با سلام و سپاس از وقتیکه در اختیار ما قرار دادید. در مورد شیوه فعلی برگزاری آزمون سراسری یا همان کنکور به نظر شما چه نقدها و ایرادهایی وارد است؟
ضمن تشکر از جنابعالی و همکاران محترمتان که لطف فرمودید و در رابطه با نحوهی پذیرش دانشجو در کشور خودمان سئوال یا سئوالاتی را مطرح کردید. در این زمینه باید عرض کنم که درباره گزینش دانشجو در دانشگاههای مختلف جهان شیوههای گوناگونی بهکاربرده میشود و در انتخاب هر شیوه معمولاً علاوه بر نتایج تحقیقات علمی به تجاربی که برای دانشگاه حاصل میشود، به شرایط و امکانات اجتماعی، فرهنگی و آموزشی نیز توجه میشود.
ازاینرو اصول و شیوه گزینش دانشجو در اغلب کشورها مستند به پژوهش و بررسیهای است که بهطور دائم در جریان است و غالباً از طریق ارزشیابی و سنجش پیشرفت تحصیلی دانشجویان در مؤسسات آموزش عالی حاصل میشود.
در کشورمان و در حال حاضر تحصیل و اشتغال در سطوح و رشتههای مختلف در حال تحول و رشد صحیح میباشد و لازم است که متخصصین با تخصصهای گوناگون در مجامع علمی دراینباره و لزوم تحقیق در زمینه آموزش و استفاده از نتایج آن بحث کنند.
در مورد نحوه برگزاری آزمون سراسری از اوایل دهه 1340 برای گزینش کارمندان شیوهای به کار گرفته شد که پس از چند سال با توجه به امکانات آن روز، این شیوه در انتخاب دانشجو نیز به کار گرفته شد.
در مورد فلسفه و چرایی برگزاری آزمون سراسری برای ورود به دانشگاهها این موضوع بسیار مورد توجه بوده که گزینش و پذیرش دانشجو باید بر اساس بالاترین معیارهای تشخیص استعدادها باشد. حالا چقدر این موضوع موفق بوده بحث دیگری است.
سابقه این موضوع که به اوایل دهه 1340 بازمیگردد و به این صورت بود که با مسئولیت شورای مرکزی هر دانشگاه آزمونی برای راهیابی متقاضیان به آن دانشگاه برگزار کرد.
در این مسابقات امتحانات شامل مواد آزمون عمومی که زبان و ادبیات فارسی و زبان خارجی بود و اطلاعات عمومی و بهصورت تستی و 4 گزینهای و مواد اختصاصی برای رشتههای ادبی که آن موقع ما رشتهی ادبی داشتیم و ریاضی داشتیم که بهصورت تشریحی برگزار میشد و پس از برگزاری آزمون تنها اوراق کسانی تصحیح میشد که حد نصاب نمره لازم را در آزمون تستیشان یعنی آزمون عمومیشان کسب میکردند.
با افزایش تعداد دیپلمهها و هجوم روزافزون داوطلبان برای ورود به آموزش عالی، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را در اصل وادار ساخت که در جستجوی روش سریعتر برای انتخاب دانشجو باشند و بسیاری از مؤسسات راهحل این مشکل را در آزمونهای چندگزینهای پیدا کردند با کاربردهای روش چندگزینهای اصطلاح تست بر سر زبانها افتاد اما چون ساختن آزمونها و کاربرد آن متکی بر الگوهای روانسنجی و همراه با تحقیق علمی نبود بهتدریج هرکس که میتوانست مجموعهای از سئوالات چندگزینهای را تهیه کند یا تعداد کثیری از افراد را همزمان امتحان کند و نتایج امتحان را زودتر اعلام کند.
با این تلقی این فرد فوراً خودش را متخصص آزمونسازی قلمداد میکرد و غالباً در اینگونه آزمونها بههیچوجه اعتبار و پایایی آزمونها و ضابطهی تعیین نقطهی تفکیک بین پذیرفتهشدگان و مردودین مشخص نبود حتی تعیین مدت امتحان برای پاسخگویی به سئوالات و تعداد سئوالات هم باید بگوییم که پایهی تجربی نداشت.
