«شرکتهای دانشبنیان علوم انسانی، اجتماعی و هنر در شورای تحول و ارتقای علوم انسانی شکل خواهد گرفت.» این خبری بود که 11 خردادماه به نقل از سعیدرضا عاملی، رئیس شورای تحول علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی رسانهای شد.
هرچند شکلگیری شرکتهای دانشبنیان موضوع جدیدی نیست و حتی همین امروز در برخی رشتههای مرتبط با علوم انسانی شرکتهای معدودی در دانشگاهها شکلگرفته، اما این حقیقت غیرقابلکتمانی است که وقتی حرف از شرکتهای دانشبنیان به میان میآید، تصور عموم جامعه و شاید خود بدنه دانشگاهی فعالیت دانشجویان و اساتیدی باشد که در رشتههای غیرعلوم انسانی تحصیل و تدریس میکنند. رسیدن به محصولات فناورانه و نوآورانه را باید کارویژه شرکتهای دانشبنیان دانست و به همین دلیل است که فعالیت این شرکتها در ساحت کلی رشتههای علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر کمی دور از ذهن بهنظر میرسد. به همین دلیل تشکیل این شرکتها در عرصه علوم انسانی نیازمند لحاظ کردن ظرایفی است که باید مدنظر مسئولان قرار بگیرد.
براساس اطلاعات منتشرشده از سوی معاونت توسعه شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاستجمهوری از میان 9 هزار و 859 شرکت دانشبنیان، درمجموع 66 شرکت دانشبنیان در حوزه صنایع فرهنگی، خلاق، علوم انسانی و اجتماعی وجود دارد، یعنی سهم این شرکتها از کل اکوسیستم دانشبنیان کشور تنها 0.66 درصد است. سهم اندکی که نشان میدهد از یکسو هنوز مفهوم دانشبنیانی در عرصه علوم انسانی در بدنه فعالان این حوزه آنطور که باید جا نیفتاده و از سوی دیگر همه رشتههای این حوزه قابلیت آن را ندارند که عرصه فعالیتهای دانشبنیانی برای آنها را فراهم کرد. بااینحال توسعه رشتههای میانرشتهای این بستر را فراهم کرده که بتوان شرکتهای دانشبنیانی را راه انداخت که از ظرفیت رشتههای مختلف برای رسیدن به هدف موردنظر استفاده کنند، بهطورمثال میتوان شرکتهایی داشت که در یکسو نیروی انسانی مرتبط با رشتههایی مانند مهندسی کامپیوتر در آن حضور داشته باشند و در سوی دیگر افرادی که در زمره رشتههای علوم انسانی تحصیل یا تدریس میکنند و از قبل این همکاری، بتوان محصول جدیدی مانند نرمافزار تولید کرد که نگاه جامعهشناسی یا مردمشناسی را هم دنبال کرده باشد.
الزامات ایجاد شرکتهای دانشبنیان علوم انسانی
بااینحال نمیتوان این مساله را نادیده گرفت که صرف تصویب ایجاد شرکتهای دانشبنیان در شورای تحول علوم انسانی، نمیتوان انتظار تحول در این زمینه و حرکت جامعه دانشگاهی بهسمت ایجاد چنین شرکتهایی را داشت، بلکه برای تحقق این مهم پیشنیازهایی لازم است که شاید اصلیترین آن را بتوان تغییر نگاه و فرهنگسازی فعالیتهای دانشبنیانی در میان بدنه دانشگاهی و همچنین تعریف درست از چنین فعالیتهایی در حیطه علوم انسانی تعریف کرد. موضوع دیگر اینکه باید سازوکارهای لازم برای پررنگ شدن مباحث مرتبط با این حوزه از سوی دستگاههای کشور فراهم شود؛ چراکه یکی از بخشهای بزرگ مصرفکننده از خدمات این حوزه دستگاههای دولتی هستند، در غیر این صورت نمیتوان انتظار داشت محصولات و خدمات ارائهشده در این حوزه از سوی بدنه جامعه مورداستفاده قرار بگیرد. موضوع مهم دیگر آن است که باید بخشی از بودجه پژوهشی دستگاهها به این مساله اختصاص پیدا کند؛ چراکه انجام فعالیتهای تحقیق و توسعه که هدف اصلی ایجاد شرکتهای دانشبنیان محسوب میشود، بدون تامین مالی غیرممکن است. در ادامه سراغ رئیس شورای تحول علوم انسانی و دو تن از اساتید علوم انسانی رفتیم تا درباره کم و کیف راهاندازی این شرکتها بگویند.
