«سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» یکی از موضوعات مهمی است که رهبر انقلاب در دیدارهای معلمان همواره بر اجرای آن تأکید داشتهاند. ایشان امسال نیز در دیدار معلمان سراسر کشور موضوع تحول در آموزش و پرورش را مهمترین سرفصل بیانات خود دانستند و ضمن ابراز خرسندی از بازنگریهای انجام شده پیرامون این سند مهم و تأکید بر داشتن نقشهراه برای اجرای اهداف مطرح شده در سند تحول، فرمودند: «بحمدالله شنیدم که سند، هم مورد بازنگری قرار گرفته، که رو به اتمام است و در حال نهایی شدن است، هم «نقشهی راه» برای اجرای آن آماده شده، که اینها همه مهم است. بخصوص این نقشهی راه برای اجرای سند خیلی مهم است؛ بدانیم این سند را چه جوری بایستی عمل کنیم که در تمام سطوح آموزش و پرورش اثر خودش را ببخشد.» ۱۴۰۳/۰۲/۱۲
به همین مناسبت
رسانه KHAMENEI.IR در گفتوگوی تفصیلی با آقای رضامراد صحرایی وزیر آموزش و پرورش، به بررسی
مهمترین برنامههای در دستور کار وزارت آموزش و پرورش و اقدامات انجام گرفته برای تحقق سند تحول بنیادین پرداخته است. دکتر صحرایی معتقد است سند تحول بنیادین با تقسیم کار ملّی اجرایی میشود.
رهبر انقلاب همواره بر اهمیت سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تأکید داشتهاند. در ابتدای گفتوگو درباره ماهیت و سرفصلهای این سند توضیح دهید و در ادامه بفرمایید که چه نقشه راهی برای نیل به اهداف مشخص شده در سند ترسیم کردهاید و برای اجرای آن چه برنامهای دارید؟
اولاً روز معلّم را به همه معلّمان عزیز و سرافراز سرزمین سربلندمان تبریک عرض میکنم؛ هم معلّمان شاغل و هم معلّمان سبکدوش و غیرشاغلمان.
سند تحول بنیادین درحقیقت سندی است که بر مبنای نظریه تعلیموتربیت اسلامی تدوین شده و پایهگذار نوعی رویکرد جدید در اداره آموزش و پرورش کشور است. نقطه نهایی این سند، حیاتِطیبه است. یعنی انسان به آن ویژگیهایی که در فطرت الهی آن نهفته است، دست پیدا بکند، و یک فرد مؤثر در جامعه خودش، مبتنی بر ویژگیهای الهی باشد که خداوند در نهاد او قرار داده است.
سند، سند فاخری است. تربیت را در شش ساحت تألیف کرده؛ در ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، تربیت اجتماعی و سیاسی، تربیت زیستی و بدنی، تربیت علمی و فناوری، تربیت اقتصادی و حرفهای، تربیت زیباییشناختی و هنری. البته ساحت اقتصادی، کنار کارآفرینی هست. بنابراین یک ویژگی ممتاز دیگرش این است که دانشآموز ما را در همه ابعاد رشد میدهد. یعنی دانشآموز فقط مشغول درسخواندن نباشد و از آنطرف جسمش ناسالم باشد. یا مثلاً فقط به ورزش بپردازد، ولی آدم ناتوانی به لحاظ مهارتی باشد. یا اگر بُعد فرهنگی ـ اجتماعی دانشآموز رشد نکند، در جامعه خودش کنشگر فعالی نخواهد بود.
این منظومه شش ساحتی درحقیقت سعی میکند که یک انسانِ تراز تربیت کند. طی یک دهه گذشته نکتهای که در فرمایشات رهبر معظّم انقلاب مورد تأکید بوده این است که وقتی سند تحول را نوشتید به سند عمل کنید. برنامه برای عمل کردن و پیادهسازی است. تا برنامهای هم اجرایی و پیاده نشود؛ امکان ترمیم و بازنگری آن وجود ندارد. در متن سند آمده که هر پنج سال یک بار ترمیم و بازنگری بشود، به خاطر اینکه تحولات جهان پیشروی ما تحولات بسیار سریعی است. چهبسا زودتر هم این اتفاق بیفتد؛ ولی بعد از ۱۲ سال تازه ما داریم ترمیم میکنیم به خاطر اینکه پیشتر اجرایش نکردیم. در مقام اجراست که اشکالات و نقاط ترمیمپذیر معلوم میشوند و باید روی آنها تمرکز کرد.
