در ادامه گفت وگوی روزنامه ایران با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ۲۰ آذر میخوانیم: حدود ۴ ماه است که ساکن بالاترین طبقه ساختمان قدیمی خیابان کمالالملک شده است. از سوم شهریور که با حکم ابراهیم رئیسی و رأی اعتماد نمایندگان مجلس از زیر تابلو وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رد شد و بر مسند هدایت فرهنگ و هنر نشست جزو پرکارترین اعضای کابینه سیزدهم بوده است.
چراغ اتاقش دیرتر از بقیه خاموش میشود و در عین حال قرار چندانی هم بر دفتر مدیریتش ندارد؛ به عنوان نماینده دولت از مشهد تا آذربایجان شرقی و فارس و زاهدان سفر کرده و علاوه بر بازدید از مراکز فرهنگی با عشایر و مرزنشینان دیدار کرده است. مخاطبان خاص او اما اهالی فرهنگ و هنر هستند که توقع و انتظارشان از او به عنوان چهاردهمین وزیر ارشاد کم نیست. بخشی از این مطالبات را در اولین گفتوگوی رسمی محمدمهدی اسماعیلی جویا شدهایم که در ادامه میخوانید.
اولین سؤالم درباره حضور شما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بیش از ۱۰۰ روز است که شما در رأس کار هستید، اگر از شما بخواهم کارهای مهمی که در این ۱۰۰ روز در حوزه فرهنگ و هنر انجام دادید نام ببرید، شما به چه کارهایی اشاره میکنید؟
من از سوم شهریور به وزارت فرهنگ آمدم و چندبرنامه محوری داشتم که ذیل شعارهای اصلی دولت بود. در کارزار انتخاباتی، بنده مسئول همین مباحث بودم و مجموعه طرح و برنامههای ارائه شده، نشأت گرفته از اندیشه و عملکردهایی بود که آقای رئیسی در مسئولیتهای مختلف داشتند و به عنوان برنامه محوری دولت مردمی تدوین شد. دولت مردمی گفتمان روشنی دارد. بر این مبنا که دولت باید کنشگری مردم را در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ تسهیل کند.
در واقع ضمن کاهش نقش تصدیگری خود، عملکرد نهادهای مردمی را گسترش و رویکردها و مطالبات مردم را سرلوحه اقدامات خود قرار دهد. اگر در سالهای اخیر موضوع مبارزه با فساد به عنوان برنامه محوری و کارنامه آیتالله رئیسی، مورد اقبال گروههای مختلف و عموم مردم قرار گرفت و ایشان را برای ورود به صحنه انتخابات متقاعد کرد، طبیعتاً همین مؤلفه باید از اصول گفتمانی دولت قرار بگیرد؛ پس مردمی بودن ترجمه میشود به اینکه مردم نقشهای فعالتری به خود بگیرند. مردم خواستار مبارزه با فساد و تحقق عدالت هستند. همه اینها در یک تحول عمده در رویکردهای دولت به وجود میآید.
چه کلید واژههایی برای این کار تعریف میکنید؟
مردمیسازی اداره حاکمیت، مبارزه با فساد، عدالت و تحول از جمله این کلیدواژهها است. این کلید واژهها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تبدیل به یک برنامه عملیاتی شده که این برنامه را به مجلس ارائه کردم و در این مدت به دنبال اجرای آن بودهام. یعنی ما فرهنگ وهنر را بایستی به معنای واقعی مردمی کنیم و امکان مردمیسازی آن را فراهم کنیم. وقتی که شما مجموعه امکانات فرهنگی هنری را در کلانشهرها بویژه تهران حبس میکنید، نمیتوانید توقع داشته باشید همه مردم در مناطق مختلف در صحنه فرهنگ و هنر نقشآفرین شوند. دولت مردمی تلاش میکند این محدودیت را بردارد. امروز ما در بیش از ۱۱ استانی که عمدتاً مناطق محروم دارند، آموزشهای فرهنگی و هنری رایگان راهاندازی کردیم.
در همین زمان کوتاه، ۲۴ هزار نفر ثبت نام کردهاند. با این رویکرد، مردمیسازی فرهنگ و هنر در پیوندهای اصیل و سنتی جامعه شکل میگیرد. درجامعه ما اماکن دینی و مذهبی ارزش بالایی برای مردم دارند، در عین حال ظرفیتهای فرهنگی بالفعلی هستند که اصلاً مورد توجه قرار نمیگیرند، هر جا که میرویم از نبود زیرساختهای فرهنگی گله میکنند، در حالی که ما در مساجدمان بهترین کتابخانهها را میتوانیم داشته باشیم. امروز۲۶ هزار کانون فرهنگی و هنری مساجد داریم که تعداد ۱۰هزار عدد از آنها دارای کتابخانه است، ما باید این تعداد را دوبرابر کنیم و در این کانونها، آموزشهای فرهنگی و هنری را ارائه دهیم و از این شبکه قدرتمند دینی و مذهبی که در اختیارمان است برای بسط فرهنگ و هنر در میان مردم استفاده کنیم.
