استاد محمود فرشچیان؛ نقاش و نگارگری که در عین توجه به مبانی سنتی نقاشی، سبکی نو دارد. خارج کردن نقاشی از هنری وابسته به شعر و ادبیات و استقلال به آن، سهبعدی کردن نقاشی با نگاه به هنر غرب و همچنین نگاه ویژه به بازسازی مفاهیم دینی و شیعی، ازجمله شاخصهای هنر و آثار اوست.
تابلوهای عصر عاشورا، شام غریبان و ضامن آهو و نیز طراحی و نظارت بر ساخت ضریح امام رضا(ع) و امام حسین(ع) از برجستهترین کارهای هنری این استاد برجسته محسوب میشود که از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۹۳، ۱۵ اثر خود را به حرم امام رضا(ع) اهدا کرده است.
هنرشناسان و منتقدان برجسته آثار هنری در سطح بینالمللی ویژگی آثار وی را ترکیب میدانند. ترکیب در هنر ایرانی و هنر مدرن و ترکیب در متدهای فرمی و محتوایی. حرف زدن با تجسم نگارگری پارسی که ترکیبی جادوییتر برای مخاطب به ارمغان میآورد. ترکیب نهایت سرافرازی و نهایت تواضع. در همه صحبتهایش از یک کلمه و یک معنا پرهیز دارد: از نقش «من» خودش و همه چیز را لطف خدا میداند.
این چهره ماندگار و دارنده عنوان جهادگر عرصه فرهنگ و هنر که مخاطب ایرانی بیشتر وی را با آثاری چون عصر عاشورا و ضامن آهو در یاد دارد، در عرصه بینالمللی از منظرها و زاویههای متعدد مورد تحسین قرار گرفته است.
خبرنگار ایکنا با استاد فرشچیان به گفتوگویی صمیمانه پرداخته که در زیر آمده است.
برای شروع از ویژگی آثار شما کمک بگیریم که هم ماهیت ایرانی اسلامی دارند و هم مورد توجه عرصههای بینالمللی هستند. آیا ما امروز تفکیکی ملموس به نام هنر نقاشی ایرانی و غیرایرانی داریم که مثلاً بتوانیم امیدوار باشیم این نقاشی ایرانی در ابعاد بینالمللی مخاطب داشته باشد؟ اگر این تفکیک معنادار است چطور باید مخاطب داخلی و بینالمللی را با نقاشی جذب کرد؟
این اتفاق میتواند از منظر جذب مخاطب روی دهد و برای کارهای من اتفاق افتاده است. نوشتههایی در این خصوص وجود دارد که اگر بخوانید مثلاً میبینید که افراد بسیار کارآمد و دانشمند در هنر ایران را دنبال کردهاند و برای مثال یکی از پژوهشگران مشهور ۱۲کتاب در مورد هنر ایران نوشته و فقط دو کتاب در نقد شاهنامه طهماسبی به تحریر درآورده و در برخی از نوشتههایش آثار من را هم بررسی کرده است.
خارجیها و دانشمندان هنری آنها تا به یک چیزی واقف نباشند محال است که حتی یک نقطه برای کسی بگذارند! مدیرکلهای یونسکو و دیگران هم نقدهای خوبی نوشتهاند. حالا آیا ما میتوانیم در این ابعاد عمل کنیم؟ خب اگر برنامهریزی درست باشد میشود. در طی سالها نامهنگاری و رایزنی، ضرورت ایجاد یک دانشگاه هنر را به برخی دوستان گوشزد کردند و قبولاندند ولی خب در دیگر کشورها مانند چین و ژاپن دانشگاهی برای هنرهای ملی خودشان دارند که در آن کارهای نو هم انجام میدهند ولی حال و هوای ملیشان را هم دارند. حتی هندوستان هم مشابه این را دارد ولی ما متأسفانه نه در بعد ملی و نه در بعد غیر ایرانی در چنین ابعادی مورد مشابه نداریم.