نکته دیگر در بیان رهبر حکیم انقلاب تمرکز است. باید با تمرکز بر هدف، پرهیز از حواشی، اتکا به یافتهها و تجربهها، با چشمِباز رو به سمت جلو حرکت کنیم. این مستلزم داشتن نقشهراه است. نقشهراه هم در گذشته سند داشته و من دو نقشه پیدا کردم. ولی هر دو نقشه در سطح خود وزارتخانه طراحی شده بوده و متأسفانه هیچ کدامش بُعد اجرایی پیدا نکرده است.
نقشه اول مربوط به سال ۹۳ بوده که چون در درون وزارتخانه بحث شده، بعد از رفتن وزیر کاملاً بر زمین مانده است. نقشه دوم هم با اتکا به زیرنظامها طراحی شده که نقشه بدی نبوده؛ ولی من از وزیر وقت درباره دلایل عدم اجرا جویا شدم، بهطور طبیعی ثبات مدیریتی را لازمه اصلی عنوان کردند و گفتند ما نقشه را تهیه کردیم ولی فرصت اجرایش را پیدا نکردیم. نکته دیگری هم به من توصیه کردند؛ که در قالب نقشه راه برنامههای زیرنظام را به پروژه تبدیل کنید؛ وگرنه پیش نخواهد رفت.
سند تحول بنیادین ۲۳ هدف کلان عملیاتی دارد. ۱۳۲ راهکار هم برای آنها پیشبینی و این سند به شش زیرنظام تبدیل شده است. یکی از کارهای خوب دولتهای یازدهم و دوازدهم، تدوین این زیرنظامها بوده است. شش زیرنظام تدوین شده که دارای ۴۵۸ برنامه است. اما این مسئله که از کجا شروع شود و کدام برنامه اولویت بیشتری دارد؛ برنامهریزی نشده است. یعنی شاید بتوان گفت این زیرنظامها مقدمه طراحی یک نقشهراه خوب بوده است.
نکته دیگری که اهمیت دارد این است که سند، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است نه تحول بنیادین وزارت آموزش و پرورش. یکی از بازیگران این عرصه خود آموزش و پرورش است. فصل هشت سند که نگاشت نهادی سند است در بخشی تأکید دارد که همه دستگاهها و نهادها به ویژه رسانهی ملی موظفند که در اجرای این سند اقداماتی را داشته باشند؛ و وزیر آموزش و پرورش مکلف است که سالی یک مرتبه در شورای عالی انقلاب فرهنگی گزارش دهد که بقیه دستگاهها چه کار کردند.
فصل هشت و بخش «د» سند را من عیناً برای شما میخوانم ببینید چقدر این سند فاخر است: عنوان فصل هشت «چارچوب نهادی و نظام اجرایی تحول بنیادین آموزش و پرورش» است؛ که در بخش دوم اینگونه آورده: تمام دستگاهها و نهادها به ویژه رسانه ملی موظفند در چارچوب این سند همکاری لازم با نظام تعلیموتربیت رسمی و عمومی را برای تحقق اهداف تحول بنیادین آموزش و پرورش معمول دارند. گزارش نحوه و میزان همکاری دستگاهها به صورت سالانه توسط وزیر آموزش و پرورش به شورای انقلاب فرهنگی ارائه خواهد شد.
بنده وقتی پارسال گزارش دادم به من گفته شد که این نخستین گزارش وزیر آموزش و پرورش از اجرای سند است. در گزارش خود، از عدم وجود چهار نگاشت در سند به عنوان مشکلات اجرایی سند گفتم. نگاشت نهادی، نگاشت مدرسهای، نگاشت تقنینی و نگاشت رسانهای.
متأسفانه در این سالها هیچ کدام از این نگاشتها در سند پیشبینی و تهیه نشده و یا اگر هم شده باشد، جنبه قانونی پیدا نکرده است. کاری که ما در آنجا انجام دادیم و تأکید شورای عالی انقلاب فرهنگی به ویژه رئیسجمهور محترم بود این است که باید نقشهراه داشته باشد.
نقشه مبتنی بر همه تجربههای پیشین است. برای تهیه این نقشه، سندی نبوده که به آن دست یافته باشیم و از آن استفاده نکرده باشیم. پس از تدوین نقشه سند تحول بنیادین، با یکایک وزرا، هم مستقیم و هم غیرمستقیم در نشستها مشورت کردم و سؤال کردم که اشکال کار کجاست؟ شما چه پیشنهادی میدهید؟ و همه واقعاً دغدغهمند اجرای تحول بودند.
خوشبختانه نقشه در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد و امروز دیگر تکلیفِ ملی است؛ و سازمان اداری استخدامی هر سال بر مبنای همین نقشه نظام تعلیموتربیت را ارزیابی میکند. سازمان برنامهوبودجه بر مبنای آن، تخصیص اعتبار در نظر میگیرد، و بهطور کلی این نقشه، راه را برای ما روشن کرده است. باوجود این نقشه معلوم شده هر سال چه پروژههایی اولویت ما هستند.
