با گذشت ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، کارنامهای از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران پیش چشم مردم ایران و جهان قرار دارد؛ دستاوردهایی که در بعضی زمینهها مثل استقلال، امنیت و استکبارستیزی چشمگیر و درخشان بوده و در برخی عرصهها مثل عدالت اجتماعی و اقتصادی، پیشرفت قابل قبولی که در شأن انقلاب اسلامی باشد، نداشته است. مساله عقبماندگی در عدالت را در کلمات رهبر معظم انقلاب به کرات میتوان مشاهده کرد اما باید توجه کرد جمهوری اسلامی ایران به حسب آمارها، تقریبا در تمام حوزهها کارنامهای بسیار بهتر و روشنتر از رژیم پهلوی داراست. برخلاف تبلیغات مسموم و ناجوانمردانهای که برای تطهیر حکومت پهلویها در سالهای اخیر انجام شده است، گزارشها و آمارهای سازمانهای بینالمللی حاکی از پیشرفت چشمگیر ایران اسلامی پس از پیروزی انقلاب در بسیاری از حوزههای حکمرانی است، البته نباید از این نکته غافل شد که وضعیت کنونی فاصلهای معنادار و نجومی با آرمانها و اهداف متعالی انقلاب اسلامی در سال 57 دارد و رضایت به وضع موجود و سقوط در وادی محافظهکاری به تعبیر آیتالله خامنهای، قتلگاه انقلاب است. به گواهی تاریخ، در هر عرصهای از عرصههای حکمرانی مسؤولان و نخبگان ما انقلابی عمل کردند و ناامید نشدند، در همان عرصه به پیشرفت چشمگیری دست پیدا کردهایم و هر کجا از انقلابیگری فاصله گرفتیم دچار رکود شدیم. به منظور بررسی بیشتر مفهوم انقلاب اسلامی و مولفهها و ویژگیهای انسان انقلابی، با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفتوگو کردیم.
* جناب آقای خسروپناه! یکی از سوالات مبنایی درباره انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ مطرح است، اینکه اساسا انقلاب اسلامی به چه دلیل اتفاق افتاد و اساس و فلسفه ایجاد این انقلاب چیست؟
آنچه از منظومه امامین انقلاب میفهمم این است که انقلاب اسلامی مبنایی دارد، رکنی دارد، غایتی دارد، رویکردی دارد و کنشی دارد. انقلاب اسلامی 5 مولفه دارد، مبنای انقلاب اسلامی توحید است اما نه فقط توحیدی که ما در کتابهای کلامی میگوییم که خدا یک است و ۲ نیست، که این هم تعبیر درست و دقیقی نیست. توحید یعنی موحد بودن در بینش، در نگرش، در انگیزش، در منش و در کنش. برخی توحید را فقط یک عقیده میدانند، توحیدی که انقلاب اسلامی معرفی کرده صرفا یک عقیده نیست، یک بینش نیست. صرفا یک باور نیست، یک نگرش هم است، یک انگیزش هم است؛ یعنی باور توحیدی، بینش توحیدی، نگرش توحیدی، انگیزش توحیدی و منش توحیدی و کنش توحیدی، چه کنش فردی، چه کنش اجتماعی، چه کنش سیاسی و چه کنش اقتصادی. این مبنای انقلاب اسلامی است. لذا حضرت امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد. این همان نگرش توحیدی است. در اوج فتنه 88 که خواص انقلابی مأیوس شده بودند، حضرت آقا فرمودند نگران نباشید این موسایی که به دست مادرش در رود نیل انداخته شد، خدا به صاحبش بازمیگرداند. چون خدا میخواهد! این نگاه توحیدی است. رکن انقلاب اسلامی ولایت است ولی باید ولایت را آنگونه بفهمید که امامین انقلاب فهمیدند. خیلیهایمان ولایت را غلط میفهمیم، معنای دقیق و معنای لغوی و اصطلاحی ولایت همانی است که در منظومه امامین انقلاب آمده است. ولایت عبارت است از درهمتنیدگی ولی با مولی علیهم. وقتی امام و امت در هم تنیده شوند، در هم پیچیده شوند و یک پیوند ناگسستنی شکل بگیرد، این معنای ولایت است. بعضیها وقتی میگویند ولایتمدار باشید، خیال میکنند یعنی فقط امام مدار باشید، نه. ولایت، امام و امت است. «جمهوری» و «اسلامی» دو همسایه کنار هم