آیا ما میتوانیم برای تربیت هنرمند ریلگذاری خرد و کلان داشته باشیم؟ آیا اساتیدِ بزرگِ امروز شاگردهایشان را برای تبدیل شدن به اساتید بزرگ فردا آماده میکنند؟ اصلاً میتوانیم انتظار داشته باشیم که تا بیست سی سال آینده، نه لزوماً خود استاد فرشچیان که خب تکرارنشدنی هستند، اما نزدیک به ایشان کسانی را در هنرمندی و هنرفهمی داشته باشیم؟
اگر برنامهریزی خوب، جامع، سنجیده و ستودهای باشد دهها برابر بیشتر و بهتر و استادتر از بنده هم به جامعه تحویل میشود ولی با این منوالی که جلو میرویم چنین اثری نمیبینیم. چندین دانشکده هنر در راستای هنر مدرن درست شده اما بازدهی آن چه بوده است؟ یک آدم یل و کارآمد از اینهمه برنامهریزی نیامد؛ لااقل من که در اطرافم نمیبینم. ما چنان اسیر برنامهریزی و تبلیغات خارجی شدیم که خودمان و اصالتمان و همه چیزمان را فراموش کردیم. متأسفم و خیلی هم متأسفم.
بااینهمه خود استاد فرشچیان چطور این کار را انجام دادند و هم مخاطب ایرانی و هم مخاطب غیرایرانی را جذب کردند؟
من جذب کنم؟! من کسی نیستم که بتوانم جذب کنم . هذا من فضل ربی . در وهله اول خود کار و اثر است که خودش را نشان میدهد.
پس باید پرسید در کار شما چه بود که هم مخاطب ایرانی و هم غیر ایرانی آن را دیدند؟
فقط همینکه به اصالت خودم پایبند بودم. به هنر ایران واقعاً پایبند بودم. من هنر ایرانی را دوست دارم و برای آن احترام قائلم. این هنر سابقه دارد و برای امروز و دیروز نیست. هرچه دورتر بروید باز هنر ایرانی هست و خواهد بود. این است که هنر اصیل ایرانی شناخته شده است و هنرشناسان هم آن را میشناسند. خود کار هم اهمیت دارد. نمیخواهم بگویم که چقدر در این راه زحمت میکشیدم. البته «من» نبودم و زحمتی نکشیدم و هرچه که هست از عنایت الهی و لطف پروردگار بزرگ است؛ ولی واقعاً این مسیر شوخیبردار نیست. نمایشگاههایی که گذاشتم، صحبتهایی که در مجامع هنری کردم، فیلمهایی که نشان دادم و ... بههرحال بیزحمت و سختی نبوده است. پوست آدم کنده میشود!
بعید است که یک ایرانی استاد فرشچیان و آثار ایشان را نشناسند. هنر و هنرمندی در اجتماع هنرها، فرهنگ ملی، مذهب و ایدئولوژی، چه در فرم و چه در محتوا، به هنرمندانهترین شکل ممکن برای مخاطب ایرانی در چهرهای ماندگار خلاصه میشود به نام استاد فرشچیان با آثاری که از او میشناسیم. از طرفی پیشفرض این است که هنرمند، آن هم هنرمندی مثل شما چشم بینای جامعه است و چیزی میبیند که مردم نمیبینند. حالا سؤال این است: استاد فرشچیان از نگاه هنرمند خودشان از امام حسین علیهالسلام چه میبینند که برای همه عیان نیست؟
والله برای همه عیان است! همه دوست دارند و عاشق امام حسین علیهالسلام هستند. من هم این گوشه و کنار یک نالهای به درگاه حضرت امام حسین علیهالسلام میکنم؛ حالا تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. مثلاً من حتی در مورد ضریح حضرت امام حسین علیهالسلام خبردار هم نبودم! یک فراخوانی در خود ایران داده بودند که ما میخواهیم ضریح حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام را بسازیم. یک عدهای هم از شاگردان و شاگردان شاگردان من هم آمدند و مشورتهایی گرفتند. طرح دادند و کارهایی کردند و اسنادش هم وجود دارد. هیئت امنای ساخت ضریح حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام بدون اینکه من ادعایی داشته باشم به من تلفن کردند گفتند ما فکر کردیم و نمونههایی زیادی دیدیم و حتی برای برخی کارها هزینههایی هم پرداخت شده است؛ ولی ما فکر میکنیم این تو هستی که میتوانی این کار را انجام دهی. از خوشحالی واقعاً داشتم قالب تهی میکردم. خیلی خوشحال شدم. گفتم به روی چشم. از همان وقت منطبق بر ابعاد و نکاتی که گفتند شروع کردم به طراحی و بعد هم بر روند ساخت نظارت کردم تا الحمدالله به اینجا رسید. دست من نبود؛ بعضی مسائل وجود دارد که آدم برایش تلاش و کوشش میکند ولی برخی دیگر هم برای آدم مقدر است. نوشته شده و آدم را موظف میکنند که انجام دهد.
