جواد نوائیان رودسری – 26 مهرماه سال 1393 بود که رهبر انقلاب در حکم آغاز دوره جدید شورایعالی انقلاب فرهنگی آن زمان، هفت اولویت کاری این شورا را تبیین کردند؛ اولویتهایی که توجه به آنها میتواند گرههای مؤثری را در عرصه توسعه فرهنگی کشور و عبور از مسیر ترسیم شده برای آن، بگشاید. البته این هفت اولویت، تنها نکات مورد توجه رهبر انقلاب نبوده و نیست. شورای عالی انقلاب فرهنگی، به حکم وظیفه ذاتی خود، موظف است به تمام عرصههای فرهنگی و نیز، تمام آنچه بر مقوله فرهنگ تأثیرگذار است، ورود کند و با تعیین سیاستهای کلی و تصویب راهکارهای مؤثر، زمینه رشد و توسعه فرهنگی کشور را مبتنی بر آموزههای دینی و ارزشهای انقلابی فراهم آورد. با این حال، به نظر میرسد با گذشت بیش از هفت سال از آن پیام راهبردی و مهم که با دستورالعملهای جدید تکمیل شد، آنچه مدنظر رهبر انقلاب و دلسوزان فرهنگی کشور بوده، به طور کامل محقق نشدهاست. شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهادی که مصوبات آن در حکم قانون است و نیاز به طی کردن فرایند های شکلی قانون گذاری در کشور را ندارد، به زعم بسیاری از کارشناسان عملکرد موفقی در زمینه ریل گذاری فرهنگی کشور نداشته است و ضرورت دارد تا بازنگری جدی در زمینه این نقش و کار کرد صورت گیرد؛حتی شاید به جرئت بتوان گفت که نهادهایی مانند مجلس، بیش از این شورا، در مقوله ریلگذاریهای اساسی فرهنگی و تعیین سازوکار آن به ایفای نقش پرداختهاند. جدای از آن برگزاری نهچندان منظم جلسات شورایعالی انقلاب فرهنگی، مزید بر علت شد و کارهای برزمینمانده بسیاری را برای شورای جدید باقی گذاشت. دیروز و با حکم رهبر انقلاب، اعضای جدید شورایعالی انقلاب فرهنگی منصوب شدند و دورهای تازه از این شورای تأثیرگذار که میتواند با تصمیماتش، افق فرهنگی کشور را بیش از گذشته روشن کند، شروع شد. این شروع تازه در کنار انتظامی که دولت جدید به برگزاری جلسات شورا و اهتمام به مقوله پیگیری مطالبات فرهنگی کشور، طی همین مدت کوتاه پس از استقرار داشته، امیدها را برای برداشتن بارهای برزمینمانده، بیشتر کرده است. به بهانه آغاز فعالیت شورای جدید، در گفتوگویی با دکتر حسن بنیانیان، عضو شورای ستاد اجرایی نقشه مهندسی فرهنگی در شورایعالی انقلاب فرهنگی و از کارشناسانی که بیش از دو دهه، با این شورا در تعامل و ارتباط بوده و مسئولیتهایی مانند ریاست کمیسیون پیوستنگاری فرهنگی را برعهده داشتهاست، به بررسی کارهای برزمینمانده و راهکارهای به نتیجه رساندن آن در شورایعالی انقلاب فرهنگی، پرداختهایم. آنچه در ادامه میآید، حاصل این گفتوگوست.