بر این اساس میتوان گفت که با ازدیاد جمعیت و گرایش بهسوی تحصیلات تکمیلی و تخصصی، گسترش کمی دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، محدودیت ظرفیت پذیرش دانشجو و مسئلهی گزینش دانشجو هرساله بهصورت جدی مطرح بوده است و وزارت فرهنگ و آموزش عالی یا وزارت علوم و تحقیقات و فناوری فعلی در اصل بهمنظور رسیدگی به حل مسئلهی کنکور اساسنامهی مرکز آزمونشناسی و مرکزی را به نام آزمونشناسی تأسیس کرد و اساسنامهی این مرکز را در بهمن ماه 1347 به تصویب رسانید تا این مرکز با همکاری دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی ، مقررات ورود به آموزش عالی را طبق موازین ساده و عملی و پایهی اصولی برای صحت انتخاب دانشجو تصویب و اجرا کند.
این مرکز فعالیت خود را درزمینه ی آزمون و شناخت استعدادها از سال 1348 آغاز کرد و همانطور که مستحضرید اولین مسابقهی ورودی آزمون توسط مرکز آزمونشناسی که همین سازمان سنجش آموزش کشور فعلی است در سال 1348 برگزار شد که در آنجا در اصل دیپلم تجربی ریاضی و ادبی داشتیم که برحسب موردها سئوالات را طراحی کردند و سئوالات عمومی و اختصاصی و بر اساس ضوابطی در اصل نسبت به پذیرش دانشجو اقدام کردند و هر داوطلب در این آزمون در اصل میتوانست با توجه به اینکه در چه رشتهای شرکت کرده است و دانشگاههای پذیرندهی دانشجو که در آن زمان یادم است 12دانشگاه در اصل پذیرش خودشان را از طریق مرکز آزمونشناسی انجام دادند.
بااینکه ما دانشگاههای بیشتری داشتیم هنوز بعضی از دانشگاهها اعتماد نکردند که از این طریق دانشجویان خودشان را بپذیرند و در اصل این آزمون با 47 هزار و 773 داوطلب برگزار شد که در هر حوزهی امتحانی این آزمون به نحو مطلوبی برگزار شد.
البته بر اساس نارساییهایی که میتوان گفت که ما در امتحانات سال 48 داشتیم اولین تجربهای بود که مرکز آزمونشناسی داشت در سئوالات چندگزینهای چون در سال 48 برای اولین بار سئوالات کوتاه جواب استفاده میشد ولی با توجه به این نارساییها و محدودیت زمانی در اصل سبب شد که مرکز آزمونشناسی بتواند از سئوالات چندگزینهای استفاده کند چون در اینجا میتوانستند با سرعت بیشتر هم دقت بیشتر و سئوالاتی را طراحی بکند که بتواند میزان استعداد و میزان علم و دانش فرد را ارزیابی کند که در رابطه با خود سئوالات تستی یا چندگزینهای هم من توضیح خواهم داد که بر اساس ضوابط از آن به بعد همه ساله پذیرش دانشجو صورت میگرفت تا سال 1354 که اساسنامهی سازمان سنجش کشور به تصویب رسید و در آن سال فقط 1 آزمایش همگانی برگزار شد که سئوالاتش عمومی بود و یک کارنامه به داوطلبان که در آزمون شرکت کرده بودند داده شد.
شما اگر خاطرتان باشد بعد از انقلاب فرهنگی ما آزمونهایی که برگزار کردیم در ابتدا اکثر رتبههای برتر کنکور از شهرهای بزرگ کشور بودند در گروههای مختلف بهخصوص در پزشکی و سایر علوم ولی بهتدریج دیدیم که شهرهای دیگر الان دارند خودشان را مطرح میکنند و رتبههای برتر در شهرهای دیگری است که ما اصلاً تصور این را هم نداریم و وقتی بررسی میکنیم میبینیم در آن شهرها آن امکانات کمکآموزشی که در شهرهای بزرگ و مرفه وجود دارد در آن شهرها وجود نداشته است و شخص داوطلب با خواندن کتاب خودش که تشخیص داده است منبع آزمون همین کتاب است در اصل توانسته است این توفیق را به دست بیاورد.