چیزی از ماجرای امام حسین علیهالسلام وجود دارد که دوست داشتید با هنر خودتان خلق کنید و هنوز به دلیلی انجام نشده باشد یا اصلاً انجامنشدنی باشد؟
هست؛ لحظهبهلحظهاش هست ولی این قلم ناتوان من چطور میتواند جوابگوی آن همه عظمت و آن همه قدرت باشد؟ مثلاً همین تابلوی حضرت علی اصغر علیهالسلام. خب اینها هرکدام در بطن خودشان معنیهایی دارند. من با رنگ خواستم آن گرمای وحشتناک را نشان دهم که همه چیز را بیرنگ میکند. آن بیحالی و آن تیر بر گلوی مبارک حضرت و امثال این را خواستم نشان دهم که در هرکدام نهفتههایی وجود دارد و مجموع اینها اثرگذار در بیننده است.
با توجه به همین صحبت شما سؤال این است که آیا در آثار شما بهویژه در خصوص امام حسین علیهالسلام نکتهای وجود دارد که فکر کنید مردم به آن توجه نکردهاند؟ مثلاً نکتهای در طراحی ضریح مطهر یا آثاری مثل عصر عاشورا و شام غریبان و عرش بر زمین بوده که احساس کنید عمده مخاطبان آن را درک نکرده باشند؟
نه. آنها که دلآگاه هستند و عشقی به حضرت دارند درک میکنند و انتظار نیست که برخی نهفتهها و نکاتی را که در آثار هنری وجود دارد عموم درک کنند. ولی تا آنجا که مقدور باشد میشود بنا بر صمیمیت و ارادتی در خلق اثر وجود دارد برای مردم هم دلنشین شود.
شما در مورد تابلوی ضامن آهو ماجرایی نقل کرده بودید که در هنگام خلق اثر شمایل مبارک حضرت رضا علیهالسلام را به نحوی دیده بودید و بعد سعی در تصویر آن کردید. ازایندست اتفاقات خاص در مورد باقی آثار اعم از آثار نقاشی و نگارگری یا همین طراحی ضریح اباعبدالله علیهالسلام هم پیش آمد؟
بعضی چیزها در درون آدم است و رابطه خود آدم با این معانی است و من را از گفتن معذور بفرمایید. میفرمایند «من نه به اختیار خود میروم از قفای او/ گیسوی همچو عنبرش میکشدم دوان دوان». خب مثلاً در همین ماجرای ضریح عرض کردم که من اصلاً خبردار هم نبودم و آن اتفاق افتاد.
هنر امام حسین علیهالسلام از منظر شما چیست؟
هنر حضرت امام حسین علیهالسلام؟ این را از من نپرسید! این را بروید از خدا بپرسید! به این فکر میکنم که اگر امام حسین علیهالسلام به درگاه الهی شهید نمیشدند این ماندگاری به چه شکل بود؟ بیان قاصر است و تا دنیا دنیاست این ماندگار است.
آیا شاهد اثر جدیدی از استاد فرشچیان خواهیم بود؟
به امید خدا جلد هفتم کتاب گزیده آثار من در دست چاپ است ولی به خاطر مشکلاتی که کرونا به وجود آورده و شرایطی که وجود دارد کمی تأخیر افتاده است. بااینحال این کتاب آماده چاپ است که ان شاالله کتاب جالبی است و کارهای جالبی که تابهحال منتشر نشده در آن وجود خواهد داشت.
|