در حقیقت پویایی و تدریس یک امکان قابل دسترس برای مردم میشود؟
بله. جز یکی دو رشته از رشتههای هنری که اجرای آن در اماکن مذهبی ممکن است محدودیتهایی داشته باشد، بقیه رشتههای هنری قابل تدریس است. خودم به عنوان فردی که در یک شهرستان کوچک و در یک منطقه محروم بزرگ شدهام در مسجد تئاتر بازی کردم، فیلم سینمایی دیدم، قرآن یاد گرفتم، کلاس قرآن و کلاس ریاضی رفتم، مشارکت اجتماعی و کارهای اجتماعیام را در مسجد انجام دادم. مردمیسازی در فرهنگ یعنی عدالت فرهنگی، امکان فرهنگی یعنی همانطور که در تهران به هنرستان دخترانه برای افتتاح سال تحصیلی میرویم، در سنندج انجمن دف را راه میاندازیم. به اهر میرویم و تئاتر کوتاه بینالمللی اهر را پایهگذاری و راهاندازی میکنیم و همین کار را در مرند نیز انجام میدهیم.
در همه مناطق ایران عزیز، استعدادهای بزرگی وجود دارد. در سیستان و بلوچستان برای پرورش نخبگان حوزه فرهنگی و هنری علاوه بر راهاندازی جشنوارهها، امکانات آموزشی را هم بالا بردهایم. در حقیقت ما با این روش هم مردمیسازی و هم عدالت فرهنگی را لحاظ کردهایم و این خیزش فرهنگی و هنری را با ریشههای اصیل فرهنگ مردمی پیوند زدیم، این کارنامهای است که ما در این ۱۰۰روز انجام دادیم.
و چه تغییراتی را لحاظ کردید و خواهید کرد؟
مبارزه با فساد یکی دیگر از اولویتهای ماست. مراکز متعدد اعتباری در اینجا وجود دارد. کارگروهی برای تجمیع و نظمبخشی به آنها ایجاد کردهایم. از سوی دیگر فصل ۵ در وزارت ارشاد، محل ابهام است. برای ساماندهی فصل ۵ نیز کارگروهی تخصصی تشکیل دادهایم. درست است که فصل ۵ بحث کمک است. اما از یک جایی به بعد دیگر از دسترس دستگاههای نظارتی خارج میشود، ولی من تأکید دارم که تا انتهای آن باید شفافیت حاکم باشد. یعنی مشخص شود آیا به دست کاربر اصلیاش میرسد یا نه.
تمام شهرستانهای محروم ما احصا شدهاند. ۲۰۰ اداره داریم که برخی زیرساختهای اولیه را ندارند؛ این باعث تأسف است که ادارهای در شهرستان امکانات اولیه را نداشته باشد. در حال جمعبندی این مسائل هستیم. علاوه بر این در حوزه نیروی انسانی نیز مشکلاتی داریم که در حال احصای پستهای خالی هستیم. البته ما بنایی بر افزایش پستهای سازمانی و افزایش ساختار نداریم؛ این نقطه ممنوعه است و رئیس جمهور محترم هم اعلام کردهاند که دولت، سیاست انقباضی دارد. اما منظور ما بهسازی و نوسازی ساختار است. از اولویتهای مهم کاری ما در وزارت فرهنگ، بحث اقتصاد فرهنگ و هنر است.
چه برنامههایی برای اقتصاد فرهنگ دارید؟ چون یکی از مشکلات این حوزه همین بوده که همیشه کمترین توجه به آن شده است و همیشه مغفول واقع شده، شما چه برنامههایی برای این حوزه دارید؟
ما زمینههایی در همین ساختار فعلیمان داریم. در صندوق اعتباری هنر بعد از صحبتهایی که با مدیرعامل آن انجام شد، معاونت اقتصادی و فرهنگی راهاندازی شد، یک اداره اقتصاد فرهنگ و هنر نیز در معاونت توسعه داریم، همین بخش را در مؤسسه خانه کتاب و ادبیات ایران داریم. نظر من این بود که این نحوه پراکنده بودن اشکالاتی دارد و بهتر است بیاییم یک دفتر ویژه اقتصاد فرهنگ به صورت متمرکز و جدی راهاندازی کنیم که چند مأموریت داشته باشد: نخستین و مهمترین آن، مقوله اقتصادیسازی محصولات فرهنگی است، چراکه غالباً فرهنگ را همیشه به عنوان یک حوزه هزینهبر و مصرفکننده صرف، تصور میکنند. در حالی که ما در اقتصاد فرهنگ، در تلاش هستیم تا فرهنگ و صنایع فرهنگی را به یک حوزه پیشران اقتصادی و فرصتی جهت ایجاد اشتغال و کسب و کارهای متعدد تبدیل کنیم که حتی ارزآوری اقتصادی نیز برای کشور داشته باشد.