رئیس شورای تحول علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی: شرکتهای دانشبنیان به مرور موجب تقویت زیستبوم تمدنی و تمدنساز میشوند
سعیدرضا عاملی، رئیس شورای تحول علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: «سال 1389 ماده 2 قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات در مجلس تصویب شده که پایه تاسیس شرکتهای دانشبنیان بوده است. یعنی تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه، شاهد طراحی، تولید کالا و خدمات در حوزه فناوریهای برتر بوده و با ارزش افزوده بالا باید دنبال شود. بحثی هم که ما داریم آن است که در دانش حوزه فناوریها تنها دانش خلق فناوری مدنظر نیست بلکه بخش مهمی از دانش مربوط به سرمایه انسانی، مسئولیت اجتماعی، حوزههای فناوری و رابطه بین صنعت، کشاورزی و خدمات در حوزه عمومی و خصوصی با حوزه اجتماعی مرتبطشان است که همه آنها مربوط به دانش علوم انسانی میشود.» او ادامه داد: «یعنی در رشتههای مدیریت، جامعهشناسی، ارتباطات و حتی در وجهی وقتی رابطه بین بخشهای صنعتی با حوزه کسبوکارهای ملی و بینالمللیشان مطرح میشود، بحث روابط بینالمللی، مطالعات کشورشناسی، توسعه ارتباطات کسبوکار و... را شامل میشود که همگی مرتبط با علوم انسانی است. یعنی همانطور که یک شرکت دانشبنیان ایدهای برای توسعه فناوری ایجاد میکند، شرکتهای علوم انسانی و علوم اجتماعی دانشبنیان نیز ظرفیت را برای مسائل مرتبط با روابط انسانی، سرمایه انسانی، مسئولیت اجتماعی، کسبوکار و توسعه زمینههای ارتباط با حوزه ملی و بینالمللی را ایجاد میکند. از این حیث نهتنها تناقضی با قانون مجلس ندارد، بلکه امتداد این قانون به دیگر حوزههای علمی خواهد بود.» رئیس شورای تحول علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه ما در این شورا کارگروهی را تحت عنوان کارگروه فناوری و نوآوری ایجاد کردهایم، گفت: «این کار با رویکرد تاسیس شرکتهای دانشبنیان در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی و هنر بوده است. همچنین امروز حوزه نوآوری عمومی یکی از حوزههای مهم است که به صورت داوطلبانه به حل مسائل پیرامونی هم در حوزه روستایی، هم شهری و... میپردازد. البته برای اینکه قلمرو فناوری عمومی افزایش پیدا کند، حمایتهای مالی از آن صورت میگیرد. مدلی که در گذشته داشتیم، مدل جهاد سازندگی بود که متاسفانه این ظرفیت را از دست دادیم و بعد از ادغام جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی، عرصه سازندگی و نوآوری عمومی ضعیف شد. درحالیکه در ژاپن 200 هزار انجمن نوآوری عمومی وجود دارد که آنها حل کردن مساله آبیاری یا دیگر حوزهها را در دستور کار قرار میدهند.»
عاملی بیان داشت: «اگر شرکت دانشبنیانی در عرصه علوم انسانی داشته باشیم، بسیار کمرنگ است و نگاه قالب همان شرکتهایی هستند که آنها را مرتبط با تولیدات فناوری میدانیم. تمام این شرکتها نیز جزء شرکتهایی هستند که حوزه تحقیق و توسعه فناوری را تامین میکنند، اما مساله ما آن است که این حوزه چندوجهی است. یعنی بخشی از آن مربوط به رشتههای مهندسی، بخش دیگر مربوط به رشتههای کشاورزی و بخشی هم مربوط به علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر است. امروز کارگروهی که باید شرکتهای دانشبنیان علوم انسانی را ایجاد کند، تصویب کردهایم اما شاید 2 یا 3 ماهی طول بکشد که شرایط حقوقی این کار فراهم شود اما بعد از آن میتواند به یک روند تبدیل شود.» او افزود: «شرکتهای دانشبنیان دو گروه هستند. یک گروه شرکتهایی که تنها اعضای هیاتعلمی مالک آنها بوده و گروه دیگر بهگونهای است که در آن هم دانشگاه و هم اعضای هیاتعلمی مالک هستند. حتی میتوان شرکت سومی داشته باشیم که بین بنگاه ذینفع، دانشگاه و اعضای هیاتعلمی یک وجه سهگانهای ایجاد شود تا تحقیق و توسعه منجر به تحقیق و کار شود. این نگاه در سطح کشورهای پیشرفته هم مطرح است و آنها به این سمت رفتهاند که تحقیق و کار با یکدیگر عجین شدهاند. یعنی شرکتهایی که منجر به تقویت توسعه میشوند، آینده خوبی را خواهند داشت.»