پروژهها در سه سطح سه ستاره، دو ستاره و تک ستاره هستند. برنامهریزی برای اجرای پروژه در سه استان و تا سطح مدرسه صورت گرفته است. درصد پیشرفت در هر سال تعیین و کار بسیار دقیق و پیچیدهای انجام گرفته است. در عینحال ممکن است خطایی هم داشته باشد. ضمیمه ترمیم نقشه هم در قالب ماده واحدهای که برای اجرای این نقشه پیشبینی شده، درنظر گرفته شده است و هر سال باید به شورای عالی انقلاب فرهنگی گزارش دهیم که چقدر از نقشه پیش رفته است. جایی اگر اشکالی داشتیم بررسی کرده و گزارش ارائه دهیم. جایی اگر ضعف داشتیم ضعفمان را برطرف کنیم. در ماده واحده تصویب اجرای نقشه؛ یک بندی لحاظ شده که بعداز ترمیم نقشه و تصویب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی، سه ماهه باید نقشه متناسب با آن ترمیم اصلاح بشود.
استفاده از فناوریهای نوین و هوش مصنوعی در راستای اصلاح و ترمیم نقشه هم در سند پیشبینی شده است. مجموعه این اقدامات نویدبخش یک حرکت شتابدهنده به سمت جلو است. وقتی نقشه داشته باشیم دیگر منحرف نمیشویم و به سمت هدفهای کلان خود پیش میرویم. خصوصاً که ما یک میثاقی بستیم که نقشه را اجرا کنیم. بازه زمانی اجرای نقشه هم از ۱۴۰۳ تا ۱۴۱۲ است و در آن سهم هر سال و سهم هر دستگاه و معاونتی مشخص شده که چه اقداماتی باید صورت پذیرد و چه کاری هم نباید انجام شود. انشاءالله بتوانیم نقشه را اجرا کنیم و به این روند پیشرفت شتاب دهیم.
تقویت نگاه ملی در بین نوجوانان یکی دیگر از موضوعاتی بود که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند. بفرمایید که در سند تحول برای این موضوع چه برنامههایی را در نظر گرفتهاید؟
رهبر انقلاب فرمودند دانشآموز ما نگاه ملی داشته باشد. نکته پنهان این بیان حکیمانه این است که همه نسبت به آینده کشور احساس مسئولیت کنند و دانشآموز از کودکی این را یاد بگیرد که او جزئی از فرآیند پیشرفت کشور است. این بینش را ما باید در نظام آموزش و پرورش برای دانشآموز ایجاد کنیم؛ و یک بُعد این مسئله به کتابهای درسی ما مرتبط است.
خوشبختانه اصلاح کتابهای درسی بر مبنای «چارچوبِ شایستگیهای پایه و عمومی» آغاز شده است. یکی از افتخارات ما در این دوره جدید این بود که چارچوب شایستگیهای پایه را استخراج کردیم. در تدوین کتابهای درسی این چارچوب خودش نوعی نقشه است.
متأسفیم از اینکه بگوییم در کتابهای قبلی ما؛ این چارچوب یا اساساً نبوده، یا اگر هم چارچوبی بوده، به اجماع نخبگانی نرسیده است. آنچه که الان در اختیار ماست؛ چارچوبی است که سازمان پژوهشوبرنامهریزی آموزشی آن را اعتبارسنجی کرده، مدتها در اختیار نخبگان قرار گرفته، بیش از صد نظر در جوامع مختلف علمی ـ پژوهشی و تعلیم ـ تربیتی درباره آن دریافت شده؛ حتی برخی از این نظرات را اعمال کردیم و چنانچه نظری اعمال نشده، دلیل آن را توضیح دادیم و در نهایت به یک چارچوب پایه رسیدیم.
بعد از چارچوب پایه؛ باید راهنمای دروس طراحی میشد که آن هم تمام شده است. الان نوبت اصلاح خود کتابهاست. این چارچوب چهار ایده کانونی دارد. نخست تفکر و تعقل است. اگر ما بتوانیم نسل متفکری تربیت کنیم، حتماً در آینده الگوی جهان خواهیم شد. دوم هویت اسلامی ـ ایرانی است. سوم خودشناسی، خودباوری و خویشتنبانی است. چهارم مسئله استدلال و در حقیقت راهحل دادن و تبدیل مشکل به مسئله و فرضیهیابی است.