چگونه این اتفاق میافتد؟
مثلاً در اقتصاد هنر حتماً بایستی حضور بینالمللی هنرمندان و محصولاتشان را افزایش دهیم. من اخیراً با سفیر پاکستان دیدار کردم، پیشنهاد شد فیلمی درباره اقبال لاهوری به صورت مشترک با همراهی بنیاد سینمایی فارابی ساخته شود، نظر ما این است که در این حوزهها حداقل چند فیلم تعریف شود. ما با پاکستان، حوزه تاریخی مشترکی داریم. ۸۰۰ سال زبان فارسی در شبه قاره قدمت دارد، بسیاری از علایق آنها در حوزه فرهنگی ایرانی است و ما استفاده چندانی نکردیم. لذا ما تمام مناطق همسایگی را در اولویت ارتباط قرار دادهایم. در کشورهای اسلامی نمایشگاههای خط ما از دیرباز مشتری دارند و با تعامل بهتر قطعاً مشتری بیشتری پیدا میکنند و همین امر باعث پویایی اقتصادی این شاخه هنری در داخل میشود.
در حوزه سینما در خود ایران ما چند سالن سینما داریم؟ در بهترین حالت سالنهای استاندارد ما ۵۵۰ تا ۶۰۰ سالن است. اصلاً با نیازی که داریم قابل مقایسه نیست، حالا حساب کنید این بازار منطقهای را در اختیار صنعت سینما قرار بدهیم. من در دیداری که با تهیهکنندگان داشتم مطرح کردم که بنده نیز در اقتصاد سینما با شما اتفاق نظر دارم و در بحث اقتصاد فرهنگ و هنر، به رونق اقتصاد سینما معتقد هستم. به همین دلیل اقتصاد فرهنگ و هنر یکی از سرلوحههای اصلی فعالیت ما در این سه ماه بوده است و گامهای مهمی برداشتیم: نخست برای تجمیع ساختاری و ایجاد یک ساختار قدرتمند و سپس زمینهسازی فعال شدن آن در داخل و خارج از کشور که اتفاق خواهد افتاد.
اشاره کردید که در بخشهایی با هنرمندان اشتراک نظر دارید و اعلام کردید که در جاهایی نیاز به اصلاحات دارد. چقدر کارگروه با حضور هنرمندان تشکیل دادید تا با هنرمندان صحبت کنید و بتوانید به یک زبان مشترک برسید. این کارگروه آیا تشکیل شده؟ آیا تشکیل خواهید داد؟
اولاً با هنرمندان عزیز باید گفتوگو کنیم و این گفتوگوها، برکات زیادی خواهد داشت. ما بهدنبال تحمیل هیچ چیزی در حوزه فرهنگ و هنر نیستیم. صرفاً براساس آسیبشناسیهایی که صورت گرفته است، معتقدیم باید اصلاحاتی صورت بگیرد که این اصلاحات هم بر عهده خود اهالی فرهنگ و هنر است. یکی از شعارهای محوری ما، بازسازی ساختارهای فرهنگی است.
به این معنا که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید رویکرد حمایتی و هدایتی اتخاذ کند؛ نه آنکه صرفاً در حد اعطا یا عدم اعطای مجوزها فعالیت داشته باشد. به این معنا که گسترش حمایت از محصولات هنری را در دستور کار خود قرار دهد و از هنرمندان حمایت کند، جریان اقتصادی در حوزه فرهنگ و هنر را سامان دهد و به یک جریان قدرتمند تبدیل کند و در اختیار محتوای ارزشمند قرار دهد.
مرجعیت فرهنگی یعنی اینکه بنیاد فارابی بتواند پولهای پراکندهای را که دستگاههای دولتی در حوزه فرهنگ و هنر هزینه میکنند و هدایت و تدبیری روی آن نیست در قالب سیاستهای مورد حمایت خود جریانسازی کند. امروز در ایران عزیز ما، سبک زندگی ایرانی -اسلامی مسأله است. احترام به والدین، احترام به خانواده، بحران جمعیت، احترام به قانون وقانونمداری، کاهش آسیبهای اجتماعی، امیدآفرینی، از جمله مضامینی است که میتواند به کمک اهالی فرهنگ و هنر در محصولاتمان بدرخشد. ما از محصولاتی حمایت میکنیم که این عناصر و مؤلفهها در آن برجسته باشد و این به معنای نقش هدایتگری وزارت فرهنگ است. حالا اگر من کار تولید شده را قیچی کنم و با تهیهکننده دچار تنش شوم، میگوید به محصولی که خودتان پروانه ساخت دادهاید چه کار دارید؟
چرا پس از تولید فیلم و در آخر کار جلوی مرا میگیرید؟ راست هم میگوید، من بهعنوان متولی امر نگفتم که چه نوع کاری نیاز دارم که تولید شود. در سالجاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برنامه تحولیاش را در اختیار دارد. من در سینما به صراحت میگویم مخالف این نیستم که سلایق مختلف کار کنند، اما ما بهعنوان مجموعه تصمیمگیر در وزارت فرهنگ، چتر حمایتیمان را برای مؤلفههایی باز میکنیم که به افزایش قدرت اجتماعی مردم ایران کمک میکند.