نیستند. مردمسالاری دینی ۲ جزء به هم متصل که ترکیب انضمامی داشته باشد نیست، بلکه یک ترکیب حقیقی است. نه امام از امت جداست نه امت از امام جداست. ما از اول انقلاب که جریان چپ و راست را داشتیم و بعد شد اصولگرا و اصلاحطلب، همیشه میدیدیم بعضی راستیهای گذشته و اصولگرایان فعلی طوری سخن میگویند که گویا امام فقط همهکاره است و مردم کارهای نیستند. لذا وقتی فصل انتخابات میشود کمی حساس میشوند که حالا اگر مردم مشارکت داشته باشند چه میشود. آنهایی که به هر حال چپ دیروز و اصلاحطلب امروز هستند شعارشان مردم است. مردمِ بریده از امام و امام بریده از امت این ولایت نیست. ولایتمداری تجلیاش در شهید حاجقاسم سلیمانی بود. مقام معظم رهبری میفرمودند امکان نداشت یک مطلبی به حاجقاسم بگویم و آن را به نتیجه نرساند. حاجقاسم صریحا میگفت من نه اصولگرا هستم نه اصلاح طلب؛ چقدر از امام و ولی زمان دفاع میکرد. به همان اندازه مردمدار هم بود. رفتارش را با دختران، با پسران، با خانوادههای شهدا و با مردم ببینید. چرا هنوز داغ حاجقاسم در دل ما است... در دل همه مردم... چرا مردم اینقدر شیفته او بودند... این همان ولایتمداری است. لذا مولفه دوم انقلاب اسلامی رکن انقلاب اسلامی است که ولایتمداری است به همین معنا که عرض کردم، نه معنایی که اصولگرایان میگویند یا اصلاحطلبان یا چپ و راست. اینها اشتباه معنا کردند.
من دیدهام برخی از این آقایانی که خودشان را مثلا حوزوی میدانند، میگویند مردم چکاره هستند، مردم نقشی ندارند. یک وقتهایی مثلا میگویند در نهایت نقش مردم در مقبولیت است و نه مشروعیت. ادله نشان میدهد خواست و حضور مردم در مشروعیت حکومت حاکم اثر دارد. حکومت یکی از ارکان مشروعیتش مردم است. این نص کلام امام است، نص کلام مقام معظم رهبری است. مردم مهم هستند! و مردم از امام جدا نیستند و امام هم از مردم جدا نیست.
* متاسفانه همانطور که اشاره کردید، گویا عدهای از مسؤولان ما عنایتی به مردم ندارند و یک عده دیگر پشت واژه مردم و دموکراسی پنهان شده و اهداف ضدمردمی خود را پیگیری میکنند.
بله! همینطور است. بعضی مسؤولان ما که دم از اصلاحطلبی میزنند و شعار مردم میدهند، در عمل هیچ خدمتی به مردم نمیکنند. بعضی اصولگرایان ما هم حتی حاضر نیستند مطلبی را برای مردم تبیین کنند. بابا مردم سوال دارند، مردم در این تصمیمگیری برایشان یک سوال است، یک شبهه است، یک اشکال است. خب برای مردم توضیح بدهید. چرا شعور مردم برای شما اهمیت ندارد، چرا درک مردم برایتان اهمیت ندارد. شما میبینید چقدر حضرت آقا صحبت میکنند، روشنگری میکنند، تبیین میکنند، با دانشجو حرف میزنند، با استاد دانشگاه حرف میزنند، با کارگر حرف میزنند، با معلم حرف میزنند؛ حرف همه اینها را گوش میدهند، چرا اینقدر وقت میگذارند. مثلا آن آقایانی که مدعی اصولگرایی هستند خیلی سرشان شلوغ است؟ چرا حضرت آقا اینقدر وقت میگذارند. دانشجویان با صراحت، با تندی، با بداخلاقی در مقابل آقا حرف زدند و حضرت آقا هم با استدلال و منطق پاسخ دادند. چرا امیرالمومنین در دوران حکومتش اینقدر خطبه دارد؟ چرا؟ یعنی مردم مهم هستند. با مردم حرف بزنید. حرف مردم را گوش بدهید. اگر به مردم اعتنا نکنید یعنی به ولایت اعتقاد ندارید. دروغ میگویند ما ولایتمدار هستیم اما اعتقادی به مردم ندارند. حالا چه دم از امام بزنند یا نزنند. چون ولایت پیوند امام و امت است. مولفه سوم این است که انقلاب اسلامی غایتی دارد. غایت انقلاب اسلامی تمدنسازی است. شما در بیانیه گام دوم ملاحظه فرمودید، آقا فرمودند نظریه نظام انقلابی ۳ رکن دارد؛ خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی.