پس این نشان میدهد که حالا سئوالاتی که ما طراحی میکنیم که بهصورت مفهومی است و بهصورت چندگزینهای است و در اصل متخصصین ما با تبحری که در این چند سال کسب کردهاند میتوانند اینها را مطرح کنند و ما میتوانیم در اصل بگوییم کسانی که پذیرفته میشوند واقعاً کسانی هستند که الان ازلحاظ معلومات ،معلومات را آموختهاند یعنی به همین دلیل با مطالعه توانستهاند به این سئوالات جواب بدهند و بهصورت اینکه حافظهی قوی داشتند خوب است و خیلی هم عالی است ،اگر یک فردی هم بخواند و هم حافظهی قوی داشته باشد یعنی در این شکی نیست که توفیق چنین داوطلبی بیشتر خواهد بود و میتواند به سئوالات پاسخ بدهد.
گفته شد که تا قبل از انقلاب فرهنگی 11آزمون برگزار شد و مستحضر هستید که آزمونها همه ساله تغییراتی داشت و تصحیحاتی شد و گاهی گروه آزمایشی مطرح میشد و گاهی یک درسی ضریب خاصی میگرفت و حتی گاهی اوقات معدل مؤثر واقع میشد و اینها همه روشها بهکاربرده میشد تا بعد از انقلاب فرهنگی که ما آزمون سراسری مان را قبل از انقلاب فرهنگی در سال 58 برگزار کردیم و سال 59 یا سال 60 با توجه به انقلاب فرهنگی و مطالعاتی که ستاد انقلاب فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی فعلی در رابطه با شیوهها پذیرش دانشجو و بهمنظور فراهم کردن تسهیلات لازم برای ورود داوطلبان سراسر کشور با دانشگاهها و مؤسسات دانشگاهی فراهم کردند و تعاریفی که صورت گرفت و ضوابطی که حاکم شد در اصل بعد از انقلاب فرهنگی هم ما اولین آزمون را در سال 61 برگزار کردیم.
البته آن سال برای همهی گروههای آزمایشیمان نبود، برای گروه پزشکی بود و برای گروه ریاضی فنیمان بود و برای علوم انسانی هم برای رشته معارف اسلامی بود و گروه کشاورزی ولی در مهرومومهای بعد در اصل برای همهی گروهها برگزار کردیم و سالبهسال هم سعی کردیم که با بررسیهای کمی و کیفی که انجام میدهیم توسط متخصصین موضوعی در بحث آن نارساییهای احتمالی که وجود داشته است یا از این به بعد پیشبینی میکردیم ممکن است به وجود بیاید اینها را همیشه در اصل راهحلهای مناسبی را تهیه میکردیم و بهصورت گزارشهای مستدل برای مراجع قانونگذاری و برای تصویب ارائه میدادیم که برحسب موردها قاعدتاً و اکثراً در شورای عالی انقلاب فرهنگی تأمین میشد و بخشی هم ضوابطی بود که مربوط به مجلس شورای اسلامی میشد.
اما وقتی سهمیهبندیها مطرح شد با توجه به محدودیتها و محرومیتهایی که در قبل داوطلبان ما در شهرهای کوچک داشتند و به عبارت بهتر میتوان گفت امکانات آموزشی یکسان و گسترده نبوده است که در اختیار همهی داوطلبان در سراسر کشور باشد و پارامترهای دیگر مسئلهی سهمیه مناطق مطرح شد که ابتدا بهصورت حقوقی و غیرحقوقی و بعد هم بهصورت مناطق 5گانه در منطقهی 1-2-3-4-5 که تعریف شده بود چه کسانی جزو سهمیه منطقه 1 محسوب میشوند و چه کسانی جزو سهمیه منطقه 2 و الی 5 که قاعدتاً در اینجا هم عدالت رعایت میشد و در اصل ظرفیت به نسبت جمعیت این مناطق توزیع میشد و بعد هم سهمیههای قانونی بود که توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شد.