آقای دکتر این برنامه خیلی خوب است و شاید نیاز هم باشد اما اجازه میخواهم بدانم که آیا سلایق دیگر هم اجازه کار خواهند داشت؟ یا شما آنها را هم حمایت خواهید کرد؟ چون سلایق یا نگاه متفاوتی ممکن است داشته باشند، حالا نه خارج از چهارچوب و نه خط قرمزها در همان راستا ولی با بیانی دیگر، آیا شما چتر گسترده را روی سر همه هنرمندان باز میکنید؟
آزادی بیان و آزادی کار شرط اساسی یک جامعه پویا است؛ ما میخواهیم یک جریان مبتنی بر مطالبات عموم مردم و اسناد بالادستی و ارزشهای انقلاب را در داخل به وجود بیاوریم. این وظیفه من بهعنوان نماینده و خادم مردم است. آیا به این معنا است که من از فردا اجازه تولید کارهای دیگری به غیر از فکر خودم ندهم؟ اصلاً در چنین جایگاهی نیستم. چنین مسئولیتی نه قانون، نه شرع و نه مردم به من نداده است. وظیفه من بهعنوان یک نهاد دولتی این است که قانون و مطالبات مردم را بتوانم اجرا کنم، آیا به معنای این است که من از فردا قیچی دست گرفته و هر آنچه را که مخالف فکر من است قیچی کنم؟ قطعاً چنین چیزی نیست.
جامعه آزاد با تولیدات و تفکرات آزاد در عین حال در چهارچوب قانون و ارزشها رشد میکند، اما ما هنگامی که میخواهیم حمایتی داشته باشیم حتماً از سیاستهای کلی، از قوانین و جهتگیری اساسی حمایت میکنیم. این امر در واقع حمایت قشری، صنفی، سیاسی، حزبی و جناحی نیست بلکه یک حمایت مبتنی بر مطالبات عامه مردم و ارزشهاست و از خواست اکثریت قریب به اتفاق جامعه شکل میگیرد. به همین دلیل به افزایش تولید منجر خواهد شد.
سیاست قطعی ما برای پویایی و پیشرفت در حوزه هنر، محدودیت نیست بلکه تولید است. ما به تولید دامن خواهیم زد، تولیدات سینمایی و تولیدات هنریمان را رشد خواهیم داد. اینها را چه کسی انجام خواهد داد؟ من که در این عرصه خادمی بیش نیستم. همین هنرمندان باید انجام دهند. ما باید با نخبگان حوزه فرهنگی و هنری به مفاهمه برسیم تا این مطالبات را بتوانیم جلو ببریم و این در دستور کار ماست.
برای اینکه به این نقاط برسیم چقدر جلسات هماندیشی خواهید داشت؟ حالا شما یکسری دیدارها با هنرمندان داشتید، آیا این دیدارها ادامه پیدا خواهد کرد؟ این دیدارها چه نتایجی برای شما داشته است؟
بخش فرهنگ و هنر شامل رسانهها نیز میشود. من الان هفتگی یک جلسه ثابت با اهالی رسانه دارم، با رسانههایی با افکار و سلایق سیاسی مختلف؛ اصلاحطلبها، اصولگرایان، عناصر پیشکسوت و عناصر حرفهای جلسه دارم. در حوزه فرهنگی با گرایشهای مختلفی که در این حوزه فعال هستند؛ نویسندگان، انجمن قلم، با افراد بهصورت فردی یا جمعی، در حوزه سینما با تهیهکنندگان، بازیگران برجسته، کارگردانان، در حوزه موسیقی با تشکلهای صنفی جلسات متعددی دارم. بهعنوان مثال چندی قبل با موسیقیدانهای برجسته صحبت میکردیم که در انتها گفتند نیاز اصلی ما آموزش است.
گفتیم ما با آموزش و پرورش صحبت میکنیم تا آموزش هنر را مجدداً به مدارس برگردانیم. آموزش هنر برای همه مردم است. به خاطر دارم ما از کلاس سوم ابتدایی، کلاس خوشنویسی داشتیم، قلم درشت، قلم ریز، نقاشی؛ بعد در راهنمایی کتاب و معلم هنر داشتیم. در حال حاضر این آموزشها تضعیف شده و ما این را باید برگردانیم.
آیا جلساتی با آموزش و پرورش برای این کار داشتید؟
چنین مواردی باید وارد آییننامههای دولتی شود. اما پیش از آن باید کلیه مسائل و نیازها، احصا شود و سپس از ظرفیتهایی که در اختیار داریم، برای حل این مسائل و نیازها، استفاده کنیم. بهعنوان مثال، بنده رئیس کمیسیون فرهنگی دولت و همچنین رئیس شورای هنر در شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم. شورای هنر، آموزش هنر را در مدارس تصویب میکند. مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در حکم قانون، ابلاغ میشود. میخواهم بگویم زمینههای قانونی این امر در اختیار ماست. در شورای هنر، وزیر آموزش و پرورش هم عضو است.
در شورای فرهنگ عمومی، وزارت آموزش و پرورش هم حضور دارد. کمیسیون فرهنگی دولت، نایب رئیس آن وزیر آموزش و پرورش است. ما از این ظرفیتها نهایت استفاده را خواهیم برد و مسائل را حل خواهیم کرد. من با هنرمندان تجسمی دو، سه جلسه داشتهام و در ادامه هم خواهم داشت. با تهیهکنندگان هر دوماه یکبار دیدار داریم. با صنوف مختلف این گفتوگوها را برنامهریزی کردهایم. از وقتی که وارد این حوزه شدهام یکی از مهمترین اقدامات دوره ۱۰۰ روزهام این بود که محدودیت حوزه فرهنگی هنری را به صفر رساندهام. کنسرتها از این هفته شروع میشوند.
