نشست «یک دهه سخن رهبر حکیم انقلاب اسلامی با جوانان آمریکا و اروپا» صبح امروز ۲۳ خرداد در دانشگاه تهران برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام و المسلمین محسن قمی؛ معاون امور بینالملل دفتر مقام معظم رهبری سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
هنوز زمان زیادی از نگارش نامه مقام معظم رهبری نگذشته و تحلیل این رویداد فرهنگی با رویکرد تمدنی در این فرصت اندک کار آسانی نیست؛ به سان یک چشمهای که در دامنه کوهی هست و کسی که در کنار چشمه ایستاده نمیتواند درباره آثار و برکات چشمه سخن بگوید و باید همراه چشمه پایین بیاید تا ببینید در این دامنه و در این دشت چه درختی را بارور میسازد تا درباره آن سخن بگویید؛ لذا تحلیل این رویداد فرهنگی و تمدنی نیاز به گذشته زمان دارد. به همین جهت مایک جانسون رئیس مجلس نمایندگان آمریکا عجله کرد که گفت اگر آیتالله را خوشحال کردید آمریکا را از دست دادید. اگر عجله نمیکرد میدید چه انسانهای دیگری را این نامه خوشحال کرده، چه انسانهای مظلومی را خوشحال کرده است.
شخصیت دیگری که گفت امروز دانشجویان آمریکا به این نامه افتخار میکنند دیدش از جانسون دقیقتر بود. ممکن است در این خصوص ببینید دانشجویانی که امید میرود در مدیریت آینده جهانی نقش داشته باشند امروز به حمایت از عدالت قدم برداشتند. این اقدام مقام معظم رهبری یک اقدام هوشمندانه بود که در آینده اثر خودش را نشان میدهد. نقشه راهی است که بر اساس آن مشخص میشود این چشمه چه انسانهایی را سیراب کرده و بارور ساخته است.
از این مقدمه که بگذرم مایلم به این نکته اشاره کنم پیشفرضهای صدور این نامهها از سوی مقام معظم رهبری چیست. اگر نگاه استعلایی به این نامه داشته باشیم پیشفرضهایی که نامه بر اساس آنها استوار است کدام است و ایشان چه نقاطی را مسلم فرض کرده و این نامهها را صادر کرده است. اولین پیشفرضی که در صدور این نامهها مورد توجه بوده این است که ما انسانها همه دارای سرشت مشترک هستیم. انسانها ذات مشترک دارند یعنی سرشت انسان برساخته از تاریخ، فرهنگ، جامعه و طبیعت نیست بلکه این سرشت، ذاتی اوست. لذا مخاطب این نامه فطرت پاک همه انسانهاست. اینگونه نیست تصور کنیم افرادی چون در محیط جغرافیایی خاصی زندگی میکنند نمیتوانند مخاطب قرآن باشند، خیر همه انسانها این قابلیت را دارند. زبان فطرت زبان مشترک همه انسانهاست. در کنار زبان فطرت، زبان عقل و زبان هنر زبان مشترک انسانها است پس ما راهی برای ارتباط با هم داریم و میتوانیم با هم صحبت کنیم.
چرا مخاطب نامه رهبری جوانان هستند؟
پیشفرض دوم این است باید بین مواجههمان با سران نظام سلطه و افکار عمومی فرق بگذاریم. همانطور که باید در برابر نظام سلطه قاطعیت داشته باشیم باید حساب اینها را از افکار عمومی و جوانان جدا کنیم. لذا پیام مستقیم این نامهها خطاب به جوانان صادر شده است. ایشان در نامه اول فرمودند شما را مخاطب قرار دادم نه سیاستمدارانی که آگاهانه جنایت میکنند چون شما حقیقتطلب هستید، امید آینده جامعه هستید و موتور محرک جامعه، انسانهای جوان عدالتطلب هستند که میتوانند سازنده تاریخ باشند نه اینکه ساخته تاریخ باشند.
پیشفرض سوم این نکته است که شرایط هر چقدر و پیچیده باشد تکلیف انسانها هیچ وقت ساقط نمیشود. در شرایطی که رسانهها به اسلامهراسی دامن زده بودند و فضا کاملا علیه اسلام و مسلمین بود ایشان فرمودند من احساس کردم ما چه وظیفهای داریم و دیدم کاری که میتوانیم بکنیم نوشتن این نامه است. درست است که نقش رسانهها خیلی زیاد است و رسانهها درست شدند تا مانع انقلابها شوند ولی هوشمندی و زمانشناسی نشان داد میتوان بزگترین تهدیدها را به بهترین فرصتها تبدیل کرد. در همان اوج شرایط سخت رسانهای، رهبری وجدانهایی که برای غزه تکانخورده بودند را مخاطب قرار دادند.
آخرین پیشفرض مسئله لزوم قاطعیت در بیان است. مقام معظم رهبری به این نکته توجه داشتند در این شرایط باید از مماشات و سخن دوپهلو گفتن خودداری کرد و صراحتا از مقاومت جهانی سخن گفت. صراحتا باید گفت شما بخشی از مقاومت شدید چون ایشان میخواهد نقشه راه را برای آینده بشریت ترسیم کند. بنابراین این پیام برای امروز و فردا نیست برای آینده بشریت است.
|