با وجود این چارچوبها، کتابهای درسی هم در مسیر بازنگری قرار گرفتند. ما امسال به طور آزمایشی کتابهای پایه اول ابتداییمان را اصلاح کردیم. ولی از آنجایی که این کار، یک کار ملی محسوب میشود، بیگدار به آب نمیزنیم. ابتدا امسال در یک جامعه محدودی آن را اجرا میکنیم، چنانچه نتیجه بگیریم، فراگیر میکنیم انشاءالله. کما اینکه مثلاً ما اسناد لانه جاسوسی را در هجده جلد کتاب آوردیم و اثرگذار هم بود.
مسئله دوم کنار کتاب درسی که اصلیترین عنصر فرهنگساز ما محسوب میشود، فعالیتها و موقعیتهای یادگیری است. فعالیت و موقعیت یادگیری یعنی همان کار تربیتی و پرورشی. یعنی اینکه اردوی ما هویتساز باشد، یا اگر همایشی برای بچهها برگزار میشود، تبیینی باشد مبتنی بر مصالح نظام اسلامی. به تعبیر رهبر انقلاب، نوجوان ما اگر در سیزده آبان شعار مرگ بر آمریکا سرمیدهد دلیلش را هم بداند؛ و این یعنی کنشگریی توام با بصیرت.
خوشبختانه ما برای این کار ظرفیتهای فوقالعادهای داریم. سازمان بسیج دانشآموزی، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، کانونهای مهم فرهنگی ـ تربیتی و هنری، سازمان دانشآموزی و البته ظرفیت عظیم نهفته در جبهه مردمی تعلیم و تربیت که به تازگی تشکیل شده است. همه اینها ظرفیتهای موجود برای کار تربیتی و پرورشی است.
متأسفانه نظام ساختاری و اداری آموزش و پرورش بسیار سخت و متصلب است. الان الحمدلله فضا باز شده و من دستیار مردمیسازی منصوب کردم. بسیار فعال است. ظرفیت عظیمی در بین مردم هست که میتوانند با کنشگریی خود در حوزه تعلیموتربیت اتفاقات خوبی را رقم بزنند.
معتقدم اگر مسئله تعلیموتربیت از سطح حاکمیت به سطح مردم برود و والدین دغدغهمند را در این مسئله دخیل کنیم، آنوقت انقلابی رخ خواهد داد. تجربه موفق هم داشتیم. سال گذشته در سامانه نورینو از اولیا خواستیم در تصحیح قرائت نماز بچهها به ما کمک کنند که شاهد کنشگریی دهها هزار از اولیا بودیم. یعنی کار تعلیموتربیتی اصیل. انشاءالله این کار را با جدیت دنبال خواهیم کرد.
یک طرحی در دست ماست که با کمک نهادهای تعلیم ـ تربیتی بیرونی درحال پیگیری آن هستیم و آنها تجربه خوبی تحت عنوان نهضت اردویی نسلِ تمدنساز دارند. از آنجایی که اردوها فضای تربیتی فوقالعادهای دارند، ذیل این نهضت یک جنبشی ایجاد خواهیم کرد. به تعبیر شهید باهنر (ره): اردوی تربیتی کاری است که بر مبنای خواسته متربّی شروع میشود و در نهایت با خواسته مربی تمام میشود. یعنی ما نیازسنجی کنیم و ببینیم او چه دوست دارد. الان اردوگاههای ما به وسایل بازی هیجانانگیز تجهیز میشوند، پس ابتدا تخلیه هیجانی صورت میگیرد و بعد از آن تجلّی است.
من نوید میدهم به مردم شریف ایران، کشور ما کشور انقلابی، مسلمان و دینداری است و برخلاف القائات رسانههای دشمن، مردم دوست دارند بچههایشان در محیطهای دینی و اصیل رشد کنند. این ماییم که باید ظرفیت ایجاد کنیم تا بچهها به این محیطها بیایند. باید اردوگاههای ما فضایی داشته باشند که بچهها در آنجا راحت و سالم بازی کنند و در عینحال در معرض دریافت نکات ناب و تربیتی قرار بگیرند، این خواستهی مردم از ماست.
قانون برنامه هفتم توسعه به کمک سند تحول بنیادین آمده است. ماده ۹۲ فوقالعاده امیدآفرین است. در ماده۹۲ آموزش و پرورش به مثابه امر ملی عنوان شده است. در آنجا آمده که برای اجرای این سند باید یک تقسیم کار ملی صورت بگیرد؛ و بگوید هر وزارتخانهای در تحقق تعلیموتربیت اسلامی چه وظیفهای دارد.