میگفتند دولت آیتالله رئیسی و کنسرت؟ الان دارد شروع میشود و در تبریز اولین کنسرت بعد از نزدیک دوسال برگزار میشود. تئاتر و سینما را به فعالیت عادی برگرداندیم. رونق به سینماها برگشته است. الان عدد و رقمهایی که در سینماها میبینید بیانگر این است. درست است که هر تصمیمی گرفته میشود، توسط عدهای، جریان دوقطبیسازی جامعه شروع میشود و یک عده را موافق و عده دیگر را مخالف میکند. فضا به گونهای پیش میرود که تصمیمات، هزینهساز میشوند. اما بنای ما این نیست که ذائقههای افراد و گروههای خاصی را مدنظر قرار دهیم.
ما به ذائقه عموم مردم توجه میکنیم و منافع اهالی فرهنگ و هنر برایمان مهم است. من میدانم که اکنون چندهزار نفردر صنعت سینما مشغول فعالیت هستند. سینمادارها، افراد زحمتکشی که در بخشهای مختلف این صنف ارتزاق میکنند، این صنف نباید با تصمیمات غیرکارشناسی متضرر شوند. ما باید اینها را درک کنیم؛ به سینمادارها، کارگردانها و صنوف مختلف فکر کنیم و با همه اقتضائات در چهارچوب قوانین بتوانیم راهی پیدا کرده و با کمترین هزینهها، مسائل و مشکلات را حل کنیم.
در ترکیب مدیران و معاونان وزارتخانه از جوانان بهره بردید؟
یکی از کارهای مهمی که انجام دادیم این بود که جوانترین وزارتخانه را در سطح مدیریت تشکیل دادیم. یعنی من که خودم متولد سال ۵۵ هستم تقریباً پیرترین فرد شورای معاونان محسوب میشوم. در حال حاضر معاون فرهنگی، معاون مطبوعاتی، مدیرعامل خبرگزاری، مدیر عامل مؤسسه ایران، متولدین دهه شصت هستند و تقریباً جوانترین وزارتخانه هستیم. معاون امور مجلس و استانها متولد سال ۶۵ است. جوانی که دکترای حقوق از بهترین دانشگاههای کشور و در عین حال تجربه بیش از یک دهه کار عملی را نیز در کارنامه خود دارد.
البته در متن حکمهایی که دادهام، بندهای قابل توجهی وجود دارد و ارائه گزارش فصلی از دستاوردها را خواستهام. دفتر را موظف کردهام ماهانه گزارش پیشرفت بگیرد که چقدر این برنامهها پیش رفته است. حتی میتوانم همین الان برنامه انتهای آبان ماه را نشان بدهم که در چه حوزهای، چه مقدار جلو رفتهایم. در حال برنامهریزی دقیق و منظم، مبتنی بر یک کار علمی و برنامهمحور هستیم و در حوزههای مختلف، معاونین مکلف هستند از مردم، یاری بگیرند و یارگیری کنند.
البته نه به این معنا که دولت را متورم کنیم؛ بلکه برای اجرای مأموریتها یارگیری کنند. ما به این مسأله اعتقاد داریم. مثلاً با انجمن قلم ایران، بهعنوان یک مؤسسه، تفاهمنامه همکاری نوشتیم. با خانه موسیقی تفاهمنامه مشترک امضا میکنیم. به این معنا که وزارت فرهنگ به شما این خدمات را میدهد و شما هم بروید این کارها را انجام بدهید.
در صحبتهایتان اشاره کردید به اینکه تصدیگری دولت کمتر شود. صنوف بتوانند یک جایگاهی داشته باشند. ما در حوزه هنر، صنوف متعددی داریم. شما با آنها جلساتی هم داشتید، قبل از اینکه بیایید و چه در حال حاضر، من میخواهم ببینم که چه کارهایی میکنید که آنها بتوانند رشد بکنند و در عین حال استقلال خودشان را حفظ کنند. چون صنوف قرار نیست که بازوی اجرایی ارشاد باشند. اما قرار است یک نیروی حمایتگر باشند.
چه برنامهای برای آنها دارید چون صنوف وابستگی زیادی به ارشاد دارند. ما در حوزه فرهنگ و هنر، با دو جنس مخاطب سرو کار داریم. یکی سینماگران، اهالی هنرهای نمایشی، اهالی موسیقی و...که اینها اهالی حرفهای هستند. اما حوزه فرهنگی، یک حوزه عام است. تشکلها و فعالین مردمی هم جزو این بخش قرار میگیرند. ما گفتیم خانه موسیقی بیاید با معاونت هنری تفاهمنامه امضا کند. من به حوزه علمیه قم رفتم تا با مؤسسات علمی شاخص حوزه از جمله مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره)، جامعه المصطفی(ص)، دفتر تبلیغات اسلامی و... تفاهمنامه امضاء کنم.
