کد خبر:20144   تاریخ انتشار: چهارشنبه ، 31 فروردین سال 1401 ساعت 11:28:0

نگاه تحجری حوزه علمیه و دانشگاه به اسلامی سازی علوم انسانی

حجت الاسلام رضایی گفت: انقلاب اسلامی در اسلامی سازی علوم با کندی قابل توجهی مواجه است که حوزه علمیه و دانشگاه، اسلامی سازی علوم را نوعی تحجّر می‌پندارند.


فرایند اسلامی شدن علوم از فرآیند اسلامی شدن جامعه جدا نیست و برای رسیدن به آن، باید مراحل مختلفی را سپری کرده باشیم؛ مراحلی که معنای اسلامی‌سازی علوم در هر کدام از آن مراحل، یکسان نیست؛ یعنی اگر ما در مرحله مقدماتی تشکیل دولت اسلامی باشیم،باید علوم اسلامی توليد کرده باشیم که متناسب باپاسخگویی به نیازمندی های  دولت اسلامی   باشد؛ در دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلقی از اسلامیت در جامعه این بود که اگر مردم به رساله عملیه عمل کنند، جامعه اسلامی خواهد  شد و اسلامیت جامعه و اسلامیت علوم تنها در عمل به شریعت مطرح بود و در آن زمان  نیاز به اسلامی شدن مفاهیم  ومحتواهای مختلف انسان‌شناسی،جامعه شناسی،مدیریتی نداریم؛ چراکه همین مفاهیم استنباط شده ازقرآن وروایات درقالب رساله عملیه دراختیار ما هست،ولی دیری نپائید که ضعف این نظردرپیشبر داهداف انقلاب اسلامی مشهود شد  وحضرت امام خمینی ره دراین باره چنین فرمود «زمان ومکان دوعنصراصلی دراجتهاد است و اجتهاد مصطلح کافی نیست» لذا حضرت امام چاره کاررادرتوسعه اجتهاد فردی به اجتهاد حکومتی دیدندوباطرح این نظريه جدید شرایط رابرای اسلامی سازی علوم فراهم نمودندحال اگربخواهیم بدانیم که آیا جامعه ما اسلامی شده و ابزارها و مفاهیم آن اسلامی شده است یا نه؟
باید دید که این علوم در ابعاد مختلف جامعه رسوخ کرده است یانه؟ چنانکه امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی فرموده اند «حکومت اسلامی فلسفه عملی فقه از ابتدا تا انتها است» یعنی تا زمانی که حکومت دینی نشود، امکان تحقق شریعت در جامعه فراهم نمی شود؛ چیزی که اهمیت آن در چندین دهه گذشته به روشنی احساس و درک شد و به همین خاطر است که توجه در علوم و تحول در مدل های اجرایی بیش از سه دهه است که مورد توجه رهبر معظم انقلاب اسلامی است و به صورت ویژه آن را تعقیب می‌کنند.
بنابراین برای رسیدن به اسلامی سازی علوم باید هم در تفقه دینی تحول اتفاق افتد و از بُعد فردی به بُعد اجتماعی ارتقاء پیدا کند و هم باید عقلانیت علمی و معادلات علمی اسلامی شوند و عقلانیت های کاربردی و مدل های اجرایی اسلامی گردد.
در همین راستا خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام دکترعبدالعلی رضایی عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی و معاون مرکز پژوهشی منیر قم گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می خوانید:

رسا-  اسلامی سازی علوم به چه معنا است؟
امروزه که ما در مرحله تشکیل دولت اسلامی هستیم، اسلامی‌سازی علوم به این معنا است که باید نیازمندی های دولت اسلامی بر پایه مفاهیم دینی شکل بگیرد و تا آن مفاهیم به‌دست نیاید نمی‌توانیم در تشکیل دولت اسلامی به موفقیت برسیم؛ چنانکه در چندین دهه دولت اسلامی که در حال شکل‌گیری است نیازمندی های مختلفی در حوزه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مطرح شده است؛ اما به دلیل «عدم تولید مفاهیم با پایه اسلامی و دینی» این امورات به شکل التقاطی و یا به شکل غیر دینی در جامعه تحقق پیدا کرده است.