در بیانیه گام دوم حضرت آقا فرمودند انقلاب اسلامی پایان انحطاط تاریخی ایران است. انقلاب اسلامی ایران، خودباوری را به مردم داد، به نخبگان داد. ما با همه مشکلاتی که داریم در عرصههای زیادی رشد چشمگیری داشتیم که تمام دنیا در آن مانده که ایران با تحریمهایش چطور به این دستاوردها رسیده است. این یعنی پایان آن انحطاط و آغاز یک تمدن نوین؛ غایت این است!
مولفه چهارم رویکرد انقلابی اسلامی در منظومه امامین انقلاب مبارزه با فساد و عدالتخواهی است. شما مجموعه فرمایشات امام را ببینید، مجموعه فرمایشات رهبری را ببینید. در بیانیه گام دوم آقا فرمودند عدالتخواهی و مبارزه با فساد ۲ روی یک واقعیت هستند، نمیشود بگویید عدالت اما دغدغه مبارزه با فساد نداشته باشید، چون با هم هستند و اصلا از هم جدا نیستند.
پنجمین مولفه انقلاب اسلامی در ساحت تلاش است که تلاش در انقلاب اسلامی تلاش جهادی است، مدیریت جهادی است. اصلا وقتی میگویید جهاد در مفهوم جهاد تلاش هست، صبر هست، مقاومت هست، مبارزه با دشمن و استکبار هست، همه اینها هست. من یک وقت توفیقی داشتم در ماه محرم دوازده شب برای مردم، برای عموم مردم مفهوم جهاد را توضیح دادم که جهاد چیست، مصادیق آن چیست و نمونههای تاریخی ذکر کردیم وقتی مقام معظم رهبری مسؤولیت سپاه قدس را به شهید عزیزمان حاجقاسم تحویل دادند اصلا به مخیله ما نمیگنجید که یک جریان مقاومت بینالمللی شکل بگیرد؟ اصلا هیچکس این را تصور نمیکرد. یک جریان بینالمللی مقاومت را حاجقاسم راه انداخت. با چه چیز؟ با جهاد، با مدیریت جهادی. خواب حاجقاسم، استراحت حاجقاسم بسیار کم بود. اگر میخواست خوب بخورد، خوب بخوابد، خوب تفریح بکند نمیتوانست جریان مقاومت راه بیندازد. مگر میشد؟ تازه کل بدنش هم که ترکش و جراحت داشت. ناراحتی قلبی هم داشت.
پس انقلاب اسلامی یک نهضتی است با مبنای توحیدی، رکنش ولایت. یعنی پیوند امت و امامت، غایتش تمدن نوین اسلامی، رویکردش عدالت و مبارزه با فساد و تلاشش تلاش جهادوار و مدیریت جهادی. این انقلاب اسلامی است. هرکس میگوید من در جبهه انقلابم باید ببینید این 5 ویژگی را دارد یا نه. البته من نمیخواهم بگویم اگر نداشت پس ضدانقلاب و غیرانقلابی است. نه انقلابی بودن ذومراتب است، چون میدانید حضرت آقا فرمودند یکی از ویژگیهای انقلابیگری این است که جذب حداکثری و دفع حداقلی بکنید. زود نیایید یک دایره کوچک درست کنید همه را دفع کنید. به هر حال انقلابی بودن و انقلابیگری در شرایط جذب حداکثری است. انقلابی بودن از شرایطش این پنج ویژگی است. حالا اینها ذومراتباند. ممکن است یک کسی مثلا خیلی موحد باشد اما مردمداریاش کم باشد. ممکن است خیلی مردمدار باشد مثلا عدالتگراییاش ضعیف باشد، باید تلاش بکنیم این 5 مولفه را داشته باشیم. یعنی همانطوری که اهل عرفان گفتند آدم باید به هر حال یک محاسبهای داشته باشد ببیند چقدر توانسته فضایل را جمع و رذائل را دفع کند. آدم محاسبهای نسبت به این ویژگیها داشته باشد، چقدر این ویژگیها نتیجهبخشند.