رئیس شورای تحول علوم انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: «یکی از وظایف 10گانه شورای تحول بحث فرهنگسازی است، یعنی باید ذهنیت استاد و دانشجو را به سمت شرکتهای دانشبنیان سوق دهد و نگاه بازار را هم تغییر دهد. یعنی شاید یک بنگاه بزرگ ما این نگاه را نداشته باشد که اگر مدیریتش کارآمد باشد، چقدر روی بهرهوری آن اثرگذار است. یا حتی حوزههای مسئولیت اجتماعی هم جزء مباحثی است که نیازمند همراه کردن جامعه پیرامون با حوزه کار بنگاه اقتصادی است که نیازمند فرهنگسازی است و باید روی این حوزه کار کنیم.» عاملی خاطرنشان کرد: «تاسیس شرکتهای دانشبنیان علوم انسانی، علوم اجتماعی و هنر، بهمرور زمان موجب تقویت زیستبوم تمدنی و تمدنساز، علوم انسانی متناسب به اقتضائات جامعه اسلامی و شکلگیری، زمینه مثبت برای ظهور مولفههای، تمدن نوین اسلامی و خلق جامعهپردازیهای جدید مبنیبر ارزشهای اسلامی میشود. این شرکتها، ظرفیتی برای تامین اهداف گام دوم انقلاب اسلامی که مورد نظر رهبر معظم انقلاب است، خواهند بود.»
رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیتمدرس: میتوان زمینه ایجاد شرکتهای دانشبنیان در برخی رشتههای علوم انسانی را ایجاد کرد
محسن ایمانینائینی، رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس گفت: «شرکتهای دانشبنیان میتوانند در این حوزه موثر باشند. در دنیا هم در بحث تولیدات اقتصادی، تحولاتی شکل گرفته و میتوان عنوان کرد اقتصادهای مبتنیبر شرکتهای دانشبنیان در حال گسترش هستند و میشود از طریق دانش به افزایش سرمایه رسید. تصور میکنم هر کشوری که بتواند در این حوزه ورود سریعتری داشته باشد، موفقیتهای بیشتری هم خواهد داشت. اما در وهله اول وقتی صحبت از شرکتهای دانشبنیان به میان میآید، انتظار میرود که آنها با دیگر رشتهها مانند علوم پایه و علوم طبیعی و امثال آن که فناوری وجود دارد، ارتباط بیشتری داشته باشند.»
او ادامه داد: «در عرصه علوم انسانی هم میتوان زمینهای را فراهم کرد که شرکتهای دانشبنیانی شکل بگیرند تا بتوانند در عرصه تولید سرمایه و افزایش ثروت کمک کنند. همچنین دانشجویان و اساتیدی که در این عرصه فعالیت میکنند هم بتوانند به درآمد و سرمایه برسند. بهعنوان نمونه اگر در حوزه باستانشناسی شرکتهای دانشبنیانی داشته باشیم، میتوانیم وظایفی مانند حفاری را در مناطقی که احتمال وجود آثار تاریخی وجود دارد برعهده بگیریم، همچنین میتوانیم بحث مرمت اشیای کشفشده و بناهای تاریخی را هم دنبال کنیم. همچنین در حوزه تعلیم و تربیت میتوان چنین شرکتهایی را داشته باشیم تا وضعیت تدریس را در مدارس، دانشگاهها و دورههای دانشگاهی بررسی کنند و حتی نتایج آن را طی سالها بررسی کرده و از این طریق به تحقیقات کاربردی دست پیدا کنند.» رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس افزود: «میتوان پیوندی بین رشتههای علوم انسانی با دیگر رشتهها ایجاد کرد تا بهصورت بینرشتهای فعالیتهایی صورت بگیرد. در این میان شاید در حوزه تولید بازیها، انیمیشن و عرصههای هنری کارهایی را انجام داد، یعنی مثلا در حوزه بازی و انیمیشن رشته تاریخی وارد عمل شده تا بازی تولیدی با واقعیتهای تاریخی انطباق داشته باشد که هم یک اثری تولید شود و هم پشتوانه تاریخی داشته باشد. همچنین در حوزه مشاوره و روانشناسی تولیدات خاصی را با دیگر رشتهها انجام داد که میتوان به تولید نرمافزارهای مربوطه اشاره کرد.» ایمانینائینی با بیان اینکه میتوان شرکتهای دانشبنیانی را در عرصه علوم انسانی داشته باشیم، تصریح کرد: «شاید در حوزههای خاصی مانند تجاریسازی پژوهش، عرصههای دیگر دانشی اول باشند اما در حوزههای علوم انسانی هم میتوان به زمینههایی دست پیدا کرد و برخی از رشتههای این حوزه نسبت به دیگر حوزهها تقدم دارند.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی: باید در گام اول ادبیات فناوری مرتبط با علوم انسانی را تعریف کنیم
