کد خبر:24762   تاریخ انتشار: یـک شنبه ، 26 فروردین سال 1403 ساعت 11:59:0

دکان مقاله‌نویسی مانع اجرای توصیه‌های رهبری شد/ بیگانگی با علوم انسانی هویت دانشجو را ضعیف کرد

عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: علوم انسانی به ساخت انسان می‌پردازد و به افراد هویت می‌دهد. علت هویت ضعیف دانشجویان این است که با علوم انسانی بیگانه بوده‌ و هستند.


کم‌توجهی به علوم انسانی موضوع داغی است که این روز‌ها از دانشجو تا کارشناس و مسئول و وزیر نسبت به آن منتقد هستند و با وجود اینکه این علم به عنوان رشته‌ای چالش محور و مسئله ساز در کشور مطرح است، اما آنطور که باید و شاید نتوانسته است جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا کند و به مرور در حال کمرنگ شدن است. به همین مناسبت به سراغ مهدی گلشنی، عضو هیئت علمی دانشگاه شریف و پژوهشگر حوزه علم و فلسفه رفتیم که مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

آنا: جایگاه علوم انسانی در کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
گلشنی: علوم انسانی خیلی مهم است، اما وقتی که علوم از غرب وارد ایران شد، صنعت مورد توجه بود و به همین علت علوم انسانی آن چنان مورد توجه قرار نگرفت. در این میان همواره پزشکی و مهندسی حائز اهمیت بوده است، به صورتی که خانواده‌ها فرزندان خود را به ادامه تحصیل در این رشته‌ها تشویق می‌کنند.
 موضوعی که اتفاق افتاده است و بنده هم متاثر و هم خوشحال هستم، این است که وضعیت علوم انسانی در غرب تغییر کرده و جایگاه آن بسیار واضح شده است. حدود ۵۰ تا ۶۰ سال پیش که در آمریکا بودم اصلا علوم انسانی در آنجا رونق نداشت ولی ۲۰_۳۰ سال پیش عده‌ای از استادان دانشگاه MIT که مهم‌ترین دانشگاه مهندسی آمریکاست، مقاله‌ای در روزنامه نیویوریک تایمز نوشتند که فارغ التحصیلان مهندسی کشور در جامعه هم موفق نیستند، رئیس دانشگاه خیلی دانا بود و جلسه‌ای میان استادان علوم انسانی و علوم مهندسی برگزار کرد. حاصل جلسه این بود که دانشجویان مهندسی از این به بعد مجبور هستند ۶-۷ درس از علوم انسانی اخذ کنند تا امکان فارغ التحصیلی داشته باشند، یعنی با این اقدامات و نظایر آن علوم انسانی در غرب احیا شد. 
علوم انسانی و فلسفه در ایران جایگاهی ندارند
فلسفه به عنوان یکی از بخش‌های مهم علوم انسانی کاملا نزد سرآمدان علم در غرب زنده شده است، یعنی سرآمدان علم اکنون به حرف اینشتین رسیده اند که معتقد بود: «مشکلات فیزیک باید با همکاری فلاسفه و فیزیکدانان حل شود». اکنون این موضوع اتفاق افتاده است، اما در ایران نه علوم انسانی و نه فلسفه چنین شأن و جایگاهی را پیدا نکرده است و دانشجو اگر بخواهد در دانشکدۀ فیریک همین دانشگاه شریف سؤالی بپرسد، می‌گویند که این سؤال فلسفی است و نباید پرسیده شود. آنها خبر ندارند که سرآمدان علم در غرب به فلسفه بازگشته اند. مهم‌ترین دانشگاه‌های آمریکا و انگلیس فیزیک و فلسفه را در کنار هم می‌بینند، اما در ایران اینطور نیست!
معیار‌های انتخاب افراد برجستۀ علمی غالباً درست نیست و پارتی سازی در این زمینه حاکم است و شایسته سالاری مطرح نیست
یکی از مهم‌ترین فیزیک دانان غربی می‌گوید: «فیزیک احتیاج به فلسفه و فلسفه احتیاج به فیزیک دارد». حتی، بخش‌هایی از فلسفه و فیزیک دانشگاه‌های مهم آمریکا و انگلیس مانند آکسفورد، کلمبیا و ... با یکدیگر در حل مسائل فیزیک همکاری می‌کنند که باعث تغییر اساسی شده و الهیات زنده شده است و دین در نزد سرآمدان علم نه در سطح معمولی احیا شده است. آنها متوجه شده اند که به فلسفه و دین احتیاج دارند و باید نگاه کل‌نگر داشته باشند.