به استقرای تام از اول انقلاب تاکنون هر دستاورد مثبتی داشتهایم از آنِ نیروهایی است که انقلابی بودند. یعنی این 5 مولفه را داشتند. ولی خب! این دوره انقلاب اسلامی، ناکامیهایی هم داشته است. مقام معظم رهبری در گام دوم خیلی واقعبینانه هم دستاوردهای مثبت را میگویند هم ناکامیها را. هرکجا ناکامی داشتیم مال ضعف در این انقلابی بودن ماست. در دنیا 40 سال است علومی مثل نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، علوم شناختی، فناوریهای نوین، اینها شکل گرفته، تقریبا سی و چند سال است در دنیا دانش نانو پدید آمده و رو به رشد است. ایران 20 سال است فعالیت نانویش را شروع کرده، الان به اعتراف سایتهای علمی آمریکاییها میگویند رتبه ایران یا سوم یا چهارم است. الان میگویند اول آمریکاست، بعد چین، بعد ایران، بعد هند، یعنی ایران از هند جلو زده. خوب است بروید ببینید این عزیزان را، دوستانی، تیمهایی و گروههایی که در حوزه نانو دارند کار میکنند دقیقا همین افرادی هستند که این پنج مولفه را دارند. انقلابیاند. در حوزه مهندسی پزشکی تولیداتی داشتند که واقعا اعجاز انقلاب است. حالا بحثهای هستهای، موشک و سلول بنیادی و اینها را شنیدهاید. نخستین ماهوارهای که تولید و به فضا پرتاب شد و در مدار 45 روزه هم قرار گرفت و اطلاعات داد و اطلاعات گرفت، ماهوارهای بود که بچههای علم و صنعت ساخته بودند. ما رفتیم بازدید نصف روزهای از این عزیزان داشتیم تا خدا قوتی به آنها بگوییم. همهشان فوقلیسانس بودند، یک استاد پی اچ دی هم بالاسرشان بود. خب رفتیم بازدیدی کردیم، هم دانش، هم قطعات، همه چیز را خودشان تولید کرده بودند. نزدیک به اذان ظهر شد، ما هنوز داشتیم از این دوستان استفاده میکردیم. گفتند حاج آقا وقت اذان است، یک نمازی بخوانیم. آنها گفتند. نماز جماعت را خواندیم، نماز ظهر را خواندیم بعد گفتند اگر میشود یک مقدار از اهلبیت به ما بگویید، خب! ما سرمان سرگرم این مسائل است، یک مقدار معرفت دینیمان تقویت شود. ما هم یک مقدار حدیث و آیه گفتیم. بعد میخواستیم صحبت را تمام کنیم گفتند حاج آقا یک روضه هم برای ما بخوان، یک روضهای خواندیم، اینها گریهشان درآمد، بعد نماز عصر خواندیم و بعد ادامه دادیم. استاد این جمع میگفت این بچهها را میبینید اینها عمدهشان از دانشگاه کلمبیا، نیوجرسی و آکسفورد دعوتنامه دارند، اما نرفتند. گفتند ما اینجا با همه سختیها با مشکلات و کمتوجهی دولتها سر میکنیم ولی کشور را ترک نمیکنیم.
هر جا هم شکست داشتیم و ناکام ماندیم به علت این بود که از انقلابیگری فاصله گرفتیم. برخی مسؤولان سابق به جای اینکه استکبارستیز باشند استکبارپذیر بودند. به جای اینکه به مردمشان تکیه بدهند به آمریکاییها اعتماد کردند. این یعنی چه؟ یعنی ولایتمدار نبودن، یعنی روحیه جهادی نداشتن. هرجا ضعف داشتیم برای این بود. خب! چرا؟ چرا یک آخوند به ظاهر انقلابی، یک بچه جنگ که دیروز در میدان جنگ جهاد میکرد، حالا فکرش این است که ما باید تمام هم و غممان را بگذاریم که با آمریکا ارتباط برقرار کنیم.