عباسعلی رهبر، عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: «اینکه به علوم انسانی در قالبهای مختلف توجه شود، اتفاق خوبی است. در همین راستا شورای تحولی ایجاد شده و در درون آن برخی منابع تولید و دغدغههایی ایجاد شد و بعد نیز در حوزه ارتقای اساتید به حوزه علوم انسانی توجه شد. کار خوبی بوده که باید انجام میشد تا اهمیت لازم را در منابع بالادستی و شوراهای موثر و تصمیمگیر مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای اقماری آن بتوان دنبال کرد.» او ادامه داد: «نکته بسیار مهمی وجود دارد و اینکه ما نباید در مفاهیم مهندسی، معانی علوم انسانی را جای داده و بخواهیم از فضاهای مهندسی و پزشکی به بهرهمندی از علوم انسانی برسیم. این همان اتفاقی است که در دورهای که قرار بود علوم انسانی در غرب رشد پیدا کند و بهعنوان علوم مستقل شناخته شود، دنبال میشد. مثلا از فیزیک اجتماعی و مهندسی اجتماعی صحبت میشد؛ از این رو باید دقت کرد تا ما نیز در دام این مساله نیفتیم.» عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان داشت: «شرکتهای دانشبنیان که مبنا و بنیان آنها مباحث فیزیک و شیمی، تجربی و... است، با توجه به اینکه کمیمحور بوده و خروجی مشخصی هم دارند، باید آن را بهعنوان یک آسیب و همچنین یک تحول در نظر بگیریم. مساله دیگر بحث فناوری است و نباید فناوری را مختص کنیم به ابزار عینی، فیزیکی و تجربی؛ چراکه فناوری میتواند به حوزه علوم انسانی هم ورود کند، به شرط اینکه استحصال در آن صورت بگیرد. یعنی بدون استحصال ورود به فناوری و فناوری نرم ممکن نخواهد بود.» رهبر بیان داشت: «در ادبیات شرق بحث جدی به نام فناوری نرم داریم که برخلاف فناوری سخت، دانشها و آگاهیهایی که در عرصه علوم انسانی وجود دارد را به یک مهارت تبدیل میکند. مثلا شما بحث تربیت در آموزشوپرورش، اردوهای جهادی، اعتکاف و... را در نظر بگیرید که میتوان آنها را در قالب فناوری نرم به شرط اینکه استحصال در آن صورت بگیرد، دنبال کرد. استحصال به معنای آن است که ما مواد خامی داریم و آن را براساس یک پروسه باید به موادی که قابل استفاده مردم است، تبدیل کنیم.» او تصریح کرد: دوستانی که در شورای تحول علوم انسانی هستند باید بتوانند امر استحصال را تسریع کنند. اینکه بومیسازی، روزآمدسازی، اسلامی شدن و... در علوم انسانی کاربرد پیدا کند، اتفاق خوبی است اما اینکه چگونه محقق میشود، مساله مهمی است. از این رو ما نیاز به بحثهای روشی و متدولوژی متناسب با همین امر استحصال و استنباط معانی داریم. اگر این اتفاق رخ دهد میتوان بحث فناوری نرم را در این عرصه مدنظر قرار داد. البته نه در قالب شرکتهای دانشبنیان، یعنی همان شرکتها را که بحث فیزیک، شیمی و ریاضی را دنبال میکنند به علوم انسانی تبدیل کنیم و این ممکن است ما را به مسیر اشتباه ببرد.» عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی در توضیح بیشتر این مساله گفت: «ما باید خود فناوری را در علوم انسانی تعریف کرده و ادبیات لازم در ارتباط