شایسته‌سالاری مطرح نیست
آنا: آیا فرهنگ ایرانی نیازمند علوم انسانی است؟
گلشنی: جهان وسیع‌تر از آنی است که ما می‌بینیم؛ بنابراین باید نگرش وسیع تری داشته باشیم و بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که از کجا آمده ایم و به کجا می‌رویم؟ پیتر مداوار، برنده جایزه نوبل در پزشکی، معتقد است که این سؤال را باید یا فلسفه یا دین جواب دهد. بعضی از مهم‌ترین علمای زیست شناسی و فیزیک، دین خود را سریعا ابراز می‌کنند، در صورتی که ۵۰-۶۰ سال گذشته اینگونه نبود و هم اکنون انجمن فلاسفه خداباور در غرب چند هزار عضو دارد و بزرگترین فیلسوفان غرب خداباور هستند که در گذشته این چنین نبود. این تحولات مهم درکشورما منعکس نشده است. نفوذ شدید غرب در محیط ایران و مکان‌های حساس، آزمایشگاه ها، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش باعث دوری از نکات مثبت و پررنگ شدن نکات منفی شده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی فرهنگ ایرانی فراموش شده است، فرهنگ نیازمند علوم انسانی است. طالبان علم امروزی ما غالباً نسبت به فرهنگ ایران بیگانه هستند.
دانشجویان در آمریکا برای انسانی اولویت قائل هستند 
دانشجویان در آمریکا مهندسی را انتخاب اولشان نمی‌دانند و برای علوم انسانی شأن قائل هستند، اما در محیط ایران به علت غفلت کامل از فرهنگ سمت علوم انسانی کمتر می‌آیند و همین موضوع باعث شده تا معیار‌های سنجش پیشرفت علم اشتباه باشد و فقط تعداد مقالات را در اولویت قرار دهند و مسئولان هم تعداد مقالات را مورد توجه قرار می‌دهند. دلیلش اینست که در انتصابات شایسته سالاری مطرح نیست و افراد شایسته در مقام‌هایی که باید باشند، نیستند. برای تغییر وضعیت باید به فرهنگ توجه شود. دانش آموزان و دانشجویان آشنایی با تاریخچه ایران ندارند و علمای بزرگی نظیر این سینا و سعدی را نمی‌شناسند و نسبت به فرهنگ مملکت بیگانه هستند. اما با تاریخچه کشور‌های غربی آشنایی کامل دارند. در تلویزیون از چند نفر پرسیدند که همسایگان شرقی ایران چه کشور‌هایی هستند، فقط یک نفر از آن‌ها افغانستان را نام برد. 
آنا: آیا بیگانگی با علوم انسانی؛ نتیجه ضعف آشنایی دانشجویان با هویت خویش است؟
گلشنی: علوم انسانی بسیار مهم است، اما خانواده‌ها به علت شهرت علوم مندسی و پژشکی فرزندان خود را مجبور به انتخاب رشته در آن‌ها می‌کنند. علوم انسانی به ساخت انسان می‌پردازد و به افراد هویت می‌دهد. علت هویت ضعیف دانشجویان این است که با علوم انسانی بیگانه بوده اند. کشور‌های چین و ژاپن در قرن ۱۹ جایگاهی نداشتند، اما با احیای هویت خود و خودباوری توانستند جهان خود را بسازند. 
آنا: آیا اگر با فلاسفه غرب تعامل داشتیم فلسفه اسلامی وارد بحث‌های روز نمی‌شد؟
گلشنی: رسانه‌ها از اهمیت علوم انسانی غفلت کرده اند. در دانشگاه‌های مهم غرب این حوزه جایگاه مهمی پیدا کرده است، اما در ایران اینگونه نیست و دانشکده‌های فلسفه و الهیات کشور با تحولات اخیر غرب، که به نفعشان است، بیگانه هستند. اگر آن‌ها با فلاسفه غرب تعامل می‌داشتند، می‌توانستند فلسفه اسلامی را وارد بحث‌های روز کنند؛ اما همیشه غفلت رخ داده است و تنها ادا‌های زشت غرب در فرهنگ ایرانی منعکس شده است و نکات مثبت آنها را نادیده گرفته ایم. فیلسوفان غربی کتاب نوشته اند که علم باید همراه با حکمت باشد؛ اما یک عدد از چنین کتابی در ایران موجود نیست؛ بنابراین باید وضعیت تغییر کند. 