یعنی سیاست ورزی و علم ورزی نهایتاً به مدل سرمایه‌داری برگشت پیدا کرده و تا به امروز نیز شاهد تبلور علوم اسلامی در کشور خود نیستیم؛ البته برخی تحرکات زیرساختی در این زمینه شکل گرفته و مشکل اصلی شناسایی شده است؛ اما تا زمانی که ما در لایه های زیرین جامعه فقه اجتماعی نداشته باشیم جامعه اسلامی شکل نخواهد گرفت؛ چرا که فقه اجتماعی پیش فرض علوم اسلامی است؛ بنابراین معنای اسلامی سازی علوم به معنای اسلامی سازی در پیش فرض های علوم است.
رسا- آیا ما توانسته ایم علوم انسانی را در کشور خود اسلامی سازی کنیم؟
این سوال را نمی‌شود با جواب بله یا خیر پاسخ داد؛ زیرا راه طولانی است و کارهایی توسط گروه‌های سازمان‌ نیافته علمی انجام شده است و توانسته‌اند صورت مسئله و مشکلات را شناسایی و پیدا کنند که مشکل را نیز در «عدم توانایی ابزارها، مفاهیم و روش های موجودی که در اختیار داریم» تشخیص داده اند که این اتفاق مهمی است؛ چراکه پیدا کردن مشکل خود ۴۰% از مسئله و مشکل را حل کرده و تکلیف را مشخص می کند. بنابراین ما می توانیم بگوییم که ما به صورت غیر رسمی و غیر حاکمیتی در مسیر اسلامی‌سازی علوم حرکت می‌کنیم.
رسا- مسئولیت اسلامی سازی علوم بر عهده چه ارگان هایی است؟
 علم به دلیل گستردگی که دارد بر عهده شخص خاصی نمی تواند باشد؛ اما حاکمیت به عنوان محور قدرت و محور هماهنگی در فعالیت‌ها و پیشرفت، می‌تواند نقش آفرینی مهم و کلیدی در این رابطه داشته باشد؛ اما تا زمانی که جامعه عمومی و جامعه علمی کشور به سوی رفع نیازمندی‌های خود حرکت نکند، رسیدن به این هدف سخت تر خواهد شد.
به عنوان مثال وقتی امروزه بحث عدالت مطرح می‌شود، غالب مطالبات بر عهده مردم و نخبگان اعم از بخش گروهی، فردی و سازمانی است و دولت و حکومت نیز همانند این افراد مسئولیت خاص خود را دارد.
بنابراین در حوزه جامعه سازی علوم باید کل جامعه نقش آفرینی داشته باشند و عموم جامعه با تمام اجزاء و ابعادش وارد این عرصه شوند تا مسئله اسلامی‌سازی علوم تحقق پیدا کند.
رسا- اکنون که چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی می گذرد چقدر از علوم انسانی ما اسلامی شده است؟
متاسفانه باید بگویم که در این بخش بیشترین کم کاری صورت گرفته است و بیشترین ضربه نیز از همین ناحیه بوده است؛ مادامی که ما علوم انسانی خود را اسلامی‌سازی نکنیم نمی توانیم انتظار داشته باشیم که ثمره آن را در جامعه مشاهده کنیم و امروزه که جامعه ما به چالش های مختلفی دچار شده است حاصل عدم توجه به انقلاب فرهنگی در جامعه، به خصوص در نهادهای حوزوی و دانشگاهی بوده است و نهادهای مختلف در جامعه بیشترین تأثیر را در عدم موفقیت انقلاب اسلامی در انقلاب فرهنگی داشته اند.
به عبارت دیگر مسئولیت عدم توجه به این مسئله اساسی، متوجه نهادهای موجود در کشور به خصوص حوزه های علمیه، دانشگاه و شورای عالی انقلاب فرهنگی است چرا که حوزه به دلیل اینکه در فقه فردی، عرفان فردی و اعتقادات فردی ممحض شده است، به سوالاتی که در جامعه مطرح شده است توجه جدی نداشته است و به همین خاطر نیز نتوانسته است مفاهیم دینی خود را ارتقاء دهد.
حوزه علمیه برای ارتقاء مفاهیم خود از بُعد فردی به بُعد اجتماعی باید اولاً در روش و اصول فقه متداول تحول ایجاد می‌کرد تا تغییرات اساسی در حوزه اتفاق می‌افتاد؛ اما متاسفانه با وجود اینکه مقام معظم رهبری از سال ۱۳۷۴ در مدرسه فیضیه مطرح کردند که «حوزه علمیه باید برای ارتقاء و رسیدن به این هدف بر روی طلاب جوان حساب باز کرده و از فضلای حوزه علمیه کمک بگیرد و بر روی جوانان سرمایه گذاری کند...» از عمل به آن غفلت شده است؛ لذا اگر بخواهیم در این باره ارزیابی داشته باشیم، باید بگوییم که کُندترین حرکت در این بخش صورت گرفته است و در درجه بندی و درصد اسلامی‌سازی علوم نمی‌توانیم درجه مطلوبی را برای آن در نظر بگیریم.