* وقتی مساله تکیه به توان داخلی و محدودیت روابط با بعضی کشورها مطرح میشود عدهای میگویند نمیشود درهای کشور را بست و این عمل ضدتوسعه و پیشرفت کشور است. پاسخ شما به این شبهه چیست؟
قطعا روابط بینالملل لازم است، این حرفهای غلطی است، یک مغالطهای است. تا ما اصرار و تاکید داریم که باید خودمان را تقویت کنیم میگویند آقا اینها نمیخواهند ارتباط با دنیا پیدا کنند. این مغالطه است، اولا در دنیا مگر فقط آمریکا است. آرژانتین دنیا نیست؟ چین دنیا نیست؟ تا ما برجام را پذیرفتیم امضاها انجام گرفت چینیها آمدند به دولت گفتند بیایید با ما قرارداد ببندید برای ارتباطات اقتصادی، دولت گفت نه ما با شما کار نداریم دیگر با آمریکا و غرب ارتباط برقرار میکنیم. ترامپ زد زیرش، خب اروپا هم کنار رفت. دولت به چینیها گفت حالا بیایید صحبت کنیم ولی دیگر اصلا وزیر خارجه ما را تحویل نگرفتند. قطعا ما باید با دنیا ارتباط برقرار کنیم اما دنیای امروز دنیای تنازع بقاست، با این اصل دنیا دارد اداره میشود. حکمرانی تنازع بقایی است، یعنی اگر تو قوی بودی در دیپلماسیات هم موفق هستی. اینکه حاج قاسم اصرار داشت میدان باید قوی بشود تا در دیپلماسی قوی بشویم نکتهاش این است. نمیگفت دیپلماسی نداشته باشید، نمیگفت روابط بینالملل نداشته باشید.
قرآن روابطی را بیان میکند که شما با تجربه نمیتوانید به آن برسید. قرآن در این آیه دارد یک قانونی را بیان میکند «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» تو جهاد بکن، اهل صبر و مقاومت و استکبار ستیزی باش، ما راه را به تو نشان میدهیم.
وقتی سخن در دلها مینشیند که برای خدا باشد و لذا ما باید تمام تلاشمان را بکنیم، فی سبیلالله هم باید تلاش بکنیم ولی نذر باید بکنی، باید توکل به خدا داشته باشی، توسل به اهل بیت داشته باشی. خدا رحمت کند شهید شهریاری را هر شب اهل نافله شب و بکا بود، هر صبح درس تفسیر آیتالله جوادی آملی را گوش میداد، بعدش میرفت کار دانشگاهش را انجام میداد. با قرآن مانوس بود، با گریه مانوس بود.
چرا من میگویم ما نباید ناامید باشیم؟ برای اینکه مردم ما با موشک و ناو و نانو و ماهواره و این چیزها که ارتباطی ندارند. مردم با همین زندگی روزمرهشان، با معیشتشان در ارتباطند. این امور دست اصولگرایان بوده، دست اصلاحطلبان بوده، لذا وضع این است، حالا نمیخواهم بگویم خدایی نکرده همهشان بدند ولی واقعیت این است که کارنامه اصولگرایان و اصلاحطلبان در حوزه اجرا موفق نبوده. چرا تعارف میکنیم؟ اما یک کارنامه موفق داریم که برای افرادی است که جزو جریان انقلاب به معنای واقعیاند. همین افرادی که مثال زدم و افرادی که نتوانستم مثال بزنم. من با اینها زندگی کردم، اینها نه اصولگرای حزبیاند نه اصلاحطلب حزبی. من از بعضی از فضلای خودمان تعجب میکنم مثلا یک اصلاحطلبی یک اشکالی دارد نقدش میکنند اما یک اصولگرا یا لیدر اصولگرا یک اشکالی دارد سکوت میکنند! من میگویم امیدوار باشیم و مردم را هم امید بدهیم چون ما آدمهایی را که جزو جریان انقلابیاند کم نداریم.
|