نگاه رهبر انقلاب به مقوله فرهنگ و جایگاه شورایعالی انقلاب فرهنگی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید، فلسفه وجودی حضور رؤسای سه قوه در شورایعالی انقلاب فرهنگی، متأثر از نگاه جامع رهبر انقلاب به مقوله فرهنگ است. آنچه به شخصه و به صورت مداوم و پیگیرانه، در بیانات رهبرانقلاب و پیامهای ایشان دنبال کردهام، همه حاکی از این است که رهبری، عنایت ویژهای به همه عوامل تأثیرگذار در تحولات فرهنگی کشور دارند. از دید ایشان، هر شخصی که در جامعه اسلامی مدیر میشود، در هر پُست و سمتی، خواه در بخش دولتی و خواه در بخش خصوصی، وظیفه دارد داده و ستاندهای را که میان سازمان او و فرهنگ کشور وجود دارد، بررسی کند؛ نقاط ضعف و قوت را بیابد و از فرصتهای فرهنگیای که به برکت دین در جامعه وجود دارد و میتواند سببساز ارتقای فرهنگ شود، در ساختارهای سازمانی خود استفاده کند. همه موظف هستند این مسیر را پیگیری کنند تا درنهایت، تمدن نوین اسلامی شکل بگیرد. بنابراین، هرچه در این زمینه سهلانگاری شود، رسیدن به تمدن نوین اسلامی، زمانبرتر و مشکلتر خواهد شد. به اعتقاد من، یکی از آن مباحثی که بر زمین مانده، یعنی توجه شورایعالی انقلاب فرهنگی و همینطور مسئولان نسبت به آن درخور نبوده، همین موضوع رسالت گام برداشتن به سوی تمدن نوین اسلامی است.
میخواهم سوالی جزئیتر مطرح کنم؛ اینکه چرا اعضای شورا در دورههای قبل نتوانستند در این مسیر گامهای مؤثرتری بردارند یا اینکه بر زمین ماندن کدام موضوع مهم و موردنظر رهبر انقلاب، باعث روند کمشتابی شد که در سال های اخیر در شورای عالی انقلاب فرهنگی شاهد آن بودیم؟
یکی از دلایل مهم این کاهش شتاب، به غیر از مباحث مربوط به سلایق و نظم در امور و... ، برمیگردد به رویکرد تخصصی اعضای شورا در مقولههای فرهنگی. به این معنا که هر کدام از آنها در یک عرصه تخصص دارند، مثلاً اقتصاد، پزشکی، علوم سیاسی و... . این تنوع تخصص، البته بسیار عالی و لازم است، لکن نوع نگاه به فرهنگ و ارائه تعریف از آن، باید هماهنگ و جامع باشد. نگاهی که عموماً به مقوله فرهنگ در جامعه وجود دارد، علمی نیست، به این معنا که هرکس بر اساس تخصص خودش، نگاهی تجربی به مقوله فرهنگ دارد و این مسئله، کم و بیش در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم، تأثیر خودش را میگذارد و این مسئله باعث دورشدن از کلاننگری در موضوع فرهنگ خواهد شد. نگاههایی که نه فقط در شورا، بلکه در سطح مدیران کشور به مقوله فرهنگ داریم، کاملاً تجربی است و نتیجه این مسئله، دورشدن از عرصه مهمی به نام مطالبهگری است.
رهبرانقلاب در حکم آغاز دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1393، موضوع مطالبهگری و پیگیری را در اولویت اول وظایف شورا قید کردند: «با وجود تلاشهای خوب شورا در پیگیری اولویتهای ابلاغی در سالهای گذشته، امروز اولویت اصلی شورا تحقق و اجرای سریع و کامل تصمیمات و مصوبات و پیگیری آنها تا حصول نتیجه کامل میباشد.»
این موضوع خیلی مهمی است؛ بخش مهم دیگری از آنچه بر زمین مانده، همین مطالبهگری است. دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی باید برنامهای مدون برای ارزیابی تأثیرگذاری دستگاههای مختلف بر مقوله فرهنگ داشتهباشد. باید مطالبهگری را در سطح بالایی اجرایی کند.
فکر میکنید این مطالبهگری در دوره جدید شکل بگیرد؟
میدانید که بخشی از این موضوع برمیگردد به سلیقه و نوع رویکرد رئیس شورا. من فکر میکنم بینش آقای رئیسی که حالا ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی را برعهده دارد، در این عرصه، بینش خوبی است و نظم به وجود آمده در شورا حاکی از این است که دغدغههای رئیسجمهور در این زمینه جدی است؛ اما اعضای شورا هم باید به یک دریافت مشترک از فرهنگ برسند، دریافتی که مبتنی بر تجربه نیست و از یک جایگاه ویژه و علمی برخوردار است.
|