رسا- با توجه به وجود توانایی های لازم جهت اسلامی سازی علوم انسانی در کشور، علل کُندی یا موانع بر سر راه این امر چیست؟
اولین مانع، عدم مسئولیت پذیری نهادهای علمی کشور از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی، حوزه علمیه و دانشگاه است و خود را پاسخگوی نیازهای جامعه اسلامی نمی‌دانند؛ چراکه شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه مرکزی اسلامی سازی علوم نتوانسته است به وظیفه قرارگاهی خود عمل کند و همچنین حوزه علمیه هنوز بر رفتار سنتی گذشته خود که وظیفه ما تبلیغ دین است و دین را فردی، عرفان فردی و حکمت فردی می داند منحصر کرده است؛ لذا شانه خود را از این مسئولیت سنگین خالی کرده است.
دانشگاه نیز با توجه به این که علم را جهت دار نمی داند تکیه بر تقلید و تبعیت از مفاهیم راهکار ها و مدل های غربی دارد به همین خاطر انقلاب اسلامی در اسلامی سازی علوم با کندی قابل توجهی مواجه است که بعضاً هم این نهادها مانع اصلی پیشرفت در این زمینه نیز می باشند و این گونه مباحث را نوعی تحجر می‌دانند.
مانع بعدی «عدم وجود شبکه سازی گسترده در سطح ملی و در سطح بین المللی» است که تا هنوز نیز ما نتوانسته‌ایم در این باره گام های مثبتی را برداریم.
بنابراین ما به شدت نیازمند شبکه سازی علمی  هستیم که نهادهای حوزوی، دانشگاه ها، نهادهای اجرایی و سایر نهادهای مرتبط را به همدیگر متصل کرده و در یک فرایند متقابل، اطلاعات را رد و بدل کنند که از جمله آنها شناسایی توانمندی های فکری جامعه است که به وفور در جامعه سرریز داشته و دولت‌های غربی بهتر از دولت انقلاب اسلامی از آن بهره مند می شوند و از استعدادهای نهفته درونی ما به نفع کشور خود بهره برداری و استفاده می‌کنند.
تا زمانی که ما یک مدیریت واحد شبکه ای تحقیقات نداشته باشیم تا به مشکلات سامان دهد رفع مشکلات بسیار سخت شده و در برخی از مواقع کارها متوقف خواهد شد
رسا- آینده اسلامی سازی علوم در انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟
در این باره چنین می توان گفت که به طور طبیعی آینده اسلامی سازی علوم اگر به همین روالی که اکنون در حال حرکت و فعالیت است ادامه پیدا کند بسیار ناامید کننده خواهد بود و این پروژه عظیم در معرض شکست قرار خواهد گرفت؛ اما اگر ما کمی واقع نگر باشیم و از ظرفیت هایی که در جامعه ایجاد شده است و زیر ساخت های جدیدی که با حمایت ویژه رهبر انقلاب در حال پیگیری است، استفاده کنیم یقیناً با تحول ساختاری در حوزه ها و دانشگاه ها و نهادهای اجرایی زمینه برای اسلامی‌سازی علوم فراهم خواهد شد و افق بسیار روشنی در انتظار خواهد بود.
قطعاً برای تحقق این کار ظرفیت‌های فراوانی در داخل کشور وجود دارد و اگر ما گفتمان‌سازی و اسلامی‌سازی علوم را همانند دهه اول انقلاب مجدداً راه اندازی و پیگیری کنیم- با توجه به ظرفیت جدیدی که اکنون مهیا است- بدون شک در گفتمان سازی نتیجه بهتری خواهیم گرفت و برای رسیدن به این هدف نباید منتظر باشیم که در ابتدا بحث های نظری و مدل سازی اتفاق بیفتد و بعداً نوبت به اجراء برسد؛ بلکه باید هر سه در کنار همدیگر به پیش  برده شوند.
به نظر من برای اسلامی سازی علوم باید با ایجاد فضای مشارکت عمومی از نیروهای جوان تازه نفس ، معتقد و متعهد و انقلابی در این کار استفاده شود و اگر نیروهای ناکار آمد و خسته کنار زده شوند آینده روشنی در پیش خواهیم داشت.