نخستین پیشهمایش بررسی اندیشههای سیاسی و اجتماعی آیتالله العظمی فاضل لنکرانی ششم تیرماه با حضور آیتالله سیدهاشم حسینی بوشهری، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه و استاد سطح خارج حوزه؛ آیتالله احمد مبلغی، استاد سطح خارج فقه و اصول و حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، استاد حوزه و دانشگاه، برگزار شد.
حجتالاسلام پارسانیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این همایش، گفت: در سخن گفتن درباره یک فقیه باید به سه مسئله توجه کرد؛ فقه و فقاهت، شخص فقیه و نیز زمینه و زمانه او. در صد سال اخیر که حیات دینی جامعه ایران دچار تحولات زیادی شده این سه عنصر هر کدام سهم خود را داشته است. در مورد حوادث مشروطه، کسانی که سهم فقه و حکمت و معنا و اندیشه را به شایستگی مورد توجه قرار نمیدهند در تحلیل حوادث معاصر جهان اسلام و ایران هم تحلیل درستی ندارند؛ زیرا حوادث مشروطه را عمدتا به اشخاص و زمینه و زمانه آنها و نه فقه و فقاهت بازمیگردانند و سهم هرکدام را در نظر نمیگیرند.
وی افزود: خیلیها سعی میکنند حوادث مشروطه را به اختلاف در بنیان و بنیاد فکری فقها برگردانند، یعنی اختلافاتی که میان آخوند و شیخ فضلالله و دیگران وجود داشت ولی فقه شیعه آنقدر عنصر وحدتبخش داشته و دارد که بتواند در طول تاریخ دیده شود و اگر تفاوتی وجود دارد مربوط به زمانآگاهی فقیه هست؛ فقه بخشی از حکمت و خیر کثیر و براساس روایات معطوف به فقهی است که متفقه در آن صائن لنفسه و مخالفا لهواء است؛ بنابراین اگر در تاریخ خیلی از رفتارها را میبینیم نباید آنها را به حساب فقه نوشت و بسیاری از موارد را باید به خود فقیه بازگرداند نه ذات فقه.
پارسانیا گفت: دو فقیه زمانآگاه در یک مقطع تاریخی یکسان عمل نمیکنند، زیرا شرایط فقیه و نیازهای اجتماعی نقش مهمی دارد و باید سهم هر کدام در نظر گرفته شود. خیلی از مسائل مشروطه مربوط به زمینههای اجتماعی و تاریخی و عملکرد فقیهان بود، وگرنه اختلافات فقهی و نگاه آنها به ولایت و حکومت تاثیرگذاری چندانی نداشت؛ قصورها هم دخیل بود. بسیاری این روزها به مشروطه برمیگردند و چون برای علم اصالت قائل نیستند تحلیل آن حوادث را به متن شخصیت افراد و انظار فقهی آنها برمیگردانند، در حالی که عمده اختلافات در شناخت و زمانآگاهی آنهاست و کسانی در متن حوادث ایران بودند و مباحث را تحلیل میکردند و برخی خارج از ایران در برابر این حوادث موضعگیری کردند.
پارسانیا بیان کرد: در دوره انقلاب به برکت امام و زمانآگاهی ایشان و اینکه خود را در فقه هضم کرد، توجه به شرایط زمان بیشتر شد و تجربه دوره مشروطه را تصحیح کرد؛ عنصر زمانآگاهی امام هم بی ارتباط با حوزه فقاهتی امام نبود؛ بعد از انقلاب، امام در مسند ولایت و راهبری، فقه را وارد فرهنگ عمومی کرد و در بازگشت مجدد به قم در موضع ولی وارد این شهر شد. امام باید به عرصه مدیریت اجتماع وارد میشد. به همین دلیل در قم از سال ۴۲ رویکرد جدیدی را اتخاذ کرد و دیانت و فقاهت را با بسط و عمق خود و با تلاش عالمان به نام مدیریت اجتماعی و ولایت مطرح کرد؛ موضوعی که در همه کتب فقهی وجود داشت و سخن از ولایت فقیه امر جدیدی نبود ولی بعد از انقلاب در مجرای ایجاد نظام اسلامی محقق شد.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: سنت تاریخی فقه و فقهای ما که با حوادث بعد از مشروطه انس گرفته بود، نیاز به باروری جدید داشت؛ حوادث عراق آسیب به حوزه نجف زد ولی فرصتهایی برای قم ایجاد کرد زیرا برخی از اساتید به قم آمدند؛ امام هم با حضور شاگردانشان توانست جریان اجتماعی را ایجاد کند. آیتالله فاضل لنکرانی در مورد رمز قوت و جایگاه و موفقیت آیتالله خویی همواره به مقرران ایشان اشاره میکرد، امام چنین فرصتی را به خاطر درگیری سنگین مبارزات و تبعید و دستگیریها نداشت، ولی تقریر بزرگانی مانند آیتالله فاضل این نقش را ایفا کرد و آیتالله فاضل این کاستی را جبران کرد.
وی افزود: بعد از انقلاب کسانی که شیفته امام بودند در درس ایشان که تحریرالوسیله را متن درسی قرار داده بود بوی امام را استشمام میکردند؛ اگر امتداد امام در حوزه قطع میشد تهدیدی برای حوزه و امام بود و آیتالله فاضل در این عرصه پیشگام شد؛ در دو دههای که ایشان در حوزه حضور داشت برجستهترین دروس فقهی را داشتند که به منزله نمایندگی درس امام بود؛ قرائتی را که جریان اجتماعی انقلاب به آن نیاز داشت ایشان مدیریت و فعال کرد و ایشان استوانهای برای پشتیبانی از امام و انقلاب بود.
پارسانیا بیان کرد: ایشان به عنوان انسان مخلص، معرفت را به تاریخ و فقاهت را به زمین آورد و در کنار حرکت امام تداوم و مرجعیت را در وجود خودش استمرار بخشید؛ وقتی حکم امام در مورد سلمان رشدی داده شد استمراربخشی و حمایت از آن به منزله استمراربخشی فقاهت بود. حضور ایشان مانند حصن و مرزبان و مرزدار جامعه در دفاع از دین بود. عینیتبخشی به فقاهت و تقویت رویکرد اجتماعی و امتدادبخشی به حرکت امام و تقویت شجره طیبه انقلاب با حضور و فعالیت اشخاصی مانند آیتالله فاضل ممکن شد؛ او در میان انصار امام بینظیر بود و سلوک ایشان باید فراروی طالبان علم قرار بگیرد.
|