با رویکردی منبعث از سند تحول، پنجم اردیبهشتماه برای نخستین بار در هیئت وزیران آئیننامهای تحت عنوان توسعه و تقویت مهارتآموزی دانشآموزان تصویب کردیم. یکی از بندهای سند است که میگوید دانشآموزان باید ماهر تربیت شوند. دانشآموز ماهر، دانشآموز سالم هم هست، متکی به نفس هم هست و به زودی دارای درآمد هم میشود.
در صحبتهایتان به اقدامات معاونت پرورشی در مدارس اشاره داشتید. رهبر انقلاب در دیدار اخیر نیز از نقش مهم معاونت پرورشی در مقابله با آسیبهای اجتماعی و اخلاقی در مدارس سخن به میان آوردند. ایشان پیشتر نیز از تعطیلی معاونت پرورشی در سالیان قبل ابراز ناراحتی کرده و این اقدام را اقدامی نادرست دانستند. بفرمایید که وضعیت معاونت پرورشی ما اکنون چگونه است و چه اقداماتی را در دست دارد؟
بله متأسفانه در برههای دیدگاه غلطی حاکم شد که کار پرورشی کار همه معلّمان است؛ پس معاونت پرورشی را حذف کردند. اگرچه اینحرف درستی است که دانشآموزان از رفتار، سکنات، رفتوآمد، نظم و شخصیت همه معلمان میآموزند؛ اما میدان پرورش و میدان تربیت یک هماهنگکننده و یک فرمانده میخواهد. همه باید کار تربیتی انجام دهند، ولی یکی باید باشد که این هماهنگی را انجام بدهد و این کار مهم را دست گیرد.
ما یکی از کارهایی که از لحظه شروع خدمت دنبال کردیم این بود که اگر جایی با چالش و مشکلی مواجه هستیم، آن را به مسئلهای در دولت تبدیل کنیم؛ یعنی دغدغه دولت حل آن موضع باشد. بنابراین دراین مدت اولاً مسئلهمان را به مسئله کشور تبدیل کردیم، چون دولت میخواهد کمک کند، به شرطی که مسئله برایش شفاف باشد.
بنابراین عنوان کردیم که چه تعداد از مدرسههایمان نیازمند مربی پرورشی است و برای نخستین بار بعد از حدود ۱۵ سال، برای جذب مربیان پرورشی، تربیت بدنی، مراقب سلامت و مشاور آزمون استخدامی برگزار کردیم.
مدرسه یک نهاد اجتماعی است. یک نهاد فرهنگی است. هرکدام از ارکان مدرسه مانند کابینه دولت نقش مهمی در پیشبرد اهداف مدرسه دارند. مدیر مدرسه، معاونین او، کادر اجرایی، معلّمان و مسئول خدمات یا پدرمدرسه به اضافه انجمن اولیا همگی تشکیلدهنده ساختار این مدرسه هستند. هر عضوی از این منظومه که حضور نداشته باشد، بخشی از کار لنگ میشود. لذا آزمون استخدامی برای جذب بیشاز نوزده هزارنفر کادر کیفیتبخشی مدرسه برگزار کردیم. یعنی گروه غیر از معلّم؛ به عبارتی معاونین پرورشی و تربیت بدنی، مراقب سلامت و مشاور.
نکته دوم این که مدرسه یک موانع قانونی برای فعالیت غیر از ساعات کلاسی دارد. ما این مسئله را در قالب برنامه هفتم توسعه مطرح کردیم و اختیار را به مدارس دادیم. الان مطابق برنامه هفتم، مدرسه میتواند خودش قرارداد ببندد، درآمدزایی کند، با مشارکت اولیا ساعات غیرآموزشی را فعال نگه دارد و حتی روزهای تعطیل باحضور پیشکسوتان متعهد و مومن جلسه برگزار کند و درخصوص برنامهها و اهداف مدرسه کمک بگیرد. در تابستان گذشته نیز یک تجربه موفق را تجربه کردیم تحت عنوان پنجشنبههای پدر پسری و مادر دختری.
این طرح را در قریب به بیستوچند هزار مدرسه اجرا کردیم، فوقالعاده اثرگذار بود. یعنی مدرسه نقطه ارتباطی حاکمیت با خانواده هم هست. ما اگر بخواهیم با خانوادهها مستقیم صحبت کنیم، هیچ جایی بهتر از مدرسه نیست. وقتی رویدادهای ورزشی پدر پسری و مادر دختری را برگزار کردیم نشاط عمومی به سطح کشور آمد. ما میتوانیم فاصلههایمان را کم و پیاممان را منتقل کنیم. بخش قابل توجهی از مردم درخصوص جهشهای رخ داه در کشور بیاطلاع هستند و وقتی بدانند حتماً شوق این دانستن و اثر مجموعه پیشرفتها، آنها را به ابتهاج میآورد. این وظیفه ماست که این کار را انجام دهیم.