پیشنهاد رصد از مدارس را بارها در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کردم
زمانی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی عضو بودم بار‌ها پیشنهاد دادم که رصدی از دبستان‌ها و دبیرستان‌ها و دانشگاه‌های ایران داشته باشید تا از دغدغه جوانان باخبر شوید و علت مهاجرت آنها را بفهمید. اکنون تعداد دانش آموزان فارغ التحصیل علاقه‌مند به مهاجرت کم نیست، اما چینی‌ها حتی اگر در آمریکا هم زندگی کنند، هویت چینی خود را فراموش نکرده اند. باید برای اصلاح رسانه ها، مطبوعات، مجلات و دانشمندان نقش و احیای علوم انسانی در غرب را به محیط ایران وارد کنند. همچنین دولت غالب مشاغل مهم را به پزشکان و مهندسان ندهد. بیشتر وزرایی که در سال‌های اخیر انتخاب شده اند یا از مهندسی بوده اند یا از پزشکی، حتی از علوم پایه به ندرت یک تا دو نفر انتخاب شده اند، و علوم انسانی شأنی ندارد؛ بنابراین غفلت از علوم انسانی بیشترین خسارات را به کشور وارد کرده است و اگر اینطور ادامه پیدا کند خودکفایی و هویت اصلی را به دست نمی‌آوریم. دانشجو باید بداند که نسبت به کشورش مسئولیت دارد و دولت هم دریابد که اگر دانشگاه‌ها را توسعه می‌دهد باید اشتغال آفرینی هم بکند. تحویل سرمایه‌های انسانی ایران به غرب کار درستی نیست؛ چراکه کشور ما برای این افراد هزینه کرده است. 
آنا: آیا دکان مقاله نویسی، مانع اجرای سفارش‌های مقام معظم رهبری نشد؟
گلشنی: در آمریکا هر فردی که دیپلم می‌گیرد سریعا ادامه تحصیل نمی‌دهد، اما در ایران به هر قیمتی که شده باشد، باید دکتری بگیرند و مقاله بنویسند و این موضوع دکانی شده تا سفارش‌های مقام معظم رهبری اجرایی نشوند. سفارش اول مقام معظم رهبری کار علمی در جهت رفع نیاز‌های داخلی و نوآوری در علم است و به علت فراموشی در هویت نتوانسته‌ایم سفارش‌های مقام معظم رهبری را اجرا کنیم که این عامل باید از سطح دبستان احیا شود. اما طی چند سال اخیر هیچ اقدامی برای بهبود این معضل نشده است، و اگر ۵۰ سال دیگر هم با این فرمول حرکت کنیم به جایی نخواهیم رسید؛ اما دیگر کشور‌ها اینگونه نیستند و به دنبال حل مسائل و نوآوری جدید هستند. ما در حال حاضر بسیاری ازکالا‌ها را وارد می‌کنیم. اگر به فکر خوکفایی نباشیم، همیشه محتاج دیگران خواهیم بود. احیای علوم انسانی نقش مهمی در این زمینه دارد. 
آنا: چه عواملی باعث شده است تا از فرهنگ ایرانی فاصله بگیریم؟
گلشنی: انقلاب اسلامی ایران فرهنگی بود، اما آن را فراموش کردند و غرب هم به این نتیجه رسیده است که از پس ایرانی‌ها با اسلحه برنمی آید، بلکه باید فرهنگشان نابود شود. نفوذ غرب در داخل ایران خیلی زیاد است. دولت روحانی نیرو‌های خوب را سریع بازنشسته می‌کرد یا آن‌ها را جذب نمی‌کرد. من بار‌ها به وزیر اطلاعات ایشان نوشتم که معاون آموزشی دانشگاه نفوذی غرب است ولی اقدامی نشد.
