به گزارش مرکز رسانه و روابط عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی، دکتر بشیر، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در این نشست گفت: مباحث سواد رسانهای در ایران با وجود اینکه در دانشگاههای غربی بیش از ۵۰ سال سابقه تدریس دارد، در ایران کمتر از ۲۰ سال عمر دارد. زمانی که در انجمن سواد رسانهای بودم، تلاش کردیم به صورت علمی این مسئله را در سطح مدارس، دانشگاهها و مجلس توسعه دهیم، به طوری که فراکسیون سواد رسانهای در مجلس شکل گرفت، اما باوجود تلاشهای بسیاری مبنی بر اینکه سواد رسانهای وارد سرفصلهای دروس در دانشگاه شود،
وی در ادامه درباره حکمرانی گفت: رسانههای نوین به عنوان رسانههای تعاملی و چندسویه، تفاوت روشنی با رسانههای دیگر دارند. سه متغیر اساسی در این بحث وجود دارد؛ یکی سواد رسانهای، دوم، حکمرانی فرهنگی و سوم رسانههای نوین است. فهم روابط متغیرها حائز اهمیت است و باید نسبت، شدت و عمق ارتباط آنها را بررسی کنیم؛ چراکه در اغلب موارد فقط یکی مورد توجه قرار میگیرد و سبب عدم توازن بین این متغیرها میشود.
دکتر بشیر افزود: رسانههای نوین، مانند گذشته نیستند که یک طرفه باشند؛ اکنون کاربر هم تولیدکننده و هم توزیع کننده محتوا است. در گذشته رسانهها یک طرفه و دستوری بودند و گیرنده باید مجاب میشد. هر چند قبول نداریم که ارتباطات به معنای اتصالات باشد. چراکه در ایران در صد سال گذشته به این معنی بود و در عصر قاجاریه اداره اتصالات وجود داشت، در حالی که ارتباطات (Communication) به به معنی همدلی، اشتراک و پذیرش معناست. در واقع وقتی سلام میکنیم، اگر اشتراک معنا به وجود آید پاسخ میدهیم.
وی ادامه داد: اولین متغیّر سواد رسانهای است، تعاریف زیادی در این زمینه مطرح است، همانطور که مقام معظم رهبری بر ایجاد بصیرت تأکید کردند. باید نوعی از بصیرت را در سواد رسانهای ایجاد کنیم و پس از بصیرت است که قدرت تحلیل پیدا میکنیم. این قدرت تحلیل، توانمندی فهم و شناخت را شامل میشود و در واقع عملیاتی کردن بصیرت است؛ قدرتی که بتواند خوبیها و بدیهای جامعه را در نظر بگیرد. پس باید خوب مطالعه کنیم تا ببینیم واقعیتهای جامعه چیست و از بصیرت به شناخت واقعی از جامعه برسیم و این مفهوم سواد رسانهای است و متأسفانه این موضوع وارد ادبیات ما نشده است.
این عضو هیئت علمی با اشاره به تعریف سواد رسانهای گفت: از میان دهها تعریف سواد رسانه، چند دال اساسی مطرح است؛ یکی از آنها دسترسی به اطلاعات است تا تحلیل درستی نسبت به واقعیتهای جامعه داشته باشیم. سواد رسانهای و بسیاری از علوم نیازمند مهارت است و فلسفهای پشت مفاهیم آن وجود دارد؛ این مهارت باید در راستای رمزگشایی محتوا باشد، یعنی بعد از اینکه تحلیل کردیم، باید روابط آنچه تحلیل کردهایم را با عوامل پیرامونی به دست بیاوریم تا به نتایج بهتری برسیم. در واقع استفاده از تحلیل، با هدف راهگشایی و ایجاد گفتمان جدید است و سپس توانایی تفسیر جدید و استفاده از آن در مفاهیم جدید ایجاد میشود. بعد از آن باید تحلیل و نقد مجدد کرد. این نقدهای ثانویه اهمیت زیادی دارد که در نهایت باید ارزیابی و خلق پیام جدید وجود داشته باشد. در غیر این صورت این تحلیل مفید نخواهد بود.