الان تفاهمنامهها آماده است. همه اینها ظرفیت نهادهای عمومی غیردولتی یا نهادهای مردمی هستند. بنای کار ما این است که در قالب روشن، تعریف شده و قابل اندازهگیری و همچنین مبتنی بر نتیجه، مردمیسازی فرهنگ در عمل را دنبال کنیم. بگوییم با ۲۰ مؤسسه غیردولتی تفاهمنامه بستیم، آنها فعالیت فرهنگی هنری انجام دادند و از آنها حمایت و پشتیبانی صورت گرفت. یک بخشی از مأموریتها به جای اینکه برای آن ساختار درست کنیم، با همکاری یک تشکل صنفی فرهنگی- هنری، این کار را انجام میدهیم.
میخواهم با جزئیات در حوزه فرهنگ و هنر صحبت کنیم، یکی از مشکلات، ارکسترها است. ارکسترها شاید از سال ۹۳ یا ۹۲ دارای ردیف بودجه شد اما مجدداً دچار مشکلات شدند چرا که مشکل اصلی ارکستر، بودجه و رهبری ارکستراست. برای دو ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک چه برنامهای دارید؟
من به منزل آقای مجید انتظامی رفتم و از ایشان خواهش کردم که بیاید رهبر ارکستر شود. یک سمفونی و کار جدیدی برای همین ایام، آماده شود. ایشان یک پیشنهادی داشت، من پیشنهادش را پذیرفتم و انشاءالله امیدوارم این کار را انجام دهیم. مثلاً سمفونی ایثار که چند سال پیش آقای انتظامی اجرا کرد، به راحتی امروز برای حاج قاسم عزیز قابل اجرا است. امروز برای مقولات دیگر، جامعه ما بهشدت نیاز به تولید محتواهایی از این دست دارد. ما در کنار کارهایی که در حوزه موسیقی انجام دادیم، مرکز موسیقی و سرودهای انقلابی را نیز احیا کردیم.
چند شب پیش در تالار وحدت به آقای اسفندیار قرهباغی گفتم شما بیایید همکاری کنید. ایشان، رهبر ارکستر بوده و یک سرمایه هنری در حوزه موسیقی است. قطعاً در حوزه موسیقی، دولت تلاش خواهد کرد تا موسیقی نواحی و اقوام را که مزیت مطلق ما است احیا کند. مزیت مطلق بودن موسیقی نواحی، به معنای کنار گذاشتن مدلها و شیوههای جدید که مخاطب خودش را دارد نیست. ببینید در بین حوزههای فرهنگی، یکی مصرف موسیقی خیلی بالا است و دیگری مصرف بازیهای رایانهای و ویدیویی. اکنون نزدیک به ۳۲ میلیون بازیکن بازیهای رایانهای در ایران داریم که متوسط سنشان حدود ۲۲ سال است.
بنابراین بنیاد بازیهای رایانهای را بر همین اساس تقویت خواهیم کرد. در حوزه موسیقی نیز همینطور است؛ طبق آخرین پیمایشهای صورت گرفته، ۷۰درصد مردم به طور متوسط ۲تا ۳ساعت در طول هفته به موسیقی گوش میدهند. ما اگر تولیدات مطلوبی نداشته باشیم، این مصرف به کجا هدایت میشود؟ شاید به همان تولیداتی که ما فکر میکنیم به صلاح شهروندان و جوانان و نوجوانان ما نیست. ما در اینجا وظیفه داریم روی تولید، سرمایهگذاری کنیم. در ارکستر هم همین اتفاق خواهد افتاد. از برنامههای اصلیمان در دفتر موسیقی ارشاد توجه به برنامههای کلانی است که اولویتهای اصلی ما را در این زمینه تشکیل میدهند.
نکته دیگر یک قانونی بود به اسم یک درصد سهمیه بودجه نهادهای دولتی که قرار بود برای هنرهای تجسمی هزینه شود. آن هم یکی از قانونها بود که فراموش شد. حالا با توجه به اینکه شما برنامههای متعددی دارید، آیا این قانون را احیا خواهید کرد؟
بله یک بند قانونی در بحث رسانهها، تولیدات و فرهنگ آموزشی داریم. از حوزههای مختلف خواستهام همه این موارد را آماده کنند. نکته دیگر راهاندازی کارخانه کاغذسازی است تا در این بخش خودکفا شویم. تا زمانی که این کارخانهها راه بیفتد، شما چه برنامهای دارید؟ چون بعضی از رسانهها به خاطر کمبود کاغذ تعطیل شدند. برای این اتفاق چه کارهایی خواهید کرد؟ حتی در حوزه کتاب هم این کمبود مشهود است.
در حوزه کتاب یک مقدار مشکل کاغذ را حل کردیم. با همکاری قوه قضائیه و سازمان تعزیرات، توانستیم افراد و نهادهایی که ارز دولتی برای کاغذ گرفته بودند، اما کاغذی وارد نکرده بودند شناسایی کرده و کاغذهای مربوطه را وارد بازار کنیم و التهاب آن نه بهصورت مطلق اما تقریباً کاهش پیدا کرده است. در رابطه با کاغذ روزنامه دچار مشکل جدی هستیم. این را در یک ماه اخیر، پیگیری ویژه کردهام و پس از چندین جلسه با شخص آقای رئیسجمهور، این مسأله در دستورکار ویژه قرار گرفت. باوجود همه محدودیتهایی که در تخصیص ارز ترجیحی داشتیم، بانک مرکزی این کار را انجام داد و این بازگشایی اتفاق افتاده و بزودی وارد بازار خواهد شد و التهابات فعلی را در کاغذ روزنامهها را مرتفع خواهیم کرد. یکی از اصلاحات اصلی که در وزارتخانه داریم و جزو دستاوردهای ۱۰۰ روزه محسوب میشود، نوسازی نظام آییننامهها است. بهعنوان مثال الان نظام تخصیص یارانهای بهشدت محل بروز اشکال و نارضایتی است.