ابن سینا در غرب مطرح و در ایران بیگانه است
گلشنی: اگر فرهنگ اسلامی را احیا کرده بودند در درجۀ اول حس هویت ملی مطرح می‌شد. هم اکنون اصلا دانشجویان کشور ابن سینا را نمی‌شناسند و آنقدری که این سینا در غرب مطرح است، در ایران مطرح نیست. فرهنگ ایرانی به کلی فراموش شده است. مهم‌ترین اثر فرهنگ اسلامی خودکفایی و خود اتکایی است. ما باید به خودمان متکی باشیم و مملکت را خوداکتفا کنیم. کاغذ از غرب وارد می‌شود و قیمت یک کتاب ۱۰۰ صفحه به اندازه‌ای افزایش یافته که کسی نمی‌تواند آن را خریداری کند. چرا اندونزی کاغذ تولید می‌کند، اما ایران در حد خود کفائی نه، در صورتی که علم‌مان پایین‌تر از آن کشور نیست.
آنا: در درجه اول هویت از طرف حاکمیت نادیده گرفته شد یا مردم؟ 
گلشنی: حاکمیت نقش مهمی در ارتقای هویت دارد، در سال ۶۲ به کنفرانس مهمی با دعوت مرحوم محمد ضیاءالحق رئیس جمهور پاکستان جهت سخنرانی دعوت شدم. قبل از بازگشت کتابی به بنده هدیه داده شد که در آن کار‌های ابن سینا، این هیثم، ابوعلی سینا و سایر بزرگان دوره تمدن اسلامی ذکر شده بود، اما در ایران راجع به این بزرگان چه آثاری چاپ شده است؟ ایران دارای گذشته درخشانی بوده است، اما در قرون اخیر کمتر آثار ماندنی داشته ایم.
کشور‌های عربی غالباً غرب زده هستند
کشور‌های اطراف ما دو دسته هستند، کشور‌های عربی که اکثر آنها غرب زده هستند و عده‌ای دانشمند از کشور‌های دیگر آورده اند و خودشان در این زمینه تهی هستند. اما، کشور‌هایی مانند پاکستان، اندونزی، مالزی زنده هستند و حواس جمعی دارند. 
آنا: چرا مهاجرت برای ایران امری مهم تلقی می‌شود، اما کشور‌های همسایه چنین به آن بال و پر نمی‌دهند؟
گلشنی: کشور‌های همسایه هیئت‌های علمی شان را تامین مالی می‌کننئد. در امارات و .. حقوق‌ها بسیار مطلوب هستند. یکی از عوامل مهاجرت در کشور ما وضع پایین درآمد‌ها واشتغال پایین است، اما در کشور‌های همسایه مانند غرب پول و شغل کافی وجود دارد. 
پاکستان؛ رتبه اول تولید علمی منطقه/ ایران خیلی عقب است
در ایران فقط با آمار تعداد مقالات زندگی می‌کنند، در صورتی که باید دید مجله نیچر چه می‌گوید؟ این مجله می‌گوید که از نظر تاثیر علم در کشور پاکستان در منطقه اول است و ایران خیلی عقب‌تر است. 
آنا: چگونه فرهنگ مناسب را می‌توان به خانواده‌ها انتقال داد تا به فرزندان خود اجازه انتخاب رشته درست را بدهند؟ 
گلشنی: هم اکنون نگاه‌ها به غرب است؛ بنابراین برای حل معضل باید آن چیز‌های مهمی را که در دهه‌های اخیر در غرب اتفاق افتاده است به محیط ما منتقل کنند. یعنی مثلاً بگویند که دانشگاه MIT آمریکا به عنوان یک دانشگاه مهم مهندسی دانشجویان مهندسی خود را به اخذ چند واحد علوم انسانی مجبور کرده است و در آین کشور مهندسی انتخاب اول نیست، و علوم انسانی اهمیت دارد. با این گونه اقدامات می‌توان فرهنگ مناسب را انتقال داد. 