اقدام مثبت دیگری که صورت گرفت، دایر کردن پردیس پرورشی در شهر مقدس قم بود. چشمانداز پردیس این است که سالی هزار دانشجو معلّم رشته پرورشی جذب کند. شهر قم هم تعمداً انتخاب شده زیرا فضای معنوی قم را در تربیت نیروها مؤثر میدانیم، چرا که دانشجوی ما توأم با تفکر عمیق دینی تربیت میشود. استدلال ما این است که کسی میتواند مربی باشد که پیشتر تربیت شده باشد، پیشتر متربی بوده باشد. این نکته خیلی کلیدی است.
ذات نایافته از هستی بخش
کِی تواند که شود هستی بخش
انشاءالله امور تربیتی احیا بشود بسیاری از مسائل ما حل خواهد شد.
بحث توانمندسازی معلمان از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب به آن اشاره داشتند. ایشان توانمندسازی را در دو فصل مورد تأکید قرار دادند. اول توانمندسازی در حوزه مسائل معیشتی و مادّی و دوم قوامیافتگی کار معلم و تقویت قوای روحی و علمی و معنوی. در این راستا چه برنامههایی را در نظر گرفتهاید؟
بله! رهبر معظم انقلاب فرمودند این توصیه همیشگی ماست. خوشبختانه این دولت هم سرش بالاست از این حیث که رتبهبندی را بعد از ۱۲سال اجرا کرد و درحال حاضر متوسط ۲۶درصد از حقوق معلّمان به واسطه رتبه بندی است. تصور عدم این درصد از رتبه بندی برای ما آزاردهنده است، چون واقعاً حقوق معلّمان پایین بود.
نکته قابل توجه آن است که این رتبهبندی تنها بخشی از حقوق معلّم است که باید سه سال یکبار برای حفظش بکوشد. یعنی بعد از سه سال باید برای ارتقا، دوباره در فرآیند مسیر رشد معلّم احراز صلاحیت بشود، هم صلاحیت عمومی و هم حرفهای و تخصصی و این موضوع در بحث ارتقای معیشت او تاثیرگذار است و از آنجایی که دریافتیها در بحث رتبهبندی یک تا پنج تفاوت عمدهای دارد؛ لذا همه میل به سمت رتبه پنج را پیدا میکنند. به طور طبیعی منطق رتبه بندی این است. این یک اتفاق خوب بود.
اتفاق خوب دوم که در راه است و من امیدوارم هرچه سریعتر نتیجه بگیریم، این است که ما وضعیت معلّمان حقالتدریس را از دو بُعد اصلاح کنیم. بُعد اول که توقع بسیار نجیبانه معلّم ماست، پرداخت به موقع حقوق و اضافه کاری در هر ماه است. این تقاضای نجیبانه به تدریج در حال تحقق هست. مثلاً ما در همین اردیبهشت ماه توانستیم کل حقالتدریسهای قبل از ۱۴۰۲ را پرداخت کنیم که اتفاق خوبی بود. من ضمن اینکه طلب حلالیت دارم از همه معلّمان عزیزم و از صبوریشان تشکر میکنم؛ بدانند که ما وقتی وضع موجود را تحویل گرفتیم، با یک کسری مواجه بودیم و تأمین این کسری به اندازه مدت زمانی که آن کسری ایجاد شده، وقت نیاز داریم.
چون ما باید هم وضع موجود را تأمین کنیم و هم کسری سابق را برطرف کنیم. ولی الحمدلله داریم پیش میافتیم، شواهد و قرائن نشان میدهد که امسال، سال تحصیلی را بدون بدهی به پایان برسانیم. یعنی اول مهر انشاءالله کسی نباشد بگوید من از سال تحصیلی قبل از ۱۴۰۲-۱۴۰۳ طلبی دارم.
البته ما یک تأخیری را بهطور طبیعی میپذیریم که به واسطه بهروزرسانی سامانههایمان باشد؛ اگرچه وزارت آموزش و پرورش در بحث هوشمندسازی بسیار جهش داشته و رتبه اول ارائه خدمات الکترونیک در دولت محسوب میشود. این باعث افتخار ما و وزارتخانه است. درحالی دستگاه اول در پنجره الکترونیک دولت هستیم که در فصول پرمخاطب در هر یکثانیه، پنج هزار درخواست در سامانههای متعدد آموزش و پرورش ثبت میکنیم. مثلاً در فصول امتحان، آزمونها و... یا مثلاً سامانه یکپارچه سینا که حقوق کشور را متمرکز کرد؛ زمانی سامانه پرداخت به ذینفع نهایی آن کامل شد که آموزش و پرورش اطلاعاتش را بارگذاری کرد. چون ۴۴.۱۵ درصد از کل کارکنان دولت ـ غیرازشهرداریهاـ کارکنان آموزش و پرورش هستند.
