزان رضايت افراد از اين حوزه بالا است. اما در خصوص ارزیابی فرایندهای اجتماعي شامل رفتارها و مسائل اخلاقی جامعه، عدالت ، اشتغال ، تورم و ... ، رضايت عمومی سير نزولي دارد.  
البته در دو دهه اخیر در ايران اقدامات مثبت متعددی سبب افزايش شاخص‌هاي توسعه انساني شده‌اند كه عبارتند از افزايش و گسترش تحصيلات و آموزش عالي، گسترش امكان تحرك  و پویش طبقاتي، افزایش سطح بهداشت و بهزیستی اجتماعي، افزایش سطح تولیدات کشاورزی و ...
در این زمینه باید گفت بخش مهمی از این سیاست‌ها در راستای افزایش توان اقشار محروم و بخش دیگری  عملاً معطوف به تقويت طبقه متوسط بوده اند  که طبق اظهارات عمومی  موجبات تحول اجتماعی و افزايش نسبی رضايت عمومی (عمدتا فردي) را فراهم ساخته است. در  كنار اين تحولات در عرصه مديريت، تعدد و تكثر الگوهاي ساماندهي فرهنگي و اجتماعي و انطباق  پائین ساختار مديريتي كشور با تحولات اجتماعي و فرهنگي غیر قابل کنترل ، سبب شده است كه فضاي عمومي جامعه وضع نگران کننده و انتقاد آمیزی بيابد و افزايش جمعيت شهري نيز هر روز به اين فضاي خاص دامن مي‌زند.
البته در كنار موارد فوق  باید به رسانه‌اي شدن فضاي عمومي (تأثير رسانه‌ها) و الگوي توقعات فزاينده و اهميت يافتن نيازهاي ثانويه در بين مردم و در نهايت ناتواني جامعه در ارضای آنها  نیز اشاره کرد که نتیجه حاصل از تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از مردم  نشان می دهد که  ميزان رضايت از فرایندهای اجتماعي با سطح رضايت وضعیتی افراد رابطه معکوس دارد که البته موضوعی عجیب و قابل تامل است، چون وضعیت زندگی فردی افراد جدای از فرایندهای جامعه نیست.
در بخش مربوط به پیشنهادهای این پژوهش هم می‌خوانیم:
با توجه به وضعیت فعلی کیفیت زندگی باید کارهای زیر در اولویت قرارگیرد:
در سطح کلان، بحث کیفیت زندگی باید به عنوان غایت برنامه ریزی توسعه مطرح شود و "انسان" به عنوان عامل اصلی، کانون توجه این برنامه ریزی قرار گیرد.
در این زمینه باید پروژه‏های متعددی برای تعریف ابعاد، تدوین شاخص‌ها  نظریه پردازی درباره مولفه‏ها، مدل سازی و سرانجام شاخص سازی کیفیت زندگی تعریف شود و ازگروه‏های توانمند پژوهشگر برای اجرای این پروژه‏ها حمایت مالی و سیاسی کرد.
این بخش می‌افزاید: در سطح مناطق ، سازمان‏های محلی و شهرداری‌ها می توانند متولی راه اندازی این بحث شوند و برنامه‌ریزی استراتژیک خود را حول شاخص کیفیت زندگی تعریف کنند یعنی اگر شاخص کیفیت زندگی مبنای سیاست گذاری، برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد مدیریت شهری قرار گیرد، می توان امید داشت که پس از مدتی شهرهای ایران به ویژه شهرهای بزرگ مانند تهران به محیطی تبدیل شوند که در شان زندگی انسان ایرانی است.