وی حکمرانی و تفاوت آن با حکومت را مورد اشاره قرار داد و گفت: حکومت، نهادها و ساختارها را شامل میشود و حکمرانی قدرت اعمال حاکمیت است، اینکه چطور و با چه اسلوب و روشی میتوانیم اعمال حاکمیت کنیم، حکمرانی است. فاصله زیادی میان حکومت و حکمرانی داریم. پس از پیروزی انقلاب بیشتر با منطق حکومتداری رفتار شده است و باید نگاه به انسان و رفتار انسانیتر مورد توجه قرار گیرد. در برخورد با مسائلی چون حجاب، باید طوری رفتار کرد تا آن موضوع به عنوان آگزیوم (اصول متعارف)، امری مسلم و بدیهی در جامعه تبدیل شود که ما هنوز در این زمینه به فرهنگ سازی نرسیدهایم. البته چگونگی حکومت کردن نیازمند بازنگری امر حکمرانی است و ما نیازمند تجربه عمیقتر و وسیعتر در این زمینه هستیم.
دکتر بشیر با اشاره به حکمرانی خوب و ویژگیهای آن بیان کرد: حکمرانی خوب دارای ویژگیها و اصولی است که شفافیت در جامعه یکی از اصول مهم آن است. این شفافیت باید در ارائه اطلاعات و دسترسی آسان به اطلاعات وجود داشته باشد، یعنی نیازمند رسانه خارجی نباشیم. پاسخگویی اصل دیگری است؛ اینکه حکومت چقدر میتواند پاسخگو و مسئولیتپذیر باشد؟ بحث دیگر مشارکت سیاسی است و این فقط به معنی شرکت در انتخابات نیست. تصمیمگیری در یک سازمان، مرکز و نهاد در سطح دولت، کشور و ... حائز اهمیت است. مسئله مهم دیگر در حکمرانی خوب، واگذاری بسیاری از امور به مردم است و در این صورت دولت میتواند به جای کارگزار بودن منتقد و ارزیاب کننده فعالیت ها باشد. مسئله دیگر عدالت و انصاف، پایداری و استقامت است که باید در حکمرانی مورد توجه باشد.
وی تصریح کرد: منظور از حکمرانی فرهنگی، مدیریت فرهنگ در جامعه است. در این راستا سه مسئله تدوین سیاستها، برنامه و رویکردها اهمیت ویژهای دارد. هنوز نمیدانیم دستاندرکار این مسائل چه کسی است و چه کسی پاسخگو است، زمان دریافت بودجه، این نهادها و سازمانها هستند، اما زمان پاسخگویی که میرسد، وظایف را به همدیگر محول میکنند. این نامشخص بودن، به معنی حکمرانی ناقص در عرصه فرهنگی است. مسئله بعدی اعمال مدیریت فرهنگی است. اینکه چقدر ساختارهای فرهنگی میتوانند اعمال مدیریت کنند؟ عدم اعمال مدیریت، نقص در حکمرانی فرهنگی را سبب خواهد شد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفت: در حکمرانی فرهنگی، چند اصل مهم وجود دارد که در ایران بسیاری از موارد آن اجرا نشده است؛ اولین مسئله، حفظ هویتهای فرهنگی و ارزشهای بومی و ملی است. دوم ترویج عدالت فرهنگی است، ما باید به همه فرصت بدهیم. اینکه چقدر در مسائل رسانهای، رسمی و فرهنگی، از اقوام و قومیتها، ادیان و افکاری که لطمه نمیزنند، توزیع عادلانه داریم، جای بحث و بررسی دارد و نشان میدهد هنوز از ایجاد عدالت فرهنگی وحشت داریم. اصل دیگر تقویت مشارکت مردمی است، اصول مشارکت باید مشخص شود و ما هنوز در ابهام هستیم. هنوز نمیدانیم مسئله دین در سریالها چگونه باید بازنمایی شود تا علاقهمندی جامعه را افزایش دهد. یکی از کارهای دانشگاه صدا و سیما می تواند همین مسئله باشد. آموزش ارتقای سواد فرهنگی نیز اصل دیگری است. سواد فرهنگی، شناخت فضای جهانی و جامعه، مسلط بودن به هوش مصنوعی که در آینده جهان را تسخیر خواهد کرد، باید در حکمرانی فرهنگی مورد توجه باشد.