نکته بعدی اجماع اولیه سازمانهای برنامهوبودجه و اداری ـ استخدامی برای اصلاح نرخ حقالتدریسیها و بهبود وضع معیشتی است که این باعث میشود معلّمان فعلی ما، بازنشستگان عزیز ما بیایند کار کنند و ما از استخدامهای عجولانه بینیاز شویم. ما باید با طمأنینه و از طریق روندهای دانشگاه فرهنگیان استخدام کنیم.
نکته دوم؛ بُعد توانمندسازی معلّمان است. معلّم از سه جهت باید دائماً توانمند گردد، از جهت علمی که همان تخصص و شایستگیهای اختصاصی است، از جهت صلاحیتهای عمومی که بینش و نگرش و درحقیقت مهارتهای ارتباطی معلّمان است. و در نهایت ارتقای بعُد حرفهای معلمان عزیز.
کارهای تحولی قدری زمانبَر است و اساساً در ابتدا با یکسری مقاومتهای درونی مواجه میشود که باید حوصله به خرج بدهیم. بالاخره اگر قرار باشد یک ساختاری را تغییر کند، هم به لحاظ شناختی و فرآیندی؛ و هم به لحاظ ساختاری و نهادی ممکن است آن گروهی که در سایه خلاء ساختار درست و قانونی ذینفع بودند؛ به ناگاه منافع خود را در خطر ببینند، لذا مخالفت و سنگاندازی کنند.
به عنوان مثال مافیای کنکور از اجرای مصوبه امتحانات نهایی آسیب دید و خیلی تلاش کرد که نگذارد این اتفاق بیفتد. کمااینکه در گذشته دو بار تلاش کرده و موفق هم شده بود. ما در دو دوره سابق مجلس، شاهد تصویب قانون حذف تدریجی کنکور بودیم که به دو دولت قبل ابلاغ هم شد؛ اما در مقام عمل نتوانستند اجرایی کنند.
اما ما در بحث امتحاناتنهایی تجربه موفقی داشتیم؛ به طوری که برگه هیچ دانشآموزی در استان خودش تصحیح نشد. هیچ کسی در مدرسه خودش امتحان نداد. هیچ معلّمی برگه دانشآموز خودش را تصحیح نکرد. مثلاً خراسان رضوی برگهاش در سیستانوبلوچستان تصحیح شد، یا سیستانوبلوچستان در آذربایجان شرقی تصحیح شد، دو بار هم تصحیح میشد؛ و اینگونه وضعیت واقعی دانشآموزان کشور مشخص شد.
ما بنا را بر این گذاشتیم که صادق باشیم و اصطلاحاً هیچ چیزی را زیر فرش پنهان نکنیم، نتیجه آزمونها از نظر ما وضعیت مطلوبی نبود. وضع آموزش و پرورش این است. وزیری که ده روز آمده که نباید پاسخگوی چنین وضعی باشد، دولتی که دو سال است آمده که نباید پاسخگوی چنین وضعی باشد. به هرحال اکنون وضعیت ما اینگونه است و به گذشته هم کاری نداریم که چه شده و چه اقداماتی صورت گرفته، نگاه ما به سمت آینده است و باید وضعیت را تغییر دهیم.
واقعاً هم توقع ما از همه این است که نظام تعلیموتربیت که عمومیترین نظام خدمات کشور است را سیاسی نکنیم. معتقدم گذشتگان هم زحمت زیادی کشیدند و ما وقتی انتقاد میکنیم باید منصفانه باشد. امسال هم اطمینان دارم که نتایج امتحانات نهایی بهتر از سال قبل خواهد بود، و این درحالی است که ما هم در تعبیر ساده بارمبندی سؤالات به سمت مفهومیتر شدن حرکت کنیم.
ما اگر میخواهیم به قله برسیم باید دانشآموزان فکور تربیت کنیم، نباید دانشآموز ما صرفاً در امر تست زدن در آزمونها ماهر شود، باید عمیق یاد گرفته باشد و پایه این بینش در آموزش و پرورش است. اگر ما دانشمند بزرگ در آموزش عالی میخواهیم، باید حس کنجکاوی دانشآموزان را در دوران کودکی خوب تحریک کرده باشیم و آنها را مسئله محور تربیت کرده باشیم. بذر این کار را در آموزش و پرورش باید کاشت.
من معتقدم به قله نزدیکیم، کافی است یک دوره ده ساله بر آموزش و پرورش متمرکز شویم. شایستگیهای عمومی مثل تفکر و تعقل، هویت ایرانی ـ اسلامی، خودشناسی، خودباوری، خویشتنبانی، قوه تفکر، استدلال، تربیت مسئلهمحور و... در بین دانشآموزان تقویت کنیم.