سازمان سنجش آموزش کشور الحمدالله از زمان تأسیس و اجرای اولین آزمون و این آزمون سال 95 که در اصل چهل و ششمین آزمون سراسری است که توسط سازمان برگزار میشود الحمدالله همه ساله با رعایت ضوابطی که به تصویب مراجع قانونی ذیربطش رسیده است و اگر تغییر یا تغییراتی بوده، بازهم پس از تصویب اینها را به اطلاع داوطلبان و عموم رسانده و ثبتنام و برگزاری آزمون و بعد اعلام نتایج خودش را بهموقع داشته است و میتوان گفت که در جاهای دیگر هم در خیلی جاها که عرض کردم به شیوهی ما دانشجو میگیرند ولی برخی از جاهای دیگر هم اینطور نیست و در اصل بر اساس سوابق تحصیلی با مراجعه داوطلب به دانشگاه یا دانشگاههای خاصی درخواست پذیرش میکنند حالا بهصورت مصاحبه یا یک آزمون اختصاصی و هر طریقی که آنها صلاح میدانند ارزیابی انجام میدهند دانشجویان خودشان را انتخاب میکنند.
علاقه داوطلب چقدر در انتخاب رشته باید مؤثر باشد؟
در رابطه با علاقه داوطلب من خودم اعتقاد دارم که واقعاً باید به رشتهای راه پیدا کنیم که علاوه بر اینکه بینش و آگاهی کافی و شناخت کافی از آن رشته دارد علاوه بر آن علاقه داشته باشد و استعداد تحصیل در آن رشته را داشته باشد.
شما ممکن است علاقه داشته باشید ولی استعداد ادامه تحصیل در آن رشته را نداشته باشید و یا بالعکس، این است که در مورد این موضوع ما بهعنوان سازمان سنجش کشور از سالهای پیش این تلاش را انجام دادیم؛ منتها قطعاً فراگیر و همهگیر نیست و توانستیم این رشتهها را خیلی مختصر تعریف کنیم درصورتیکه واقعاً میطلبد که بیشتر روی این رشتهها کار شود و برای شناسایی و معرفی رشتهها به گفتهها و شنیدهها همیشه به داوطلب میگوییم توجه نکند و حتی به دانشگاهها بروید و با دانشجویان آن رشتههایی که میخواهید انتخاب کنید مصاحبه کنید چون آنها بهترین افراد هستند.
اینکه شما اگر پزشک شوید میتوانید بیشتر خدمت کنید به نظر من خدمت کردن در تمام زمینهها آدم میتواند اگر واقعاً قصد و نیت خدمت داشته باشد با یک مدرک کاردانی هم میتواند خدمتی را ارائه دهد که واقعاً ممکن است یک فردی که مدرک کارشناسی هم داشته باشد نتواند آن خدمت را ارائه دهد و بستگی دارد به اینکه چقدر توانایی دارد در کارش و در ارائهی کارش و چقدر آموخته است و این است که بعضیها وقتی با آنها صحبت میکنید میبینید که اصلاً هیچگونه آگاهی ندارند و بعد آخرسر میرسیم به اینکه حالا من دیدم که فلان دکتر مثلاً مطبش خیلی شلوغ است .
آقای دکتر ما با یکی از مسئولین دانشگاه آزاد مصاحبه میکردیم؛ میگفتند که دانشگاه آزاد دیگر عملاً کنکور بهجز در رشتههای پزشکی و داروسازی و دندانپزشکی ندارد. بسیاری از دانشگاههای دولتی هم ظرفیت خالی دارند و عملاً رقابت برای چند دانشگاه خاص است، ما نمیتوانیم با شرایطی فقط آزمونی برای استعدادهای برتر و درخشان که در طول زمان تحصیل در مدارس شناسایی کردهایم، برگزار کنیم؟
به عرضتان برسانم الان هدفی که با توجه به قانونی که در مجلس شورای اسلامی تصویب شد در رابطه با حذف کنکور، کمیتهای تشکیل شد زیر نظر خود مجلس و بعد هم یک شورای سنجش و پذیرش تشکیل شد که الان مسئولیت اجرایی این کار را دنبال میکند که در اصل از مسئولین وزارتخانههاست و وزارتخانهی اصلی در اصل آنجا حضور دارند، یا کارشناسان یا معاونینشان و بعد یا همه جمیعاً در این شرکت میکنند و با انجام تحقیقات و کارهای کارشناسی و سوابقی که وجود دارد و شناختی که از آموزش عالی دارند در اصل در جهت حذف کنکور و برای رشتههایی که در اصل همانکه شما اشاره کردید متقاضی کمی دارد و بر اساس سوابق تحصیلی در اصل دارد پذیرش انجام میشود.