وی در ادامه درباره اصول ارتباط سه متغیر سواد رسانهای، رسانههای نوین و حکمرانی فرهنگی افزود: شناخت ماهیت، اهداف و تأثیرگذاری رسانهها اصول مهمی در این زمینه است، همچنین تفکر انتقادی و تحلیل انتقادی رسانهها، ترویج فرهنگ بومی از طریق رسانهها، آگاهی از مخاطبسازی و مخاطبپنداری و مخاطب نشناسی، گسترش مهارت در تولید محتوا، آموزش مداوم سواد رسانه و سواد اطلاعاتی باید مورد توجه قرار گیرد.
دکتر بشیر تأکید کرد: برخی اطلاع از اخبار جهان و رویدادها را دلیلی بر حضور خود در شبکههای اجتماعی میدانند و خود را در معرض همه اطلاعات و رویدادها قرار می دهند که در گذر زمان تأثیرات زیادی در افکار و عقاید آنها خواهد گذاشت. از این رو هر چیزی را نباید به عنوان اطلاعرسانی دید و شنید. گسترش اخلاق در رسانه اهمیت زیادی دارد و ما نیازمند نظارت هستیم.
سه اصل مهم در حکمرانی فرهنگی
دکتر کمال اکبری، دانشیار دانشگاه صدا و سیما نیز در ادامه این نشست به سه اصل مهم در حکمرانی فرهنگی اشاره کرد و گفت: سه ضلع نهاد حکمرانی فرهنگی، نهادهای فرهنگساز و ضد فرهنگ حائز اهمیت است. حکمرانی فرهنگی در درون این قصه رخ میدهد و نهاد حکمرانی در حوزه فرهنگ به لحاظ قانونی به شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است. اگر نهادی به نام شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم که به لحاظ قانونی اختیاراتی دارد، باید بخشی از سواد رسانهای در آنجا تمشیت شود.
وی افزود: نهادهای مهم فرهنگ، بودجه دریافت میکنند تا کار کنند و از جمله این کارها ارتقای سواد رسانهای است و تا جایی که این سود رسانهای نباشد، مشکلات بزرگی به وجود خواهد آمد. یکی از دلایل اتفاقات سال ۱۴۰۱ اندک بودن سواد رسانهای به ویژه در میان جوانان بود. گرچه همه آنها تحت تأثیر رسانههای معاند یعنی نهاد ضد فرهنگ قرار گرفتند و منجر به این شد که اتفاقات ناگواری رخ دهد و آثار آن شاید هیچگاه از بین نرود.
دکتر اکبری ادامه داد: آموزش و پرورش ۱۴ میلیون دانشآموز تحت اختیار دارد؛ از این رو باید سواد رسانهای را جدی تلقی کند، البته در این راستا کتابی هم تألیف شده است، اما از پیش از دبستان نیاز به سواد رسانهای داریم تا در عالیترین مرتبه تحصیلی نیز ادامه یابد. هر کس مسئولیت بیشتری دارد، باید سواد رسانهای بیشتری بیاموزد. نباید همه تربیتمان را به رادیو و تلویزیون بسپاریم و باید نهادهای دیگر کار خود را انجام دهند و از صدا و سیما نیز نباید غفلت کرد.
|