ارتباط شما با نخبگانی که در آموزش و پرورش هستند و احیاناً سِمت مدیریتی هم به عهده ندارند چگونه است؟ آیا ارتباطی دارید و اگر هست سازوکار آن چگونه است؟
من حدود یک ماه پیش به دستیار مردمیسازی یک ابلاغ دادم که سازوکار ارتباط مردمی به ویژه در حوزه نخبگانی را فراهم کنند. خوشبختانه الان این موجود است و این دغدغه را درک کرده بودیم. سال گذشته هم تعدادی از نخبگان تعلیموتربیت در یک دیدار خصوصی با رهبر انقلاب، ایدههایشان را درباره آموزش و پرورش مطرح کرده بودند و رهبر انقلاب هم فرموده بودند که این ایدهها خیلی خوب است، ولی باید در قالب آموزش و پرورش مطرح شود و به آن مجموعه کمک کنید.
من خدمت آن گروه رسیدم و به دنبال سازوکاری برای این موضوع بودیم و همچنان هستیم. طبیعتاً این موضوع با تأکیدی که رهبر انقلاب داشتند، شتاب پیدا خواهد کرد و تبدیل به یک رویه خواهد شد. ما برای این موضوع دو سازوکار احصا کردیم. یکی شورای عالی آموزش و پرورش است، که نخبگان را میتواند جذب کند و از آنها کمک بگیرد. سازوکار دیگر هم ستاد تعلیموتربیت کشور است، که آن هم حدود ۲۰ میز دارد که این میزها عموماً برای کمک به آموزش و پرورش است. جالب است شما بدانید ما در آن ستاد میز توانمندسازی معلّمان داریم، میز مردمیسازی داریم که دستیار مردمیسازی بنده مسئولیت آن میز را برعهده دارند و میزهای دیگری که دغدغه رهبر انقلاب هم بوده است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی اتاق فکر خوبی برای آموزش و پرورش کشور است. و اگر ما اتکا کنیم به شورای عالی انقلاب فرهنگی اتفاقات خوبی در این حوزه رقم میخورد. به تعبیر آقای رئیسجمهور آموزش و پرورش اولویت ما نیست، مسئله اول ماست، یا تعبیر دیگری دبیر محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی دارند که آموزش و پرورش اولویّت من نیست اوّلیّت من است. انصافاً در این دو سال آثار آن اقدامات را ما میبینیم و حتماً جهش پیدا خواهیم کرد و این سازوکار ارتباط با نخبگان را هم تدقیق و تسریع خواهیم کرد.
طی یک سال گذشته هم برای آموزشوپرورش مصوبات خوبی از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفتیم که برخی از آنها مثل سند تحول بنیادین، مصوبات کلان و ارزشمندی بوده است. مصوبات دیگری هم داشتیم مثل هیئت جذب مرکزی دانشگاه فرهنگیان، سیاستهای ضوابط سیاستها و ضوابط کیفیتبخشی دانشگاه فرهنگیان، آئیننامه جذب استعدادهای برتر ملی در دانشگاه فرهنگیان، کنکور اختصاصی دانشگاه فرهنگیان، اصلاح اساسنامه باشگاه دانشپژوهان، اصلاح اساسنامه سمپاد، اصلاح اساسنامه سازمان تعلیموتربیت کودک. اخیراً هم یک مصوبهای داریم که هیچ کتاب کمک آموزشی در حوزه کودک و نوجوان توسط هیچ دانشگاهی چاپ نشود مگر اینکه تاییدیه آموزش و پرورش را بگیرد. فضایی که این کتابهای غیردرسی برخی انتشارات دارند، بسیار رهاست که باید اصلاح بشود.
بنابراین انشاءالله سازوکار خیلی خوبی برای ارتباط نخبگانی پیدا خواهیم کرد، به ویژه آن بخش بیرون از آموزش و پرورش که مورد تأکید رهبر انقلاب هم بوده است به این مفهوم که آموزش و پرورش را مسئله ملی کنید. ما هم معتقدیم مسائل آموزش و پرورش با توجه به جایگاه والای آن، جزو مسائل کلان و ملی است و درنهایت با ائتلاف ملی هم حل میشود. بنابراین به یک ائتلاف ملی برای اعتلای تعلیموتربیت کشور نیاز داریم. این ائتلاف فقط دولتی نیست؛ ائتلاف همه ارکان نظام با مردم هست. این موضوعی است که زمینهساز اعتلای تعلیموتربیت هم خواهد بود انشاءالله.