باید اصل انتخاب براساس سوابق تحصیلی باشد. پیشبینی این است که ما تقریباً برسیم به حدود 85% از کد رشته محلها که بر اساس سوابق تحصیلی باشد که این سوابق تحصیلی هم باید تعریف شود که قاعدتاً آنها صلاحیت تعریفش را دارند که سوابق تحصیلی یعنی چه. چند رشته هست که ما الان بهعنوان سازمان سنجش آموزش کشور با آن برخورد کردیم که رشتههای پرطرفدار است مثلاً در گروه علوم تجربی : پزشکی ، دندانپزشکی، داروسازی، دامپزشکی، در علوم انسانی: حسابداری،روانشناسی و حقوق، در گروه ریاضی و فنی: مهندسی برق ، مهندسی مکانیک، مهندسی عمران، مهندسی صنایع، مهندسی کامپیوتر، مهندسی معماری اینها رشتههایی است که پرجمعیت است و این جمعیتی که میاید یعنی اینطور نیست که ما بیاییم بگوییم بر اساس سوابق تحصیلی ،باید علاوه بر سوابق تحصیلی که همین الان هم اعمال میکنیم، باید یک معیار دیگری برای ارزیابیمان باشد که شاید همین بتواند این شیوه ادامه پیدا کند با اسم و شکل و فرم دیگری که آن را انجام بدهد اما در مورد استعدادهای درخشان ما اعتقاد داریم که افرادی که واقعاً جزو این جمعیت هستند میتوانند موفقتر باشند. قاعدتاً اگر در کنکور شرکت کنند، یا سوابق تحصیلی ملاک انتخاب باشد و یا هر معیار دیگری ملاک شود؛ آنها موفق تر خواهند بود. ولی گاهی اوقات میبینیم که یک نفر در المپیاد شیمی اول شده است، ولی در سایر دروس ممکن است قوی نباشد، این است که باید فقط استعداد این فرد را در شیمی مدنظر داشته باشیم و او را به یک رشته خاص هدایت کنیم.
بهعنوان آخرین سئوال، میدانیم که یک مافیای اقتصادی وجود دارد که تمام تلاشش را برای حفظ و برگزاری کنکور میکند. این مافیا با تلقینی که به خانوادهها در مورد کنکور میکند، میلیاردها تومان درآمد دارد و با روابطی در آموزشوپرورش کاری کردهاند که عملاً کلاسهای تستزنی به بهانه آزمون مدارس استعدادهای درخشان از دوره ابتدایی شروع شود. واقعاً چگونه میتوان جلوی این مافیا را گرفت؟
من فقط درزمینه کار خودم میتوانم بهعنوان یک کارشناس همیشه به داوطلب کنکور بگویم شما اگر میخواهید در کنکور موفق شوید و در رشتهی تحصیلی مورد علاقه و متناسب با اقتضائات قبول شوید، شما موظف هستید این دفترچه را یعنی هم کتابتان را بخوانید و هیچ نیازی به چیز دیگر نیست و بعد هم میتوانید رشتهتان را مطالعه کنید و بعد از مطالعه انتخاب رشته کنید ولی آن ارگانها را چون سازمان سنجش مجوز برایشان صادر نمیکند و پس نمیتواند توصیه هم داشته باشد و فقط ما میتوانیم در حد وظائف خودمان داوطلبمان را خوب راهنمایی کنیم ولی تا آنجایی که ممکن و مقدور است اطلاعات لازم را به داوطلبمان بدهیم حتی در رابطه با انتخاب رشته ما چند سال است این کار را میکنیم که موقعی که داوطلب کسب کرده در کنکور سعی میکنیم که همانندسازی کنیم با نمرهی آزمون سال قبل و یک سری رشته و محل به او پیشنهاد بدهیم و هیچوقت نمیگوییم انتخاب بکند و همیشه پیشنهاد است و میگوییم اینها پیشنهاد است و شما میتوانید هیچ یک را انتخاب نکنید و ممکن است رشته محلهای مورد علاقهتان داخل اینها نباشد یعنی به این ترتیب هم ما کمک کردیم یعنی تا حدود زیادی آن اضطراب را کم کردیم ،به نظر من کنکور اضطراب ندارد، گاهی اوقات بعضی از افراد خودشان ممکن است که باعث شوند.
|