دانشکده‌های علوم انسانی ما وظیفه خود را به درستی انجام نمی‌دهند
آنا: جایگاه دانشگاه‌های علوم انسانی در غرب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 
گلشنی: دانشکده‌های علوم انسانی کشور ما وظیفه خود را انجام نمی‌دهند. سفر‌های زیادی به غرب داشته ام. در دهه‌های اخیر شان دین در نزد بعضی از سرآمدان علم غرب بالا رفته است. آکسفورد دانشکده الهیات راه اندازی کرده است، درانگلیس، که ازسکولار‌ترین کشور‌ها اروپائی است، دانشگاه کمبریج انستیتوی علم و دین راه انداخته است. مگراین‌ها شوخی دارند؟ افسوسم این است که اگر به غرب نگاه می‌کنیم چرا به نکات مثبت آن نگاه نمی‌کنیم و فقط نکات منفی آن را در نظر می‌گیریم. اینکه فلان هنر پیشه فلان کار را می‌کند سریعاً به محیط ما انتقال پیدا می کند. هر کاری که در غرب انجام می‌شود سریعاً به ایران منتقل می‌شود، جز بعضی کار‌های مهم علمی و فلسفی. دانشکده‌های علوم ایرانی غالباً در برابر طرح بحث‌های فلسفی مقاومت می‌کنند. جاسوسان غرب در بعضی جا‌های مهم نگذاشتند معیار‌های سنجش علم در ایران تغییر کند و پای چاپ مقالات را در نشریه‌های بین المللی باز کردند و این موضوع بزرگترین لطمه را به ایران وارد کرده است. کار اختراع بیشتر از مقاله برای کشور کارایی دارد. البته مقاله هم باید شأن خود را داشته باشد و اگر کسی کار علمی خود را چاپ نکند معلوم نمی‌شود چه ایراداتی به آن وارد است و تا چه میزان مطالبش مفید و مهم است. اما نه اینکه فقط مقاله کار علمی حساب شود. در واقع، هرچیز در جای خود نیکوست.
به هم پیوستن رشته‌ها و کلی نگری در کار علمی موضوع دیگری است که در غرب اتفاق افتاده است، ولی این موارد درکشور ما فراموش شده است. البته بعضی میان رشته‌ای‌ها تاسیس شده اند ولی جایگاهشان مطلوب نیست.
مقاله نویسی در مدت زمان یکسال شدنی نیست!
آنا: چرا در علم دچار ظاهر سازی شده‌ایم؟
گلشنی: استادان عجله دارند قبل از پایان سال مقاله ارائه دهند تا به ترفیع سالانه دست یابند؛ لذا عجله در نگارش مقاله فرصت عمیق فکر کردن را به آنها نمی‌دهد. رهبری فرمودند که ما باید نوآوری در علم باشیم؛ اما مگر می‌توان نوآوری را در عرض یکسال انجام داد؟ اگر اینگونه باشد استادان مجبور هستند تا چند سال رتبه نگیرند.
وقتی روی نیروی خودی تکیه نمی‌کنیم چگونه انتظار تولید بومی داریم؟
آنا: منفعت محوری در کشور ایران توسعه پیدا کرده است؟
گلشنی: منفعت کاذب، نه منفعت درست، در ایران رونق یافته است.‌ ای کاش منفعت درست توسعه می‌یافت و می‌توانستیم خیلی از دارو‌ها را خودمان تولید کنیم، اما وقتی روی نیروی خودی تکیه نمی‌کنیم، چه انتظاراتی داریم؟ 
دانشجویان در آمریکا مهندسی را انتخاب اولشان نمی‌دانند و برای علوم انسانی شان قائل هستند
سرفصل دروس علوم انسانی باید ۱۰۰ درصد تحول یابد و بازنگری شود. موضوعی که در غرب، در سطح سران علم، اثبات شده این است که بر علوم یک عده اصول حاکم است و این اصول از خود علم نشئت نمی‌گیرند، بلکه از دین و فلسفه اخذ می‌شوند. دین روی اصول کلی در این زمینه نظر دارد، مثلا جهان هدف دارد یا اصل علیت حاکم است. در دو قرن اخیر بینش پوزیتیویستی بر علم حاکم بوده و بر تمام دانشگاه‌های کشور ما نیز حاکم است. اما دودهۀ اخیر در غرب اینگونه نیست، و استاد بنده، پروفسور واینبرگ که برنده جایزه نوبل فیزیک بود، در دهه‌های اخیر معتقد شد که پوزیتیویسم پیشرفت علم را عقب می‌اندازد.
خیلی از سرآمدان مشاغل مهم علمی در کشور دارای چند صد مقاله هستند و انتخاب اشخاص و چهره‌های علمی در گروی تعداد مقالات است و به سراغ چهره‌هایی که تاثیر واقعی روی علم کشور گذاشته اند نمی‌روند. همچنین معیار‌های انتخاب افراد برجستۀ علمی غالباً درست نیست و پارتی سازی در این زمینه حاکم است و شایسته سالاری مطرح نیست، در صورتی که قبلا اینگونه نبوده است و شایستگی علمی معیار انتخاب افراد بود. 