من در همان ابتدای مسئولیتم متوجه شدم که در مورد روزنامهها میگفتند که به روزنامههای زیر هشت صفحه یارانه تعلق نمیگیرد. در سفر قزوین، خبرنگاری گفت ما چه گناهی کردیم که روزنامه ما چهار صفحه است. من این را همان روزهای اول برطرف کردم. الان معاونت مطبوعاتی، همه روزنامههای چهار صفحهای را که چاپ میشوند مورد حمایت قرار میدهد.
حالا هشت صفحه نمیتواند تولید کند، چهار صفحه میخواهد تولید کند چه اشکالی دارد؟ در نظر داریم این قالب نحوه پرداخت را بهصورت کلی اصلاح کنیم. بههرحال اهالی فرهنگ و هنر ضعیف شدند و نمیتوانیم بگوییم بروید خودتان گلیمتان را از آب بیرون بکشید. نظام رسانهای و روزنامهها را باید حفظ کنیم. اما نه به این شکل که ۱۳۵۰۰ مجوز داده شده است. روزنامه و نشریه و فصلنامه و دو فصلنامه و... و. کجای دنیا این میزان است؟ حتی ما حدود چهل و چند خبرگزاری داریم که از یک نظام یارانهای برخوردار است. اینها را اصلاح میکنیم و بعد از اصلاح حتماً حمایتهای جدی بهعمل میآوریم که روزنامهها و خبرگزاریهای شاخصی داشته باشیم. چتر حمایتی دولت بر سر رسانهها و اهالی فرهنگ و هنر را حفظ میکنیم.
نزدیک به ایام جشنوارههای فجر هستیم، جشنوارههایی که در حوزه هنر اتفاق مهمی محسوب میشوند و ارتباط خوبی هم با مردم دارد. آیا بودجه این جشنوارهها بدون مشکل در دسترس است؟
تمام دبیران جشنوارههای ما از مدتی قبل منصوب شدند و مشغول انجام کارهای جشنواره هستند. رویدادهای فرهنگی، هیأت داوری آن، تشکیلات اجرایی، تشکیلات محتوایی، دبیران همه را منصوب کردیم. شاید ۲۰ تا ۳۰ دبیر و مجموعه همان ماههای اول منصوب شدند. بنده اجازه ندادم فضای تغییر در مدیریتهای وزارتخانه خللی به فعالیتها و برنامههای سالانه وارد سازد.
بههمین دلیل فعالیتها ادامه پیدا کرده و خیلی از مدیرانی هم که ما جابه جا کردیم، از چرخه مدیریتیمان حذف نکرده و در جاهایی دیگر از آنها استفاده میکنیم. چون نیروهای با تجربهای هستند و از همه مهمتر اهالی فرهنگ و هنر هستند. مثل یک پست سیاسی برخورد نمیکنیم بلکه از توانمندی آنها در بخشهای دیگر بهره خواهیم برد. در واقع این پیوستگی حرکتی را حفظ کرده و ارتقا میدهیم. تقریباً مسأله و مشکل حادی نداریم.
در اداره مالی هیچ جشنواره و برنامه سالانهای مانند هفته کتاب به مشکل برنخوردیم و فرایند اجرایی جشنوارههایمان همه با قوت در حال انجام است. بدون هیچ وقفهای کارها اتفاق میافتد. ما بهدنبال ارتقای کیفی این فعالیتها و البته بهره مندی بیشتر عموم مردم از این فعالیتها هستیم.
تداخل زمانی جشنواره تئاتر و سینما را چه میکنید؟ چون یک زمانی از هم جدا شد و اتفاق خوشایندی هم بود و مردم میتوانستند از هر دو جشنواره بهره ببرند. اما در حال حاضر این دو جشنواره در یک زمان برگزار میشوند.
بله این را ما بررسی میکنیم اما امسال بعید است که بشود تغییرات جدی داد چون میدانید که زمانبندی این دو جشنواره از مدتها پیش بسته شده است. ولی حتماً در برنامهریزیهای آتی مورد توجه قرار خواهیم داد که همپوشانیها به حداقل برسد.