با فناوری را تولید کنیم. مساله آخر هم در ارتباط با مسالهمندی است، درحالیکه علوم انسانی در جامعه ما اصلا مساله نیست. هرچند ما میتوانیم برای علوم انسانی شاخوبرگ زیاد کنیم، اما وقتی اصلا علوم انسانی مساله جامعه نباشد، نمیتوان کاری از پیش برد. البته امروز فضایی در اینباره نسبت به دبیرستانها و رشتههای دانشگاهی ایجاد شده اما هنوز علوم انسانی مساله دستگاههای اجرایی نشده است.» رهبر افزود: «امروز ما بحث جنگ شناختی را داریم که مهمتر از جنگهای سایبری و نظامی و... است و تنها علوم انسانی میتواند به این جنگ وارد شود. حتی هوش مصنوعی نیز در این حوزه تنها یک ابزار خواهد بود که متاسفانه بیشتر از اینکه امیدآفرین باشد، برای ما بیمآفرین است. سوال این است که حالا میتوان مهمترین جنگ امروز را از طریق شرکتهای دانشبنیان دنبال کرد؟ طبیعتا کمی نیاز به تامل است. اما قطعا اگر مسالهمندی علوم انسانی به درستی حل شود، طبیعتا راهکارهای مورد نیاز هم پیدا خواهد شد.» او به میانرشتهای بودن علوم انسانی اشاره و تصریح کرد: «علوم انسانی با علوم تجربی و ریاضی باید یکسری توافقاتی را انجام داده و برخی فعالیتهای بینرشتهای دنبال کرد و از درون همین فعالیتها به دنبال شرکتهای دانشبنیان باشیم.» نباید فینفسه علوم انسانی را درگیر شرکتهای دانشبنیان کنیم. اگر این مسیر از پایین به بالا شروع شود، یعنی از سطح دانشگاهها، گروههای آزمایشی و اساتید کار را دنبال کرد؛ این امکان وجود دارد که بتوان ظرفیتهایی را برای این حوزه ایجاد کرد، البته این بدان شرط است که صنعت و جامعه نیز پذیرای این نگاه هم باشد. در وهله اول خود دولتیها باید این کار را انجام دهند، بهطوری که درصدی از بودجه پژوهش دستگاههای دولتی باید به علوم انسانی اختصاص پیدا کند. از سال 68 اگر نگاه کنیم، میبینیم این همه دولت بر سرکار آمده اما درصد بسیار پایینی صرف پژوهشهای مسالهمحور برونداد دانشگاهی شده و این جز مسائل مهمی است که باید مدنظر قرار بگیرد.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان داشت: «تامین لوازم و اقدامات ضمنی سیار مهمتر از آن است که خودمان را دچار نگاههای کاریکاتوری کنیم. نگاه کنید امروز وضعیت کرسیهای ترویجی را؛ هر دوست و سخنرانی خودش را بهعنوان برپایی کرسیهای ترویجی مطرح میکند، درحالیکه این درست نیست. یا از سوی دیگر به حدی نظریهپردازی سخت میشود که سالی یک یا دو نظریه هم منتشر نمیشود و برخی هم با توجه به رانت و رابطه شخصی یک کاری را در فضای علمی خودشان پیش میبرند. از این رو باید دقت شود تا این مهم به یک امر کاریکاتوری تبدیل نشود.» رهبر خاطرنشان کرد: «امروز دانشگاه علامه طباطبایی حوزه کارآفرینی را در همین قالب شرکتهای دانشبنیان دنبال میکند اما هنوز فراگیر نشده است. نکته دیگر اینکه میتوان از ظرفیت پارکهای علم و فناوری هم در حوزه علوم انسانی استفاده کرد، اما موضوع مهم اینکه باید ما برای این کارها مشتری داشته باشیم. بهطور مثال وزارت بهداشت میتواند پروژه افزایش نشاط را به دانشگاه و شرکتهای دانشبنیان واگذار کند، اما عملا چنین ارتباطی وجود ندارد. موضوع دیگر اینکه ما فضای دولتی هستیم و علوم انسانی بدون کمک دولت معنا و مفهومی ندارد، به همین دلیل کمک دولت میتواند باعث تحریک این حوزه شود. معتقدم این حوزه بهعنوان یک فناور نرم و موثر میتواند در رفع مشکلات سیاسی و اجتماعی کارهای بزرگی را انجام دهد و میتوانیم این استفاده را از علوم انسانی داشته باشیم.»
|