ما از مدل غربی و چینی و دوره تمدن اسلامی استفاده نکرده ایم. مغول‌ها حمله کردند ولی خواجه نصیرالدین طوسی، که مشاور هلاکو بود، مانع تخریب ایران شد و از هلاکو خواست که ۱۰ درصد از اوقاف مملکت را جهت راه اندازی رصد خانه مراغه اختصاص دهد. خواجه نصیر در این رصد خانه از چین، روسیه، تفلیس و ... نیروی انسانی آورد و همین کار تاثیر بسیار زیادی داشت و خیلی‌ها از کار‌های بعدی از کار‌های خواجه متاثر بودند. 
مطالب آموزشی دروس دارای اشکال واقعی است
آنا: چرا استادان در کار علمی تلاش زیادی نمی‌کنند؟
گلشنی: در سفر علمی به پکن از کار‌های دانشجویان خیلی خوشم آمد. یکی از آنها در انستیتوی فیزیک پکن گفت که از ساعت ۸ صبح تا ۱۲ شب در دانشگاه حضور دارد. اما در ایران اینگونه نیست. بار‌ها گفته ام که باید دانشگاه‌ها ها و مدارس رصد شوند تا متوجه شوند چه افکاری برآن‌ها حاکم است و کدام کتاب‌ها با چه محتوایی تدریس می‌شوند؟ هم اکنون، مطالب آموزشی دروس در دبستان، دبیرستان اشکال واقعی دارند و برای رفع چالش‌ها باید با ارگان‌های ذیصلاح مشورت شود. 
در اسلامی کردن علوم انسانی موفق نبوده ایم
آنا: با وجود اینکه پیشنیه و انقلاب کشور به دنبال «گفتمان اسلامی» بود، چرا اتصال بین علوم انسانی و اسلامی صورت نگرفت؟ 
گلشنی: مرحوم آیت الله مصباح (ره) در اواخر عمر فرمودند: ما در اسلامی کردن علوم انسانی موفق نبوده ایم. من بار‌ها مطالبی در این زمینه گفته ام، ولی کسی به حرف ما گوش نمی‌دهد. مثلا گفته ام که اگر می‌خواهید اقتصاد را اسلامی کنید عده‌ای از علمای اقتصاد درجۀ اول دانشگاه با عده‌ای از اساتید حوزه علاقه‌مند به اقتصاد جلسه مشترک برگزار کنند تا ببینند چه مسائلی در اقتصاد مطرح است و کدام یک از آنها با مبانی اسلام اصطکاک دارد (مثلا ربا). اگر این کار را می‌کردند قضیه فرق زیادی می‌کرد، اما هیچ کدام از این موراد صورت نگرفته است. 
غفلت از فرهنگ کشور مانع رشد کشور مان در حد ظرفیت بالای کشور شده است
نوآوری و رفع نیاز‌های کشور؛ ۲ مطالبه رهبری که اجرا نشد
مقام معظم رهبری اهل فرهنگ هستند و تشخیص‌های درستی داشته اند و بار‌ها در سخنرانی‌ها و همچنین ملاقات‌های که با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی داشته اند، فرموده اند که باید علم در کشور روی ۲ موضوع متمرکز باشد که یکی نوآوری در علم و دیگری رفع نیاز‌های کشور است، ولی هیچ کدام این موارد اجرا نشده است و تنها ادعا‌های عده ای پوچ وجود دارد. غفلت باعث شده است که نتوانیم راه درست را درپیش بگیریم. 
همیشه این سؤلات را داشته ام که آیا علم ما مسائل کشور را حل کرده است؟ چند درصد صادرات را افزایش داده و چند درصد واردات را کاهش داده است؟ از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲ تعداد مقالات از ۸ هزار به ۴۰ هزار رسید، یعنی ۵ برابر شد. آیا واردات ما یک پنجم کاهش یافت؟ باید گفت: خیر! همچنین فعالیت‌های علمی محیط ما عمیق نیست. 
بنابراین در درجه اول باید به شایسته سالاری در انتصاب مقامات و در درجه دوم باید روی احیای فرهنگ اسلامی در سطح دبستان، دبیرستان و دانشگاه تاکید شود تا بدانند که ایرانی بودن یعنی چه و گذشتگان ماچه کردند که دانشمندان کنونی باید انجام دهند و دریابند که چرا چین و ژاپن خود را به توسعه رساندند، اما ایران نه؟ فقط می‌توان گفت که غفلت از فرهنگ کشور مانع رشد کشور مان در حد ظرفیت بالای کشور شده است!