نکتهای که در کتاب یا حتی سینما وجود دارد بخش ممیزی است. یک زمان گفتند ممیزیها را به اهالی هنر بسپاریم یک زمانی قانونمندشان کنیم. شما در مورد سینما و این فیلمهایی که در پشت اکران مانده بود، قول دادید که این مشکل حل خواهد شد. برای اینها چه برنامهای دارید تا در این دولت شرایط، آسانتر شود؟
میخواهم بگویم که حتماً بهعنوان مجموعه دولت بایستی ضوابطمان برای تهیهکنندگان، کارگردانان و نویسندهها روشن باشد. این خطوط کاری، الان ابهام دارد. فیلم سینمایی موزیکالی ساخته شده، در این فیلم حرکتهایی اتفاق افتاده. میگوییم چرا اینطور است؟ میگویند فلان سریال تلویزیون هم که همین را پخش میکند یا شما در فیلم دیگری همین مجوز را دادهاید. اینکه ما اینها را بهوجدان و برداشت هر شخص واگذار و مسأله را رها کنیم، ایجاد مشکل میکند. ما در دولت یکی از وظایف جدیمان این است که معیارها و ضوابطمان را تدقیق کنیم تا مردم، هنرمندان، تهیهکنندگان و کارگردانان آسیب نبینند.
بگویند دولت تغییر کرده و وزیر جدید میخواهد سختگیری کند، اگر ضابطهها روشن باشد و همه آن را رعایت کنند سختگیری معنایی ندارد. من گاهی بههمکاران خود ایراد میگیرم، مثلاً به شورای نمایش میگویم چطور میشود که این اشکالات بدیهی که دیگر خلاف اصول کار فرهنگی و هنری ما است اتفاق میافتد. واقعاً جوابی برای این سؤال پیدا نمیکنم. از اینرو تغییرات عمدهای در شورای نمایش لحاظ شد و از همه صنوف هنری استفاده کردیم. استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران که خانم هستند و برای اولین بار یک خانم تحصیلکرده امریکا و دانشیار علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این شورا عضو شدهاست.
اگر فیلمی اینقدر خارج از ضابطه باشد که یک استاد دانشگاه تحصیلکرده خارج از کشور که حدود ۲۰۰ پایاننامه دکتری را داوری کرده است، تأیید نکند، این حتماً اشکالش خیلی جدی است. اما قبول دارم ممیزیها باید بااصول روشن اعلامی باشد نه خارج از ضابطه اعلامی که من براساس سلیقه شخصی بگویم این را نمیپسندم. اخیراً فیلمی مشکلاتش حل شده بود و قرار بود پخش شود.
گفتند بازیگرش خارج از کشور رفته گفتم این حرف قابل قبول نیست. با نهادهای مختلف صحبت کردم و همه این حرف من را پذیرفتند و پخش کردیم. گفتم یک مجموعهای که ۵۰۰-۴۰۰ نفر کنار هم قرار میگیرند، از آن تدارکاتچی و راننده و فیلمبردار و صدابردار و عوامل صحنه تا بخشهای مختلف که فیلمی تولید شود. بعد یک اتفاقی به دلیلی بیفتد آیا ما میتوانیم بگوییم به این دلیل حق پخش آن را نداریم. باید تلاش کنیم اشکالش را حل کنیم.
در حقیقت یک نگاه حمایت گرایانه و باز برای پخشهای مشکلدار...
بله، این مجموعه و تهیهکننده که سرمایهگذاری کرده است، چه گناهی دارند که بخواهیم کارشان را بهخاطر خطای یک نفر دیگر از بین ببریم. ممکن است دو سال یا بیشتر طول بکشد تا یک فیلم خوب ساخته شود. سرمایهگذار میخواهد هزینههایش را بپردازد و سود کند. ما اینها را میخواهیم شفاف کنیم. من کارگروهی را مکلف کردهام که معیارها و ضوابط را به روزرسانی کنند. همه آییننامهها و ابلاغیههایی که دست خودمان است، چه آنهایی که نیاز به تصویب در هیأت دولت دارد و چه آنهایی که نیاز به قانون در مجلس دارد، در سه لایه در حال انجام است.
سؤال آخر را میپرسم. تئاتر در دوران کرونا خیلی ضربه خورد و دچار مشکلات زیادی شد. اما هنرمندان تئاتر به سختی چراغ سالنهای تئاتر را روشن نگه داشتند. برای بهبود تئاتر چه برنامهای دارید؟ چرا که تئاتر چه در تهران و چه در شهرستانها نیاز به حمایت دارد.
درسفرهایی که من رفتم، چند سفر مربوط به جشنوارههای تئاتر بود و تئاتر را بهصورت جدی مورد توجه قرار دادیم. در تولید متن نمایشنامه نیز مشکلاتی وجود دارد که باید خود اهالی تئاتر و دانشگاه هنر به ما کمک کنند. ما میگوییم ارتباط دانشگاه با صنعت قطع است ولی به نظر من ارتباط دانشگاههای هنری با حوزههای تولیدی هنری و فرهنگی نیز باید تقویت شود و در حال انجام این کار هستیم.
یکی از برنامههای اصلی من تقویت تئاتر، هم در حوزه منابع انسانی و هم در حوزه تولید محتوا و هم در توسعه زیرساختها است. در همین زمینه در هر سفر استانی، اتمام پروژههای نیمهکاره را در دستور کار داریم که اکثرشان سالنهای تئاتر است. در یازده سفری که آقای رئیسجمهور رفتند، دائم درحال رایزنی با دولت برای تکمیل زیرساختهای فرهنگی و هنری حتی در جاهایی که مصوب نبوده، هستیم و این کار را انشاءالله به انجام میرسانیم.
|