این نگاه منظومهوار و همگرایانه، پیشنیاز اصلی موفقیت نظام عزیزمان در عرصه فرهنگ محسوب میشود. ابلاغ این سند، نگاه زیربنایی نسبت به حوزه فرهنگ را مورد تاکید قرار میدهد. ماهیت انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از بطن این انقلاب مقدس، اساسا اجازه نمیدهد «فرهنگ» به مقولهای انتزاعی یا متغیری وابسته به دیگر مؤلفههای قدرت تبدیل شود. مهمتر اینکه تدوین و ابلاغ سند طرح تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی متعاقب مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی و در سه حوزه «شناختی»،«نهادی» و «فرآیندی» صورت گرفته است. این نگاه جامع، انعکاسدهنده «نگاه عملگرایانه به عرصه فرهنگ» است، دقیقا همان نگاه و رویکردی که در عرصه «جهاد تبیین» و «مواجهه با جنگ شناختی دشمنان» به آن نیاز مبرمی داریم.
نسبتیابی دستگاههای فرهنگی و علمی (بهویژه نهادهایی که نقش قرارگاهی در حوزه علم و فرهنگ دارند) با سند تحول شورایعالی انقلاب فرهنگی، ا ز لوازم تحقق و نتیجهبخش بودن این سند است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بهعنوان قرارگاه و نقطه کانونی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران میتواند نقش بسزایی در پیشبرد سند تحول شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه بینالملل ایفا کند. این سازمان در دوره جدید فعالیت خود، «نگاه تحولگرایانه نسبت به حوزه دیپلماسی فرهنگی» را در دستورکار قرار داده است و بر همین مبنا، برنامه جامع تحول امور فرهنگی بینالمللی ج.ا.ا و متعاقبا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را به همت خبرگان و صاحبنظران در حوزه فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی تدوین کرده است. در این خصوص، نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
۱- در حوزه فرهنگ، نمیتوان میان رویکردها و کارکردهای فرهنگی کشور در داخل و خارج تفکیک و تمایزی به لحاظ ماهوی قائل شد. ماموریتهای فرهنگی در داخل و خارج از کشور، منبعث از مصدری واحد بوده و لازم است در همپوشانی و همافزایی کامل با یکدیگر تعریف و عملیاتی شود. در این نگاه کلان، لازم است برای هرگونه سیاستگذاری و تصمیمی که در عرصه فرهنگی صورت میپذیرد، پیوست بینالمللی، مورد توجه قرار گیرد.همچنین نمیتوان تاثیر مصوبات و قوانین بینالمللی را بر کلانروندهای داخلی انکار کرد. به همین دلیل است که حضور موثر در مجامع جهانی و تاثیرگذار به یک ضرورت مبدل شده و «مواجهه فعال و تعامل سازنده در حوزههای مرتبط با اسناد بینالمللی فرهنگ و علم» از نکات مورد تاکید در سند تحولی شورایعالی انقلاب فرهنگی است. بدیهی است نادیده گرفتن نهادهای فرهنگی بینالمللی نظام و شبکههای مردمی جبهه فرهنگی انقلاب که در حوزه بینالملل فعال هستند، در اسنادی نظیر سند تحول شورایعالی انقلاب فرهنگی میتواند به پاشنهآشیل اجراییسازی چنین اسنادی مبدل شود. متقابلا، نگاه فراگیر و جامع به ظرفیت این نهادها و تشکلهای مردمی، تحقق سریعتر اهداف فرهنگی کشورمان را تضمین خواهد کرد.
۲- موضوعاتی که در سند تحول شورایعالی انقلاب فرهنگی به آنها اشاره شده است، نظیر ترویج و حراست از زبان و ادب فارسی، بازآرایی مداوم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، صیانت و پاسداشت از میراث ارزشمند فرهنگ اسلامی- ایرانی و تبیین و ترویج اندیشه و ارزشهای ناب اسلامی، واجد ابعاد داخلی و بینالمللی است که تاثیر متقابل بر یکدیگر دارند. بیتردید، غفلت از یک حوزه و پرداختن به دیگری نتایج مورد انتظار را دور از دسترس میکند. در حال حاضر اقدامات پرتعدادی در موضوعات پیشگفته، صورت میپذیرد که نیازمند انسجام و همافزایی است. در ارتباط با حوزه بینالملل، این مهم فقط در سایه بهرسمیتشناختن «قرارگاه مشترک امور فرهنگی بینالمللی» قابلتحقق است.
۳- تغییر ریل از «نگاه مقطعی» به «نگاه تمدنی فرهنگی» دال مرکزی سند تحول شورایعالی انقلاب فرهنگی است که باید در تمام سطوح و اقدامات فرهنگی سازمانها و نهادهای فرهنگی جاری و ساری شود. نیل به تمدن نوین اسلامی که بهعنوان نخستین هدف سند تحول مورد تاکید قرار گرفته است، بدون ایجاد ائتلافهای منطقهای و تلاش برای شکلگیری امت اسلامی امکانپذیر نیست. شناخت الزامات این نگاه و عمل به آنها، کلید گذر از گام نخست انقلاب به گام دومی است که رهبر معظم انقلاب ترسیم کرده است. برای این منظور ایران اسلامی میبایست تبدیل به الگو و خاستگاه تمدن نوین اسلامی شود. ارائه تصویر شایسته از دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای این کشور و روایت شایسته از «ایران قوی»، نیازمند توجه ویژه به امور فرهنگی بینالمللی در نهادهای سیاستگذار است.
۴- رصد محیط بیرونی و سنجش تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری محیط داخلی از آن و پایش جایگاه ایران و اسلام در جهان ازجمله اقداماتی است که نقش تعیینکننده در شناسایی اولویتها و سیاستگذاری در عرصه دیپلماسی فرهنگی و بسط منظومه گفتمانی - فرهنگی انقلاب اسلامی درآن سوی مرزها دارد. رایزنان فرهنگی ج.ا.ا بهعنوان دیدبانان حاضر در میدان، تلاش دارند تا به حلقه اتصال نهادهای داخلی و بیرونی در عرصه سیاستگذاری فرهنگی تبدیل شوند.
در نهایت اینکه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان مسئول عرصه «شناسایی و شناساندن» در آن سوی مرزها، نقش مهمی در «تحلیل محیط بیرونی» و «انطباق اهداف و نیازهای فرهنگی کشور با آن محیط» ایفا میکند. قطعا در ارتباط ساختاری، فرآیندی و عملیاتی عمیقی که میان این سازمان و دیگر نهادهای فرهنگی وجود دارد، شاهد وقوع تحولات بسیار موثر و دلگرمکنندهای در داخل و آنسوی مرزها خواهیم بود.
|